« قرآن و موضوع مهدويت!!! | اسرار غيبت امام زمان!!! » |
ويژگي هاي عصر ظهور (مدينه فاضله اسلامي)
حاکم الهي
پيشرفت ها در عصر ظهور، معلول عواملي است که يکي از آنها وجود رهبري معصوم، پاک و منزه از هر نوع عيب و نقص (از قبيل احساسات حيواني، خشم، غضب بي جا، شهوت، کبر و غرور و خودخواهي) است. او فقط وابسته به خدا است و به همه ملت ها، جمعيت ها و نژادها، با چشم مهرباني و برابري نگاه مي کند و فرقي بين اقوام و قبايل قائل نيست. بين سياه و سفيد، آسيايي و آمريکايي و اروپايي و آفريقايي فرقي نمي گذارد و به همه با ديد يکسان مي نگرد; در حالي که رهبران ديگر دنيا چنين نيستند، و عالي ترين همت آنان، استثمار ديگران و هضم يک جامعه در جامعه قوي تر و کوشش براي يک ملت است. آنها مي خواهند ملتي را فداي ملت ديگر کنند و ذخاير طبيعي ملت ضعيف را به نفع ملت خود تصاحب نمايند.
اما رهبران الهي چون وابسته به جمعيت خاصي نبوده و خود را وابسته به خدايي مي دانند که خالق و رازق همه است، هدفشان آسايش عمومي، آزادي گسترده و تشکيل يک سازمان عالي الهي است که در سايه آن، بشر مانند افراد يک خانواده زندگي کنند و سفيد و سياه باهم برادر و برابر باشند.
آري سرانجام اداره امور جهان، در کف با کفايت صالح ترين افراد بشر قرار خواهد گرفت و به برکت وجود آن حاکم معصوم الهي، بشريت از آسيب ظلم و ستم نجات يافته، از ترس فقر، پريشاني، ناامني هاي گوناگون و بي عدالتي ها آزاد خواهد شد. اينک که عالم به سوي يک آينده درخشان، تکامل روحاني و عقلاني، نظام مستحکم ديني و الهي، عصر صلح و صفا و برادري و همکاري، پيش مي رود. ما نيز به اميد آن عصر نوراني، با نشاط فراوان و دلي زنده پا برجا ايستاده و انجام وظيفه مي کنيم و تنها آرزوي ما، زندگي در پناه حکومت آن راد مرد عالم بشريت حضرت مهدي (عج) است.
حکومت در عصر ظهور
حکومتي که در مدينه فاضله اسلامي و در عصر حاکميت امام مهدي (عج) مستقر خواهد شد، در تمام جهات با حکومت هاي موجود در عالم فرق دارد. حاکم، نوع حکومت، قوانين و نظامات جاري در آن، هيچ شباهتي با حکومت هاي موجود در عالم ندارد: نوع حکومتش، الهي و بر مبناي ايمان به خداي يگانه و توحيد خالص است و هدفش متحد کردن جماعت ها و ملت ها، برداشتن ديوارهاي امتيازات و اعتبارات بيهوده، برقرار کردن توحيد کلمه، ايجاد همکاري و ارتباط بين مردم است. حاکم آن نيز امام معصوم، احيا کننده شريعت نبوي و مجري قوانين اسلامي و دستورات الهي است. اسلام مي خواهد تمام اختلافات و جدايي ها را که به نام هاي گوناگون پديد آمده، به وسيله عقيده توحيدي، از ميان بردارد. تمامي اختلافات نژادي، طبقاتي، ملي، وطني، جغرافيايي، مسلکي، حزبي و زباني بايد از ميان برود و سبب امتياز، افتخار و اعتبار نباشد و حتي در آن حکومت، اختلاف ديني هم بايد کنار گذاشته شود و همه، در زير پرچم اسلام تسليم فرمان خدا باشند. اين همان حکومت واحد جهاني است که کره زمين با يک حاکم، يک نوع حکومت و با يک شيوه و روش عادلانه اداره مي شود. اسلام براي بشر چنين حکومتي را پيش بيني کرده و در حدودي که وظيفه تشريع است، مقدمات آن را فراهم ساخته و عملي شدن آن را موکول به آماده شدن زمينه کامل آن کرده است. اساسا حفظ يک انسان کامل به عنوان ولي الله الاعظم و نگه داري آن در پشت پرده غيبت، براي تشکيل چنان حکومت واحد جهاني است; زيرا تشکيل چنان حکومتي، از عهده انسان هاي عادي خارج است.
