« روشنفکري تحفه فرنگ!!!خطری به نام سکولاریسم پنهان »

مفهوم روشنفکر و روشنفکری چیست، روشنفکران چه کسانی هستند؟

واژه روشنفکر، در لغت بسیار روشن و به معنی کسی است که دارای فکری روشن است، کسانی که ضمیری روشن دارند، واقع‌بین‌اند، مصالح و مفاسد را می‌شناسند، قضایا و وقایع و حوادث روزگار را خوب و درست تحلیل می‌کنند

رخدادهای آینده را نیز با توجه به تحلیل‌های درست، پیش‌بینی می‌کنند، حوزویان، دانشگاهیان، فرنگ‌رفته‌ها، فرنگ‌نرفته‌ها، بازاری‌ها، کارگرها و… می‌توانند روشنفکر باشند

اما، باید گفت که این تعریف لغوی روشنفکر است و درست برخی از همین جا دچار اشتباه شده و به خطا رفته‌اند و این تعریف را با روشنفکر اصطلاحی یکی پنداشته‌اند، اما باید گفت که روشنفکران خود قشری مستقل در جامعه‌اند. از دیدگاه جلال آل احمد «روشنفکر» کسی است که فعالیت روزانه‌اش مستلزم نوعی کار فکری آمیخته با ابتکار باشد و این که حاصل کارش را نه برای نفع شخصی بلکه برای حل مشکلات اجتماعی در اختیار جامعه بگذارد، طرفدار توسعه علم، فرهنگ و هنر باشد، از ارزش‌های برتر مثل حقیقت، نیکی و عدالت پاسداری کند و نادرستی‌ها و مفاسد اجتماعی را مورد انتقاد قرار دهد

بطور کلی روشنفکران کسانی هستند که از چارچوب سنتی در هر زمینه‌ای فراتر می‌روند، ارزش‌های جدید ایجاد می‌کنند و یا به ارزش‌های قدیم جامه‌ای نو می‌پوشانند، دستگاه‌های فکری جدید برای تبیین وجوه مختلف زندگی عرضه می‌کنند، با بکارگیری اندیشه و قدرت انتقادی به حل مسائل و مشکلات علمی می‌پردازند، از وضع موجود اجتماعی و سیاسی انتقاد می‌کنند، در امور جامعه و سیاست و فرهنگ به تعقل و تفکر می‌پردازند و خالق و انتقال دهنده فرهنگ هستند روشنفکر» دارای ویژگی‌هایی همچون، عالم، سنت‌شکن، منتقد و مبتکر است و دغدغه اصلی او فهم علل انحطاط و مشکلات جامعه و ارائه راه‌حل‌های مناسب برای معضلات موجود می‌باشد. جریان روشنفکری «روشنفکری» جریان فرهنگی خاصی است که در قرون 17 و 18 میلادی در مغرب زمین پدید آمد. نخستین رگه‌های نهضت روشنفکری قرنها پیش از عصر روشنگری یعنی در دوران رنسانس یافت می‌شود که در آن اولین مقولات روشنفکری شکل می‌گیرد

خردگرایی، رهایی از سنت فکری و مرجعیت کلیسا، تکیه بر عقل و تجربه بشری، نقد اندیشه، شکاکیت، علم‌گرایی افراطی و پشت کردن به ماوراء الطبیعه همه از ویژگی‌های دوران پس از رنسانس است

از همه مهمتر، رواج الحاد و بی‌دینی و انواع مکاتب دینی ضد کلیسایی در همین راستاست، چرا که برخی از اندیشمندان می‌خواستند در عین مخالفت با کلیسا، به نوعی‌به دین خودساخته یا خدای تنهای غیرکلیسایی پایبند بمانند، مکتب‌های دئیسم و تئیسم از این دسته‌اند. دئیسم یعنی اعتقاد به اینکه حقانیت وجود خدا را تنها خود فرد می‌تواند از طریق شواهد عقلانی و طبیعی، بدون هیچ‌گونه وابستگی به دین یا مذهبی کشف کند. تئیسم یعنی اعتقاد به وجود یک یا چند خدا، خصوصا اعتقاد به خدای شخصی به عنوان خالق و مدبر عالم.

ویژگی‌ها و اوصاف روشنفکران واقعی و غیرواقعی چیست؟ هرچند روشنفکر و روشنفکری به معنای مصطلح غربی آن، هنوز در جامعه ما سکه رایج است و تبادر ذهنی غالب می‌باشد، با بیان معادل صحیح روشنفکر به روشن‌بین و روشن‌اندیش می‌توان ویژگی‌ها و اوصاف دیگری غیر از شاخص‌های غربی آن را مطرح کرد که در اینجا به نحو اجمال اوصاف هر دو گروه از روشنفکران واقعی و غیرواقعی را به صورت مقایسه بیان می‌کنیم:

1- عقل و بصیرت در واقع اهل فهم، تامل، تدبر و عاقبت‌اندیشی و پایبندی به لوازم عقل و عدم تقلید کورکورانه و بی‌دلیل از دیگران، از ابتدایی‌ترین شروط روشنفکر واقعی است. در عین حال، این افراد به تقلید برخاسته از روی برهان و منطق ملتزم‌اند، برخلاف به اصطلاح روشنفکرانی که چشم به دیار فرنگ دوخته و هر چیزی را چشم و گوش بسته گرفته و با جان و دل‌پذیرا هستند که بهره‌ای جز از لفظ روشنفکری نبرده‌اند

اینان تاریک بینانی هستند که جز تقلید کورکورانه از غرب چیزی نمی‌دانند، و نه تنها با خرافات و اندیشه‌های پوچ و باطل در ستیز نیستند، بلکه به نوعی مروج اندیشه‌های غیرمعقول و خرافی از نوع فرنگی‌اند.

