« فضايل امام حسين (ع ) | انّ الحسين مصباح الهدى وسفينة النجاة: » |
2 - پيامبر در مصيبت حسين گريست !
پيامبر - صلى الله عليه و آله - حسين را مى بوسيد و مى گريست و مى فرمود: حسين جان ! براى تو مصيبتى بزرگ وجود دارد، خداوند لعنت كند قاتل و كشنده تو را، سپس فرمود: اى اسماء! مبادا اين سخن را براى فاطمه نقل نمايى .
3 - فطرس كه بود؟
جبرئيل هنگام فرود براى تبريك ولادت امام حسين از جزيره اى عبور كرد، در آن جزيره به فرشته اى كه فطرس نام داشت و از حاملان عرش بود برخورد نمود.
فطرس چون در يكى از اوامر خداوندى تاخير و سهل انگارى كرده بود، در آن جزيره محبوس شده و بال هايش شكسته شده بود، آن زمان كه امام حسين - عليه السلام - به دنيا آمد، نزديك به هفتصد سال بود كه فطرس زندانى آن جزيره بود و مشغول به عبادت خداوند.
طبق روايتى ديگر خداوند فطرس را ميان عذاب آخرت مخير گردانيد و فطرس عذاب دنيا را اختيار كرد، خداوند نيز او را به وسيله مژه هاى چشمانش در آن جزيره به حالت معلق در آورد، هيچ جاندارى ساكن آن جزيره نبود و پيوسته از زير او بوى بدى بلند مى شد.
4 - خواهش فطرس از جبرئيل
فطرس زمانى كه ديد جبرئيل همراه ملائكه به زمين نزول مى كنند، از جبرئيل پرسيده : كجا مى رويد؟
او گفت : خداوند به حضرت محمد مصطفى نعمتى ارزانى فرموده و مرا فرستاده تا به آن حضرت تبريك و تهنيت گويم .
فطرس گفت : اى جبرائيل ! من را نيز همراه خود ببر، شايد كه آن حضرت براى من دعايى كند و حق تعالى از خطا و گناه من درگذرد.
5 - آمدن فطرس خدمت پيامبر
جبرئيل همراه فطرس خدمت پيامبر رسيد، پس از عرض سلام و تبريك ، شرح حال فطرس را براى پيامبر بازگو نمود، پيامبر فرمودند: به او بگو كه خودش را به اين مولود مبارك بمالد و به جايگاه خود باز گردد
6 - باز يافتن سلامتى
فطرس خود را به بدن شريف حسين ماليد، در اين هنگام بود كه بال هايش در آمدند و در حالى كه اين كلمات را مى گفت ، به سوى بالا عروج نمود، او گفت : يا رسول الله ! به زودى اين امت تو، اين مولود را شهيد مى كنند و از اين جهت كه فرزند تو بر من منت نهاد، من نيز به جبران آن ، زيارت و سلام زائرينش را به او مى رسانم و هر كس كه بر او صلوات فرستد، من اين صلوات را به او مى رسانم
7 - فطرس ، آزاده شده امام حسين
طبق روايتى ديگر هنگامى كه فطرس به سمت آسمان عروج مى نمود، اين سخنان را مى گفت : كيست همانند و همتاى من كه آزاد شده حسين بن على و فاطمه و محمد هستم .
فرم در حال بارگذاری ...