« احادیثی تکان دهنده درباره آخرالزمانسیره‌ی فاطمی؛ درمانی برای فروپاشی نهاد خانواده »

 وجود مبارک رسول خدا (ص) فرمودند: اگر دریاها مرکب بشود، درختان قلم بشوند، جن و انس بنویسند با این قلمها و کمک گرفتن از این مرکبها، مرکبها تمام میشوند عمر نویسندگان هم با این گستردگی تعدادشان تمام میشود ولی ارزشهای وجود علی ابن ابی طالب تمام نمیشود از وجود مبارک امام باقرعلیه السلام کتابهای معتبر نقل میکنند که حضرت باقر العلوم فرمودند: اگر از زمان آدم تا زمان پیغمبر (ص) تمام پاکان عالم از انبیاء و مادون انبیاء تک تک برای ازدواج با صدیقه کبری میآمدند پیغمبر (ص) به تمام آنها جواب رد میداد و دلیل هم میآورد برایشان که احدی از شما در ارزشها هموزن و همکفو زهراعلیها السلام نیستید اگر من زهرا را به شما شوهر بدهم شما همسر مادون او خواهید بود اما وقتی امیر المؤمنین آمد برای ازدواج در جا به او فرمود عقد تو و زهرا را در عرش خدا  خوانده یعنی زهرای من همکفو توست و هموزن توست، یعنی اگر هم دریاها مرکب بشود، همۀ درختان قلم بشوند همۀ جن و انس نویسنده بشوند  فضائل و ارزشهای زهراعلیها السلام را بخواهند بنویسند مرکبها تمام میشوند و نویسندگان هم عمرشان به پایان میرسد و فاطمهعلیها السلام ناشناخته میماند چه تعیر ویژهای در تأویل آیات سورۀ الرحمن از رسول خدا (ص) نقل شده از ائمه نقل شده دربارۀ این زن و شوهر، اصل تعبیر از پروردگار است تأویل تعبیر از ائمه طاهرین و پیغمبر (ص) ‘ است مرج البحرین یلتقیان: دو دریا کنار هم هستند، (بینهما برزخ لا یبغیان:) که بین این دو دریا یک حفاظی است که با تمام امنیت این دو دریا را حفاظت میکند و این دو دریا با همۀ دریاها فرق میکنند: (یخرج بینهما اللؤلؤ و المرجان) محصول این دو دریا لؤلؤ و مرجان است ائمه ما در تأویل این آیات [که قرآن دارای تأویل است] در سورۀ مبارکۀ آل عمران آيۀ7 است که ميفرمايد: (و ما یعلم تأويله الا الله والراسخون فی العلم) تأویل آیات فقط کار راسخون در علم است و راسخون در علم هم ائمه طاهرینند آنها هستند که علم ثابت دارند و با پیشرفت هر علمی علم ثابت آنها تغییر نمیکند ائمه میفرمایند: دریایی که در این آیه است بحرین( دو دریا) یک دریا فاطمۀ اطهر علیها السلام است، یک دریا امیر المؤمنینعلیه السلام است، مرج بحرین، چرا حالا این زن و شوهر را به آسمانها مثل نزد، به زمین مثل نزد، به یک باغ مثل نزد، علتش این است که وجود مبارک حضرت زین العابدین علیه السلام میفرمایند: یا من فی البحار عجائبه: خدایا شگفتیهای خلقت تو در دریاهاست نه در ستارها و کهکشانها و سحابیها و زمینها و دشتها و کوهها اینها در مقابل دریاها شگفتی ندارند، دریای وجود صدیقۀ مرضیه، دریای وجود امیرالمؤمنینعلیه السلام شگفتیهای غیر قابل شمارش دارد که پیغمبر (ص) میفرمایند: دریاها مرکب بشوند، درختان قلم، جن و انس نویسنده نمیتوانند به شماره در بیاورند این مطلب خیلی برای ما روشن نیست، یعنی چی؟ باید متوسل شد به یک روایت بسیار مهم که هم اهل تسنن در کتاب کنز العمال نقل کردند و هم مرحوم کلینی در جلد دوم اصول کافی در باب فضل قرآن، آنچه در اهل تسنن نقل شده در کتابهایشان با آنچه در کافی شریف نقل شده یکی است یعنی یک روایت متفق علیه است متن روایت نشان میدهد که از وجود مبارک پیغمبر (ص) اسلام صادر شده جالب این است که اهل تسنن متن روایت را از امیر المؤمنین نقل میکنند میگویند قال علیعلیه السلام، شیعه متن این روایت را از مقداد ابن اسود نقل میکنند، یک بخش اندک این روایت این است که پیغمبر (ص) میفرماید: قرآن لا تحصی عجائبه، شگفتیهای قرآن قابل شمردن نیست علامۀ مجلسی میفرماید: (چهار صد سال پیش) که من در زمان خودم در حدود بیست هزار نوع تفسیر شناسایی کردم مال بیست هزار مؤلف، از زمان مجلسی تا الان من عدد تفاسیر نوشته شده را نمیدانم چند تاست ولی در روزگار گذشته علمای اهل سنت، دانشمندان اسلامی، علمای شیعه تفسیرهای بسیار عالی نوشتند تمامشان هم مطلب جديد دارند یعنی رونویسی از یکدیگر نیست، در شهر قم من محضر مبارک وجود مبارک علامۀ طباطبایی صاحب المیزان را درک کرده بودم،  یک کسی به علامۀ طباطبایی گفت: حضرت عالی با مفسرین قبل از خودتان از سنی و شیعه به کجای قرآن رسیدید؟ این فیلسوف و عارف و فقیه و مجهز به معارف الهی و فکر قوی [که مرحوم شهید مطهری میفرموند: صد سال دیگر ایشان شناخته میشود] فرمودند: از زمان امیر المؤمنین(عليه السلام) که ابن عباس تفسیر را انتقال داده تا زمان ما مجموع مفسرین اسلامی اگر همۀ تفسیرهایشان را زير بغلشان بگذارند از تفسیرهای هفتاد جلدی و هشتاد جلدی که موجود است و چاپ نشده تا تفسیرهای یک جلدی همه بیایند جمع بشویم تفسیرهایمان را هم بیاوریم من به طور یقین اعلام میکنم که ما مجموع مفسرین شیعه و سنی تا لب دریا آمدیم هنوز داخل نرفتیم نمیدانیم چه خبر است تا روز قیامت هم نمیدانیم چقدر تفسیر نوشته میشود ولی از رسول خدا (ص) نقل شده که قیامت اولین و آخرین که میآیند خدا قرآن را که وارد محشر میکند: (یأتی القرآن یوم القیامه بکرا): اولین و آخرین میبینند قرآن هنوز دست نخورده است هیچی از آن را کشف نکردند این روایت كه در کنز العمال و کافی نقل شده