عدل در عصر ظهور
در اسلام، مساله عدل، از روز نخست در تمام زمينه ها مورد توجه و عنايت بوده است; از بعد عقيدتي و ديني گرفته تا بعد فقهي و اجتماعي، از قرآن و سنت بر مي آيد که عدل و مظاهر آن، پسنديده و موجب خشنودي حضرت حق است; اما قدر و منزلت آن، به علت گستردگي و اقامه آن در سطح وسيع اجتماعي است; يعني، مردم آن قدر به رشد معنوي و کمال روحي نايل گردند که تمام افراد يا حداقل اکثر آنان، خواهان عدل باشند و خود عملا آن را به اجرا گذارند.
پيامبران الهي، در ماموريت آسماني خود، خواهان اقامه عدل در جهان و در بين همه انسان ها بوده اند و مي خواستند مردم را طوري تربيت کنند که آنان خود قسط و عدل را به پا دارند; نه آن که به زور و قدرت حاکم به عدالت تن دهند. قرآن کريم مي فرمايد: «لقد ارسلنا رسلنا بالبينات وانزلنا معهم الکتاب والميزان ليقوم الناس بالقسط ». [1] .
از اين آيه استفاده مي شود که پيامبران مي خواستند، مردم را طوري تربيت کنند تا خود، قيام به قسط نمايند و عدل را بر پا دارند; لذا فرمود: «ليقوم الناس بالقسط » و نفرمود: «ليقيموا الناس بالقسط » تا معنايش اين باشد که پيامبران به عنوان حاکم عادل، مانند ساير زمامداران عادل، مردم را با نيروي نظامي و انتظامي و قدرت هاي اجرايي، به رعايت عدل وا دارند; زيرا فرق است بين اين که حاکمي خود عادل باشد و بخواهد در حکومت او عدل اجرا شود و به کسي ستم نگردد و بين آن که مردم در جامعه، از نظر کمالات و درک عقلاني به جايي برسند که خود اقامه عدل نمايند و بفهمند که عدل برتر از ظلم است و در آنان کششي نسبت به ظلم نباشد.
به هر حال در اسلام و تعاليم الهي، عدل از جايگاه رفيعي برخوردار است تا جايي که همه انسان ها مامور شده اند در تمام زمينه هاي زندگي خود - در اصول و فروع، در نظام اجتماعي و اقتصادي، سياسي و نظامي، در گفتار و کردار و… عدالت را مراعات کنند:
«اعدلوا هو اقرب للتقوي; [2] عدالت ورزيد که عدالت به تقوا نزديک تر است ».
و «اذا قلتم فاعدلوا; [3] وقتي سخن گفتيد به عدالت سخن گوييد».
و «ان الله يامر بالعدل و الاحسان; [4] خداي متعال به عدل و احسان امر مي کند».
و «و لا يجرمنکم شنان قوم علي ان لا تعدلوا اعدلوا هو اقرب للتقوي;…». [5] .
رسول اکرم صلي الله عليه و آله فرموده است:
«من لم يحمد عدلا و لم يذم جورا فقد بارز الله تعالي بالمحاربة; [6] هر کس عدل را تمجيد نکند و از جور و بيداد مذمت ننمايد، به جنگ با خداي تعالي برخاسته است ».
آيات و روايات درباره شرافت، عظمت و اهميت «عدالت » به قدري زياد است که از گنجايش اين نوشتار خارج است.
بنابراين کلمه عدل، واژه غريبي نيست; اما حقيقتي قريب هم نيست. بشر در طول تاريخ زندگي خود، همواره منتظر بوده که روزي، اين خواب تعبير شود و عدل در جوامع بشري حاکم گردد. انسان هاي بسياري نيز با انديشه عدل و عدالت خواهي، به فکر تعبير اين رؤياي شيرين بشري بر آمده و تلاش بسيار کرده اند; اما تلاش آنان در بيشتر موارد کم ثمر يا بي ثمر مانده و عدالت در معناي حقيقي آن، همچنان در عالم رؤيا باقي مانده است. وه چقدر سخت است تعبير نشدن اين رؤياي شيرين و دلپذير! رؤيايي که تمامي اجزاي وجود انسان، در طول تاريخ، با آن عجين بوده و نگاه پر انتظار او، در تعبير آن خسته و کم سو گشته است.
