« راز طول عمر ( حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف ) | تربت شريف حرم مطهّر امام حسين عليه السّلام كه در سفر و حضر انسان را از خطر حفظ مى كند » |
سیمای حضرت مهدی (علیه السلام) در قرآن ( سوره انبیاء آیات 105و 106 )
وَ لَقَدْ كَتَبْنا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُها عِبادِيَ الصَّالِحُونَ (105) إِنَّ فِي هذا لَبَلاغاً لِقَوْمٍ عابِدِينَ (106) { سوره انبیاء آیات 105 الی 106 }
105- ما در” زبور” بعد از ذكر (تورات) نوشتيم كه بندگان صالح من وارث (حكومت) زمين خواهند شد.
106- در اين ابلاغ روشنى است براى جمعيت عبادت كنندگان.
تفسير:
حكومت زمين از آن صالحان خواهد بود.
بعد از آن كه در آيات گذشته به قسمتى از پاداش هاى اخروى مؤمنان صالح اشاره شد در دو آيه مورد بحث به يكى از روشن ترين پاداش هاى دنيوى آنها كه حكومت روى زمين” است با بيان شيوايى اشاره كرده می گويد:” در” زبور” بعد از” ذكر” چنين نوشتيم كه سرانجام بندگان صالح من وارث (حكومت) زمين خواهند شد” (وَ لَقَدْ كَتَبْنا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُها عِبادِيَ الصَّالِحُونَ).
” ارض” به مجموع كره زمين گفته می شود و سراسر جهان را شامل می گردد مگر اين كه قرينه خاصى در كار باشد، گرچه بعضى احتمال داده اند كه مراد وارث شدن سراسر زمين در قيامت است، ولى ظاهر كلمه” ارض” هنگامى كه بطور مطلق گفته می شود، زمين اين جهان است.
واژه” ارث” همان گونه كه سابقا هم اشاره كرده ايم به معنى چيزى است كه بدون معامله و داد و ستد به كسى انتقال می يابد، و گاهى در قرآن كريم” ارث” به تسلط و پيروزى يك قوم صالح بر قوم ناصالح و در اختيار گرفتن مواهب و امكانات آنها گفته شده است، چنان كه در آيه 137 سوره اعراف در باره بنى اسرائيل و پيروزيشان بر فرعونيان چنين می خوانيم : وَ أَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذِينَ كانُوا يُسْتَضْعَفُونَ مَشارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغارِبَهَا:” ما شرق و غرب زمين را به ارث به آن قوم مستضعف داديم” گرچه” زبور” در اصل به معنى هر گونه كتاب و نوشته است، هر چند در قرآن مجيد در دو مورد از سه موردى كه اين كلمه به كار رفته، اشاره به زبور داود است اما بعيد به نظر نمی رسد كه مورد سوم يعنى آيه مورد بحث نيز به همين معنى باشد.
” زبور داود” يا به تعبيرى كه در كتب” عهد قديم” آمده” مزامير داود” عبارت است از مجموعه اى از مناجاتها و نيايش ها و اندرزهاى داود پيامبر.
بعضى مفسران نيز احتمال داده اند كه منظور از” زبور” در اينجا تمام كتب انبياى پيشين است «اين احتمال را تفسير مجمع البيان و تفسير فخر رازى از چند نفر از مفسران پيشين نقل كرده است.»
ولى بيشتر- با توجه به دليلى كه ذكر كرديم- به نظر می رسد كه زبور همان كتاب مزامير داود باشد، بخصوص اينكه در مزامير موجود، عباراتى وجود دارد كه عينا مطابق با آيه مورد بحث است و بعدا به خواست خدا به آن اشاره خواهيم كرد.
” ذِكر” در اصل به معنى يادآورى و يا چيزى كه مايه تذكر و يادآورى است، و در آيات قرآن به همين معنى به كار رفته، گاهى نيز به كتاب آسمانى موسى يعنى تورات اطلاق شده (مانند آيه 48 سوره انبياء وَ لَقَدْ آتَيْنا مُوسى وَ هارُونَ الْفُرْقانَ وَ ضِياءً وَ ذِكْراً لِلْمُتَّقِينَ).
