دينداري در عصر غيبت
امتحان مردم يکي از سنتهاي مهم الهي است که در تمام دوران زندگي بشر به شيوه هاي گوناگون انجام مي گيرد تا ميزان پاي بند افراد به اصول و احکام ديني مشخص شود. بر اين اساس يکي از حکمتهاي مهم غيبت امام دوازدهم نيز امتحان مردم است که اين کار در اين دوران، به صورتهاي گوناگون انجام مي گيرد؛ از جمله سنت آزمايشها در عصر غيبت، امتحان به دين است.در روايات زيادي تصريح شده است که پايبندي به عقايد و حفظ ايمان در دوره غيبت به علت ويژگيهاي اين دوره بسيار دشوار است. لذا يکي از هشدارهاي مهم و تاکيدهاي مکرر در خصوص عصر غيبت مراقبت از دين و ارزشهاي ديني است.
امام کاظم (ع) در روايتي مي فرمايند:
وقتي پنجمين فرزند از فرزندان من غايب شد در مورد دين خود بسيار مراقب باشيد مبادا کسي شما را از دين تان جدا کند. [1] .
امام صادق (ع) در اشاره به سختي دينداري و حفظ ايمان در زمان غيبت امام زمان (ع)مي فرمايند:…
صاحب الامر (ع) دوران غيبتي در پيش دارند که در آن حفظ دين کردن همانند شاخه پرخار درخت قتاد را با دست تراشيدن است… چه کسي مي تواند چنين کاري را با دست خود انجام دهد. بنابراين بندگان خدا بايد در دوران غيبت حجت الهي تقوا را پيشه خود سازند و دين خدا را رها نسازند. [2] .
در اين باره علي بن ابيطالب (ع) مي فرمايند: پس از غيبت امام عصر (عج)مردم دچار حيرت و سرگرداني بسياري مي شوند. گروهي گمراه مي شوند اما گروهي ديگر عليرغم تمام ناملايمات بر هدايت باقي مي مانند. [3] .
از مجموعه اين قبيل از روايات کاملاً معلوم مي شود در دوره غيبت شرايطي پيش خواهد آمد که دينداري و پايبندي به ارزشهاي انساني و اخلاقي بسيار مشکل خواهد بود؛ با اين همه، گروههاي زيادي با وجود همه اين سختيها لحظه اي از دين خود دست بر نخواهند داشت و با تمام وجود به حفظ ارزشها و احکام الهي که تضمين کننده سعادت دنيا و آخرت انسان است پافشاري خواهند نمود.
حال اين سوال مطرح است که مگر در دوره غيبت امام (ع) اوضاع جوامع چگونه خواهد بود که دين افراد اين چنين در معرض تهديد واقع خواهد شد؟ در پاسخ به اين پرسش بايد گفت از بررسيها چنين برمي آيد عوامل گوناگوني در پيدايش اين وضع موثر است و از جمله آنهاست:
>غيبت امام معصوم
>پيدايش اختلافات فکري و عقيدتي
>فريفتگي مردم به زرق و برق دنيا
>چه بايد کرد؟
غيبت امام معصوم
صرف نظر از علت غيبت امام عصر (ع) به يک اعتبار، ريشه تمام گرفتاريهاي مردم در دوران غيبت به عدم دسترسي به امام معصوم (ع) بر مي گردد. لذا مهمترين وظيفه اين منتظران دعا براي فرج امام زمان (ع) است چون با ظهور آن حضرت مشکلات برطرف شده و موانع موجود بر سر راه تکامل انسانها تا حدود زيادي برطرف خواهد شد. گرفتاريهاي دوره غيبت و برکات حکومت حضرت مهدي (عج) در دعاي افتتاح وارد شده است:
اللهم انا نشکوا اليک فقد نبينا صلواتک عليه و آله و غيبه ولينا و کثره عدونا… پروردگارا به تو شکايت مي کنيم و از نبود پيامبرمان و از غيبت ولي مان و از فزوني دشمنانمان، از کمي نفرات پيروان اهل بيت (ع) و سختي هاي فتنه ها و هجوم حوادث بر عليه ما…
و در بخشهاي قبلي اين دعا آرزوي حاکميت يافتن دولت کريمه اهل بيت (ع) که با ظهور منجي عالم بشريت تحقق پيدا خواهد کرد با اين عبارات مطرح مي شود که: پروردگارا درود بفرست بر ولي امرت حضرت قائم (ع) که چشم اميد همگان به دوست و عادلي است که جهانيان در انتظار اويند. خداوندا در روي زمين به او تمکن بخش و او را گرامي ساز و بوسيله او عزيز و گرامي بودن را به بندگانت ارزاني دار… به وسيله او دين و سنت پيامبرت را پيروزي بخش. خداوندا! ما مشتاق آن دولت کريمه هستيم که به وسيله آن اسلام را عزيز ساخته اهل نفاق را خوار و ذليل خواهي نمود…
با دقت در اين قبيل از تعابير به خوبي معلوم مي شود که دشمنان در غيبت امام (ع) با انواع دسيسه ها و تهاجمات در مسير هدايت مردم موانع ايجاد مي کنند و دينداران واقعي را با انواع توطئه هاي فکر و فرهنگي و اعتقادي دچار مشکل مي سازند.