در ذهنتان باشد، روایت پیغمبر (ص) که فرمود: ارزشهای وجود علیعلیه السلام شمرده نمیشود هم باشد روایت امام باقرعلیه السلام هم که فرمود در اولین و آخرین زهراعلیها السلام همکفو نداشته علی فقط همکفو اوست در ذهنتان باشد، حالا من خدمت شما عزیزان عرض میکنم طبق نگاه فلاسفه الهی، حکمای الهی هر چیزی در این عالم چهار وجود دارد، چهار مرتبه هستی دارد، مثلا نور از هستی چهار مرتبه دارد، یک: مرتبۀ لفظی: نون، واو، را، (لفظ) نور، چه آثاری بر این وجود نوری بار است؟ هیچی، تنها اثری که دارد در زبان ما وقتی نور به کار گرفته میشود مستمع توجهاش به یک شی روشن جلب میشود همین، والا اگر ما بیائیم در یک سالنی که هیچ روشنایی وجود ندارد تراکم هم زیاد است در ظلمت، میلیونها بار هم بگوئیم نور هیچ روشنایی دیده نمیشود این میشود مرحلۀ لفظی نور، مرتبۀ دوم مرتبۀ کتبی است که ما خود کار را بر میداریم روی کاغذ مینویسیم نور هیچ اثری بر این کلمه بار نیست الا اینکه یک خوانندهای بیاید کاغذ را ببیند و بگوید اینجا نوشته شده نور، آن مرتبۀ کتبی را در هر تاریکی ببریم به درد نمیخورد تاریکی، تاریکی است این نور نمیتواند کاری بکند برای قرائت خوب است، نور نور، حالا یک بار بنویسیم دوبار بنویسیم، ده بار بنویسیم یک مرتبۀ وجود نور و هستی نور مرتبۀ ذهنی است که تنها اثری که دارد تفکیک ذهنی این نور در ذهنمان از آب است، از آتش است  یعنی ما به ذهنمان که مراجعه میکنیم از نور همین روشنایی را درک میکنیم ولی اصلا در ذهن ما وجود ذهنی نور آثاری بر آن بار نیست پس در مرتبۀ لفظی، در مرتبۀ کتبی، در مرتبۀ ذهنی آثاری بر نور بار نیست میماند مرحلۀ چهارم هستی نور که مرحلۀ عینی است یعنی مرحلۀ وجود خارجی، وجود خارج از لفظ، خارج از نوشته، خارج از ذهن که وقتی میآید تاریکی را فراری میدهد وقتی وصل به بلندگو میشود صدا را پخش میکند، وقتی وصل به تهویۀ مطبوع میشود هو را خنک میکند، گرم میکند وقتی وصل به غذا میشود غذا را میپزد تمام آثار مربوط به نور مربوط به مرحلۀ عینی و وجود خارجیاش است قرآن مجید طبق آیات  خودش و طبق روایات چهار مرحله دارد یک مرحلۀ لفظی  دارد که که من الان برایتان قرائت میکنم:{لَوْ أَنْزَلْنَا هذَا الْقُرْآنَ عَلَى جَبَلٍ لَرَأَيْتَهُ خَاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ}، خوب شما شنیدید در مرتبۀ اثر شنیدن بود و اثر گفتار: صدا:{ إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسَانِ وَ إِيتَاءِ ذِي الْقُرْبَى} این مرحلۀ لفظ است، یک وقت هم قلم را خوشنويس برمیدارد با خط نسخ سورۀ مبارکه