« مراقب فرعونت باش.. | مصداق تجمّل گرائی!!! » |
فرق معبد با معبد
نقل است كه ميرابوالقاسم فندرسكى در ايام سياحت به يكى از ولايات كفّار رسيد و با اهل آنجا از هر نوع گفتگو و مخالطه نمود.
روزى جمعى از اهل آن ولايت گفتند: از جمله امورى كه دلالت بر حقيّت مذهب ما و بطلان مذهب شما مىكند آن است كه معابد و كليساى ما كه حال قريب به دوهزار سال يا سه هزار سال است كه بنا شده و مطلقاً اثر خرابى و سستى در آن راه نيافته و اكثر مساجد شما به صدسال باقى نمىماند و خراب مىشود و نظر بر اينكه حقيقت هر چيزى حافظ آنست پس مذهب ما برحقّ است.
سيد در جواب گفته:
كه بقاى معابد شما و خراب شدن معابد ما نه باين سبب است بلكه به جهت آن است كه نظر به اينكه در مسجد ما عبادات صحيحه بجا آورده مىشود و طاعت پروردگار در آنجا مىشود، و نام آفريدگار عظيم در آنجا مذكور مىشود بناء طاقت احتمال آن را ندارد و باين جهة خراب مىشود و امّا معابد شما نظر بر اينكه از اينها خاليست و بعضى از اعمال فاسده و باطله در آن بعمل مىآيد باين جهت فتورى در آن بهم نمىرسد و اگر نه بجهت اين عبادات مىبود مساجد ما بيش از معابد شما و كنايس شما باقى مىماند و اگر عبادات ما و نام پروردگار ما در معابد شما برده شود لحظهاى طاقت احتمال آنرا ندارد و خراب مىشود.
گفتند: امتحان اين امريست سهل تو بيا و داخل در معابد ما شو، و در آنجا طريق خود عبادتى كن تا صدق و كذب قول تو معلوم شود.
سيّد قبول نمود، توكّل بر پروردگار نموده استمداد از ارواح طيّبه اجداد طاهرين خود جسته وضو ساخته و رفت در كنيسه اعظم ايشان كه در نهايت استحكام و متانت ساخته بودند و قريب به دو سه هزار سال بود كه مطلقاً اثر فتور و
سستى در آن بهم نرسيده بود، و جمعى كثير از اهل آن ولايت بنظاره حاضر شدند و سيّد بعداز داخل شدن اذان و اقامه گفته مشغول نماز شد. و بعد از نيّت يكمرتبه دست را به جهت تكبيرةالاحرام بلند كرد و به آواز بلند گفت اللّه اكبر و از كنيسه بيرون دويد فىالفور سقف كنيسه فرود آمده ديوارهاى آن برهم ريختند.
فرم در حال بارگذاری ...