با همه اين احوال، هيچ گاه آرزوي تعبير شدن اين رؤيا، در اعماق دل و جان انسان ها به ياس و نااميدي تبديل نشده است; اما هر چه بر شماره اوراق تاريخ افزون مي گردد، از شماره انتظار ما کاسته مي شود و اين همان چراغ اميدي است که قرن ها در دل انسان ها، به عشق آمدن آن منجي، روشن و فروزان است. به عشق او که نامش «عدل » است:
«السلام علي العدل المشتهر» و «اللهم صل علي ولي امرک القائم المؤمل و العدل المنتظر». [7] .
دو چيز از شاخصه هاي اصلي حکومت او است:
1. حکومت واحد جهاني که تنها او است که چنين حکومتي را ايجاد مي کند.
2. عدل جهاني که تنها در جامعه اي که او تشکيل مي دهد و خود در راس آن قرار مي گيرد، عدل با تمام ابعادش گسترده مي شود. همان گونه که حکومت او جهاني است، عدل او نيز گسترده و جهاني است و در روايات، اين شاخصه از ساير شاخصه هاي ديگر کومت حضرت مهدي (عج)، بارزتر و بيشتر مورد توجه قرار گرفته است.
«يملا الله الارض قسطا و عدلا کما ملئت ظلما و جورا».
رسول خدا در حديثي فرمود: «ابشرکم بالمهدي يبعث في امتي علي اختلاف من الناس و زلازل فيملا الارض قسطا و عدلا کما ملئت جورا و ظلما، يرضي عنه ساکن السماء و ساکن الارض…; [8] .
مژده مي دهم شما را به مهدي که او در امت من، به هنگام اختلاف و سختي ها بر انگيخته مي شود. پس زمين را پر از قسط و عدل مي سازد; همان طوري که از جور و ستم پر شده باشد. ساکنان آسمان و زمين از او راضي مي شوند و…».
بنابراين در مدينه فاضله اسلامي و در عصر ظهور آن منجي عالم، عمدتا از عدل و قسط سخن به ميان مي آيد. دامنه عدالت او تا اقصي نقاط منازل و زواياي ناپيداي جامعه، گسترده مي شود. عدالت همانند گرما و سرما در درون خانه هاي مردمان نفوذ مي کند و مامن و مسکن وجود آنان را سامان مي بخشد. [9] .
در حکومت آن حضرت هيچ ويژگي به اندازه «عدل و قسط »، برجستگي و روشني ندارد و مردم آن حضرت را عمدتا از عدل او مي شناسند و الآن نيز آنچه در اولين لحظه از نام مبارک او در ذهن خطور مي کند، عدل او است.
علم در عصر ظهور
عصر ظهور، زمان گسترش و شکوفايي علم و دانايي است، و مدينه فاضله اسلامي، شهر علم و دانش است. با آمدن منجي عالم، همان گونه که ظلم و بيداد جاي خود را به عدل و دادگري مي سپارد، و نابساماني هاي اجتماعي به سامان مي گرايد; جهل و ناداني نيز جاي خود را به علم و دانايي مي دهد و جهان از نور عقل و دانش آکنده مي شود. علوم و دانش هايي که در طول اعصار و قرون در پشت پرده ها مکنون مانده بود، ابراز مي گردد و مرز دانايي و يادگيري تا سراپرده منازل و اعماق وجود تک تک انسان ها، گسترش مي يابد.
امام صادق عليه السلام در اين باره فرموده است:
«العلم سبعة وعشرون حرفا فجميع ما جائت به الرسل حرفان، فلم يعرف الناس حتي اليوم غير الحرفين فاذا قام قائمنا اخرج الخمسة و العشرين حرفا فبثها في الناس و ضم اليها الحرفين حتي يبثها سبعة و عشرين حرفا; [10] .
علم و دانش 27 حرف است و 27 شعبه و شاخه دارد. تمام آنچه پيامبران الهي براي مردم آوردند، دو حرف بيش نبود و مردم تا کنون جز آن دو حرف را نشناخته اند. اما هنگامي که قائم ما قيام کند. 25 حرف و شاخه و شعبه ديگر را آشکار و در ميان مردم منتشر مي سازد و دو حرف ديگر را با آن ضميمه مي کند تا 27 حرف کامل و منتشر گردد».
