« برکات انتظاروقلّه‌ی بلوغ جهانموانع گذر از ظلمت آخرالزمان »


وادی نظر به کیفیات عالم
وادی منتظران، وادی نظر به کیفیات عالم است که صورت الهی دارند و نه نظر به کمّیات که راه سلطه بر کثرت‌ها است. نفی مهدی(عج) به عنوان انسان کامل چیزی جز تحمیق عقل انسان نیست و موجب از هم پاشیدگی روانی روح و دل می‌شود، زیرا با نفی مهدی(عج) گوهر انسانیت نفی شده است. انسان‌ها با نظر به انسان کامل می‌توانند دلی شایسته پیدا کنند و در اعماق نفس خود با او مرتبط گردند، چنین ارتباطی نه قابل انتقال به دیگری است و نه با خواندن و مطالعه به دست می آید، باید راه انتظار را پیشه کرد آن هم انتظاری که مهدی(عج)، منتظَر آن انتظار باشد. این انتظار با سیر در خود و با پرورش قلب، وقتی با به فعلیت‌آوردن فضیلت‌ها همراه باشد، محقق می‌شود و عظمت موضوع از آن جهت است که شوقی که با انتظار پدید می‌آید هم قلب را پرورش می‌دهد و هم فضیلت‌ها را به فعلیت می‌رساند.
بسیاری از ملل می‌خواهند از وضع موجودِ عالم بگذرند ولی باید بدانند این کار همّتی بلند و سیر و سلوکی عظیم می‌طلبد که به کمک سه عاملِ ایمان به حقایق و سنن جاری در عالم و با شهود الهی و قلب مصفا و از همه مهم‌تر با روحیه‌ی انتظاری که منتظَر آن مهدی(عج) باشد، ممکن است وگرنه در عین طلب عبور از ظلمات فرهنگ غربی، همچنان سرگردان می‌مانند، چون یا نمی‌دانند باید به‌کلی از ظلمات دوران دل برکنند و یا اگر بخواهند دل برکنند نمی‌دانند تنها با روحیه‌ی انتظار چنین دل‌کندنی ممکن است. آن کسی که در ذیل فرهنگ غربی به معنویت رجوع می‌کند، به نحوی در چنگال سکولاریته گرفتار است و لذا نه زیارت او زیارت است و نه نماز او نماز. چون هنوز راه برون رفت از ظلماتِ مدرنیته را نمی‌شناسد. او می‌داند باید از چیزی بیرون بیاید، اما نمی‌داند آن چیز همین روح جهان مدرن است که مطلوب بشر قرار گرفته و نور امام زمان(عج) را در حجاب برده است. چگونه می‌شود کسی ارزش‌های غربی را به عنوان یك آرمان بپذیرد و باز در وادی انتظار وارد شود؟
انقــلاب در إغمــاء
انقلاب اسلامی در بعضی زمان‌ها از بعضی جهات در اغماء فرو رفت چون گرفتار مذهبی‌هایی شد كه روح مدرنیته را که روح تقابل با مهدی(عج) است، نفهمیدند. اینان در عین علاقمندی به انقلاب اسلامی، به جهت اصالت‌دادن به نگاه غربی به عالم، انقلاب را در اغماء بردند و از این قاعده غفلت کردند که «شكستن فرهنگ شرق و غرب بی‌شهادت میسر نیست».
حضرت امام خمینی‌(رض) با شناخت روح غربی روشن فرمود: روح تشیع، روحی است که هیچ سنخیتی با فرهنگ غرب ندارد و به همین جهت نظرها را به شرایط حاکمیت امام معصوم(ع) انداخت و خودِ ایشان با ورود به عالم انتظار منور به نوری شدند كه می‌توانستند به‌خوبی حق را از باطل تمیز دهند. در چنین صورتی است که انسان متوجه می‌شود کدام برنامه، برنامه رجوع به مهدی(عج) و کدام برنامه، برنامه حجابِ ظهور مهدی(عج) است. انسان با معرفت به فرهنگ اهل البیت(ع) در عالَم انتظار قرار می‌گیرد و به کمک آن فرهنگ، توجه خود را به افق‌های بسیار متعالی می‌اندازد و دل را می‌شكافد و فرج را محقق می‌کند. بشر