« فضیلت و آثار گریه بر مصیبت امام حسن علیه السلام | بررسی واقعه کربلا از زاویه توحید افعالی » |
درسهایی که باید از عاشورا آموخت
درسهایى که از عاشورا مىتوان گرفت، در گفتار و کردار امام حسین علیه السلام و یارانش دیده میشود و کسى که به دقت در مجموعه این واقعه بنگرد و آن را فرا راه خود قرار دهد،
توکل
امام محمد باقر (ع ) «کسی که به خدا توکّل کند، شکست نمیخورد»و قیام خونین عاشورا، سرشار از این آموزه نیک الهی است که فرجامی جز پیروزی حق بر باطل را نوید نبخشید. امام حسین (ع ) گرچه به استناد دعوتنامههای کوفیان به سمت آنان حرکت کرد، ولی توکّل آن حضرت به خداوند متعال بود. به همین دلیل، وقتی میان راه، خبر بیوفایی مردم و شهادت مسلم بن عقیل (ع ) را شنید، تصمیم خویش را تغییر نداد و برای انجام تکلیف، با توکل به خدا راه خود را ادامه داد. نیز بر این اساس بود که صبح عاشورا و با شروع حمله همهجانبه و بیرحمانه دشمن، در نیایشی به درگاه خدا، اعتماد به پروردگارش را چنین بیان فرمود خداوندا! تو تکیهگاه من در هر اندوه، و امید من در هر سختی هستی. تو در هر پیشامدی تکیهگاه و مایه پشتگرمی منی:
رضا و تسلیم ؛
یکی از آموزههای کربلا، راضی بودن به رضای الهی است. هدف امام حسین(ع ) فقط خشنودی خدا و پیامبر او بود. اگر در آن قیام خونین، جان عزیزش را نثار کرد، اگر سختترین مصیبتها را به جان خرید، و اگر خاندان گرامیاش را به دست اسارت سپرد، هدفی جز کسب رضای الهی نداشت. امام حسین (ع ) هنگامی که میخواست از مکه به سمت عراق خارج شود، خود در خطبهای به این ویژگی اشاره فرموده است ما اهل بیت به آنچه خدا راضی است، راضی و خشنودیم. در مقابل بلا و امتحان او، صبر و استقامت میورزیم . او اجر صبرکنندگان را به ما عنایت خواهد فرمود.
عمل به تکلیف
از آموزههای ارزشمند کربلا، عمل به تکلیف است. هنگامی که دعوتنامههای پیاپی مردم کوفه به امام حسین (ع ) رسید، ایشان هرچند از سستعهدی کوفیان آگاه بود، ولی آن اعلام حمایتها را تکلیفآور دانست و به سوی آنان حرکت کرد. امام خمینی رحمه الله که خود سالها بعد با همین انگیزه، قیامی عزّتآفرین را پایه ریخت، در سخنانی درباره این آموزه عاشورایی میفرماید اینکه حضرت ابی عبداللّه (ع ) قیام کرد با عدد کم، برای اینکه گفتند تکلیف من این است که نهی از منکر کنم حضرت سیدالشهدا علیه السلام تکلیف برای خودشان دانستند که بروند و کشته هم بشوند و محو کنند آثار معاویه و پسرش را لکن تکلیف بود که قیام بکند و خونش را بدهد تا اینکه ملت را اصلاح کند و عَلَم یزید را بخواباند
آزادگی
عاشورا، نماد آزادگی است و حضرت سیدالشهدا علیه السلام سرور آزادگان. ایشان در پاسخ کسانی که بیعت با یزید را از ایشان میخواستند تا در امان بماند، میفرمودآگاه باشید! ناپاک زاده فرزند ناپاک زاده، مرا میان دو چیز مجبور کرده است: بین مرگ و ذلت، ولی هیهات که ما ذلت و خواری را بپذیریم. خداوند پذیرش ذلت را بر ما و بر پیامبر و مؤمنان روا نداشته است و دامنهای پاک و دارای اصالت و شرف و خاندان دارای همت والا و عزّت نفس ما هرگز اجازه نمیدهد اطاعت فرومایگان را بر مرگ شرافتمندانه ترجیح دهیم
اخلاص
اخلاص سیدالشهدا (ع ) و یاران آن حضرت، مهمترین عامل جاودانگی قیام حسینی است. از زمانی که حضرت از مدینه حرکت کرد، تا مکّه و سپس کربلا، بسیار کسانِ مدّعی با ایشان همراه شدند و به ظاهر خود را حسینی نشان دادند، ولی هیچکدام بر حرف خود نایستادند و در نهایت، سرور شهیدان را تنها رها کردنددر روز عاشورا و صحنه نبرد کربلا نیز، تنها خون بود و شمشیر و زخم و درد و شهادت، و از مدال و پول و امتیازهای اجتماعی و مقامهای دنیوی خبری نبود. از این رو، ماندگان و مقاومان، تنها با نیروی اخلاص به جهاد در راه حضرت دوست ادامه میدادند و یکی یکی شربت شهادت مینوشیدند.
