« یوسف گم گشته بازآید به کنعان غم مخور | استفاده بهینه از امکانات ولوازم » |
لباس نو تنش نمی کرد.همیشه لا اقل یک وصله روی لباس هایش پیدا می شد،اما همیشه تمیز واتو کرده بود .پوتین هایش هم از تمیزی برق می زد ،یک پارچه سفید هم داشت که می انداخت دور گردنش ،یکبار ازش پرسید :این واسه چیه؟گفت:نمی خوام یقه لباسم چرک بشه.(شهید مهدی باکری)یادش گرامی باد.
فرم در حال بارگذاری ...