پيدايش اختلافات فکري و عقيدتي
پيدايش فتنه هاي فکر و اعتقادي از خطرناکترين وقايع دوران غيبت است. بسياري از افراد پي تقوا در اين دوره با اهداف دنيا پرستانه اي که دارند گروههايي از مردم را با ايجاد برخي مسلکهاي غلط و منحرف از مسير صحيح مکتب اهل بيت (ع) دور مي سازند و اين کار موجب تفرقه و بهم خوردن صفوف متحد توده هاي مردم مي شود و رواج مرامها و مسلکهاي نادرست در نهايت به تشتت ديني و در مواردي به افتادن زمام امور دين مردم به دست افراد ناصالح منجر مي گردد.
امام باقر (ع) در اشاره به چنين پيش آمدي مي فرمايند:
در دوران غيبت اختلافهاي شديد در ميان مردم پديد مي آيد و وحدت ديني آنان خدشه دار مي شود. [4] و در نتيجه اين اختلافات اعتقادي گاهي مکاتبي پديد مي آيند و تعداد زيادي از مردم را آن چنان به خود جذب مي کنند که راه اهل بيت (ع) که همان اسلام راستين است بي رهرو مي گردد.
امام صادق (ع) در اين باره مي فرمايند:
در زمان غيبت مردمان را مي نگري که به پيروي از عقايد و بافته هاي ذهني يکديگر و به پيروي از افراد بد کردار مي پردازند و در اعمال و رفتارشان از آنان تبعيت مي کنند و راه مستقيم و مسلک صحيح شريعت اسلام بي رهرو شده است. [5] .
فريفتگي مردم به زرق و برق دنيا
يکي ديگر از گرفتاريهاي مردم در دوره غيبت گرايش آنان به زرق و برق دنياست. تعداد زيادي از مردم به جهت کوتاهي کردن در انجام وظايف مربوط به دوره غيبت و دسيسه هاي پي در پي دشمنان، کم کم از ارزشهاي ديني و فضايل اخلاقي و انساني دور و در مقابل در لذات مادي و زينتهاي دنيوي غرق مي شوند و تقريباً تمام کارهاي ناپسند که از ديد تعاليم شريعت ممنوع دانسته شده است مرتکب مي شوند.
رسول اکرم (ص) در اين باره مي فرمايند:
براي مردم زماني فرا مي رسد که هم وغم آنها فقط شکمشان و ارزش و اعتبارشان به تجملات زندگيشان و… دين و آيين شان ثروت و مالشان مي شود. بدانيد که اينان بدترين خلايق اند و در نزد خداوند براي آنها هيچ گونه ارج و منزلتي وجود ندارد. [6] .
و باز در توصيف اين عصر از آن حضرت روايت شده است:
در آن زمان وبا شيوع پيدا مي کند، کارها از طريق پرداخت رشوه انجام مي گيرد و ارزش و اعتبار دين به شدت تنزل مي يابد و در مقابل دنيا در نظر مردم بسيار ارزشمند مي شود. [7] .
و همچنين مي فرمايند:
زماني بر امت من مي آيد که در آن زمان دلهاي آنها پليد و آلوده شده و در مقابل ظاهرشان به طمع دنيا آراسته مي گردد، به آنچه در پيشگاه خداوند است دل نمي بندد، کار آنان ريا و تظاهر است، خوف از خدا در دل آنان راه نمي يابد… خداوند دعاهاي آنان را مستجاب نمي کند. [8] .
پرواضح است همانگونه که امام صادق (ع) فرمودند در چنين شرايطي اهل باطل بر اهل حق چيره مي شوند و منکر و بديها به صورت آشکار در سطح جامعه مشاهده مي شود و کسي جرأت نهي کردن از آن را پيدا نمي کند. اگر کسي به مرتکب منکر اعتراض کند همه به طرفداري از او برمي خيزند و افراد فاسق در ارتکاب به کارهاي ناپسند روز به روز گستاخ تر مي شوند و بر اين کار تشويق مي گردند.
