« استفاده بهینه از امکانات ولوازم | سیره دریا دلان » |
سرو صداش نمی اومد مادر رفت توی حیاط دید نشسته توی ایوان ودوباره داره کفش هاش را تعمیر می کنه.بهش گفت:آخه این کفش هاعمر خودشون روکردند چند بار می خوایی تعمیر کنی گفته بود:پولی که بابا داده تا این کفش ها را بخرم به سختی به دست آورده ،اگه بتونم ده روز دیگه هم بیشتر بپوشم غنیمته.(شهید غلام رضا شرفی)یادش گرامی باد
فرم در حال بارگذاری ...