و گاه اين عنوان در مورد قرآن استعمال شده، مانند آيه 27 سوره تكوير:
إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعالَمِينَ.
لذا بعضى گفته اند كه منظور از ذكر در آيه مورد بحث قرآن است، و زبور تمام كتب انبياء پيشين، و كلمه (من بعد) تقريبا معادل كلمه” علاوه بر” در فارسى خواهد بود «و به تعبير مصطلح علمى بعد در اينجا بعد رتبى است نه زمانى.» و به اين ترتيب معنى آيه چنين می شود:” ما علاوه بر قرآن در تمام كتب انبياء پيشين نوشتيم كه سرانجام سراسر روى زمين در اختيار بندگان صالح خدا قرار خواهد گرفت".
ولى با توجه به تعبيراتى كه در آيه به كار رفته، ظاهر اين است كه منظور از زبور، كتاب داود، و ذكر به معنى تورات است، و با توجه به اينكه زبور بعد از تورات بوده، تعبير” من بعد” نيز حقيقى است، و به اين ترتيب معنى آيه چنين می شود،” ما، در زبور، بعد از تورات، چنين نوشتيم كه اين زمين را بندگان صالح ما به ارث خواهند برد".
در اينجا اين سؤال پيش می آيد كه چرا در ميان كتب آسمانى، تنها از اين دو كتاب نام، برده شده است؟
اين تعبير ممكن است به خاطر آن باشد كه: داود، يكى از بزرگترين پيامبرانى بود كه تشكيل حكومت حق و عدالت داد، و بنى اسرائيل نيز مصداق روشن قوم مستضعفى بودند كه بر ضد مستكبران قيام كردند و دستگاه آنها را به هم پيچيدند و وارث حكومت و سرزمين آنها شدند.
سؤال ديگرى كه در اينجا باقى می ماند اين است كه بندگان صالح خدا (عِبادِيَ الصَّالِحُونَ) كيانند؟
با توجه به اضافه شدن بندگان به خدا، مساله ايمان و توحيد آنها روشن مىشود، و با توجه به كلمه” صالحون” كه معنى گسترده و وسيعى دارد، همه شايستگي ها به ذهن می آيد : شايستگى از نظر عمل و تقوا، شايستگى از نظر علم و آگاهى، شايستگى از نظر قدرت و قوت، و شايستگى از نظر تدبير و نظم و درك اجتماعى.
هنگامى بندگان با ايمان اين شايستگي ها را براى خود فراهم سازند، خداوند نيز كمك و يارى می كند تا آنها بينى مستكبران را به خاك بمالند، دستهاى آلوده شان را از حكومت زمين كوتاه كنند، و وارث ميراثهاى آنها گردند.
بنا بر اين تنها” مستضعف بودن” دليل بر پيروزى بر دشمنان و حكومت روى زمين نخواهد بود، بلكه از يك سو ايمان لازم است و از سوى ديگر كسب شايستگي ها، و مستضعفان جهان ما دام كه اين دو اصل را زنده نكنند به حكومت روى زمين نخواهند رسيد.
و لذا در آيه بعد به عنوان تاكيد بيشتر می گويد:” در اين سخن ابلاغ روشنى است براى گروهى كه خدا را با اخلاص پرستش می كنند” (إِنَّ فِي هذا لَبَلاغاً لِقَوْمٍ عابِدِينَ).
بعضى از مفسران” هذا” را اشاره به تمام وعد و وعيدهايى كه در اين سوره و يا در تمام قرآن آمده است دانسته اند كه موضوع بحث ما نيز در اين مفهوم كلى وارد است.
ولى ظاهر آيه اين است كه” هذا” اشاره به همان وعده اى است كه در آيه قبل به بندگان صالح خود در مورد حكومت روى زمين داده شده است.
