« شهیدی که قبرش همیشه بوی عطر می‌دهد!پیامبر اعظم (ص) اعظم از تمام جهات »


د- اعظم از نظر آئين

خود پيامبر اعظم در يك حديثي فرمود: و انا أزكاهم مله؛ من پاكيزه‌ترين آنان از نظر آئين و ملت هستم. 37

از آيات قرآن نيز استفاده ميشود كه آئين پيامبر گرامي اسلام عصاره آئين همه انبياء است.«شرع لكم من الدين ما وصي به نوحاً والذين اوحينا اليك و ما وصينا به ابراهيم و موسي و عيسي.»38

آئيني كه براي شما تشريع شد همان آئيني است كه به نوح و ابراهيم وموسي و عيسي توصيه نموديم و در جاي ديگر تصريح شد كه در آئين اسلام تمام امتيازاتي كه در آئينهاي گذشته بود جمع شده است.

«انا اوحينا اليك كما اوحينا الي نوح و النبين من بعده و اوحينا الي ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و الاسباط و عيسي و ايوب و يونس و هارون و سليمان.»39

ما به تو وحي فرستاديم همانگونه كه به نوح و پيامبران بعد از او وحي فرستاديم و نيز به ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و اسباط و عيسي و ايوب و هارون و سليمان وحي نموديم. در بعضي از روايات اهل بيت (ع) هم به اين معني اشاره شده است.40 و جمله معروف «الاسلام يعلوا و لا يعلي عليه» هم دلالت بر اعظميت آئين مبين اسلام دارد.

هـ - اعظم از نظر امت

نبي مكرم اسلام در ضمن حديثي فرمود:«انا اكرمهم امه» من از نظر امت گرامي‌ترين آنان هستم.41

حضرت موسي هم در مقام مناجات با خدا عرضه داشت:

«يا رب لم فضلت امه محمد علي سائر الامم؟ فقال الله تعالي فضلتهم لعشر خصال. قال موسي: و ما تلك الخصال التي يعملونها حتي امر بني‌اسرائيل يعملونها؟ قال الله تعالي: الصلوه و الزكوه و الصوم و الحج و الجهاد و الجمعه و الجماعه و القرآن والعلم و العاشورا….»42

پروردگارا چرا امت محمد را برسائر امت‌ها برتري دادي؟ خداوند فرمود: براي ده خصلت امت محمد را بر سائر امت‌هاي انبياء برتري دادم. موسي عرض كرد: اين خصلت ها كدام است، تا امت من به آنها عمل كنند؟ فرمود: نماز، زكات، روزه، حج، جهاد، جمعه، جماعت، قرآن، علم و عاشورا.

مـوارد اعـظميت پيـامبر اكرم

الف - خلق عظيم

«وانك لعلي خلق عظيم.»43 همانا تو صاحب اخلاق عظيم و برجسته‌اي هستي

از اميرالمؤمنين (ع) درخواست شد تا خصوصيات اخلاقي حضرت محمد صلي‌الله عليه و آله را برايش بشمارد: حضرت فرمود تو نعمت‌هاي دنيا را بشمار تا من اخلاق آن حضرت را بشمارم. عرض كردند: چگونه مي‌توان نعمت‌هاي خدا را احصاء كرد با اينكه خداوند در قرآن فرمود: «و ان تعدوا نعمه الله لاتحصوها.»44 اگر بخواهيد نعمت‌هاي خدا را بشماريد نمي‌توانيد. آن حضرت فرمود: خداوند تمام نعمت‌هاي دنيا را قليل و كم مي‌داند.«قل متاع الدنيا قليل» بگو متاع دنيا اندك است. 45

اما خداوند بزرگ درباره اخلاق پيامبرش فرمود:«انك لعلي خلق عظيم» متاع قليل دنيا را نمي‌شود شمرد، پس من چگونه چيزي كه عظيم و بزرگ است بيان كنم. خداوند هيچ‌كس را به اين عظمت نستوده است ولي همين قدر بدان كه آن حضرت تمام اخلاق پسنديده را جمع كرد و فرمود:«اني بعثت لاتمم مكارم لاخلاق» من مبعوث شدم كه اخلاق نيكو را تمام كنم و حال آنكه اخلاق نيكوي تمام پيامبران مظهر يكي از اخلاق پسنديده بود؛ اخلاقي كه عقل در آن حيران است. لطف و محبتي بي‌‌نظير، صفا و صميميتي بي‌مانند، صبر و استقامت و تحمل و حوصــله‌اي تــوصـيف‌نــاپذير. نـاسزايش مي‌گويند، سنگ مي‌زنند، خاكستر داغ بر سرش مي‌ريزند، اما او براي هدايت آنها دست به دعا بر مي‌دارد. هيچ‌كس در خلق و خوي، بديل او نيست و اين از موارد انحصاري پيامبر اعظم است و اين اخلاق برجسته باعث شد كه در مدت محدود آن ملت عقب‌مانده جاهلي و آن جمع خشن و انعطاف‌ناپذير را در آغوش اسلام جاي دهد و اگر نبود آن خلق عظيم همه پراكنده مي‌شدند.«و لو كنت فضا غليظ القلب لانفضوا من حولك.»46

ب- رحـمه للـعالـمين

«ما ارسلناك الا رحمه للعالمين.»47 ما تورا جز براي رحمت جهانيان نفرستاديم.

