« مهمونی بادست خالی | ای نفس پس از حسین بهتراست باقی نمانی .... » |
با دقت در روایات فهمیده می شود که
فرج بر دو قسم است: فرج شخصی و فرج عمومی؛
و فرج شخصی، خود به دو نوع تقسیم می شود:
الف: پاک شدن انسان از اخلاق زشت و ویژگیها و صفات پست و فرومایه، و به دنبال آن، رسیدن به کمالات فطری و درجات والای انسانی و اخلاق و منش الهی.
ب: فرجی که به ولی عصر و امام قائم به حق - عجل الله تعالی فرجه- منسوب است، که این نوع از فرج شخصی، به نوبه خود، بر دو نوع است:
۱- شناخت مقام نورانیت امام علیه السلام که چیزی جز مقام ولایت الهی نیست، و این معرفت را فقط به دنبال فرج شخصی که همان رسیدن به کمالات فطری درونی است می توان به دست آورد.
۲- رسیدن به خدمت امام علیه السلام و درک ظهور آن حضرت؛ و معلوم است که اگر این فرج حاصل شود، فرج به معنی اول که همان رسیدن به کمالات عالی انسانی است نیز حاصل می شود زیرا چنانکه از بعضی روایات فهمیده می شود رسیدن به حضور امام علیه السلام در زمان ظهور آن حضرت، برای تمام افراد بشر یا لااقل برای خواص و وارستگان از غیر حق، در رسیدن به کمالات انسانی و درجات عالی اثر بسیار و نقش جدی دارد.
و اما فرج عمومی عبارت است از رها شدن جامعه از شر ستم و بیداد و رسیدن به عدل و داد و بر پاشدن دولت آقایی و عدل که در آن دولت، حق عزیز و محترم و باطل، ذلیل و پایمال گردد.
بعضی از دعاها و روایات و به ویژه دعاهایی که در ماه رمضان وارد شده است درخواست فرج شخصی را به انسان الهام می کند و برخی از روایات به طلب فرج عمومی در زمان امامان علیهم السلام و در زمان غیبت مربوط است که برای آن پاداش بزرگی ذکر کرده اند.
روشن است که کسی که معتقد باشد فرجی عمومی که از ناحیه خداوند خواهد رسید و مسلمانان از ستم و بیداد ستمکاران رهایی می یابند، و بر این اعتقاد ثابت بماند و استقامت کند و آخرتش را به دنیا نفروشد، به خاطر این انتظار، پاداش بزرگی خواهد داشت.
شاید بتوان احادیثی مثل حدیث نهم و دوازدهم را که به طور مطلق و بدون هیچ قید و شرطی فضیلت فرج را یادآور شده اند این گونه تفسیر کرد که مقصود آنها مطلوب بودن فرج به همهی معانی که ذکر شد می باشد به ویژه آنکه در حدیث دوازدهم فرموده اند: «فرجنا و فرجکم»، «فرج ما و فرج شما».
این را نیز باید دانست که منظور از نهی تعجیل در خروج قائم، که در حدیث یازدهم، ذکر شده است، نهی از طلب فرج و انتظار نیست، بلکه مقصود مذمت عجله کردن در امر فرج است. یعنی بندهی فرمانبردار خداوند باید امر فرج را به خداوند سبحان بسپارد.
فرم در حال بارگذاری ...