در مقابل، پيروان حق، خوار و کوچک شمرده مي شوند. [9] .
چه بايد کرد؟
اگر اوضاع جهان و افکار و عقايد و اخلاق توده هاي مردم، در دوره غيبت امام(ع) اغلب رو به انحطاط خواهد بود پس چه بايد کرد؟ آيا تلاش براي دينداري و حاکميت بخشي به ارزشهاي ديني کاري عبث و بيهوده است؟ در نتيجه ما نيز همانند برخي مفسران ناصواب انتظار که معتقدند در دوره غيبت بايد از هر گونه کار اصلاحي خودداري کنيم بايد فقط منتظر باشيم تا امام (ع) خود ظهور کنند و اوضاع را به سامان برسانند؟!…
حقيقت اين است که چنين تفکري با روح تعاليم اسلامي منافات دارد، چون اولاً در هيچ مقطعي از تاريخ احکام و قوانين اسلامي تعطيلي نمي پذيرند ثانياً بر طبق مجموعه رهنمودهاي اولياي الهي، ما مسئوليت زمينه سازي براي ظهور را از طريق عمل به تعاليم اسلامي بر عهده داريم؛ يعني نه تنها جايز نيست که از انجام تکاليف ديني ذره اي کوتاهي کنيم بلکه با توجه به مشکلات دوره غيبت و شرايط خاصي که در اين دوره پيش مي آيد به مراتب بيشتر و دقيقتر از دوران حضور علي امام (ع) بايد به انجام وظيفه بپردازيم و در برخي روايات به اين حقيقت تصريح شده است تا آمادگي لازم فکري و اعتقادي و اجتماعي در توده هاي مردم فراهم نشود و ياران با ايمان و شجاع و مخلص تربيت نشوند زمينه براي ظهور فراهم نخواهد شد.
بنابراين آن دسته از روايات که از سختيها و نابسامانيهاي دوران غيبت سخن به ميان مي آورند با هدف ايجاد انگيزه بيشتر براي پايبندي به احکام و هشدار نسبت به حل نشدن در وقايع اين کار را انجام مي دهند.
و از قضا، در رواياتي که از مؤمنان دوران سخت غيبت سخن به ميان آمده است از آنها با اوصاف بسيار نيکويي ياد شده است؛ از جمله پيامبر اکرم (ص) مي فرمايند:
هر يک از آنان (مومنان واقعي دوره غيبت) اعتقاد و دين خويش را با هر سختي حفظ مي کنند چنان که گويي درختان خار مغيلان را در شب تاريک با دست پوست مي کنند يا آتش پر دوام را با دست نگاه مي دارند. [10] .
معلوم مي شود آنها با توجه به اين قبيل از روايات، علاوه بر افزودن بر تلاش و کوشش، با موانع و مشکلات نيز آشنا مي شوند و پيشاپيش آمادگيهاي لازم را در خود ايجاد مي کنند و درنتيجه در سخت ترين پيشامدها بر ايمان و عقايد خود پاي مي فشارند و در حد توان به زمينه سازي ظهور کمک مي نمايند. امام سجاد(ع) در توصيف مومنان عصر غيبت مي فرمايند: مردم زمان غيبت مهدي (ع) که به امامت آن حضرت پاي بندند و همواره در حال انتظار ظهور به سر مي برند از مردم همه زمانها برترند، زيرا خدا چنان درک و فهم و نيروي تشخيص آنان را قوت مي بخشد که غيبت نزد آنان همانند زمان ظهور باشد… آنان به حق اخلاص ورزانند… [11] .
انسان دين دار عصر غيبت که دسترسي عادي به امام زمان (عج) ندارد بر اساس درک عقلي و تهذيب اخلاق و انديشه به يقين والايي دست مي يابد و همواره به دفاع از احکام و عقايد ديني مي پردازد و اين در شرايطي است که اغلب مردم در زرق و برق و لذات مادي خود را غرق ساخته اند و به احکام و ارزشهاي ديني و فضيلت هاي انساني بي توجه شده اند.