تعبير به عالمين و استـثنا در جمله منفي آنچنان مفهوم وسيعي دارد كه تمام موجودات در تمام اعصار و قرون و حتي تمام ملائكه الهي را شامل مي شود. هنگامي كه اين آيه نازل شد پيامبر از جبرئيل پرسيد:«هل اصابك من هذه الرحمه شيئي. قال: نعم، اني كنت اخشي عاقبه الامر فامنت بك.» آيا چيزي از اين رحمت عائد تو شد؟ جبرئيل عرض كرد: بله من از پايان كار خويش بيمناك بودم اما بخاطر شما كه رحمت براي جهانيان هستي از وضع خود مطمئن شدم.48
عموم مردم دنيا اعم از مؤمن و كافر مرهون اين رحمت هستند. حال گروهي از آن استفاده كردند و گروهي نكردند مربوط به خود افراد است و تأثيري بر عمومي بودن رحمت پيامبر اكرم نمي گذارد.
آيه ديگري هم دلالت بر رحمت ويژه آن حضرت دارد: «و ما كان الله ليعذبهم و انت فيهم.»49

هيچ‌گاه خداوند آنها را عذاب نمي كند مادامي كه تو در ميان آنها هستي. وجود بابركت آن حضرت مانع از عذاب الهي بر گنهكاران و كفار است.

در منابع شيعه و اهل تسنن از اميرالمؤمنين (ع) روايت شده كه آن حضرت فرمود:

«كان في الارض امانان من عذاب اهله و قد رفع احدهما فدونكم الاخره فتمسكوا به و قراء هذه الايه.50» در روي زمين دو وسيله امان ازعذاب الهي است؛ يكي وجود با بركت رسول خدا كه از دنيا رحلت كردند و ديگري استغفار است كه به آن تمسك بجوئيد. سپس اين آيه شريفه راتلاوت فرمودند: «و ما كان الله ليعذبهم و انت فيهم…» اينكه وجود نازنين آن حضرت مانع از عذاب الهي است از مشخصات پيامبر اعظم است چونكه با وجود ديگر انبيا، امت آنها مورد عذاب الهي واقع شده‌اند.

نه تنها با وجود پيامبر عزيز اسلام، امت او در اين دنيا مورد عذاب الهي واقع نشدند حتي در لحظه مرگ دلواپس عذاب امت گناهكار خود در قيامت بود. هنگامي كه ملك‌الموت براي قبض روح آمد پيامبر فرمود: صبر كن برادرم جبرئيل بيايد. بعد از مدتي كه جبرئيل آمد فرمود: چرا دير آمدي؟ عرض كرد: يا رسول الله مشغول تزئين بهشت بوديم. فرمود: اينها دلم را خوش نمي كند بگو با امت من چه خواهد شد؟ جبرئيل رفت و برگشت و عرضه داشت: خداوند سلام مي رساند و مي فرمايد آنقدر از امت خود در روز قيامت شفاعت كن تا خودت راضي شوي. همچنانكه پيامبر رحمت در فتح مكه وقتي وارد شهر شد با كفار و مشركيني كه از هر گونه اهانت و جسارت و غارت و تجاوز بر پيامبر و ياران او كوتاهي نكردند و انتظارمجازات را داشتند، اما همه را مورد عفو و بخشش قرار داد. فرمود: اليوم يوم الرحمه. امروز روز رحمت و مهرورزي است. اذهبوا انتم الطلقاء، برويد امروز همه شما آزاد هستيد.51

ج- بعثت پيامبر اعظم

«و لقد من الله علي المومنين اذ بعث فيهم رسول من انفسهم…» 52. خداوند به اهل ايمان منت گذاشت و رسولي از خود آنها در ميان آنان مبعوث كرد.