با روحیه‌ی انتظار، جهانِ موجود را آتش زده و از اصالت خارج می‌کند؛ زیرا به مجرد آن‌كه نگاه انسان به جایگاه وجودی و تاریخی حضرت مهدی(عج) معطوف شد، در مقابل خود متوجه دنیایی می‌گردد كه با ظهور حضرت محقق می‌شود و این است راز این‌که با روحیه‌ی انتظار جهان موجود آتش می‌گیرد و حجابِ بین انسان و روز موعود سوزانده می‌شود. انسان منتظِر دائماً جهتِ جان خود را به سوی امام حاضر و حیّ می‌اندازد و همواره در ایمانی تازه و زنده به‌سر می‌برد.
ایمانی كه با انتظارِ فرج همراه است، همیشه تازه است، همچنان‌که خدای چنین ایمانی همواره تازه است و مقامش، مقام «کُلَّ یوْمٍ هُوَ فِی شَأْن»می‌باشد و همواره در ایجاد است و هر لحظه جهانی نو خلق می‌کند. در ایمان به چنین خدایی انتظارِ ایجاد جهانی جدید که در آن مهدی(عج) ظهور می‌کند، بسیار منطقی و دلگرم کننده است. آن‌کس که نتوانسته با امامِ حیّ و حاضر به‌سر برد، ایمانش از حرارت لازم برخوردار نیست تا بدون وقفه او را جلو ببرد، گاهی فیلش هوای هندوستان می‌كند و چند روزی مسلمان انقلابی می‌شود ولی دوباره سست می‌گردد. چنین شخصیتی است که وقتی آمریكا به عراق حمله کرد می‌گوید: «من می‌ترسم». در حالی‌که ایمان به خدای مهدی(عج) که هر روز جهانی جدید خلق می‌کند جای ترس از آمریکا را باقی نمی‌گذارد. امام زمان‌(عج) با همه‌ی كفر درگیر می‌شوند و لذا اگر کسی می‌ترسد نباید وارد چنین اردوگاهی شود و خود را در جای منتظِران جا بزند. فرهنگ انتظار مخصوص کسانی است که می‌خواهند انسان را از ظلمت آخرالزمان به سوی نور حقیقی سیر دهند و این سیر بی‌شهادت میسر نیست و در همین رابطه حضرت رضا(ع) می‌فرمایند: «لَوْ قَدْ خَرَجَ قَائِمُنَا(ع) لَمْ یَكُنْ إِلَّا الْعَلَقُ وَ الْعَرَقُ وَ النَّوْمُ عَلَى السُّرُوج » چون قائم ما قیام کند، جز خون و عرق و خفتن بر روی زین اسب‌ها، چیز دیگری نیست.
وقتی روشن شد سیر از ظلمت آخرالزمان به سوی نورِ حقیقی فقط با فرهنگ انتظار محقق می‌شود، متوجه می‌شویم پس باید به خدایی رجوع کرد که بر پیامبران تجلّی کرده، خدایی که تمام وجود مؤمنان را به شور و حرارت و انقلاب می‌كشاند. خدای فرهنگ انتظار یعنی خدای انقلابِ بر ضد ظلم و با رجوعِ به مهدی(عج) چنین خدایی بر قلب‌ها تجلی می‌کند و تنها چنین خدایی است که انسان‌ها را از پوچی‌های زمانه می‌رهاند و به حضور حق می‌برد و یك تنه به مقابله با همه‌ی كفر می‌کشاند، همان‌طور که رسول خدا(ص) یك بار نگفتند كه من تنهایم و می‌ترسم. در زمان غیبتِ امام مهدی‌(عج) خدای مهدی(عج) نیز از زندگی‌ها غایب است مگر برای منتظران حضرت که به آن خدا چشم دوخته‌اند، آن خدا همان خدای خمینی(رض) است که فرمود:
«انقلاب ما محدود به ایران نیست. انقلاب مردم ایران نقطه‌ی شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچمدارى حضرت حجت-ارواحنا فداه- است كه خداوند بر همه‌ی مسلمانان و جهانیان منت نهد و ظهور و فرجش را در عصر حاضر قرار دهد.»


موضوعات: بدون موضوع
   سه شنبه 18 آبان 1395


فرم در حال بارگذاری ...

اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        
جستجو