اين حديث به روشني، جهش فوق العاده علمي عصر انقلاب مهدي (عج) را مشخص مي سازد; يعني، تحول و پيشرفتي به ميزان بيش از دوازده برابر، نسبت به تمامي علوم و دانش هايي که در عصر همه پيامبران راستين به بشريت اعطا شده است، پيش مي آيد و درهاي تمامي رشته ها و شاخه هاي علوم مفيد و سازنده، به روي انسان ها گشوده مي شود و راهي را که بشر طي هزاران سال پيموده، به ميزان بيش از دوازده برابر آن در اندک زماني پيموده مي شود.
حضرت امام باقر عليه السلام نيز فرموده است:
«اذا قام قائمنا وضع الله يده علي رؤوس العباد فجمع بها عقولهم و کملت بها احلامهم; [11] .
هنگامي که قائم ما قيام کند، خداوند دست محبتش را به سر بندگان مي گذارد و عقول آنها را با آن کامل و افکارشان را پرورش داده تکميل مي کند».
بدين ترتيب، در پرتو ارشاد و هدايت حضرت مهدي (عج) و در زير دست عنايت او، مغزها در مسير کمال به حرکت در مي آيد و انديشه ها شکوفا مي شوند. کوته بيني ها، تنگ نظري ها و افکار پست و پليد - که سرچشمه بسياري از تضادها و برخوردهاي خشونت آميز اجتماعي است ، برطرف مي گردد. مردمي بلند نظر، با افکاري باز و سينه هايي گشاده و همتي والا و بينشي وسيع، پرورش مي يابند، لذا هر 27 حرف علم پياده مي شود.
ارتباطات در عصر ظهور
در عصر ظهور، به جهت جهش علمي و پيشرفت فن آوري و صنعت، وسايل ارتباطات و اطلاعات آن قدر پيشرفته خواهد بود که دنيا را همچون کف دست نشان مي دهد و براي آگاهي به اقصي نقاط کشور، نيازي به وسايل و ابزار ارتباطي امروزي نيست. از اين رو حکومت مرکزي، نسبت به کل عالم - که تحت حکومت واحد او هستند - تسلط کامل دارد و به موقع و بدون فوت وقت، وارد عمل شده، مشکل را حل مي کند و هرگونه توطئه و فساد را در نطفه خفه مي سازد. بين امام مهدي (عج) و مردم، نامه رساني وجود ندارد و مردم در هر نقطه اي از کره زمين، امام را مشاهده مي کنند و امام با آنان سخن مي گويد. اين مساله، اختصاص به امام و رعيت ندارد; بلکه مردم عادي نيز با همديگر سخن مي گويند و همديگر را مشاهده مي کنند، در حالي که يکي در مشرق عالم و ديگري در مغرب آن است.
امام صادق عليه السلام مي فرمايد:
«ان قائمنا اذا قام مد الله لشيعتنا في اسماعهم و ابصارهم حتي لا يکون بينهم و بين القائم عليه السلام بريد، يکلمهم فيسمعون، و ينظرون اليه و هو في مکانه; [12] .
هنگامي که قائم ما قيام کند، خداوند آن چنان گوش و چشم شيعيان ما را تقويت مي کند که ميان آنان و آن حضرت (رهبر و پيشوايان) نامه رسان نخواهد بود، با آنها سخن مي گويد و آنان سخنش را مي شنوند و او را مي بينند; در حالي که او در مکان خويش است [و مردم در نقاط ديگر جهان]».
وسايل انتقال صدا و تصوير، به طور همگاني، ساده و آسان در اختيار همه پيروان او قرار مي گيرد; آن چنان که چيزي به نام اداره پست در آن عصر، چيز زايدي به حساب مي آيد و مسائل جاري آن حکومت، بدون نياز به کاغذ بازي، حل و فصل مي شود; زيرا همه دستورها و برنامه ها با سيستم «شهود و حضور» ابلاغ و اجرا مي شود.
امام صادق عليه السلام، در گفتار ديگري اين حقيقت را به طور بارزي تکميل فرموده است:
«ان المؤمن في زمان القائم و هو بالمشرق ليري اخاه الذي في المغرب وکذا الذي في المغرب يري اخاه الذي بالمشرق; [13] .