در سراسر عالم در اطراف و اكناف ما نعمت‌هاي زيادي اعم از بزرگ و كوچك، مادي و معنوي وجود دارد كه انسان توان شمارش آنان را ندارد. «وان تعدوا نعمه الله لاتحصوها….»53

خداوند متعال در قرآن در موارد متعدد از نعمت‌هاي مختلفي سخن گفته گاهي از نعمت‌هاي مادي و ظاهري و گاهي از نعمت‌هاي باطني و معنوي همچنانكه در خطاب به حضرت عيسي فرمود: «اذكر نعمتي عليك و علي والدتك اذ أيدتك بروح القدس تكلم الناس في المهد و كهلاً و اذ علمتك الكتاب و الحكمه و التوراه و الانجيل اذ تخلق من الطين كهيئه الطير باذني فتنفخ فيها فتكون طيراً باذني و تبرئ الاكمه و الابرص باذني تخرج الموتي باذني و اذ كففت بني اسرائيل عنك اذجئتهم بالبينات…»54

اي عيسي به خاطر بياور نعمتي را كه به تو عطا كرديم آنگاه تو را به تأييد روح قدسي توانا ساختيم در گهواره با مردم سخن گفتي و آنگاه به تو كتاب و حكمت را تعليم داديم و به تو علم تورات و انجيل آموختيم و هنگامي كه به گلي كه به شكل مرغ بود دميدي و به امر من مرغ گرديد و آنگاه كه كور مادرزاد و مريضي پيسي را شفا دادي و مردگان را به امر من از قبر بيرون آوردي و آنگاه كه دست ستم بني اسرائيل را از سر تو كوتاه كرديم و به تو معجزات روشن داديم.

خداوند متعال كه منعم و خالق اين نعمتهاي عالم است در سراسر قرآن بزرگ‌ترين نعمت را نعمت رسالت پيامبر اعظم معرفي نمود لذا تعبير به «من (منت)» فرمود و درباره هيچ نعمتي حتي معجزاتي كه به پيامبران داد از اين تعبير استفاده نشده است. راغب اصفهاني درباره لفظ «من» فرمود: اعطاي نعمت سنگين و گرانبها را منت گويند، نعمتي كه حمل و هضم آن دشوار است.55

ضمناً لام «لقد من…»، جواب قسم محذوف است (‌والله لقد من) و حرف قد برسر فعل ماضي نيز براي تأكيد است و اذ بعث ظرف من و در معرض تعليل است.

د - جهان‌شمولي رسالت پيامبر اعظم

يكي ديگر از ويژگي‌هاي پيامبر اكرم اين است كه رسالت آن حضرت جهاني و دعوت او فراگير مي باشد، اما در مورد انبياء گذشته چنين مطلبي را نمي توان اثبات كرد و غالب پيامبران در رابطه با قوم خاصي مثل (‌لوط، هود، ثمود، عاد و…) مبعوث شده و رسالت آنها براي انسان‌هاي آن زمان بود. اما در ميان آنها پيامبر اعظم براي جهانيان و همه مردم و اقوام مبعوث شده و با ادله گوناگون مي‌توان عموميت و جهان‌شمولي دعوت و آئين او را اثبات كرد. ‌از بررسي نامه‌هاي پيامبر از آغاز رسالت به شخصيت‌هاي مهم جهان (‌خسرو پرويز پادشاه فارس، قيصر روم، پادشاه حبشه، رؤساي قبائل) به‌خوبي مي توان به مسئله عموميت و گستردگي و جهان‌شمولي رسالت آن حضرت را دريافت.

قـرآن و عـموميت رسـالت:

بسياري از آيات قرآن كريم به صراحت دلالت بر عموميت نبوت و جهاني بودن رسالت پيامبر اسلام دارند.

«قل يا ايها الناس اني رسول الله اليكم جميعا»56 پيامبر بگو اي همه انسان‌ها من رسول و فرستاده الهي به سوي شما هستم.

امام مجتبي(ع) شأن نزولي براي اين آيه ذكر فرمود كه عده‌اي از يهود نزد پيامبر آمدند سؤال كردند: به سوي چه كسي فرستاده شدي؛ عرب، عجم يا ما؟ آيه شريفه «قل ايها الناس اني رسول الله اليكم جميعا» نازل شد.57

«وما ارسلناك الا كافه للناس»58 تو را نفرستاديم مگر براي جميع انسان‌ها

«و ما ارسلناك الا رحمه للعالمين»59 ما تو را جز به عنوان رحمت براي همه جهانيان نفرستاديم.

«ليكون للعالمين نذيرا»60 تا براي جهانيان بيم‌دهنده و انذار‌ كننده باشد.

