« زيارت عاشورا يعني انتقاد و تعرّض به حكومتهاي جبّار در هر زمان | تحوّل اخلاقي و عملي،هدف اصلي از مجالس امام حسين (علیه السلام) » |
زيارت عاشورا يعني اظهار تنفّر از ظالمان زمان
ما خواندن زيارت عاشورا را هدف ميدانيم و با خواندن آن مخصوصاً اگر با صد لعن و صد سلام و در يك اربعين باشد، خود را عمل كننده به يك وظيفهي مطلوب از آن زيارت به حساب مي آوريم در صورتي كه زيارت عاشورا وسيله است و ميخواهد انسانهايي پرخاشگر در مقابل ظالمان و جبّاران بسازد نه افرادي تنها نوحهسرا و تسليم در برابر ستمگران.مگر در آن زيارت نميخوانيم:
(فَاَسْأَلُ اللهَ الَّذِي اَكْرَمَني بِمَعْرِفَتِكُمْ وَ مَعْرِفَةِ اَوْلياءِكُمْ وَ رَزَقَنِي الْبَراءَةَ مِنْ اَعْداءِكُمْ)؛
از خدايي تقاضامندم كه مرا گرامي داشته به سبب معرفت شما و معرفت دوستان شما و به من برائت و بيزاري جستن از دشمنان شما را روزي كرده است.
چنان كه مي بينيم موضوع برائت از دشمنان اهل بيت(علیهمالسلام)هدفي است كه بايد در زندگي امّتي پيدا شود كه با زيارت عاشورا سر و كار دارد. آن هم برائت فكري و قلبي و عملي نه تنها لفظي و مفهومي كه اثري ندارد. حال آيا ما از خواندن زيارت عاشورا اين هدف را مي طلبيم و تعقيب مي كنيم يا تنها آن را مي خوانيم و همان خواندن را هدف مي دانيم و جز آن مطلوبي نداريم؟!
آيا مقصود از اعداء اهل بيت(علیهم السلام)تنها يزيد و ابنزياد و شمر هزار و چهارصد سال پيش است و ما موظّفيم آنها را لعنت كنيم و افزون گشتن عذابشان را از خدا بخواهيم؟! آيا جز آنها دشمني براي اهل بيت رسول(علیهم السلام) در دنياي كنوني نيست؟! و حال آن كه در همان زيارت مي خوانيم :
(اَللّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ آخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلي ذلِك)؛
و با اين جمله اقرار مي كنيم كه محمّد و آل محمّد (علیهم السلام)علاوه بر ظالم اوّل، دشمنان ديگري دارند كه در هر زمان دنبال ظالم اوّل مي روند و طرز تفكّر او و كار او را ادامه مي دهند و ما موظّفيم عملاً به تبرّي از آنها برخيزيم و همانگونه كه از خدا براي ظالمان اوّل عميق ترين دركات جهنّم را مي طلبيم از خدا براي ظالمان تابع نيز مطروديّت از رحمت را بطلبيم و عملاً براي طرد آنان از جوّ زندگي دست به كار بشويم و تنها به لعنت لفظي و آرزوي قلبي نابودي آنان اكتفا نكنيم و بدانيم فرضاً كه بر اثر لعنت هاي شبانه روزي ما در زيارت عاشورا، علي الدّوام آل ابي سفيان و آل زياد و آل مروان بر عذابشان افزوده مي شود و تا اعماق جهنّم سقوط كنند (و اِن شاءالله كه چنين نيز هست و ما هم موظّف به لعنت بر آنها هستيم) امّا آيا تنها لعنت بر آنها تكليف را از گردن ما بر مي دارد و ديگر ما وظيفهاي نسبت به يزيد منشان زمان خود نداريم؟ آيا اينان مصداق (وَ آخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلي ذلِك) نيستند كه زيارت عاشورا دستور لعن بر آنها را مي دهد؟ آيا مقصود از لعن همان لعن لفظي و آرزوي قلبي است يا هدف اعتراض و اظهار تنفّر و قيام در مقابل ستمگران زمان است بسان قيام عاشوراييان؟!
فرم در حال بارگذاری ...