مؤمن در زمان حضرت مهدي (عج) در حالي که در مشرق است برادر خود را در مغرب مي بيند و همچنين کسي که در مغرب است، برادرش را در مشرق مشاهده مي کند».
بنابراين ارتباط مستقيم نه تنها در سطح حکومت; بلکه در ميان عموم نيز عملي مي شود. در اين زمان پيوندهاي ظاهري، جسماني و معنوي دل ها را استحکام مي بخشد، به گونه اي که جهان به راستي به شکل يک خانه و مردمش همچون اهل يک خانواده در مي آيند.
امام صادق عليه السلام مي فرمايد:
«اذا تناهت الامور الي صاحب هذا الامر رفع الله تبارک وتعالي له کل منخفض من الارض وخفض له کل مرتفع حتي تکون الدنيا عنده بمنزلة راحته فايکم لو کانت في راحته شعرة لم يبصرها; [14] .
وقتي کارها به صاحب اصلي ولايت [حضرت مهدي عليه السلام] برسد، خداوند هر نقطه فرورفته اي از زمين را براي او مرتفع و هر نقطه مرتفعي را پايين مي برد. آن چنان که تمام دنيا نزد او به منزله کف دستش خواهد بود. کدام يک از شماها اگر در کف دستش مويي باشد، آن را نمي بيند؟»
طبق اين حديث در عصر ظهور، يک سيستم نيرومند و مجهز، براي انتقال تصويرها به وجود خواهد آمد که شايد تصور آن امروزه براي ما مشکل باشد. تمام جهان به منزله کف دست خواهد شد و پستي و بلندي هاي زمين، مانع از رؤيت موجودات روي زمين نخواهد بود. البته بدون يک چنين سلطه اطلاعاتي و ارتباطي بر تمام کره زمين، حکومت واحد جهاني و صلح، امنيت و عدالت به طور همه جانبه، امکان پذير نخواهد بود. براي اداره چنان حکومتي، امکانات زيادي لازم است که خداوند آنها را در اختيار او و تشکيلاتش قرار مي دهد.
امام باقر عليه السلام نيز فرموده است:
«انما سمي المهدي لانه يهدي الي امر خفي حتي انه يبعث الي رجل لا يعلم الناس له ذنب فيقتله حتي ان احدکم يتکلم في بيته فيخاف ان يشهد عليه الجدار; [15] .
حضرت مهدي (عج) از اين جهت مهدي ناميده شده است که به امور مخفي و پنهان هدايت مي شود، تا آن جا که گاه او به سراغ کسي مي فرستد که مردم او را بي گناه دانسته و به قتل مي رساند [زيرا از گناه نهاني او همانند قتل نفس که موجب قصاص است آگاه است] و تا آن جا که برخي از مردم هنگامي که درون خانه خود سخن مي گويند، مي ترسند ديوار بر ضد آنها شهادت دهد».
اين حديث نيز گواه آن است که در آن عصر، نيکان و پاکان در نهايت آزادي به سر مي برند; خلافکاران چنان تحت کنترل اند که ممکن است امواج صوتي آنان، با وسايل پيشرفته اي از ديوار خانه هايشان باز گرفته شود و به هنگام لزوم، مي توان فهميد که آنها در درون خانه چه گفته اند؟!
گفتني است که اين پيشرفت هاي عظيم، محصول تکامل علمي عصر بعد از ظهور است، نه اعجاز; زيرا زندگي بشر در اين عالم، بايد مطابق سنت هاي طبيعي باشد; نه اعجازي که امري استثنايي و براي موارد ضروري و فوق العاده است، آن هم در مسير اثبات حقانيت دعوت نبوت يا امامت.
رفاه و آسايش در عصر ظهور
مدينه فاضله اسلامي، در حقيقت آرمان شهر آسايش و رفاه همگاني است. رفاه و تنعم به گونه اي خواهد بود که ديگر نيازمندي در سطح جامعه يافت نمي شود; چون توزيع عادلانه منابع و ثروت جايي براي فقر و طبقه ضعيف باقي نمي گذارد. در آن جامعه، مانند جوامع کنوني عمل نمي شود که بيش از هشتاد درصد ثروت، در دست کمتر از بيست درصد و بيست درصد آن در دست هشتاد درصد مردم باشد و در نتيجه طبقه مرفه و فقير پيدا شود.