كلمات الناس، كافه، للعالمين، جميع، استثناء در جمله منفي حاكي از وسعت و جهان‌شمولي رسالت آن حضرت دارد. به طوري كه نه تنها شامل جميع انسان‌ها در همه عصرها و براي همه نسل‌ها مي‌شود بلكه اجنه نيز شامل اين دعوت هستند كه سوره مباركه جن و وجه نامگذاري مسجد جن در مكه مكرمه شاهد بر اين مطلب است‌. همچنانكه امام صادق‌(ع) فرمود: ان الله تبارك و تعالي اعطي محمداً و ارسله كافه الي الابيض و الاسود و الجن و الانس. خداوند متعال حضرت محمد صلي‌الله عليه و آله را بعنوان رسول به سوي همه انسان‌ها اعم از سياه و سفيد و بطور كلي بسوي جن وانس ارسال فرمود.61

رسالت آن حضرت هم در ناحيه شريعت و احكام عموميت دارد. لذا امام علي بن موسي الرضا‌(ع) در اين رابطه فرمود: «شريعه محمد لا تنسخ الي يوم القيامه ولا نبي بعده الي يوم القيامه.»62

«حلاله حلال الي يوم القيامه و حرامه حرام الي يوم القيامه»63 هم نسبت به جن و انس عموميت دارد و هم از نظر زمان عموميت دارد.

امام صادق (ع) فرمود: «لان الله تبارك و تعالي لم يجعله لزمان دون زمان ولا لناس دون ناس فهو في كل زمان عندكل قوم غض الي يوم القيامه»64 خداوند قرآن را براي زمان و گروه خاصي نفرستاده بلكه تا قيامت و در هر زماني و براي هر قومي تازگي دارد. مويد ديگر بر جهان‌شمولي رسالت آن حضرت اين است كه دين مبين اسلام هم اكنون با گذشت بيش از چهارده قرن همچنان زنده و حيات بخش است.

هـ - خاتميت پيامبر اعظم

يكي ديگر از ويژگي‌هاي منحصر به فرد رسول اعظم خاتميت آن حضرت است.

«ولكن رسول الله وخاتم النبين و كان الله بكل شيء عليما»65

لكن محمد رسول خدا و خاتم و آخرين پيامبران است و خداوند به همه چيز آگاه است. مسئله خاتميت يكي از ضروريات مهم در اسلام و مورد اتفاق همه فرقه‌هاي اسلامي است. حتي ديگر اديان و پيروان آنها نيز يكي از ويژگي‌هاي مهم اسلام را همين موضوع خاتميت مي دانند. اگر چه از آيات مربوط به جهان‌شمولي رسالت پيامبر، مي‌شود مسئله خاتميت را اثبات كرد و واژه‌هاي ناس، جميعاً، عالمين و كافه، دلالت بر آن دارند. اما از مهم‌ترين و صريح‌ترين ادله نقلي، آيه خاتميت است كه بوضوح دلالت دارد كه پيامبر اسلام آخرين پيامبر است و بعد از او رسولي نخواهد آمد.

علاوه بر آيات، روايات فراواني از طريق فريقين دلالت بر اين موضوع دارند. حديث معروف و مشهور منزلت كه در كتب مختلف شيعه و اهل تسنن ذكر شده مؤيد مسئله خاتميت است كه پيامبر اكرم در چندين مورد و به مناسبت‌‌هاي مختلف در خطاب به علي‌(ع) فرمود: «انت بمنزله هارون من موسي الا انه لا نبي بعدي.» تو نسبت به من به منزله هارون از موسي هستي جز اينكه بعد از من پيامبري نيست.66

علي‌(ع) نيز در خطبه هاي 123 و 173 نـهج الـبلاغـه به مسئله خاتميت پيامبر صلي‌الله عليه و آله اشاره فرموده است. خود پامبر صلي‌الله عليه و آله فرمود: «انا خاتم الانبياء، جئت فختمت الانبياء» آمدم تا پيامبران را پايان دادم.67

امام باقر(ع) هم از جدش نقل كرد:«قال النبي: يا ايها الناس انه لا نبي بعدي و لا سنته بعد سنتي»68. امام رضا (ع) هم در بياني فرمود: «شريعه محمد لا تنسخ الي يوم القيامه و لا نبي بعده الي يوم القيامه» شريعت و دين حضرت محمد صلي‌الله عليه و آله تا روز قيامت منسوخ نخواهد شد و تا آن روز هيچ پيامبري بعد آن رسول نخواهد آمد69.

و- مـعراج رسـول اعـظم

سبحان الذي اسري بعبده ليلا من المسجد الحرام الي المسجد الاقصي الذي باركنا حوله لنريه من آياتناً انه هو السميع البصير»70 پاك و منزه است آن خداوندي كه بنده خود را در يك شب از مسجد الحرام به مسجد الاقصي كه اطرافش را بابركت كرديم برديم تا آيات خود را به او نشان دهيم. او شنوا و بيناست.

مـعراج يك واقعيت مسلم بين مسلمين است ،چرا كه هم در سوره اسراء و هم در سوره نجم بر آن تصريح شده و هم روايات متواتر بر آن وجود دارد و هدف از آن مشاهده آثار بزرگ الهي بود تا روح باعظمت پيامبر در پرتو مشاهده آن آيات روشن، عظمت بيشتري يابد.