نكته ها:
1- روايات پيرامون قيام مهدى (علیه السلام)
در بعضى از روايات صريحا اين آيه تفسير به ياران حضرت مهدى علیه السلام شده است:
چنان كه در مجمع البيان ذيل همين آيه از امام باقر علیه السلام چنين می خوانيم :
هم اصحاب المهدى فى آخر الزمان:” بندگان صالحى را كه خداوند در اين آيه به عنوان وارثان زمين ياد می كند ياران حضرت مهدى علیه السلام در آخر الزمان هستند".
در تفسير قمى نيز در ذيل اين آيه چنين آمده است: أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُها عِبادِيَ الصَّالِحُونَ، قال القائم و اصحابه:” منظور از اين كه زمين را بندگان صالح خدا به ارث می برند مهدى قائم علیه السلام و ياران او هستند".
ناگفته پيدا است مفهوم اين روايات، انحصار نيست، بلكه بيان يك مصداق عالى و آشكار است، و بارها گفته ايم اين تفسيرها هرگز عموميت مفهوم آيه را محدود نمی سازد.
بنا بر اين در هر زمان و در هر جا بندگان صالح خدا قيام كنند، پيروز و موفق خواهند بود و سرانجام وارث زمين و حكومت آن خواهند شد.
علاوه بر روايات فوق كه در خصوص تفسير اين آيه وارد شده روايات بسيار زيادى كه بالغ به حد تواتر است از طرق شيعه و اهل تسنن در مورد حضرت مهدى علیه السلام از پيامبر گرامى اسلام صلی الله علیه و آله و سلم و همچنين از” ائمه اهل بيت” علیهم السلام نقل شده كه همه آنها دلالت بر اين دارد سرانجام حكومت جهان به دست صالحان خواهد افتاد، و مردى از خاندان پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم قيام می كند و زمين را پر از عدل و داد می سازد آن چنان كه از ظلم و جور پر شده باشد.
از جمله اين حديث معروف است كه در اكثر منابع اسلامى از پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده :
لو لم يبق من الدنيا الا يوم، لطول اللَّه ذلك اليوم، حتى يبعث رجلا (صالحا) من أهل بيتي يملأ الارض عدلا و قسطا كما ملئت ظلما و جورا ؛
” اگر از عمر جهان جز يك روز نماند، خداوند آن روز را آن قدر طولانى می كند تا مرد صالحى را از خاندان من برانگيزد كه صفحه زمين را پر از عدل و داد كند همان گونه كه از ظلم و جور پر شده است".
اين حديث با همين تعبير يا مختصر تفاوتى در بسيارى از كتب شيعه و اهل سنت آمده است «براى اطلاع بيشتر به كتاب” منتخب الاثر” و” نور الأبصار” مراجعه شود.»
در ذيل آيه 33 سوره توبه گفتيم : كه گروهى از بزرگان علماى اسلام، از قديم و جديد، سنى و شيعه در كتاب هاى خود تصريح كرده اند كه احاديث در زمينه قيام حضرت مهدى علیه السلام در سر حد تواتر است و به هيچ وجه قابل انكار نيست، حتى كتابهايى بالخصوص در اين مورد نوشته اند كه شرح آن را می توانيد در جلد هفتم تفسير نمونه ذيل آيه 33 توبه (صفحه 374 به بعد) مطالعه فرمائيد.
2- بشارت حكومت صالحان در مزامير داود
جالب اينكه در كتاب” مزامير داود” كه امروز جزء كتب عهد قديم است عين تعبيرى كه در آيات فوق خوانديم يا مشابه آن در چند مورد ديده می شود و نشان می دهد با تمام تحريفاتى كه در اين كتب به عمل آمده اين قسمت هم چنان از دستبردها مصون مانده است.
