« با اولیاء دشت نینوا | گهوارهای به کرب و بلا گریه می کند » |
بر پا شده حسینیه گریه ها بیا /بر روی چشم های تر از اشک ما بیا /شال عزای تو به عزایم نشانده است /وقت عزای مان شده صاحب عزا بیا /از معرفت تهی ام و از مصلحت پُرم /تا زیر و رو شَوَم ز قدوم شما بیا /یادش به خیر صحن رضا زار می زدم: /آقا نشسته ام دَم ایوان طلا بیا /ایوان طلا اگر که نشد تا ببینمت /وقت سحر زیارت پائین پا بیا /ای خاک بر سرم که نشد خاک پای تو /یک شب خرابه دل من هم بیا بیا /من را که کُشت وا ابتاهای عمه ات /یک سر به خاک کشته کرب و بلا بیا/یا صاحب الزمان بیا….
فرم در حال بارگذاری ...