«لقد راي من آيات ربه الكبري»71. او در اين سفر آيات بزرگ پروردگارش را مشاهده كرد.

مسئله مـعراج و رسيدن به مقام «دني فتدلي فكان قاب قوسين او ادني»72 از ويژگي‌هاي منحصربه فرد پيامبر اعظم است كه آنچه وحي‌كردني بود بر پيامبرش وحي نمود. «فاوحي الله الي عبده ما اوحي.»73

خود پيامبر اعظم فرمود: «لما عرج به الي السماء دنوت من ربي عز وجل حتي كان بيني و بينه قاب قوسين او ادني.»74 هنگامي كه مرا به معراج درآسمان بردند آنچنان به ساحت قدس پروردگار نزديك شدم كه ميان من و او فاصله دو كمان يا كمتر بود. پيامبر اسلام در مسجد الاقصي باحضور انبياء بزرگ الهي مانند نوح و ابراهيم و موسي و عيسي اقامه نماز جماعت نمود و از آنجا آسمانهاي هفتگانه را، يكي پس از ديگري پيمود و آيات الهي را مشاهده نمود و جبرئيل امين كه در اين مسير معنوي آن‌حضرت را همراهي مي كرد، به نقطه‌اي رسيد كه ديگر توان همراهي با پيامبر را ندارد و گفت اگر يك سر انگشت بالاتر روم بال و پرم مي سوزد ولي پيامبر اعظم به سفر خود ادامه داد تا مقام «قاب قوسين او ادني» رسيد.

ز- مزد رسالت پيامبر اعظم

«قل لااسئلكم عليه اجرا الا الموده في القربي.» بگو من از شما براي رسالت خودم هيچ مزدي نمي خواهم مگر مودت به نزديكانم.75

در آيات مختلف پاداش مؤمنان باغ‌هاي بهشتي و رسيدن به تمام خواسته‌هاي و فضل بزرگ الهي قرار داده شد اما پاداش پيامبران و سفيران هدايتي كه با زحمت و خدمات خود ميليون‌ها نفر را به اين باغ‌ها و خواسته‌ها رسانده‌اند چيست؟ ‌با نگاهي به قرآن مي بينيم كه در سيزده مورد شعار انبياء اين بود كه ما جز از پروردگارمان پاداشي نمي خواهيم. «ان اجري الا علي الله.»76

پيامبر بزرگ اسلام هم همانند ساير انبياء عرضه داشت: «ان اجري الا علي الله…» مزد و پاداش رسالت من تنها بر خداوند است. با آنكه همه انبياء نيز خويشان داشته‌اند اما خداوند فقط در مورد پيامبر اعظم فرمود: «قل لا اسئلكم عليه اجرا الا الموده في القربي.» اي پيامبر من! اگر مزد رسالت خود را از من مي خواهي، من مزد و پاداش تو را محبت و مودت به خويشان تو قرار دادم. نكته قابل توجه اين است كه خود پيامبر مزد خود را محبت به اهل بيت خود قرار نداد بلكه از طرف خداوند مأمور شد تا به مردم بگويد كه خداوند مزد رسالت او را محبت به قربي قرار داد و اين از ويژگي‌هاي مختص پيامبر اعظم است.

ح - قـبض روح پـيا‌مبر اعـظم

از آيات مختلف استفاده مي شود كه خداوند امور اين جهان را بوسيله گروهي از فرشتگان تدبير مي‌كند. «فالمدبرات امراً.»77 فرشتگاني كه فرمان خدا را تدبير مي كنند. دسته‌اي از فرشتگان، فرشتگان قبض روحند كه در رأس آنها ملك الموت است. «قل يتوفا كم ملك الموت الذي و كل بكم»78 بگو فرشته مرگ مأمور شد تا جان شما را بگيرد. «فاذا جاء اجلهم لا يستأخرون ساعه ولا يستقدمون»79 هنگامي كه زمان مرگ آنها فرا رسد نه لحظه‌اي از آن تأخيري مي افتد و نه پيشي مي گيرد.

پس جان هر كس در زمان مشخصي گرفته مي شود و هيچ‌گونه مهلتي داده نمي شود و ملك‌الموت براي گرفتن جاني از هيچ‌كس حتي پيامبران و اولياء الهي اجازه نمي‌گيرد. در سوره مباركه سبا وقتي از حشمت و عظمت حضرت سليمان سخن مي‌‌‌‌گويد، باد را مسخر سليمان و جنيان را خدمتكار او معرفي مي‌‌نمايد؛ اما وقتي كه مرگ او فرا رسيد ملك‌الموت هيچ مهلتي به او نداد.