واقعه را مینویسد، سورۀ مبارکۀ بقره را مینویسید، سورۀ مبارکۀ الانسان را مینویسید میآورد هدیه میکند میگوید این را به دیوار بزنید خوب است قرآن است یا همهاش را مینویسند چاپ میکنند میگویند در خانهایتان باشد این مرتبۀ کتبی قرآن است مرتبۀ ذهنیاش همانی است که در حفظ قاریان و حافظان است میماند مرتبۀ عینی و وجود خارجیاش که تمام آثار از او ظهور میکند از دنیا تا اعماق ابدیت این مرتبۀ چهارم عینیاش جایی است که تمامقرآن مجید در آنجا تحقق ایمانی اعتقادی و اخلاقی و عملی پیدا کرده، عینیت به خود گرفته امیر المؤمنین میفرماید: قرآن عینی که غیر از قرآن کتبی و لفظی و ذهنی است من هستم علی کفو زهراست، زهراعلیها السلام کل قرآن است، علی کل قرآن است پیغمبر (ص) میفرماید: شگفتیهای قرآن غیر قابل شمارش است پس دریاها مرکب، درختان قلم، جن و انس نویسنده شگفتیهای وجود زهرا را نمیتوانند شمارش کنند کجا رفتیم؟ به خدا هیچ جا نرفتیم، به خدا قسم هیچ جا نرفتیم، خدای را نتوان دید جزء به چشم رسول اگر میخواهی خدا بین شویی باید از چشم پیغمبر (ص) خدا را ببینی، چون او تمام هویت خدا پیشش حاضر است بتول را نتوان دید جزء به چشم رسول، زهرا را کسی میخواهد بشناسد باید چشم پیغمبر (ص)‘ را وام بگیرد، چشم پیغمبر (ص)‘ هم وام گرفتنی نیست چون نور چشم پیغمبر (ص)‘ نوری است که به هرکسی وام بدهند حتی به آسمانها پشت همۀ آسمانها را میشکند کجا رفتیم؟ جایی نرفتیم سر جایمان هستیم ما چه میدانیم زهراعلیها السلام کیست؟ امام صادقعلیه السلام میفرماید: {إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ}: کی میداند شب قدر کی است؟ شب نوزدهم است قسم بخور شب نوزدهم است، شب بیست و یکم است، دلیل بیاور شب بیست و یکم است، شب بیست و سوم است دلیل بیاور شب بیست سوم است، قدر یک شب است که گم است، احدی نمیداند امام صادقعلیه السلاممیفرماید: (لیلة القدر ما اهل بیت فاطمهعلیها السلام است گم است، کیست؟ بگوئید نمیدانیم، از یک دانشمند چند خط شعر بخوانم نه از آدمهای معمولی شعر نمیشود خواند آدمهای معمولی اصلا راه به این حریم ندارند شما دو هزار قصیده در مدح زهرا علیها السلام برای من بیاور من هم یک کمی درس خواندم خودم هم دیوان شعر نهصد صفحه-ای دارم میگویم اینها لفظ روی کاغذ است بگذار کنار، اما حالا یک دانشمند محقق اهل دل اهل حال بتواند نوک قلمی ضعیف تو مرکب ذهنش بزند بیاورد روی کاغذ یک خورده می¬شود قبول کرد: فخر زنان (یعنی تمام زنان دنیا تنها میتوانند به همه بگویند در عظمت ما زنان همین بس که از جنس ما زهراعلیها السلام ساخته شده: 

