« خدا کند که بیاید... | به جان حضرت زهرا دروغ می گوییم... » |
ساعات عمر من همگی غرق غم گذشت /دست مرا بگیر که آب از سرم گذشت /مانند مرده ای متحرک شدم بیا /بی تو تمام زندگی ام در عدم گذشت /می خواستم که وقف تو باشم تمام عمر /دنیا خلاف آنچه که می خواستم گذشت /دنیا که هیچ,جرعه ی آبی که خورده ام /از راه حلق تشنه ی من مثل سم گذشت /بعد از تو هیچ رنگ تغزل ندیده ایم /از خیر شعر گفتن,حتی قلم گذشت /تا کی غروب جمعه ببینم که مادرم /یک گوشه بغض کرده,که این جمعه هم گذشت… /مولا شمار درد دلم بی نهایت است /تعداد درد من به خدا از رقم گذشت /حالا برای لحظه ای آرام می شوم /ساعات خوب زندگی ام در حرم گذشت….
فرم در حال بارگذاری ...