1- در مزمور 37 جمله 9 می خوانيم :
” … زيرا كه شريران منقطع می شوند، و اما متوكلان به خداوند، وارث زمين خواهند شد، و حال اندك است كه شرير نيست می شود، هر چند مكانش را استفسار نمايى ناپيدا خواهد شد"!.
2- و در جاى ديگر در همين مزمور (جمله 11) می خوانيم:” اما متواضعانه وارث زمين شده از كثرت سلامتى متلذذ خواهند شد".
3- و نيز در همان مزمور 37 جمله 29 چنین آمده : و اما نسل شریر منقطع خواهد شد ، صالحان وارث زمین خواهند بود و در آن تا ابد سکونت خواهند نمود.
4. و در جمله ی 18 از همین مزمور آمده است : ( خداوند روزهای کاملان را می داند و میراث ایشان خواهد بود تا ابد الآباد ) اين جمله ها را عموما از ترجمه فارسى كتب عهد عتيق و عهد جدید که از زبان های اصلی عبرانی و کلدانی و یونانی ترجمه شده و به همت انجمن پخش کتب مقدسه در میان ملل به چاپ رسیده نقل کرده ایم ، به صفحات 856 و 857 مراجعه فرمائید.
در اينجا به خوبى مشاهده می كنيم همان عنوان” صالحان” كه در قرآن آمده با همان تعبير در مزامير داود به چشم می خورد، علاوه بر اين تعبيرات ديگرى مانند” صديقان"،” متوكلان"،” متبركان"، و” متواضعان” كه با آن قريب الافق است نيز در جمله هاى ديگر ذكر شده است.
اين تعبيرات، دليل بر عموميت حكومت صالحان است و كاملا با احاديث قيام حضرت مهدى علیه السلام تطبيق می كند.
3- حكومت صالحان يك قانون آفرينش است
گرچه براى آنها كه غالبا شاهد و ناظر حكومت طاغيان ظالم و ياغيان قلدر بوده اند، مشكل است اين حقيقت را به آسانى پذيرا شوند كه تمام اين حكومت ها بر خلاف نواميس آفرينش و قوانين جهان خلقت است و آنچه با آن هماهنگ می باشد همان حكومت صالحان با ايمان است.
ولى تحليل هاى فلسفى به اينجا منتهى می شود كه اين يك واقعيت است، بنا بر اين جمله” أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُها عِبادِيَ الصَّالِحُونَ” پيش از آنكه يك وعده الهى باشد يك قانون تكوينى محسوب می شود.
توضيح اينكه : جهان هستى تا آنجا كه می دانيم مجموعه اى از نظام ها است وجود قوانين منظم و عمومى در سرتاسر اين جهان دليل بر يكپارچگى و به هم پيوستگى اين نظام است.
مساله نظم و قانون و حساب در پهنه آفرينش يكى از اساسی ترين مسائل اين عالم محسوب می شود، فى المثل اگر می بينيم صدها دستگاه مغز الكترونيكى نيرومند دست بدست هم می دهند تا با انجام محاسبات دقيق راه سفرهاى فضايى را براى مسافران فضا هموار سازند، و محاسبات آنها درست از آب درمی آيد و قايق ماه نشين در همان محل پيش بينى شده در كره ماه می نشيند با اينكه كره ماه و زمين هر دو به سرعت در حركتند، بايد توجه داشته باشيم كه اين جريان مديون نظام دقيق منظومه شمسى و سيارات و اقمار آن است، زيرا اگر حتى يك صدم ثانيه از سير منظم خود منحرف می شدند معلوم نبود مسافران فضا به كدام نقطه پرتاب خواهند شد.
از جهان بزرگ وارد عالم كوچك و كوچكتر و بسيار كوچك می شويم، در اينجا مخصوصا در عالم موجودات زنده نظم مفهوم زنده ترى به خود می گيرد و هرج و مرج در آن هيچ محلى ندارد، مثلا بهم خوردن تنظيم يك سلول مغزى انسان كافى است كه سازمان زندگى او را به گونه غم انگيزى به هم بريزد.
