« عىبادت ظاهرى | صفات پسنديده و ارزشهاى اخلاقى و عبادى در تجلّى گاه عاشوراروز تبلور ارزشها » |
دين جامع و كامل
آفريدگار تواناى هستى ، همواره بندگان خويش را براساس موقعيّت و امكانات و مصالحشان به انجام وظائف فرمان داده است ؛ به همين جهت است كه در طىّ قرون و اعصار، براى هر پيامبر و امّتى راه و رسمى قرار داده و براى هر پيامبرى نيز نسبت به جانشينانش خصوصيّاتى مقرّر داشته است .
در ميان همه اديان و پيام آوران آنها، دين جامع و كامل و سهل و آسان را بر پيامبر اسلام فرو فرستاده و براى او ويژگيهاى بسيارى كه در شمار، افزون بر بيست و يك خصوصيّت است ، ارزانى داشت و براى جانشينانش در مورد پيشوايى خلق و دعوت به دين حق ، مقرّرات خاصّى قرار داد:
فى صُحُفٍ مُكَرَّمَةٍ مَرْفُوعَةٍ مُطَهَّرَةٍ
مقرّراتى اساسى و ثابت ، در نامه هايى گرانمايه ، بلندقدر و پاكيزه ، به دست كاتبانى بزرگوار و نيكو كردار.
و براى هر يك از آنان وظائف خاصّى را ترسيم و در صحيفه اى نورانى و مطمئن كه به دوازده مهر طلايى ممهور شده بود، تنظيم نمود و آن را امين وحى الهى ، پيش از رحلت پيامبر عظيم الشّأ ن به سوى او آورد و گفت : (اين وصيّت شما، به برگزيدگان و زبدگان خاندانت مى باشد.)
پيامبر گرامى پرسيد: (زبدگان و برگزيدگان خاندانم ، كيانند؟)
جبرئيل گفت : (على عليه السلام و فرزندان معصوم او.
پيامبر آن صحيفه نورانى و آسمانى را به اميرمؤ منان عليه السلام داد و به او دستور داد كه نخستين مهر آن را گشوده ، بدانچه فرمان يافته است به دقّت عمل كند.
آنگاه آن را به حضرت امام حسن عليه السلام داد كه او نيز دوّمين مهر آن را گشود و به آنچه در آن نوشته يافت ، عمل كرد.
سپس آن را به برادر گرانقدرش امام حسين عليه السلام تسليم كرد كه او نيز سوّمين مهر را گشود و نگريست كه نوشته شده است :
(با گروهى پاكباخته و وارسته براى شهادت در راه حق و عدالت وپيكار همه جانبه با بيداد و شقاوت و جاهليّت بپاخيز و جان گرامى خويش را در طبق اخلاص به بارگاه دوست ، عرضه دار، كه او خريدار آن است .)
آن حضرت نيز صحيفه آسمانى را به سيد السّاجدين عليه السلام داد كه پس از گشودن چهارمين مهر آن ، اين فرمان را ديد كه :
(در خانه و در كنار خاندانت باش و دور از غوغاى دنيا پرستان ، تا آخرين لحظات ، پرستش پروردگارت را پيشه را ساز.
از روزی که در نهر جانمان فرات سوز و علقمه عطش جاری ساخته اند،از شبی که در پیاله دلمان شربت گوارای ولایت ریخته اند،دلمان یک حسینیه پر شور است.
در حسینیه دلمان، مرغهای محبت سینه می زنند و اشکهای یتیم در خرابه چشم، بی قراری می کنند.
سینه ما تکیه ای قدیمی است، سیاهپوش با کتیبه های درد و داغ، که درب آن با کلید « یا حسین » باز می شود و زمین آن با اشک و مژگان، آب و جارو می شود.
ما دلهای شکسته خود را وقف اباعبدالله کرده ایم و اشک خود را نذر کربلا، و این « وقفنامه » به امضای حسین رسیده است.
صبحها وقتی سفره عزا گشوده می شود، دل روحمان گرسنه عاطفه و تشنه عشق می شود. ابتدا چند مشت «آب بیداری » به صورت جان می زنیم تا «خواب غفلت » را بشکنیم.
زیارتنامه را که می بینیم، چشممان آب می افتد و «السلام علیک » را که می شنویم، بوی خوش کربلا به مشام دل می رسد.
توده های بغض، در گلویمان متراکم می گردد و هوای دلمان ابری می شود و آسمان دیدگانمان بارانی!
فرم در حال بارگذاری ...