« زیارت امام حسین(ع) یعنی زیارت خدا؟ | فلسفه اربعین و حکمت عدد 40 !!!! » |
وقتی میگوییم در اربعین، عاشورا تجدید و تکرار میشود، یک معنایی که به دست میآید این است که امکان بازنگری فراهم میشود؛ کأنه در بازتولید آن، این امکان فراهم میشود که جهان و انسان دوباره این واقعه را بنگرد و به حقیقت آن پی ببرد.
بنابراین سخن این خواهد بود که یک بار خود عاشورا را و خود واقعه کربلا را دیدی اما دوباره آن را ببین؛ در انتهای آن دهه پرشور حماسی نورانی حسینی، بعد از 40 روز دوباره آن را ببین. این نگاه دوباره از جمله چیزهایی است که در قرآن کریم دستور آن را داریم تحت عنوان «فارجع البصر» یعنی دوباره ببین. شما چیزی را یک بار دیدهای اما آن نگاه اول کفایت نمیکرده است. در نگاه اول خیری به دست آوردهای اما دوباره نگاه کن. در موضوع عاشورا مساله همین است.
نگاه اول همان چیزی را میبیند که در خود عاشورا اتفاق میافتد و در دهه محرم هم این نگاه وجود دارد و افراد میتوانند از آن، یعنی از عالم بیکران و پهنه بینهایت عاشورا بهره ببرند و بستگی به خود ما دارد؛ اما نگاه دوم همان بازنگری به عاشوارست. این بازنگری موجب میشود انسان امکان استفاده از حقایق و معارف و اسرار عاشورا را پیدا کند؛ چون ما معتقدیم عاشورا معدن بیکران حقایق و اسرار است. گویی که شما نمیتوانی آن حقایق فراوان را در اثر شدت صحنه، عظمت صحنه و ابهتی که صحنه دارد، در همان روز عاشورا به دست بیاوری. باید زمانی میگذشت؛ این زمان هم 40 روز بود؛ 40 روز باید سپری میشد، 40 مرحله و 40 منزل باید طی میشد.
انسان بعد از عاشورا باید سلوک ویژهای داشته باشد تا بتواند اربعین را کامل و بدرستی درک کند. اگر انسان آن پیام را شنیده باشد و آن اقتضا و ضرورتها را درک کرده باشد که حالا بعد از عاشورا من چه مشی و رفتاری باید داشته باشم، چه عملی باید بکنم، اگر آن عمل مناسب را داشته باشد، مثل این که فرض کنید انسان این توفیق را داشته باشد که خداشناسی کند یا این که بعد از عاشورا تا اربعین در تمام ایام به یاد امام حسین(ع) بوده باشد، اقامه مجلس کند، اقامه عزا کند، این گونه نباشد که همان روز عاشورا باشد و بعد دیگر تمام شود، اندیشهورزی ادامه داشته باشد، یاد امام حسین(ع) و زیارت امام حسین(ع) ادامه داشته باشد، چنین شخصی میتواند این نگاه دوباره را به نحوی مناسب داشته باشد. خوشا به حال کسی که بتواند اربعین حسینی را این گونه درک کند. شاید اساسا بتوانیم بگوییم اصل اربعین سلوک در واقع همین جاست؛ از عاشورا تا اربعین. البته ما که محرومیم… کاش کسی توفیق داشته باشد که این اربعین سلوکی را گرفته باشد؛ یعنی رفتاری نسبتا مناسب بعد از حادثه عاشورا داشته باشد؛ حادثهای که همیشه زنده است. خود را در ادامه حادثه عاشورا ببیند و یکی از رفتارها میتواند اقامه عزاداری عارفانه و عالمانه و آگاهانه باشد. در این صورت در اربعین چیزهایی را میبیند که مهمترینش توفیق زیارت امام حسین(ع) است. یعنی اجازه پیدا میکند که زیارت کند. برای مثال یکی از این رفتارها میتواند این باشد که فرد خود را مقید کند که هر روز زیارت عاشورا را بخواند. این حرکت سلوکی است، یک ادب است؛ که اگر چه انسان نتواند ادب کامل را مراعات کند این حداقل ادب را بجا بیاورد. این موجب میشود در اربعین توفیقی پیدا کند و اصل توفیق هم زیارت است.
فرم در حال بارگذاری ...