« خداوند چه انسان هایی را شفاعت میکند؟ | در سوگ احمد » |
امام حسن مجتبی(ع)؛ پیشوای خیرخواهان امّت
فضايل و مکارم اخلاقی شخصیت والای حضرت مجتبی(ع) بيش از آن است كه بتوان آن را بيان كرد.
بسياري از مردم، شخصيّت آن حضرت و تأثير بسيار حسّاس و
فوق العاده صلح آن حضرت را در حفظ اسلام، آنگونه كه بايد نميشناسند؛ و هنوز شأن و منزلت و سيره آن حضرت، مجهول مانده است.
شخصيّت بینظیر آن پيشواي عالي قدر، بسیار عظيمتر از آن است كه ما بتوانيم با نگارش مقالهاي آن را شرح دهيم. فضايل و صفات حميده علم و حلم و تقوا و معالي امور آن حضرت بسيار و غیر قابل احصا است که به مناسبت و نظر به اهتمام موضع صلح ایشان، در این نوشتار به بررسی اجمالی این ویژگی میپردازیم.
يكي از تعاليم ارزنده و مهمّ اسلام، دعوت به صلح و كوشش براي رفع اختلافهاست. قرآن ميفرمايد: «وَ الصُّلْحُ خَيْرٌ»
گرچه جهاد و جنگ يكي از احكام مهمّ اسلامی است، ولي هرگز بالذّات وبالاصاله مطلوب نبوده و به لحاظ يك ضرورت اجتنابناپذير، و به عنوان وسيله اصلاح اجتماعي و عدالت و در راستاي اهداف سياسي اسلام، و احقاق حقّ و ابطال باطل تشريع شده است.
جهاد، كوشش براي پيشبرد نقشههای نجاتبخش اسلام و براي نجات ضعفا و ستمديدگان و دفع استثمار اقويا و آزادي انسانهاست.
بنابراين، جهاد به منزله وسيله تأمين و تحصيل اهداف اسلام، نيروي دفاع و نگهبان جامعه اسلامي است و مقصود بالاصالة ساير احكام و به اصطلاح علما، جهاد، تكليف و واجب للغير است.
نتيجه مطلب اينكه بايد در صلح و سازش و جنگ و جهاد، هدف را در نظر گرفت. اگر مقصد، مقدّس و انساني و شرافتمند باشد، صلح يا جهادي كه براي آن انجام ميگيرد، مقدّس و شرافتمندانه است.
امام حسن مجتبي(ع)، انساني صادق، با وفا، پرهيزكار و با تقوا، خيرخواه و بزرگوار بود.
صلحي كه بين آن حضرت و معاويه برقرار شد، علاوه بر آنكه صلحطلبي و خيرخواهي و گذشت او را نشان داد، ثابت كرد خانواده ايشان نيز، رياستخواه و جاه طلب نيستند؛ و در قيام و نهضت، كنارهگيري و عزلت، صلح و جهاد، رضاي خدا و مصلحتِ عموم را ميخواهند. در هنگام جهاد، مصداقِ «يُجاهِدُونَ في سَبيلِ اللهِ وَلا يَخافُونَ لَوْمَهَ لائِم» هستند، و از كسي باكي ندارند، و در وقت صلح، مرد گذشت و فداكاري هستند.
صلح آن حضرت يك تكليف الهي، و وظيفه شرعي بود كه امام در آن شرايط و احوال، ناگزير شد آن را بپذيرد؛ به عبارت ديگر، شرايط و اوضاع، اين مسأله را بر امام تحميل كرد.
در اين ميدان، به طور قطع، معاويه كسي نبود كه براي خير و صلاح جامعه دست از پادشاهي و نيّات خبيث خود بردارد و حقّ را به صاحبش بسپارد. او در راه رسيدن به مقصدش، نه خدا وپيغمبر و نه مصلحت مسلمانان را در نظر ميگرفت و همه چيز را فداي حبّ جاه و رياست طلبي خود ميساخت، و از اينكه عموم شيعه و هواداران اهل بيت و حتّي عموم مسلمانان را قتل عام كند، باكي نداشت؛ و اگر تا حدودي بازي با الفاظ اسلامي ميكرد، به خاطر رياست و حكومت بود و اگر رياست و حكومتش در خطر ميافتاد، به آن الفاظ نيز كاري
نداشت.
از امام(ع) جز ملاحظه مصلحت اسلام و خير مسلمانان كاري صادر نميشد. همان امامی که پيغمبر عالي قدرِ اسلام، او را به سيادت و آقايي و امامت و پيشوايي ميستود و او را براي آينده اسلام و چنين فداكاري عظيمي آماده ميساخت و از بركات و عظمت و اهمّيت صلح او قدرداني ميكرد.
پيغمبر(ص) در مواقف و فرصتهاي متعدّد، روش امام حسن(ع) را تأييد و تنفيذ فرمود؛ چنانكه روش پدرش علي(ع) را در جهاد با ناكثين و قاسطين و مارقين، و روش حسين(ع) را در آن قيام تاريخي و فداكاري عظيم تأييد كرده و روش هر يك از امامان را پيش از وقوع، پيشبيني و تصويب فرمود.
فرم در حال بارگذاری ...