در اخبار جرائد آمده بود كه يك جوان دانشجو بر اثر يك تكان شديد مغزى در يك حادثه رانندگى تقريبا تمام گذشته خود را فراموش كرده است! در حالى كه از جهات ديگر سالم است، برادر و خواهر خود را نمی شناسد و از اينكه مادرش او را در آغوش می فشارد و می بوسد وحشت می كند كه اين زن بيگانه با من چه كار دارد؟ او را به زادگاهش می برند، به اطاقى كه در آن بزرگ شده، به كارهاى دستى و تابلوهاى نقاشى خودش می نگرد، ولى می گويد: اين نخستين بار است كه چنين اطاق و تابلوى را مشاهده می كند!! شايد فكر می كند از كره ديگرى به اين كره قدم گذارده است كه همه چيز براى او تازگى دارد.
شايد از ميان چند ميليارد سلول مغز او، تنها چند سلول ارتباطى كه گذشته را با حال پيوند می داده، از كار افتاده است، ولى همين به هم خوردن تنظيم جزئى چه اثر وحشتناكى به بار آورد؟! آيا جامعه انسانى می تواند با انتخاب” لا نظام” و هرج و مرج و ظلم و ستم و نابسامانى و ناهنجارى خود را از مسير رودخانه عظيم جهان آفرينش كه همه در آن با برنامه منظم پيش می روند كنار بكشد؟! آيا مشاهده وضع عمومى جهان ما را به اين فكر نمی اندازد كه بشريت نيز خواه ناخواه بايد در برابر نظام عالم هستى سر فرود آرد و قوانين منظم و عادلانه اى را بپذيرد، به مسير اصلى بازگردد، و همرنگ اين نظام شود؟! نظرى به ساختمان دستگاه هاى گوناگون و پيچيده بدن هر انسان كه می افكنيم! از قلب و مغز گرفته تا چشم و گوش و زبان و حتى يك پياز مو، می بينيم همه آنها تابع قوانين و نظم و حسابى هستند، با اين حال چگونه جامعه بشريت بدون پيروى از ضوابط و مقررات و نظام صحيح عادلانه می تواند برقرار بماند؟
ما خواهان بقاى بشريت هستيم و براى آن تلاش می كنيم منتها هنوز سطح آگاهى اجتماع ما به آن حد نرسيده كه بدانيم ادامه راه كنونى منتهى به فنا و نابودى ما می شود، ولى كم كم بر سر عقل می آئيم و اين درك و رشد فكرى براى ما حاصل می گردد.
ما خواهان منافع خويشتن هستيم، ولى هنوز نمی دانيم كه ادامه وضع فعلى منافع ما را بر باد می دهد، اما تدريجا ارقام و آمار زنده و گويا را مثلا در مورد مسابقه تسليحاتى در برابر چشممان می گذاريم و می بينيم چگونه نيمى از فعال ترين نيروهاى فكرى و جسمانى جوامع جهان و نيمى از ثروتها و سرمايه هاى بزرگ در اين راه به هدر می رود نه تنها به هدر می رود بلكه در مسير نابود كردن نيم دوم به كار می افتد!
همزمان با افزايش سطح آگاهى ما به روشنى می يابيم كه بايد به نظام عمومى عالم هستى بازگرديم و با آن هم صدا شويم.
و همانطور كه واقعا جزئى از اين كل هستيم عملا هم بايد چنين باشيم تا بتوانيم به اهداف خود در تمام زمينه ها برسيم.
نتيجه اينكه: نظام آفرينش دليل روشنى بر پذيرش يك نظام صحيح اجتماعى در آينده، در جهان انسانيت خواهد بود، و اين همان چيزى است كه از آيه مورد بحث و احاديث مربوط به قيام” مصلح بزرگ جهانى” (حضرت مهدى ارواحنا فداه) استفاده می شود .
تفسیر نمونه جلد 13 صفحه 515 الی 524 (چاپ قدیم)
فرم در حال بارگذاری ...