« نامت چه بود؟ ... آدم | آخرالزمان را باور کنیم ... » |
مسابقه با شیطان
صبح زود ، همین که از خانه بیرون زد گفت
« مسابقه می دیم!» و قبل از این که نظر او را بشنود، ادامه داد « از الان تا شب»
وقتی چشمش به نامحرمی افتاد که از سر کوچه می آمد؛
سریع نگاهش را کج کرد و به شیطان گفت:
فعلا یک- هیچ به نفع من!
حاضرین ما هم باهاش مسابقه بدیم ؟؟
فرم در حال بارگذاری ...