غروب جمعه دلم بوی یار می گیرد /افق افق دل من را غبار می گیرد /نه با زیارت یاسین دلم شود آرام /نه با دعای سماتم قرار می گیرد /نوای ندبه صبحم هنوز ورد لب است /که نغمه عشراتم به بار می گیرد /دل صنوبریم زین هوای مه آلود /نه از فراق که از انتظار می گیرد /قسم به عصر که خسران قرین انسان است /مگر هر آنکه دانش خود را به کار می گیرد /بدان که دلبر ما جان برای یاری خویش /در این دیار هزاران هزار می گیرد /به گوش منتظران گو که صبح نزدیک است /اگر چه شب ز رفیقان دمار می گیرد /جمال یار چو خورشید عالم افروز است /حجاب نفس تو را زان نگار می گیرد /تمام دلخوشیم یک نگاه کوچک اوست /ز چیست یار من از من کنار می گیرد /اگر که یار نخواهد به جلوه غم ببرد /دل زهیر چو شبهای تار می گیرد
غروب جمعه رسیده است و باز تنهایی /غروب، این همه غربت، چرا نمیآیی؟ /زمین به دور سرم چرخ میزند، پس کی /تمام میشود این روزهای یلدایی؟ /کجاست جاذبهات آفتابِ من؟ خسته است /شهابِ کوچکت از این مدار پیمایی /کبوترانه دلم را کجا روانه کنم؟ /کجاست گنبد آن چشمهای مینایی؟ /تمام هفته دلم را به جمعه خوش کردم /غروب جمعه رسیده است و باز تنهایی…
امام على علیه السلام :الْمَشْوَرَةُ تَجْلِبُ لَکَ صَوابَ غَیْرِکَ. /مشورت کردن، اندیشههای درست دیگران را برای تو به ارمغان میآورد.
غررالحکم و دررالکلم، ح1509
امام علی علیه السلام :تَعَطَّرُوا بِالاِستِغْفارِ لا تَفْضَحَنَّکُمْ رَوَایِحُ الذُّنُوبِ. /با طلب آمرزش معطّر و خوشبو شوید تا بوی بد گناهان شما را رسوا نکند.
بحار الأنوار،ج6،ص22
امام کاظم علیه السلام :التَّحَدُّثُ بِالنِّعَمِ شُکرٌ وَتَرْکُ ذلِکَ کُفرٌ :بازگویی نعمتها، شکرگزاری و ترک آن کفران نعمت است.
وسائل الشیعه، ج7، ص40
<< 1 ... 264 265 266 ...267 ...268 269 270 ...271 ...272 273 274 ... 328 >>