« ای کاش فاطمی بودیم!!!درد دل غریبانه!!! »

زیارت شبانه قبر پیامبر توسط حضرت زهرا سلام الله علیها

در یکی از شب ها حال حضرت زهرا سلام الله علیها بسیار وخیم شد و عرض کرد : ( ای پسر عمو ، به من اجازه بده تا کنار قبر پدرم بروم و با او وداع کنم ، که هنگام فراق نزدیک است ). امیرالمؤمنین علیه السلام گریست و فرمود : تو در این حال هستی و نمی توانی از جا برخیزی ، حضرت زهرا عرض کرد : ( ولی مایلم با قبر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم وداع کنم ). حضرت فرمود : اختیار با توست. آنگاه فاطمه سلام الله علیها همراه با امیر المؤمنین علیه السلام برخاست و حرکت کرد ، در حالیکه گاهی بر زمین می نشست و دوباره بر می خاست ، تا آنکه کنار قبر رسید.

تا دیدگان حضرت به قبر پدر افتاد ناله ای زد و فرمود : ( پدر جان ، در خاک ساکن گشته ای و از دوستان جدا شده ای و ما را به دست مسائل دشوار و مصیبت های سنگین سپرده ای ). آنگاه به گونه ای اشک ریخت که نزدیک بود قلب مبارک حضرت از جا کنده شود. امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود : کمتر گریه کنید ، که می ترسم خود را هلاک کنید ) . حضرت زهرا سلام الله علیها عرض کردند : ای پسر عمو ، مرا به خاطر این گریه عفو کن ؛ چرا که فراق تلخ ترین طعم هاست ، مخصوصا فقدان پدرم که آقای پیامبران و راهنمای راه هدایت و حبیب قلبم و نور چشمم و آقایم و پشتیبانم و پناهگاهم و قوت بدنم بود.

سپس حضرت مشتی از خاک قبر برداشت و بویید و بر چشم گذاشت و این اشعار را خواند : به آن کسی که زیر خاک آرمیده بگو : اگر فریاد و صدای مرا می شنوی ، بدان که تو برای من کوهی بودی که به سایه ی آن پناهنده بودم ، ولی امروز مرا به دست دشمنانم سپرده ای.آنگاه که قُمری شبانه بر روی شاخه از غصه می گرید ، من نیز بر این روزگار تلخ اشک می ریزم.(۱)

پی نوشت ها :

۱ ـ المؤسسة الکبری عن فاطمة الزهراء سلام الله علیها ، ج ۱۵ ، ص ۱۳۰ و وفاة فاطمة الزهراء سلام الله علیها ( بحرانی ) ، ص ۶۷ .


موضوعات: بدون موضوع
   یکشنبه 23 اسفند 1394


فرم در حال بارگذاری ...

اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        
جستجو