«فلما قضينا عليه الموت ما دلهم علي موته الا دابه الارض تاكل منسأته»80 هنگامي كه مرگ را براي سليمان مقرر كرديم كسي را از مرگ او آگاه نساختيم مگرجنبنده‌اي كه عصاي او را مي‌خورد تا عصا شكست و سليمان به زمين افتاد. با آنكه حضرت سليمان سمبل قدرت و حكومت در قرآن مطرح شده و زمين وآسمان جولانگاه او بود اما وقتي كه سليمان ملك‌الموت را در مقر خود ديد سؤال كرد تو كيستي؟ پاسخ گفت: من كسي هستم كه نه از شاهان مي ترسم و نه رشوه مي گيرم، من فرشته مرگ هستم، آمده‌ام تا قبض روح كنم.

سليمان گفت اينجا وقت قبض روح نيست، مهلتي بده. اما ملك الموت حتي مجال نشستن يا خوابيدن در بستر را به او نداد و او را در همان حالي كه به عصاي خود تكيه زده بود قبض روح كرد.

اميرالمؤمنين(ع) هم فرمود: «فلوان احدا يجد الي البقاء سلماً او لدفع الموت سبيلا لكان ذلك سليمان ابن داود الذي سخر له ملك الجن و الانس مع النبوه و عظيم الزلفه»81

اگر كسي در اين جهان نردباني به عالم بقاء مي يافت و يا مي توانست مرگ را از خود دور كند سليمان بود كه حكومت بر جن و انس توام با نبوت براي او فراهم شده بود. اما همين ملك الموت در يك مورد بدون اجازه آن شخص وارد خانه او نشد و آن وقتي بود كه ملك‌الموت مأمور شد جان پيامبر اعظم را قبض روح كند. براي ورود، درب خانه را به صدا در آورد فاطمه زهرا (س) پشت درب آمد، سؤال كرد: چه كسي هستي؟ گفت: مرد عرب هستم. حضرت فرمود: حال پدرم خوب نيست. رفت و دوباره آمد، درب خانه را زد. فاطمه دوباره همان حرف را زد. مرتبه سوم كه درخانه را زد، پيامبر اكرم فرمود: دخترم اين كسي است كه براي ورود به خانه از كسي اجازه نمي گيرد، او ملك الموت است، اجازه بده داخل شود.

وقتي وارد خانه شد بعد ازسلام، از آن حضرت اجازه گرفت كه جان او را قبض كند. حضرت فرمود: صبركن تا برادرم جبرائيل بــيايد.82

اين مورد استثنائي از ويژگي‌هاي منحصر به فرد رسول اعظم است كه ملك الموت بدون اجازه وارد خانه او نمي شود و بدون اذن، جان او را قبض نمي كند.

ط- صـلوات و سـلام پـيوسته خـدا و مـلائـكه بـر رسول اعـظم

«ان الله و ملائكته يصلون علي النبي يا ايها الذين آمنوا صلوا عليه و سلموا تسليما»83 خداوند و فرشتگان او بر پيامبر درود و سلام مي فرستند. اي كساني كه ايمان آورديد بر او درود بفرستيد و تسليم فرمانش باشيد.

او يك گوهر گرانقدر آفرينش است. اگر بلطف الهي در دسترس شما قرار گرفته مبادا اوج مقام او در پيشگاه پروردگار را فراموش كنيد كه آفريدگار جهان هستي و تمام فرشتگانش مدام بر او درود و سلام مي فرستند و تعبير يصلون كه بصورت فعل مضارع آمده دلالت بر استمرار دارد. لذا اي مؤمنان! شما هم با اين پيام هستي هماهنگ شويد و هر روز در تشهد نمازها بر او صلوات بفرستيد كه بدون صلوات بر پيامبر اعظم نماز صحيح نخواهد بود.

در روايت معروفي، عايشه نقل مي كند: «سمعت رسول الله يقول لا يقبل صلوه الا بطهور و بالصلوه علي»84 پيامبر خدا فرمود: نماز بدون طهارت و بدون صلوات بر من قبول نخواهد شد.

امام شافعي هم در شعر معروفش صريحا گفته است:

يا اهل بيت رسول الله حبكم

فــرض مــن الله فـي القرآن انزله

كفا كم من عظيم القدر انكم

من لم يصل عليكم لا صلوه له 85

اي اهل بيت رسول خدا! محبت شما از سوي خدا در قرآن واجب شده است و در عظمت شما همين بس كه هر كس بر شما صلوات نفرستد نمازش باطل است.

ي- معجزه جاودان پيامبر اعظم

هر پيامبري براي اثبات ادعايش بايد معجزه‌اي بياورد تا مدعيان واقعي از مدعيان غير واقعي و كاذب مشخص گردد. پيامبران الهي بايد نشانه‌اي و علامتي همراه خود داشته باشند تا حقانيت آنها را اثبات كند و گواه بر صدق رسالتشان باشد و همانطور كه از لفظ معجزه پيداست بايد قادر بر انجام اعمال خارق‌العاده باشد كه بقيه انسان‌ها از آوردن آن عاجز باشند بلكه مردم را دعوت به مقابله به مثل كنند و بگويند اگر شما مي‌توانيد همانند آن بياوريد.

