« راز محبوبيت علي عليه السلام | امام علی علیه السلام » |
شايستگان، كارگزاران حكومت علوي و مهدوي:
تاريخ چون آيينهاي فراروي ماست كه گذشته بشر را مينماياند؛ گذشتهاي تيره و تار كه هر از چند گاهي، پيامبري چون خورشيد، اين شب ديجور و پر از امواج خطرات و گرداب تمايلات را روشن و منور كردهاست و انسان امروزي، وارث همه آن گذشته است؛ خسته و دلشكسته به دنبال سبكبالاني است كه حال او را بداند و او را از بيم موج و گردابي چنين، برهانند. سرش را به دامن گرفته و دستي از مِهر بر سر او بكشند و او را بر سرير «ولقد كرّمنا بني آدم» بنشانند.
آري! اين است آيينه زندگي بشر؛ هرچند كه اين آيينه، چند صباحي حكومت پيامبران، به خصوص، حكومت نبي مكّرم اسلام صلي الله عليه و آله و سلم را براي ما تصويرگر است و حكومت مرداني را به ياد انسان امروزي ميآورد كه طعم شيرين عدالت را به او چشاندند؛ حاكمي كه بين او و مردمش فرقي نبود و به فرموده امام علي عليه السلام درباره رسول اعظم صلي الله عليه و آله و سلم: «يأكل علي الارض و يجلس جلسةُ العبد و يخصف بيده نعله و يرقع بيده ثوبه و يركب الحمار العاري و… خرج من الدنيا خميصاً و ورد الآخرة سليما لم يضع حجراً علي حجر؛1 بر روي زمين غذا ميخورد و چون بندگان مينشست. كفشش را خود پينه ميزد و لباسش را خود وصله ميكرد و بر مركب برهنه سوار ميشد. او با شكمي گرسنه از دنيا رفت و با سلامت جسم و جان وارد آخرت شد و سنگي را بر سنگي ننهاد.»
و دگر بار به ياد انسان ميآورد كه حاكمي آمد كه غم بينانيِ دورترين نقطه حكومت خود را ميخورد كه نكند در حجاز و يمامه كسي پيدا شود كه آرزو و طمع قرص ناني داشته باشد و در سفره خود چيزي را نيابد. نكند خودش سير بخوابد و در كنارش شكمهاي گرسنه و جگرهاي تفتيده و تشنهاي باشند.2
آري كسي كه از حكومت، تنها اسم و رسمش را نميخواست كه «أ اقنع من نفسي باَنْ يقال هذا اميرالمؤمنين ولا اشاركهم في مكاره الدهر او اكون اُسوةٌ لهم في جشوبة العيش؛3 آيا بدين بسنده كنم كه مرا، امير مؤمنان گويند و در ناخوشايندهاي روزگار، شريك آنان نباشم؟ يا در سختي زندگي، نمونهاي برايشان نشوم؟»
ولي افسوس كه اين حكومت، ديري نپاييد؛ چرا كه حاكمش با نوشيدن جام «فُزتُ و ربّ الكعبه» بشريت را در تشنهكامي عدالتش وا نهاد و از آن به بعد، بشر، در گذر زمان به انتظار مردي از اين تبار نشسته است تا باز چون رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم انسان را مطيع خدا قرار دهد و صفِ نمازي تشكيل دهد كه سلمانش از فارس آمده باشد و بلالش از حبشه و …
فرم در حال بارگذاری ...