ایثار
از بارزترین درسهای عاشورای حسینی، ایثار و مقدّم داشتن دیگری بر خود است. در صحنه کربلا، نخستین ایثارگر، خود سیدالشهدا (ع ) بود که حاضر شد خود و خاندانش را فدای دین خدا کند و رضای او را بر همه چیز برگزیند. حتی زمانی که یاران حضرت به شهادت رسیدند و نوبت به جانفشانیِ بنیهاشم رسید، امام حسین (ع ) ابتدا فرزند دلبندشان، علی اکبر(ع ) را برای شهادت در راه خدا فراخواند.
جلوه دیگر ایثار در کربلا، در کار زیبای حضرت ابوالفضل (ع ) بود. آن حضرت که با لب تشنه وارد فرات شد، چون خواست آب بنوشد، یاد لبهای تشنه امام حسین علیه السلام و کودکان تشنهکامش افتاد و به خود نهیب زد که: آیا آب مینوشی، در حالی که برادر و مولایت حسین (ع ) تشنه و در آستانه شهادت است؟ پس آب را ننوشید و بازگشت و لبتشنه به شهادت رسید.
امر به معروف و نهی از منکر؛
از آموزههای ارزنده نهضت حسینی، توجه به دو فریضه مهم امر به معروف و نهی از منکر است. امام حسین (ع ) در وصیتنامهای که هنگام خروج از مدینه و در زمان وداع با برادرش محمد بن حنفیه برای وی نوشت، هدف از حرکت خویش را چنین برشمرد من نه از روی سرمستی وگستاخی، و نه برای فساد و ستمگری حرکت کردم، بلکه تنها برای طلب اصلاح در امت جدم حرکت کردم. میخواهم امر به معروف و نهی از منکر کنم و به سیره جدم و پدرم علی بن ابیطالب عمل نمایم حضرت سیدالشهدا (ع ) در جای دیگری نیز فرموده بودند بارخدایا! من به معروف اشتیاق، و از منکر تنفّر دارم بر این اساس، در زیارتهای گوناگونی که درباره امام حسین علیه السلام از پیشوایان معصوم وارده شده، این تعابیر دیده میشود گواهی میدهم تو نماز را به پا داشتی و زکات دادی و امر به معروف نمودی و نهی از منکر کردی.
نفی نژادپرستی
شهید، شهید است، چه تفاوت دارد که از چه نژاد و رنگ و زبانی باشد؛ سفید و سیاه، عرب و عجم، رومی یا زنگی. ملاک ارزش در اسلام، عقیده و ایمان است شهادتکده کربلا، بزمگاه عشق است و همهگونه شهیدی دارد؛ جوان، پیر، خردسال، شیرخوار، سیاه، سفید، عرب و عجم. آنجا، یگانگی است و از نابرابریِ نژادی اثری نیست. پیشوای شهیدان، حسین (ع ) در صحنه نبرد، این آموزش دینی و انسانی را به کار گرفت و سپاس و ستایشی همسان به همه یارانش، از پیرمرد تا نوجوان، و از رئیس قبیله تا غلام سیاه روامیدارد .
معرفت نسبت به امام (ع)؛
آنچه در واقعه عاشورا اصل و ریشه همه فضیلت هاست گوهر معرفت و شناخت امام حق است . یاران حسین(ع)عاشورایی شدند و جاودانه گردیدند ، چون امام خود را شناختند و با همین شناخت تا پای جان با امام خویش ماندند . در نتیجه به نور عظیم رسیدند . در مقابل با یزیدیان که از شناخت امام حق بازماندند ، به پیشوای باطل گرویدند و برای ابد سعادت را باختندآری ! اینگونه است که شناخت امام و راه و هدف او ، آدمی را استوار و پایدار می کند . امروز نیز ، منتظران عاشورایی باید با همه توان ، مهدی آل پیامبر (ص) را به عنوان مظهر حق و تنها راه منتهی به خدا بشناسند و حق و باطل و معروف و منکر را با او محک بزنند . چرا که اگر جز این باشد قطعاً از مسیر حقیقت گمراه شده و به دامن یزیدیان زمان خواهند افتاد اگر چه امروز امام منتظران غائب است ولی کسب معرفت امام خواهد توانست که بین منتظران با امامشان پیوند برقرار کند و منتظران را در همین عصر در خدمت امام و اهداف او قرار دهد
وفاداری به امام حسین (ع)
درس بزرگ عاشورا وفاداری کامل نسبت به امام حسین(ع) بود.