فخر زنان فاطمه اطهرعلیها السلام است: فاطمۀ اطهر علیها السلام یعنی چه؟ قرآن را که شنیدید چی بود از روایت پیغمبر (ص) علیه السلام طبق روایتی که سنیها و شیعهها دارند، پیغمبر (ص) فرمودند: شگفتیهای قرآنقابل شمردن نیست قرآن مجید می¬فرماید: دسترسی به من برای احدی امکان ندارد جزء کسی که از طهارت عقلی و قلبی و نفسی و اخلاقی و عملی برخوردار است:{لاَ يَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ} {إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَکُمْ تَطْهِيراً}: زهرا علیها السلام طبق این آیه کل قرآن است چون به کل قرآن هم دسترسی پیدا کرد . فخر زنان فاطمه اطهرعلیها السلام است (بارک الله حافظ) عقل دیوانه شد آن سلسلۀ مشکین کو: دل ز ما گوشه گرفت  (خیلی حرف است) پیک خدا را چه نکودختری، سابقه در عالم نداشته که پدری به دخترش بگوید تو مادر منی، نه مادری که منو زائیده، نه، یعنی تو ریشۀ فعال منی، (اُم) یعنی ریشه، یعنی زهرا علیها السلام اگر تو نبودی تمام بساط من و خودم ابطر بودیم، قطع میشدیم، اگر تو نبودی چراغقرآن من خاموش میشد، چراغ نبوت من خاموش میشد دین من خاموش میشد چون بعد از من کسی نبود که این دین را حفظ کند تو بودی که به علی علیه السلام شوهرت دادم که حسن و حسینی علیه السلام تا امام دوازدهمی بیاید نسل به نسل فرهنگ [تو و شوهرت و یازده تا فرزندات]، نبوت انبیاء و توحید و قرآن را حفظ کنند و اگر تو نبودی من، ابتر بودم، یعنی همه چی قطع میشد، ابتر یعنی قطع شدن: ام ابیها ؟ لقبت ز آن سبب: کز حسبت دخت پدرپرورت، گوهر یک دانۀ دریای وحی (نه دریای دنیا، دریای هستی): رحمت حق شافعۀ محشری به پیغمبر (ص)‘گفت: بابا قیامت کجا ببینمت؟ فرمود: عزیز دلم کنار کوثر: آنجا شما را ندیدم کجا ببینم؟ فرمود: سر راه بهشت و دوزخ بابا من آنجا  هستم، فاطمهعلیها السلام جان خدا در قیامت کنار راه بهشت و جهنم این حق را به تو میدهد که هرکسی را که تو میخواهی از دوزخ ببری که جهنم نرود، ببر. رحمت حق شافعۀ محشری، (این را والله بالله به پیغمبر (ص) به خودش قسم ما تو کتابهایمان نتوانستیم بياوريم این مطلب را ابن ابي الحدید سنی معتزلی در شرح نهج البلاغه نوشته که روز قیامت وقتی زهرا علیها السلام وارد محشر میشود خود پروردگار به اولین و آخرین میفرماید: چشمهایتان را فرو بپوشانید، نگاه نکنید یعنی نامحرم آمده؟ نه نه نامحرم نیامده از همه محرمتر به خدا آمده چرا نگاه نکنید؟ چون دیدۀ شما طاقت تماشای عظمت زهرای منو ندارد، این را ابن ابي الحدید به عنوان روایت از پیغمبر (ص) نقل میکند، چشم که هیچ نیست، چشم که چیزی نیست دختر پیغمبر (ص) عقلها را خیره کردی: یازده اختر که درخشش گرفت: مریم یک دانه ستاره داشت: عیسی، خوب ستارهای داشت، خوب ستارهای، اما زهراعلیها السلام یازده ستاره داشت یه ماه، یه خورشید، خورشیدش پیغمبر (ص) بود، ماهش علی بود، یازده تا ستارهاش ائمه بودند و نیروی جذب و انجذاب این خورشید و ماه و یازده ستاره فاطمه علیها السلام بود. اینها حرف دارد ولی با یک ساعت، سه ربع من لالم چیزی ندارم بگویم: یازده اختر که درخشش گرفت: در فلک دین همه را مادری، درخشش گرفت در فلک دین همه را مادری با توجه به روایاتی که شنیدید و مقدماتی که شنیدید با مطالبی که شنیدید حالا این بیت را ببینید به خدا درست است، والله درست است: آنچه که در متن کتاب وجود دارد نکته به نکته همۀ هستی را در تو خلاصه کردند.