2- آزادی اندیشه درست اندیشی و از قید هواهای نفسانی رهایی یافتن و در قید و بند تعصبات گروهی، حزبی و قبیله‌ای نبودن و از قید هر نوع استعمار و استحماری‌ رها شدن و استقلال در فکر و رای و نظر داشتن و… از ویژگی و صفات روشنفکری واقعی است

البته رهایی از جمود و انجماد فکری و تحجر و پرهیز از قشری‌نگری نیز از لوازمات آزادی در بعد اندیشه است. برخلاف روشنفکران تاریک بین که در قید و بند هوای نفسانی خویش گرفتارند و در پی یافتن آزادی به معنی مبتذل غربی‌ آن و رهانیدن خویش از هر نوع فکر، عقیده، و قید و بندی در بعد اندیشه‌اند.

3- اهل کتاب علم و دانش روشنفکران واقعی اهل فکر, کتاب، درس، مدرسه و علم و دانش‌اند. حداقل تخصص و یا نیمه تخصصی در یکی از علوم دارد به مسائل روز و کشور خویش آگاه است، قدرت تجزیه و تحلیل درست مسائل جاری را دارد، متکی به فرهنگ خویش و مطلع از آن است

بر خلاف، به اصطلاح روشنفکران وابسته‌ای که نه اعتقادی به تمدن و غنای فرهنگی ملی و یا دینی خویش دارند و نه مطلع از آنند و در تجزیه و تحلیل نیز قبل از اینکه از فکر خویش بهره جویند به منابع، رادیوها و رسانه‌های غربی متکی‌اند

4- ایمان و اعتقاد به دین داشتن ایمان و عقیده و پایبندی به دین تا پای جان که به فرد جهت، انگیزه و حرکت می‌دهد و وی را از آرمانهای بلند بشری بهره‌مند می‌سازد، از دیگر شرایط روشنفکر واقعی است

در واقع، تعهد، روحیه مسئولیت‌پذیری، در بند جاه و مقام و مال و شکم نبودن از ویژگی‌های یک روشنفکر متعهد و مومن است

ایمان به فرد، جرات، شهامت، و انگیزه برای دفاع از عقیده خویش می‌دهد. یک روشنفکر واقعی حداقل باید آنقدر شهامت داشته باشد که بدون کوچکترین واهمه‌ای به اهداف و آرمان بلند دینی و ملی خویش پایبند باشد و تا پای جان از آن دفاع نماید

برخلاف روشنفکر غیرواقعی و غیراصیل که به تقلید از روشنفکر غربی با هرگونه تقدسی مبارزه می‌کند، هرچند این تقدس برخاسته از ایمان خالص و خردپسند و معقول باشد!! خود نیز به هیچ عقیده‌ای مومن و متعهد نیست و طرفدار هر نسیم و بادی است که از مغرب زمین می‌وزد

روشنفکر واقعی دین‌شناس است و درد دین دارد

یعنی عملا به دین ملتزم و پایبند است. و قلبا معتقد است که دین حلال بسیاری از نابسامانیها و مشکلات جامعه است. دین قادر به اداره جامعه است و به این اعتقاد خویش باور تفصیلی و اذعان و یقین قلبی دارد

برخلاف روشنفکر غیراصیل، که اساسا معتقد است به اینکه دین افیون توده‌هاست و باید میان دنیا و آخرت، سیاست و دیانت و دین و دنیا مرز قائل شد و آنها را از هم تفکیک کرد و اگر به مذهبی پایبند و معتقد است، که نیست، ایمان وی تقلیدی و کورکورانه است

در مقابل، روشنفکر واقعی، اعتقادات خویش را نه از روی تقلید که از روی اجتهاد و باور علمی به دست آورده، معتقد به ارتباط تنگاتنگ دیانت و سیاست است، و اساسا سیاست را جزء لاینفک دیانت می‌داند این دو را از هم تفکیک ناپذیر دانسته و تنها حاکمیت مشروع در زمین را حکومت خدا می‌داند. چرا که حاکم واقعی اوست*

آری چنین روشنفکرانی درد دین دارند، و از روی باورهای علمی و اجتهادی آن را یافته‌اند، عاشق علم، فکر، قلم‌اند، عمیقا مسائل را تجزیه و تحلیل می‌کنند جلوتر از زمان حرکت می‌کنند، در هر علمی که وارد می‌شوند، سرآمد روزگارند، اگر عالم دینی‌اند، در فهم مسائل دینی همراه با زمان پیش می‌روند، و متناسب با نیازها و پرسش‌های عصری به پاسخ‌یابی از متن دین می‌پردازند

بنابراین این دو عنصر مثبت روشنفکری، تفکر و رسالت اجتماعی است، تفکر به معنای برخورداری از عقل نقاد است که روشنفکر را در مواجهه با پدیده‌ها و موضوعات مختلف قرار می‌دهد و رسالت اجتماعی نیز همان وظیفه روشنگری است که روشنفکر بر دوش خود احساس می‌کند. بر این اساس بسیاری از روحانیون چون سیدجمال‌الدین اسدآبادی، مرحوم آیت‌الله طالقانی، مرحوم مطهری، شهید محمدباقر صدر، مرحوم حضرت امام، شهید بهشتی و رهبر عزیز … از جمله روشنفکران مذهبی‌اند و الگوی روشنفکران حقیقی و واقعی محسوب می‌شوند


موضوعات: بدون موضوع
   شنبه 14 آذر 1394


فرم در حال بارگذاری ...

آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
جستجو
 
مداحی های محرم