« خطاب عتاب‌آميز حضرت زينب (علیها السلام) به مردم كوفهزيارت عاشورا يعني انتقاد و تعرّض به حكومت‌هاي جبّار در هر زمان »

تحريك عقول مقدّم بر تحريك احساسات و عواطف است

البتّه ما موظّفيم در شبانه ‌روز هزاران لعنت و نفرت نثار آن ارواح خبيث و پليد بنيان ‌گذاران اساس ظلم بر آل رسول‌(علیهم السلام) بنماييم و بدانيم كه مؤسّس اوّل اين اساس، سقيفه‌ي بني ‌ساعده بوده كه نخستين محصول آن،حكومت جائرانه ‌ي آن دو نفر كه همه‌ ي ما آنها را مي ‌شناسيم بوده است و واقعه‌ي كربلا هم مولود شوم همان حكومت غاصبانه مي ‌باشد امّا مع ‌الوصف باز تكرار مي ‌كنيم كه لعن بر آل ابي‌ سفيان و آل ‌زياد و آل ‌مروان و … اگر چه طبق زيارت عاشورا وظيفه‌ي لازم است امّا وظيفه‌ ي كافي نيست زيرا پيام زيارت عاشورا اظهار تنفّر از همه‌ي طاغوتها در همه‌ي زمانهاست و باز به عبارت پيشين كه گفتيم زيارت عاشورا وسيله است نه هدف! نكته‌ي ديگري نيز كه تذكّر آن لازم است اين كه در اكثر مجالسي كه به نام امام سيّدالشّهدا‌(علیه السلام)تشكيل مي‌ شود؛ تحريك احساسات و عواطف بيش از تحريك عقول مورد توجّه قرار مي ‌گيرد. در صورتي كه از نظر قرآن كريم آن‌چه كه در درجه‌ي اوّل اهمّيّت است؛ موضوع تحكيم عقايد و تهذيب اخلاق و تنظيم و اصلاح اعمال است كه بر اساس رشد عقل انجام مي ‌شود. تحريك عواطف نيز اگر توأم با رشد عقلي گردد داراي ارزش بسيار بزرگي مي ‌شود و روح آدمي را به نحوي عجيب تلطيف مي ‌كند و او را به عالم بالا صعود داده و با مقام اقدس و ارفع ولايت مرتبط مي ‌سازد.

آن اشكي كه از چشم يك انسان عارف به مقام والاي امام و مُحلّي*به فضايل اخلاق ريخته مي‌ شود، هر قطره ‌اش پرده‌ها وحجاب‌ها از صفحه‌ي قلب برمي ‌دارد و درياهايي از آتش را خاموش مي‌ گرداند.

تحكيم مباني اعتقادي در سايه‌ي تحرّك عاطفه همراه با تحرّك عقل

عاطفه در مسير حركت انسان به سوي سعادت جاودان نقش بزرگي ايفا مي ‌كند به شرط اين كه با راهنمايي عقل رشيد آن راه را بپيمايد. مي ‌توان گفت: يكي از رموز جاودانگي نهضت عاشورا اين است كه عواطف را تحريك مي ‌كند و شور و هيجان در دلها بوجود مي ‌آورد.

مادر! ميوه‌ي دلش را كفن‌ پوش كند و به ميدان جنگ بفرستد و پس از لحظاتي سربريده‌ي پسر را به سمت مادر بيفكنند و او بجاي اين‌كه آن سر را به سينه ‌اش چسبانده آه و ناله سر بدهد آن را با دو دست خود بردارد و پيش پاي امام عزيزش حسين‌‌(علیه السلام)بيفكند! آدم لب تشنه و دلسوخته‌اي در شدّت حرارت سوزان آفتاب و خونريزي از زخمهاي فراوان، خود را به لب آب برساند و بي ‌اختيار دستها را پر از آب كرده به نزديكي لبها بياورد كه بنوشد:

(فَذَكَرَ عَطَشَ الْحُسَيْن)؛

[دفعتاً] به يادش بيايد كه برادرش حسين [و كودكانش] تشنه ‌اند. آب را روي آب ريخته و كنار آب روان تشنه جان بدهد! اين صحنه ‌هاست كه تا آخرين روز دنيا دلها را مي ‌لرزاند و چشمها را مي ‌‌گرياند ولي مع ‌الوصف اين تحرّك عاطفه اگر با تحرّك عقل قرين نشود؛ دفع و رفع شبهات از افكار نمي‌ كند و در امر هدايت انسان بقا و ثباتي نمي ‌يابد و عجيب اينكه حتّي بعضي از درس خوانده‌ ها گاهي مي ‌پرسند: آيا از نظر شما كار امام حسين‌(علیه السلام)كار عقلايي بوده است كه خودش را با دست خودش به دامن آنچنان بلايي بيفكند كه هم خود و فرزندانش كشته شوند و هم زنان و كودكانش به دست دشمنان اسير گردند؟! اين كار اوّلاً خلاف عقل است و ثانياً خلاف گفته‌ي قرآن است كه مي ‌فرمايد:

]…لا تُلْقُوا بِأيْدِيكُمْ إلَي التَّهْلُكَةِ…[؛[2]

«…خودتان را با دست خودتان به هلاكت نيفكنيد…».


موضوعات: بدون موضوع
   پنجشنبه 28 آبان 1394


فرم در حال بارگذاری ...

اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        
جستجو