هر پيامبري براي اثبات مدعايش معجزه‌اي با خود آورد اما آن معجزه تا مادامي بود كه خود پيامبر زنده بود و با رحلت آنها آن معجزه هم رفت و آن معجزه ات معجزه گويا نبودند و خود زبان نداشتند و در زمان مشخص و مكان خاص و در برابر عده خاص بود.

پيامبر اكرم همچون انبياء گذشته معجزاتي غير از قرآن داشت كه گويا نبود و مخصوص زمان خاص و مكان مشخص و عده خاصي بود كه اين معجزه‌ها در مقابل ديدگان مردم آن زمان انجام مي‌گرفت. اما رسول اعظم يك ويژگي منحصر به فرد دارد و آن اينكه معجزه‌اي آورد كه خود زبان گويا است. مخالفان را به مبارزه مي طلبد و مربوط به زمان خاص و مكان خاص نيست بلكه بعد از رحلت پيامبر اعظم هم با همان شكل و همان قيافه درخشش دارد. با گذشت زمان و پيشرفت علم نيز مبارز مي طلبد و بشر امروزي هم از آوردن مثل آن عاجز است.

«قل لئن اجتمعت الانس و الجن علي أن‌يأتوا بمثل هذا القرآن لايأتون بمثله و لو كان بعضهم لبعض ظهيراً»86 اگر جن و انس جمع شوند و بخواهند مثل اين قرآن بياورند نمي‌توانند اگر چه بعضي، بعضي ديگر را كمك كنند. همه جهانيان اعم از جن و انس، عرب و عجم، همه متخصصان دنيا را به مقابله فراخوانده است.

ك - جهان هستي مديون پيامبر اعظم

از ويژگي‌هاي ديگر آن حضرت اين است كه تمام ملك و ملكوت اماكن و ازمنه به طفيل وجود شريف او آفريده شده‌اند؛ از ذره تا كرات و كهكشان‌ها، از انس تا جن و ملك، همه و همه از سفره پر‌بركت آن حضرت از هستي بهره‌مند شده‌اند. لذا خداوند متعال در يك حديث قدسي فرمود: «لولاك لما خلت الافلاك»87 اگر تو نبودي ما اين جهان را خلق نمي كرديم.

آري اگر محمد صلي‌الله عليه و آله نبود مهد عالم نمي جنبيد و نبض زمان نمي تپيد و آدم دم نمي زد و ابراهيم خليل‌الرحمان نمي شد و موسي کليم‌الله نمي گرديد و نسيم مسيح نمي وزيد و بوي گل محمدي، آفاق و انفاس عالم را در نمي ورديد و روح خدا خميني نمي خروشيد و سيد علي خامنه‌اي، علي زمان نمي شد.

ل - عـطيه ويژه الـهي بـه پـيامبر اعـظم

بر اساس آيات قرآن، انسان شريف‌ترين و باارزش‌ترين و زيباترين موجود عالم است. «والتين و الزيتون و طور سينين و هذا البلد الامين لقد خلقنا الانسان في احسن تقويم.»88 قسم به انجير و زيتون! قسم به طور سينا! قسم به اين شهر امن! ما انسان را در احسن تقويم آفريديم. و لذا فقط در خلقت انسان به خودش آفرين گفت: «فتبارك الله احسن الخالقين»89

خداوند انسان‌هاي عالم را غربال كرد و يكصد و بيست و چهار هزار نفر را بعنوان پيامبران و رسول خود برگزيد و سپس از بين پيامبران، پنج نفر را به نام انبياء اولواالعزم انتخاب و اين پنج نفر را هم غربال نمود و افضل و اشرف و اعظم آنها را حضرت محمد بن عبدالله قرار داد. حالا اگر خداوند متعال بخواهد هديه و عطيه‌اي به اين پيامبر عطا كند، چه چيز اعطا نمايد كه با خدايي خدا سازگار داشته و در شأن پيامبر اعظم باشد.

