« یادمان باشد مصیبات نعمت الهی هستند | جالبه......... » |
به بهانه هفته بسیج……………….
در یک برداشت و نگاه کاملا سلیقه ای به کلمه ی بسیج، میتوانیم بسیج را مخفف چند مفهوم بدانیم؛ در حقیقت پایههای حرکتی یک بسیجی را می توانیم در این چند حرف خلاصه کنیم.
«ب» بسیج به معنای بیداری است؛ انسان در اثر یک سری اطلاعات و آگاهیها به نقطه ای میرسد که درک کند هدف اصلی زندگی کردن، رسیدن به گزینههای خور و خواب و خشم و شهوت نیست و یکی از قسمتهای مهم این است که انسان بتواند به همنوع خودش کمک کند و در جهت یاری مظلومان، قیام کند. این قیام ممکن است قیام اقتصادی باشد در مبارزه با فقر، قیام نظامی باشد در مبارزه با استعمار و استثمار، یا قیام فرهنگی [جنگ نرم] باشد. روی هم رفته، یک بسیجی واقعی اول باید در اثر آگاهی، بیدار شود.
«س» بسیج را میتوانیم بطور خیلی سلیقه ای، سازماندهی اسم بگذاریم؛ یعنی هیچ تشکیلات و تشکل و هیچ انگیزه و بیداری در عالم، بدون سازماندهی جواب نمیدهد.
سازماندهی یعنی متمرکز کردن نیروها در جهت یک هدف، و نگه داشتن این قوا در کنار هم. این هم آوایی و همنوایی در این قوا باعث میشود ضربههایی که زده میشود متمرکز تر و موثرتر باشد. لذا دومین وظیفه ی بسیجی این است که در سازماندهی قرار بگیرد و در این سازماندهی فقط نقش خودش را بازی کند. یک بازیکن خوب فوتبال که بهترین پستش دفاع است، ممکن است بتواند نقش یک فوروارد را هم بازی کند؛ اما اگر پست خودش را رها کند و به نقش دیگری بپردازد، سازماندهی این تیم را به هم میریزد.
در بحث بسیج، چه در جنگ نرم و چه در جنگ سخت، سازماندهی دومین مطلب مهم است؛ چه کسی به درد کجا میخورد و در چه زمانی چه کار باید بکند. یک بچه حزباللهی حتی با انگیزه بالا، نمیتواند بسیجی خوبی باشد، مگر اینکه در یک سازمان قرار بگیرد.
«ی» بسیج را یاریگری نام میگذاریم؛ یعنی بسیجی خودش فرمانده نیست، بلکه ولایت را و خدا را یاری میکند. در حقیقت یعنی در پناه یک فرمانده قرار گرفتن. بسیجی یعنی یاریگر، نه تصمیم گیرنده و عامل. زمانی که به او بگویند بجنگ، بدون چون و چرا میجنگد و وقتی هم بگویند جنگ تمام است، چون و چرا نمیکند.
مرحوم شهید کاوه، زمانی در لشگر ویژه شهدا در کردستان فرمانده ما بود. ایشان در بحث سازماندهی و اطاعت آدم بسیار عجیبی بود. یک دفعه شب و نصفهشب بالای سر گردان بود. به فرمانده گردان می گفت کنار بایست، می خواهم نیروهایت را چک کنم. وسط ستونها میگشت، به یک نفر میگفت نفر جلوییات چه کسی است؟ نفر پشت سریات چه کسی است؟ اسم ببر! اگر نمیدانست، تنبیهاش میکرد. میگفت چگونه ممکن است در سازمانی قرار بگیری که ندانی عقب و جلویت چه خبر است!
آن زمان در کردستان، زمانی که ستون در کنار کوه حرکت میکرد، کوملهای در تاریکی شب می آمد و از غفلت یک بسیجی که یک لحظه جلویش را ندیده، استفاده میکرد و خیلی آرام وارد صف میشد. در آن تاریکی و ظلماتی که ما فقط کولهپشتی نفر جلویی را میدیدیم، خیلی آرام عقبهی گردان را به یک مسیر دیگر می برد؛ جلو به یک مسیر میرفت، عقب به یک مسیر دیگر. اینگونه کمین میزدند.
بسیجی، سازماندهیشدهی یاریگر است. اطاعت محض. زمانی که فرماندهی در بسیج دستور میدهد، اعمال سلیقههای شخصی، دقیقا آفتی است بسیج را تبدیل به نهادهایی میکند که در طول تاریخ اسلام تشکیل شدند و پوسیدند و از هم پاشیدند.
با اینکه فرماندهان زمان جنگ، امام نبودند، معصوم هم نبودند، اما هرچه که یک فرماندهی دسته میگفت، کل دسته رعایت میکردند؛ ولو اشتباه باشد! میگفتند فرمانده دسته کسی است که از هر 10 صحبتش، 7 تایش حتما درست است. 3 تای غلط را هم باید رعایت کنی بخاطر آن 7 تای درست.
یاریگری - و نه فرماندهیگری - وظیفهی سوم یک بسیجی واقعی است.
«ج» بسیج را حمل بر جهاد میکنیم؛ و جهاد دو بُعد دارد. اگر بسیجی فقط به یک بُعد بپردازد، یعنی جهاد نظامی و جنگ نرم و سخت، حرکت با این یک بال به زمینش میزند.
جهاد در دین مبارک اسلام تعریف شده :
1. جهاد در جنگ سخت و نیمه سخت و نرم
2. جهاد با نفس
آیت الله مظاهری حفظه الله تعالی، 4 جلد جهاد با نفس کار کرده اند که در آن زمان بچههای جبهه آن را پاره کرده بودند از بس خوانده بودند! و همینطور کتاب روشهای کنترل غرایز ایشان.
بسیجیای که فکر کند وظیفه اش فقط جهاد در جنگ است، بسیجی نمیماند. بال ِ جهاد با نفس، باید به اندازه بال جهاد نظامی قوی باشد. این دو باید با هم حرکت کنند. ما سوپرمن و آرنولد نمیخواهیم! نظامیگری ما با نظامیگری غربیها خیلی فرق دارد. دلیل اینکه بچههای جنگ توانستند بسیجی واقعی باشند، این بود که همپای مباحث نظامی، بطور جدی به مباحث مبارزه با نفس و مباحث اخلاقی پرداختند.
تأکیدی که همیشه داشته ایم این است که در هر جبهه ای میخواهید فعالیت کنید، امام حسین ات هم باید به همان اندازه پررنگ باشد. نماز و مبارزه با نفس و هیئت ات باید به همان اندازه پررنگ باشد.
انشاءالله بسیجی بمانیم و بمیریم؛ که حضرت امام (ره) فرمود خدایا ما را با بسیجیان محشور کن سخنرانی حجةالاسلام سید محمد انجوینژاد
فرم در حال بارگذاری ...