« آثار و بركات زيارت عاشورا | گزيده اى از خطبه حضرت زينب (س ) » |
گزيده اى از خطبه و سخنان امام حسين (ع )
O امام حسين فرمود: جدم به من فرموده است كه : تو درجه اى نزد خدا دارى كه جز با شهادت به آن درجه نائل نخواهى شد.
O به من مى گوييد نرو، ولى خواهم رفت . مى گوييد كشته مى شوم ، مگر مردن براى يك جوانمرد ننگ است ؟ مردن آن وقت ننگ است كه هدف انسان پست باشد و بخواهد براى آقايى و رياست كشته بشود كه مى گويند به هدفش نرسيد. اما براى آن كسى كه براى اعلاى كلمه حق و در راه حق كشته مى شود كه ننگ نيست . چرا كه در راهى قدم بر مى دارد كه صالحين و شايستگان بندگان خدا قدم برداشته اند.
O امام حسين عليه السلام در روز دهم محرم پس از آنكه نماز صبح را با اصحاب به جماعت خواند، برگشت و خطابه كوتاهى براى اصحاب و ياران ايراد كرد. در آن خطابه چنين گفت : اندكى صبر و استقامت ، مرگ جز پلى نيست كه شما را از ساحل درد و رنج به ساحل سعادت و كرامت و بهشت هاى وسيع عبور مى دهد.
O امام حسين عليه السلام وقتى كه مى آمد به طرف كربلا، اشعارى را با خودش مى خواند كه نقل شده پدر بزرگوارشان هم همين اشعار را آگاهى مى خواندند، آن اشعار اين است :
فان تكن الدنيا تعد نفيسه
فدار ثواب الله اعلى و انبل
و ان تكن الاموال للترك جمعها
فما بال متروك به المرء يبخل
و ان تكن الابدان للموت انشات
فقتل امرء بالسيف فى الله اجمل .
اگر چه دنيا زيبا و دوست داشتنى است ، دنيا آدم را به طرف خودش مى كشد، اما خانه پاداش الهى ، خانه آخرت ، خيلى از دنيا زيباتر است ، خيلى از دنيا بالاتر و عالى تر است .
اگر مال دنيا را آخر كار بايد گذاشت و رفت ، پس چرا انسان آن را در راه خدا انفاق نكند.
و اگر اين بدن هاى ما ساخته شده است كه آخر كار بميرد، پس چرا در راه خدا شمشير قطعه قطعه نشود؟
O مرگ براى انسان جوانمرد ننگ نيست ، اگر در راه حق جهاد كند و در حالى كه مسلم است كوشش به خرج بدهد (نيتش حق باشد و در حالى كه مسلم است مجاهده و جهاد كند) و با مردان صالح ، مواسات و همگامى و همدردى نمايد، و بر عكس ، راه خودش را از مردم بدبخت هلاك شده و مجرم گناهكار جدا كند.
O امام حسين عليه السلام مى فرمايد موت فى عز خير من حياه فى ذل مردن در سايه عزت بهتر است از زندگى با ذلت .
O من مردن را براى خودم سعادت ، و زندگى با ستمگران را موجب ملامت مى بينم .
O حسين مى گويد: هيهات منا الذله حسين تن به خوارى بدهد؟!
O الموت اولى من ركوب العار؛ مرگ از متحمل شدن يك ننگ بالاتر است .
O موت فى عز خير من حياه فى ذل ؛ مردن با عزت از زندگى با ذلت بهتر است .
O اى خود فروختگان به آل ابى سفيان ! با من مى جنگيد و من با شما مى جنگم . زن و بچه چه تقصيرى دراند؟! كونوا احرارا فى دنيا كم اگر خدا را نمى شناسيد، اگر به معاد ايمان نداريد، آن شرفى كه يك انسان بايد داشته باشد كجا رفت ؟! حريت و آزاديتان كجا رفت ؟!
O هر كس آماده است كه خون دلش را در راه ما ببخشد، هر كس تصميم گرفته است لقاء پروردگار را، چنين با ما كوچ كند.
O ايها الناس ! هر كسى كه خيال مى كند ما به مقامى نائل مى شويم ، به جايى مى رسيم ، چنين چيزى نيست ، برگردد.
O امام حسين عليه السلام از اصحاب خود بيعت گرفت و در شب عاشورا فرمود: من بيعت خودم را از گردن شما برداشتم .
O مسلم دختر كوچكى داشت . امام حسين وقتى كه نشست او را صدا كرد، فرمود بگوييد بيايد. دختر مسلم را آوردند، او را نشاند روى زانوى خودش و شروع كرد به نوازش كردن . دخترك زيرك و باهوش بود، ديد كه اين نوازش ، يك نوازش فوق العاده است ، پدارانه است ، لذا عرض كرد: يا اباعبدالله ! يا ابن رسول الله ! اگر پدرم بميرد چقدر…؟
اباعبدالله متاثر شد، فرمود: دختركم ! من به جاى پدرت هستم . بعد از او، من جاى پدرت را مى گيرم .
صداى گريه از خاندان اباعبدالله بلند شد. اباعبدالله رو كرد به فرزندان عقيل و فرمود: اولاد عقيل ! شما يك مسلم داديد كافى است ، از بنى عقيل يك مسلم كافى است ، شما اگر مى خواهيد برگرديد، برگرديد.
عرض كردند. يا اباعبدالله ! يا ابن رسول الله ! ما تا حال كه مسلمى را شهيد نداده بوديم ، در ركاب تو بوديم ، حالا كه طلبكار خون مسلم هستيم ، رها كنيم ! ابدا، ما هم در خدمت شما خواهيم بود تا همان سرنوشتى كه نصيب مسلم شد، نصيب ما بشود.
O در روز عاشورا خطاب به اهل بيت خود فرمود: استعدوا للبلاء و اعلموا ان الله حافظكم و منجيكم من شر الاعداء و يعذب اعاديكم بانواع البلاء ؛ خود را آماده بلا كنيد، و بدانيد كه خداوند حافظ شما از دشمنان است ، و دشمنانتان را به انواع بلاكيفر خواهد داد.
فرم در حال بارگذاری ...