سخت آمد طول غیبت بر تو می دانم مخور غم/موقع افشای این اسرار پنهان خواهد آمد/تلخی هجران شود شیرین به روز وصل جانان/صبح صادق از پی شام غریبان خواهد آمد/کاخهای ظلم ویران می شود بر فرق طالم/مهدی موعود،غمخوار ضعیفان خواهد آمد/این چراغ از صرصر بیداد خاموشی ندارد/آنکه عالم را نماید نور باران خواهد امد/نیست شک از عمر این دنیا اگر یک روز ماند /ذات قائم حجت خلاق سبحان خواهد آمد/صبر کن یا فاطمه ای بانوی پهلو شکسته/قائمت با شیشه دارو ودرمان خواهد امد/
لباس نو تنش نمی کرد.همیشه لا اقل یک وصله روی لباس هایش پیدا می شد،اما همیشه تمیز واتو کرده بود .پوتین هایش هم از تمیزی برق می زد ،یک پارچه سفید هم داشت که می انداخت دور گردنش ،یکبار ازش پرسید :این واسه چیه؟گفت:نمی خوام یقه لباسم چرک بشه.(شهید مهدی باکری)یادش گرامی باد.
زمستانها کرسی می گذاشتند وهمشون می رفتند زیرش.مادر رفته بود نفت بخره تافضای خونه را هم گرم کنه نفتها را که دید گفت همین کرسی برای گرم کردن ما کافیه،من اینها را بردم بدم به همسایه،اونها بیشتر نیاز دارند.(شهید مهدی چالاک)یادش گرامی باد
سرو صداش نمی اومد مادر رفت توی حیاط دید نشسته توی ایوان ودوباره داره کفش هاش را تعمیر می کنه.بهش گفت:آخه این کفش هاعمر خودشون روکردند چند بار می خوایی تعمیر کنی گفته بود:پولی که بابا داده تا این کفش ها را بخرم به سختی به دست آورده ،اگه بتونم ده روز دیگه هم بیشتر بپوشم غنیمته.(شهید غلام رضا شرفی)یادش گرامی باد
رئیس جمهور تازه حرفاش با مردم تمام شده بودنشسته بود به سفره نگاه می کرد دو نوع خورش ومخلفات دیگر!گفت :مگه ما مسئول اداره احکومت این مردم رنجدیده نیستیم چرا سر سفره ای بنشینیم که بسیاری از این مردم هنوز به این غذا ها دسترسی ندارند.چند نفر زیر لب زمزمه کردنداین غذا ساده ومعمولی است ادامه داد :من همین الان به این مردم سفارش کردم که در برابر رنج ها وکمبود ها صبر کنند وصرفه جویی.اگر فکر می کنید این مقدار غذا برای هر نفر ،معمولی وطبیعی است،من که رئیس جمهور این مردم محروم هستم ،حق دارم که ازخوردن این غذا خوداری کنم(شهید محمد علی رجایی)یادش گرامی باد
<< 1 ... 309 310 311 ...312 ...313 314 315 ...316 ...317 318 319 ... 328 >>