« حادثه عاشورا منشاء بركاتآبادگر زمین »

گفته بودم که دل یار شکسته نشود از دستم غفلتم باعث این شد که غریبانه دلش بشکستم

هر چه کردم نشوم باعث رنجیدن او، باز هم من دل زهرایی او را به گناه آزردم

گفتم این بار که بر نامه من می‏نگرد خوشحال است نه، اشکش به دلم گفت که من رو سیهم بدبختم

بیخودی آمدم بر در او توبه و پیمان بستم قدر یک دوست نشد حرمت او حفظ شود میدانم

هر کجا مد نظر داشت نبودم که کنم یاری او هر کجا گفت نرو، رفتم و من دل بستم

با همه رو سیهی آبرویم را به خدا حفظ نمود بارها من به زمین خوردم و آمد بگرفت این دستم

یابن الحسن یابن الحسن ……


موضوعات: بدون موضوع
   جمعه 22 آبان 1394


فرم در حال بارگذاری ...

اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        
جستجو