در شب عاشورا امام حسین یاران خود را فراخواند و بیعت خویش را از آنان برداشت تا هر که تمایلی به ماندن نداشت از معرکه کربلا بگریزد ؛ اما هریک از آن شیرمردان و نمونه های بی نظیر مردانگی ، به بیانی اعلام وفاداری نمودند و آرزو کردند که کاش هزار جان داشتند تا در پای امام حسین(ع)نثار کنند.
منتظران مهدی(عج)نیز شایسته است که هر روز با امام خود تجدید عهد کنند و وفاداری خود را این گونه به امام(ع)اثبات نمایند . نشانه ی صداقت در این عهد و پیمان آن است که در هر لحظه در خدمت امام و اهداف او باشند و جز به رضای او فکر نکنند .
صبر و پایداری
از دیگر درسهای مهم عاشورا ، صبر و پایداری در حمایت از دین خدا و امام زمان (عج)است . منتظران مهدی (عج)هم باید برای تحقق زمینه های ظهور ، در جبهه ی انتظار استوار و مقاوم بمانند و از زخم ها و نیش هایی که بر دل و جانشان می نشیند خسته نشوند ؛ بلکه از آن استقبال کنند . همانطور که حسینیان عاشورایی از زخم شمشیرها و نیزه ها نهراسیدند بلکه در راه خدا از آن استقبال کرده و به روی شهادت لبخند زدند و همان گونه که بانوان عاشورایی ، سختی طاقت فرسای اسارت را به جان خریدند و به زیبایی پیام کربلا را به شهرها و نسل های آینده رساندند . در این میدان الگوی صبر و استقامت حضرت زینب کبری(س)است که با اقتدا به مقتدای بزرگ خود ، حضرت زین العابدین (ع)به نیکوترین شیوه رسالت خویش را انجام داد و کربلای حسین (ع)را در تاریخ جاودانه ساخت .
همان گونه که عاشوراییان برای نجات اسلام و حمایت از ولی خدا هرگونه سختی را بر جسم و جان خریدند ؛ اهل انتظار هم برای ترویج فضیلت ها و حفظ راه و رسم دینداری و تحقق ارزشها در جامعه باید صبور باشند ، از کمی نفرات نهراسند و به خود ناامیدی راه ندهند که طلیعه ی ظهور نزدیک است و صبح ظفر ، قریب .
فریاد علیه ظلم و ظالمان
حسینیان با اقتدا به امام خود در برابر ظلم و ظالمین قیام کردند و این خود درس های دیگری برای منتظران مهدی است تا در طول زمان غیبت هر کجا فرصتی دست داد ، در برابر ستمگران موضع بگیرند و بر سر ظالم ، فریاد عدالتخواهی بزنند .
تبرّی که از فروع دین است ، جهت حرکت ها را مشخص می کند و پیوسته هشدار می دهد که نباید با ظالمان هم کاسه شد و دست در دست آنها گذاشت و یا حتی در برابر ظلم و تباهی آنها ساکت نشست .
بصیرت،موقع شناسی وتبعیت از ولایت
شاید یکی از مهمترین درس هایی که امروزه نیز حائز اهمیت است همین بصیرت ،موقع شناسی و گوش به فرمان ولایت بودن باشد.
تعداد توابین که بعد از حادثه عاشورا درصدد خون خواهی امام برآمدند چند برابر یاران امام در صحرای کربلا بود ولی به دلیل نداشتن بصیرت و موقع شناسی علاوه براینکه دیگر قیام شان سودی نداشت و آنچه که نباید اتفاقمی افتاد ، افتاده بود باعث به هدر رفتن خون بسیاری از شیعیان شد که اگر در زمان مناسب وارد صحنه می شدند شاید نتیجه طور دیگری رقم می خورد.
این ها بخشی از درس های واقعه خونین کربلا است که می تواند در زندگی ما به عنوان چراغ هدایت و روشن کننده راه همواره فروزان باشد.
فرم در حال بارگذاری ...