امام صادق (ع) مي فرمايد:
پيامبر (ص) و علي (ع) فرمودند ياعلي! بزرگترين مردمان در ايمان و يقين کساني هستند که در آخر الزمان زندگي مي کنند، آنها پيامبرشان را نديده اند و امامشان در غيبت به سر مي برد، با اين همه آنان از روي علوم و معارف و کتابهايي که در اختيار دارند ايمان آورده و در ايمان خود پايداري مي ورزند… [12] بنابراين يکي از راههاي مهم در امان ماندن از فتنه هاي آخر الزمان،عمل به وظايف ديني و وظايف و مسئوليتهاي مربوط به دوران غيبت است که به طور خلاصه اين وظايف عبارتند از:
1- تلاش براي شناخت بيشتر امام عصر (ع)
2- خودسازي و تهذيب نفس
3- انتظار فرج امام زمان (ع)
4- سعي در اصلاح وضع جامعه
5- حفظ و تحکيم پيوند معنوي با امام عصر (ع)
6- پيروي از نائبان امام زمان (ع)
پي نوشته ها :
[1] اصول کافي، ج 1، صص 6 و 335.
[2] همان.
[3] کتاب الغيبه، ص 104.
[4] همان، ص 235.
[5] بحارالانوار، ج 52، ص 259.
[6] منتخب الاثر، ص 438.
[7] بشاره الاسلام ص 26.
[8] بحارالانوار، ج 52 ص 190.
[9] همان، ج 52 ص 256.
[10] همان، ج 52 ص 256.
[11] کمال الدين، ج 1، ص 320.
[12] بحارالانوار ج 52 ص 125.
مهارت هاي زندگي در عصر غيبت
زندگي در عصر غيبت هم براي خودش ادب و رسمي دارد که اگر آن را نشناسي و اصول اوليهاش را نداني يک وقت به خودت ميآيي و ميبيني زندگيات هيچ و پوچ است نه به جايي وصلي و نه توشهاي برداشتهاي.
پس، آماده شو تا ادبِ زيستن در دوران غيبت را بياموزي، و مهارتهاي زندگي در آن را تجربه کني.
آماده شو تا راه آمدن امام را ماهرانه و آگاهانه گلباران کني.
مهارت در شناخت دين
خدا رحمت کند حافظ را، قرنها پيش گفت:
جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه
چون نديدند حقيقت ره افسانه زدند
اگر آن روز هفتاد و دو ملت بودند که افسانه ميسرودند، امروز هفتاد و دو هزار ملت و مذهب و مکتباند که هر يک ادعاي حق بودن دارند و تو را به سوي خود ميخوانند و تو متحير ميماني که اين همه حق از کجا آمده و نميفهمي کداميک راست ميگويند و کدام دروغ، مگر آن که تلاش کني تا به ميزاني دست يابي که حجت تو باشد و تو را به تلقي صحيحي از دين برساند تا خطوط اصلي و فرعي را بشناسي، خط و ربطها را تشخيص دهي، تفاوت بدعت و سنت را درک نمايي، مراقب تحريفها باشي، از کجفهمي بپرهيزي، اهل تفسير به راي نباشي، در برداشتهاي سنتي اسير نشوي و قرائتهاي نو فريبت ندهد.
بايد آگاهي کسب کني و آگاهانه حرکت کني.
بايد مجهز به تفکر و تعقل و تدبر شوي،
بايد دامان دينشناسان آگاه را رها نکني،
و بايد تقوا پيشه کني که هر که متقي باشد خداوند به او فرقان را عطا ميکند.
مهارت در آراستگي به عدالت
کسي که در وجود خود و در دنياي کوچک درونش نتواند عدالت را به پا کند نميتواند در دنياي بزرگ بيرونياش شعار عدالتخواهي بدهد.
اگر توانستي قوا و نيروهاي خود را در حد تعادل نگه داري، اگر ميان شادي و غم، خنده و گريه، عشق و نفرت، محبت و کينه، دوستي و دشمني حد وسط را شناختي، اگر زيادهروي و کمروي نکردي، اگر به موقع حرف زدي و به موقع خاموش ماندي، اگر هم اهل عبادت بودي و هم مرد کارزار، اگر زيبايي دنيا و عزت آخرت را يکجا خواستي، اگر توانستي علم و عرفان را با هم جمع کني، اگر مرزها را شناختي، اگر نقش اجتماعيات را در برابر پدر و مادر، همسر و فرزند، خويش و همسايه، دوست و رفيق، رئيس و ارباب رجوع، خوب ايفا کردي، اگر به خودت، به ديگران و به خدا ظلم نکردي، اگر حق را پايمال نکردي و حق خودت، حق ديگران و حق خدا را ادا کردي، آن وقت تو به عدالت رسيدهاي و کسي که به عدالت آراسته شود و ماهرانه عدالت ورزد، راه را براي جهاني شدن عدل و ظهور منجي عالم هموار کرده است.