به علاوه در آن عصر، به جهت اجراي عدالت، نه آسمان از ريزش برکات خود بر مردم دريغ مي ورزد و نه زمين امساک مي کند; بلکه هرچه دارند در اختيار بشر قرار مي دهند. از اين رو در شهر عدالت که حقوق انسان ها محور توجه و برنامه ريزي است، بالطبع بذر اين توجه، محصولي چون رفاه و برخورداري همگاني از موهبت هاي الهي را در پي خواهد داشت. اين موضوع در روايات اهل بيت عليهم السلام به خوبي تبيين شده است:
«انه يبلغ سلطانه المشرق والمغرب وتظهر له الکنوز ولايبقي في الارض خراب الا يعمره; [16] .
حکومت او شرق و غرب جهان را فرا مي گيرد و گنج هاي زمين براي او ظاهر مي شود و در سرتاسر جهان جاي ويراني باقي نخواهد ماند; مگر اين که آن را آباد خواهد ساخت ».
امام صادق عليه السلام فرمود: «اذا قام القائم حکم بالعدل وارتفع في ايامه الجور وآمنت به السبل واخرجت الارض برکاتها ورد کل حق الي اهله… و حکم بين الناس بحکم داود وحکم محمد صلي الله عليه و آله وسلم فحينئذ تظهر الارض کنوزها وتبدي برکاتها ولايجد الرجل منکم يومئذ موضعا لصدقته ولا لبره لشمول الغني جميع المؤمنين…; [17] .
وقتي که قائم قيام کند، حکومت را براساس عدالت قرار مي دهد و ظلم و جور در دوران او برچيده مي شود و جاده ها در پرتو وجودش، امن و امان مي گردد، و زمين برکاتش را خارج مي سازد و هر حقي به صاحبش مي رسد، و در ميان مردم، همانند داود و محمد صلي الله عليه و آله حکم و داوري مي کند. در اين هنگام زمين گنج هايش را آشکار مي سازد و برکات خود را ظاهر مي کند و کسي موردي را براي انفاق و صدقه و کمک مالي نمي يابد; زيرا همه مؤمنان بي نياز و غني خواهند شد…».
بيان ظاهر شدن برکات زمين و خارج شدن گنج ها، نشان مي دهد که هم مساله زراعت و کشاورزي به اوج ترقي خود مي رسد و هم تمام منابع زير زميني، کشف و مورد استفاده قرار مي گيرد. در آمد سرانه افراد، آن قدر بالا مي رود که در هيچ جامعه اي، فقيري پيدا نمي شود و همه به سر حد بي نيازي و خود کفايي مي رسند.
امام علي عليه السلام فرمود: «يزرع الانسان مدا، يخرج له سبعماة مد کما قال الله تعالي کمثل حبة انبتت سبع سنابل في کل سنبلة ماة حبة والله يضاعف لمن يشاء; [18] [در عصر حضرت مهدي] انسان يک مد مي کارد و هفتصد مد برداشت مي کند، چنان که مضمون آيه شريفه قرآن است ».
رسول خدا صلي الله عليه و آله وسلم فرمود:
و يخرج له الارض افلاذ کبدها ويحثوالمال حثوا ولايعده عدا; [19] .
زمين در آن عصر قطعات کبد خود را براي او بيرون مي فرستد و او ثروت بدون شماره و محاسبه در ميان مردم پخش مي کند.»
رسول خدا صلي الله عليه و آله وسلم فرمود:
«ابشرکم بالمهدي يملا الارض قسطا کما ملئت جورا وظلما، يرضي عنه سکان السماء والارض يقسم المال صحاحا فقال رجل ما معني صحاحا؟ قال: بالتسوية بين الناس، ويملا قلوب امة محمد غني ويسعهم عدله حتي يامر مناديا ينادي يقول: من له بالمال حاجة فلايقوم من الناس الا رجل واحد ثم يامر له بالمال فياخذ ثم يندم ويرد; [20] .
شما را به ظهور حضرت مهدي عليه السلام بشارت مي دهم که زمين را پر از عدالت مي کند، همان گونه که پر از جور و ستم شده است. ساکنان آسمانها و زمين از او راضي مي شوند و اموال و ثروت ها را به طور صحيح تقسيم مي کند. شخصي پرسيد تقسيم صحيح ثروت چيست؟ فرمود: به طور مساوي در ميان مردم تقسيم شود و دل هاي پيروان محمد را پر از بي نيازي کند و عدالتش همه را فراگيرد، تا آن جا که دستور دهد کسي با صداي بلند صدا زند که هر کس نياز مالي دارد، برخيزد. هيچ کس جز يک نفر بر نمي خيرد، سپس امام دستور مي دهد مال قابل ملاحظه اي به او بدهند; اما او به زودي پشيمان مي شود که چرا آزمند و حريص بوده است و مال را بر مي گرداند».
