« خطر عقبگرد!زن در نهج البلاغه »

حكمت نيايش با زبان

با اين كه او داناى آشكار و نهان است و با اين كه

«يَعْلَمُ خائِنَةَ اَلْأَعْيُنِ وَ ما تُخْفِي اَلصُّدُورُ (او دقيق‏ترين انحراف چشم و آن چه در لابلاى روان انسانى مخفى است مى‏داند).

با اين حال خود او فرمان داده است كه او را بخوانيم و با او به مناجات بپردازيم:

اُدْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ مرا بخوانيد شما را اجابت خواهم كرد

«وَ إِذا سَأَلَكَ عِبادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ اَلدَّاعِ إِذا دَعانِ» (اگر بندگانم از من بپرسند، به آنان بگو: من به آن‏ها نزديكم دعاى كسى را كه مرا بخواند پاسخ خواهم گفت).

با اين حال بايستى او را با زبان هم بخوانيم. چرا؟

بدون شك مركز فرماندهى تكلم در مغز ماست، و از اين جهت با روان ما و فعاليت‏هاى آن رابطه مستقيم دارد، با تحريك آن مركز، بدون شك فعاليت‏هاى مناسبى به جريان خواهد افتاد كه در صورت گذراندن از ذهن فقط، امكان پذير نمى‏باشد.

و به همين جهت است كه دين مقدس اسلام نمازهاى پنجگانه را كه مركب از ذكر و حركات است مقرر كرده است، و به مجرد ياد آورى خداوند قناعت نورزيده است، جلال الدين در ديوان شمس تبريزى مى‏گويد:

گفتگو كن گفتگو كن گفتگو جستجو كن جستجو كن جستجو

رو به هاى و هوى بزم كوى يار هاى و هو كن هاى و هو كن هاى و هو

نكته ديگر در مسئله به زبان آوردن نيايش اين است كه چنان كه الفاظ گاهى از بيان واقعيت مطالبى كه در دل مى‏گذرد ناتوان و نارسا است، همچنين از طرف ديگر گاهى آن چه كه در دل انسانى مى‏گذرد به جهت نداشتن مرز حقيقى در فعاليت‏هاى روانى ممكن است نمود روانى دعا در درون انسانى با خيالات يا وسوسه‏ها يا تفكرات و يا توهمات مخلوط شود،

ولى هنگامى كه اين نمودها ابراز مى‏شوند از ميان فعاليت‏هاى ديگر ممتاز گشته به طور خالصانه به شكل دعا و نيايش ظهور مى‏كنند. زيرا آگاهى به يك نمود روانى و قصد ابراز آن در شكل خالصش همان نمود را به طور مشخص مورد توجه انسان قرار مى‏دهد.

پس نبايستى در نيايش به خدا فقط به آن چه كه در دل مى‏گذرد قناعت كنيم، بلكه بايستى وضع روانى خود را همواره در دست داشته باشيم.

مثلا ملای رومی در ابيات خویش می گوید:

من گروهى مى‏شناسم ز اولياء كه دهانشان بسته باشد از دعا

يا به قول ويكتور هوگو:

«بعضى افكار به منزله عبادتند، در زندگى لحظاتى هست كه جسم به هر حالت كه باشد جان در حال سجود است».«» خداوند مى‏فرمايد:

«اَلَّذِينَ يَذْكُرُونَ اَللَّهَ قِياماً وَ قُعُوداً وَ عَلى‏ جُنُوبِهِمْ وَ يَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ اَلسَّمواتِ وَ اَلْأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً سُبْحانَكَ فَقِنا عَذابَ اَلنَّارِ» (خردمندان كسانى هستند كه خدا را در حال ايستادن و نشستن و به پهلو دراز كشيدن ذكر مى‏كنند، آنان در آفرينش آسمان‏ها و زمين به تفكر مى‏پردازند و مى‏گويند: پاكيزه پروردگارا، اين جهان با اين عظمت را باطل و بى‏هوده نيافريده‏اى. ما را از عذاب آتش رهايى بخش).

هيچ گونه ترديد نيست در اين كه روان انسانى براى خود در هر حالى مى‏تواند دعا و نيايش داشته باشد.

ولى چنان كه گفتيم به زبان آوردن دعا براى خود فعاليت ديگرى در روان ما ايجاد مى‏كند كه مجرد خطور دادن در درون نمى‏تواند آن را ايجاد كند

علامه جعفری ره


موضوعات: بدون موضوع
   چهارشنبه 25 آذر 1394


فرم در حال بارگذاری ...

اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        
جستجو