اگر كسي در بين معلمين شهر نمونه شود، هديه‌اي در شأن شهرستان به او مي دهند و اگر در سطح استان نمونه گردد هديه‌اي استاني و اگر در سطح كشور نمونه شود هديه كشوري و اگر در سطح بين‌المللي نمونه گردد، هديه‌اي بين‌المللي به او تقديم مي كنند. پيامبر گرامي اسلام مربي نمونه بشريت از اول خلقت تا آخر خلقت، افضل انبياء و ملائكه قرار داده ‌شده است. خداوند متعال اگر بخواهد هديه و عطيه‌اي به اين پيامبر عطا كند، هم بايد در شأن خدايي خدا باشد و هم در شأن پيامبر اعظمي كه در سير معراج به مقام «قاب توسين او ادني» رسيده است. لذا فرمود:«انا اعطيناك الكوثر» ما به تو كوثر عطا كرديم. آنقدر اين كوثر و عطيه ويژه الهي ارزشمند است كه بدون مقدمه و تحمل رياضت به پيامبر اكرم اعطا نشد. بلكه دستور آمد چهل شبانه روز از حضرت خديجه كناره گيري كند و در غار حرا به عبادت مشغول شود تا بعد از چهل روز، آمادگي دريافت نور فاطمه را پيدا كند90 و اين عطيه ويژه الهي هم باعث ماندگاري رسالت و آيين پيامبر اعظم شد و هم استمراربخش خط ولايت و هم موجب جاودانگي نسل پــيامـبر گرديد.

پي‌نوشت‌‌ها:

23 - عيون اخبار الرضا، ج1 ،ص 262
24 - بحار الانوار، ج 8 ،ص 48
25 - اصول كافي، ج1، ص 440
26 - بحار الانوار، ج6 ،ص 325
27- قطره اي از درياي فضائل اهل بيت، ج2 ،ص 345
28 - مفاتيح الجنان
29 - الميزان، ج13، ص5
30 - اعراف، 144
31 - مؤيد اين جمله آيات قرآن است: و لسوف يعطيك ربك فترضي. (ضحي، 5) آنقدر به تو عطا مي كند تا راضي شوي. علي(ع) از رسول خدا نقل كرد كه فرمود: در روز قيامت در موقف شفاعت مي ايستم آنقدر شفاعت مي كنم كه خداوند مي فرمايد: ارضيت يا محمد؟ (آيا راضي شدي؟) قلت: رضيت، رضيت. (من مي گويم راضي شدم، راضي شدم.) و مثل آيه مربوط به تغيير قبله كه مي فرمايد ما به خاطر رضايت تو قبله را تغيير داديم. و لنولينك قبله ترضاها. (بقره، 144)
32 - رياض‌الجنان، مرحوم خوانساري
33 - تفسير قمي، ج 2، ص3
34 - صحيفه سجاديه، دعاي دوم
35 - بحار انوار، ج16،ص 325
36 - بحارانوار، ج18،ص382
37 - قطره اي از درياي فضائل اهل بيت، ج 2 ،ص 345
38 - شوري، 13
39 - نساء، 163
40 - تفسير صافي
41 - قــطره‌اي از دريـاي فضايل اهل بيت، ج 2 ،ص 345
42 - مجمع البحرين، ج 3
43 - قلم، 4
44- نحل، 18
45 - نساء، 77
46 - آل عمران، 159
47 - انبياء 107
48 - مجمع البيان، ذيل آيه
49 - انفال 33
50 - نهج البلاغه، حكمت 88
51 - تفسير نمونه، ج 10 ،ص 66
52 - آل عمران، 164
53 – نحل، 18
54 - مائده 110
55 - مفردات راغب
تذكر: در قران در يك مورد ديگر نيز از ماده «من» بكار رفته و آن هم مربوط به امامت است: «ونريد أن نمن علي الذين استضعفوا …» قصص، 5
56- اعراف‌، 158
57 - تفسير صافي، ذيل آيه
58 - سبا، 28
59- انبيا، 107
60 - فرقان، 1
61 - اصول كافي ج 2 ،ص67
62 - عيون اخبار الرضا، ج12، ص80
63 - اصول كافي، ج 2 ، ص17
64 - سفينه البحار، ج 2 ،ص 413
65 - احزاب، 40
66 - صحيح مسلم، ج4 ،ص187و تفسيرنمونه، ج6 ، ص 344
67 - صحيح مسلم، ج4 ، ص179
68 - وسائل الشيعه، ج،18، ص555
69 - عيون اخبارالرضا، ج 2 ، ص 80
70- اســـــراء، 1
71 - نجم، 18
72 - نجم، 9
73 - نجم، 10
74- نورالثقلين، ج5 ،ص149
75 - شوري، 23
76 - شعرا، 109 تــا 127
77- نازعات، 5
78 - سجده، 11
79 - اعراف، 34
80 - سبا، 14
81 - نهج البلاغه، خطبه 183
82 - مناقب ابن شهر آشوب، ج3، ص 47
83 - احزاب، 59
84 - تفسير نمونه، ج17،ص420
85- الغدير، ج 7 ،ص 7
86- اسرا، 88
87- سفينه البحار، ج 2
88 - تين، 4 تا 1
89 - مومنون، 14
90 - بحارالانوار، ج 6 ، ص 78


موضوعات: بدون موضوع
   پنجشنبه 10 دی 1394


فرم در حال بارگذاری ...

اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        
جستجو