سفر به فضا در عصر ظهور
در عصر ظهور، به جهت وسايل فوق مدرني که در اختيار مردم قرار مي گيرد، سفر به فضا و کرات بالا، همانند سفرهاي زميني امري عادي خواهد شد. البته روايات اين باب، سفر به آسمان ها را براي خود آن حضرت مي دانند; لکن ظاهرا وضع آن زمان، به گونه اي خواهد بود که سفر به آسمان ها همانند سفر از قاره اي به قاره ديگر در عصر ما بوده و امکانات سفر به فضا، در اختيار همه قرار خواهد گرفت; يعني، زندگي بر روي زمين در آن مدينه فاضله، وارد مرحله جديدي خواهد شد که به طور کلي با وضعيت گذشته فرق دارد. همان گونه که امروزه بشر به پيشرفت هايي در صنايع و نرم افزار ست يافته که اگر در گذشته گفته مي شد، پذيرش آن تنها از طريق اعجاز مورد قبول واقع مي شد. از اين رو پيشرفت هاي آن عصر براي مردم امروز ما، به آساني قابل قبول نيست و عده اي هم آن را از باب اعجاز حضرت مهدي (عج) قبول مي کنند.
امام باقر عليه السلام در همين رابطه مي فرمايد:
«ذخر لصاحبکم الصعب، قلت: وما الصعب؟ قال ما کان من سحاب فيه رعد وصاعقة او برق، فصاحبکم يرکبه، اما انه سيرکب السحاب ويرقي في الاسباب اسباب السماوات السبع و الارضين السبع; [21] .
براي صاحب و سرور شما حضرت مهدي عليه السلام آن وسيله سرکش ذخيره شده است. راوي مي گويد: گفتم: منظور از وسيله سرکش چيست؟ امام فرمود: ابري است که در آن غرش رعد و شدت صاعقه يا برق است. او بر اين وسيله سوار مي شود، آگاه باشيد او به زودي بر ابرها سوار مي شود و به آسمان ها و زمين هاي هفتگانه صعود مي کند».
مسلما منظور از ابر، اين ابر معمولي نيست; چون ابرهاي معمولي وسيله اي نيستند که بتوان با آنها سفر فضايي کرد; زيرا آنها در جو زمين در حرکت اند و با زمين فاصله چنداني ندارند و نمي توانند از آن بالاتر روند. پس منظور وسيله فوق العاده سريعي است که در آسمان، به صورت توده اي فشرده از ابر به نظر مي رسد و غرشي همانند رعد و قدرت و شدتي همچون صاعقه دارد. به هنگام حرکت، دل آسمان را با نيروي فوق العاده خود، مي شکافد و به پيش مي رود و مي تواند تا هر نقطه اي از آسمان حرکت کند.
بدين ترتيب، آن وسيله اي فوق مدرن بوده و شبيه آن در وسايل کنوني وجود ندارد و از تصور ما بيرون است.
پي نوشته ها :
[1] سوره حديد، 25.
[2] مائده، آيه 8.
[3] انعام، آيه 152.
[4] نحل، آيه 90.
[5] مائده، آيه 8.
[6] اسدالغابة، ج 4، ص 408.
[7] مفاتيح الجنان، دعاي افتتاح.
[8] معجم الاحاديث الامام المهدي، جلد 1، ص 92.
[9] بحارالانوار، ج 52، ص 362.
[10] همان، ص 336.
[11] همان، ص 328.
[12] منتخب الاثر، ص 483.
[13] بحارالانوار، ح 52، ص 391.
[14] همان، ص 328.
[15] همان، ص 390.
[16] منتخب الاثر، ص 482.
[17] بحارالانوار، ج 52، ص 338.
[18] عقد الدرر، فصل 7، ص 211.
[19] منتخب الاثر، ص 168.
[20] معجم الاحاديث الامام المهدي، ج 1، ص 95.
[21] بحارالانوار، ج 52، ص 321.
فرم در حال بارگذاری ...