                             زهد و صلاة، شرف و فضل را            هم رقم و هم قدم حیدری

                              آنچه تو را بیش ستایند                    باز بهتر و والاتر و بالاتری

                             مرز تو ملک تو مرز ملکوت خداست     کی به هوای فدک خیبری(تو و یک تکه زمین)

 تمام فریاد و نالۀ تو به خاطر علی بوده نه به خاطر یک تکه زمین، در راه علی به خانۀ وحی آخر تو شدی فدای قرآن، ملک تو مرز ملکوت خداست: کی به هوای فدک خیبری. این عظمت را دیدید، این بزرگی را دیدید این دریا را دیدید، این شگفتیها را دیدید حالا عظمت گناه مجرمان روز بعد از مرگ پیغمبر (ص) را ببینید: ببینید به کی ظلم شده به چی ظلم شده و گناه این ظلم به خاطر طرفش زهراعلیها السلام که وجودش قرآن عینی بوده و شگفتیهای وجودش قابل شمارش نبوده و به نگاه خدا دریای بیساحل است به خاطر طرفی که ظلم شده گناه چقدر عظیم است شما کارهایی که کردید فکر میکنید خدا شما را میبخشد اگر ببخشد که خدا ظلم کرده، مسعودی متوفی سال 345 یعنی 60، 70 سال بعد از امام عسگری علیه السلام ببینید چقدر به عصر پیغمبر (ص) و ائمه نزدیک است او می¬نویسد فوجّه الی منزله جمع زیاد، خشمگینی به طرف منزل علی علیه السلام رفتند (وای خدا) مسعودی نمیگوید آمدند این جمع ایستادند و در زدند فهجموا علیه دست جمعی هجوم کردند، و احرقوا با به در را آتش زدند به او گفتند عُمر تُوی این خانه زهراست گفت: و ان، علیعلیه السلام است، گفت: و ان، این چهار تا بچۀ کوچک هستند گفت: و ان: یا با ما یکی بشوند یا همه را میسوزانیم، به نظر شما عربستانیها و آخوندهایتان ما کافریم شما مؤمنید به حقیقت زهرا علیها السلام با این کفری که به ما حکم دادید ما اهل بهشتیم شما و اربابانتان با آن دینتان اهل جهنمید، ما کافریم به نظر شما بله، چرا؟ چون دفاع از زهرا علیها السلام میکنیم چون دفاع از علیعلیه السلام میکنیم چون دفاع از قرآن کریم میکنیم این کفر ما عین ایمان انبیاء است، باشد ما کافر، (وای) ریختند داخل: فَستَخَرجوهُ مِنهُ کَره: این هفتاد، هشتاد نفر علی را گرفتند و با زور میکشیدند نمیگذاشتند خودش راه بیاید تو فیلمهای بحرین دیدید که چه جوری میزنند و هل میدهند مشت روی علیعلیه السلام بلند کردند، و زقتوا سید النساء بالباب: اینها هفتاد هشتاد تا ریختند تو اتاق همه نیامدند که تُو اتاق جایشان نمیشد سی چهل نفر دم دالون در بودند اینها داشتند علیعلیه السلام را میکشیدند زهراعلیها السلام بین در و دیوار مانده بود (آه) تموم نشد، در افتاد، زهراعلیها السلام به دیوار تکیه داده بود کتاب بسیار مهم سنیها که به آن افتخار میکنند میگویند مال ماست: ملل و نحل شهرستانی متوفی قرن پنجم صفحۀ 57 جلد اول: جمعیت علیعلیه السلام را میبردند شهرستانی نوشته انّ عمر ضرب بطن فاطمه: دید زهرا به دیوار ایستاده با لگد زد شکم زهراعلیها السلام حتی القت الجنین: علی را بردند زهراعلیها السلام با آن لگد افتاد عمر هم خیالش راحت شد فکر کرد زهرا را کشت رفت هیچ کسی دیگر نبود، یک ربع ده دقیقه گذشت زنی که با لگد سقط جنین کند جُونی ندارد بیحال  افتاده بود چشمش را باز کرد دید سرش به دامن فضه است نگفت فضه: سینهام، پهلوم درد لگد، بچۀ افتاده، اینها را نگفت، فضه علی کجاست؟ یعنی مردم فقط دنبال علی بگردید گفت خانوم نمیدونی با چه وضعی بُردَنش، گفت: فضه منو بلند کن، زیر بغل زهرا را گرفت، فضه بُرو تُو اتاق حسن و حسین علیه السلام را بگو بیایند حسن جان، حسین جان به مادرتان کمک کنید منو تا مسجد ببرید دختر پیغمبر (ص) یک حسن و حسینی داشتی بِبَرنَت دخترت از دَمِ خیمه تا گودال با کمک چه کسی آمد؟ امام زمان علیه السلام میفرماید: عمهام کمک نداشت پای برهنه در حالی که به سروصورت میزد با عجله آمد میان گودال دید شمر با آن بدن سنگین روی سینه ابی عبد الله نشسته لاحول ولا قوه الا بالله العلي العظيم 

 گوشه ای از سخنرانی  استاد حسین انصاریان

منبع : پایگاه عرفان
  


موضوعات: بدون موضوع
   چهارشنبه 25 بهمن 1396


فرم در حال بارگذاری ...

آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
جستجو
 
مداحی های محرم