مهارت در دشمنشناسي
سادهانگاري است که فکر کني اگر آهسته بروي و آهسته بيايي کسي به تو کاري ندارد. دهها چشم يکسره تو را ميپايند تا از يک لحظه غفلتت استفاده کنند و اگر بيخيال آنها شوي آنچنان تو را فريب ميدهند که نفهمي چه بر سرت آمده است.
حواست باشد، در عصر غيبت، دشمنان داخلي و خارجي هزار جور کلک و حقه سوار ميکنند تا سرمايههاي مادي و معنوي تو را بگيرند و اگر در تدبير از آنها کم بياوري و يا در مقابلشان کوتاه بيايي، همه چيزت را باختهاي.
بايد دشمن را شناخت و متوجه او بود و اگر لازم شد - که ميشود - در برابر توطئههايش ايستاد و مقاومت کرد.
دشمن، گاهي جسورانه پيش ميآيد، گاهي با احتياط، گاهي رودررو ميايستد، گاهي پشت سر، گاهي لباس سياست تن ميکند، گاه فرهنگ و ادب و هنر. گاهي با شمشير ميجنگد، گاهي با قلم. دشمن فيلم ميسازد، کتاب مينويسد، دلسوزي ميکند، همدردي مينمايد و تا دلت بخواهد ادعا دارد براي همه چيز. دشمن گاهي در دل و درون تو خانه ميکند و ميشود نفس اماره، گاهي از تو فرسنگها فاصله دارد و ميشود شيطان بزرگ. به هر حال بايد او را شناخت و با همه توان با او مبارزه کرد.
مهارت در صبر و پايداري
يا به درستي راهي که انتخاب کردهاي يقين داري يا نداري؟ اگر يقين داري، ترديد و دودلي چرا؟ چرا شک ميکني در رفتن؟ و چرا سرزنشهاي ديگران تو را سست ميکند؟ هميشه عدهاي هستند که از تو ايراد ميگيرند، انتقاد ميکنند، سرزنشت ميکنند ولي قرار نيست ايرادها و انتقادها و سرزنشها، تو را از مسير حقي که ميروي باز دارد که اگر اينطور باشد تو هرگز به مقصدي که خودت انتخاب کردهاي، به هدفي که براي رسيدن به آن ميخواهي تلاش کني، نميتواني برسي.به خودت اعتماد کن و از آنچه که به تو ميگويند هراسي نداشته باش. نميگويم بيتوجه باش لابلاي اين انتقادها و سرزنشها گاهي حرفهاي حسابي هم ميشود پيدا کرد، حتي خداوند هم ميفرمايد:»همه حرفها را بشنويد و از بهترين آنها نمپيروي کنيد«.اما يادت باشد اگر امروز، در عصر غيبت، از سرزنش ديگران بترسي و با هر حرفي جهت حرکتت را عوض کني، فردا، در عصر ظهور، حجتي براي ارائه به امام خود نداري، که او حاضر و ناظر بر عمل و نيت توست. پس صبور و پايدار بمان!
دلا در عاشقي ثابتقدم باش
که در اين ره نباشد کار بي اجر
مراتب انتظار فرج
براي حالت انتظار فرج و گشايش در امور،سلسله مراتبي وجود دارد که با توجّه به نوع مشکلي که چشم به راه حل آن هستيم ،تنظيم مي گردد.
1. انتظار در جهت گشايش امور شخصي
اوّلين و ضعيف ترين مراتب انتظار ،انتظار براي گشايش در امور شخصي خود و فتح و فرج غصّه ها و ناگواري هاي فردي مي باشد . البتّه همين امور شخصي گاهي غصّه هاي زندگي مادّي و امور عادّي خود است و گاهي دردها و غصّه هاي معنوي که انسان در دل دارد و خواستار گشايش آن با فرج امام زمان (ع)است. وجود مبارک حضرت مهدي (ع)در توقيع شريفي که به محمّد بن عثمان العمري ارسال داشتند بعد از جواب سؤالات اسحاق بن يعقوب مي فرمايند: «براي تعجيل در فرج بسيار دعا کنيد که آن فرج خود شماست »(1).
در دعاي افتتاح نيز مي خوانيم :«خداوندا پراکندگي ما را به وسيله او جمع و گسيختگي مان را دور کن و پريشاني ها را بدو پيوست کن و کمي مان را به وسيله او زياد کن و ذلّت ما را به وسيله او تبديل به عزّت کن و…فقر ما را به وسيله او جبران کن و شکاف و تفرقه ما را به او برطرف کن وسختي ما را به وسيله او آسان کن و…».
2. انتظار جهت گشايش در امور مؤمنان
دومين مرتبه انتظار ،انتظار براي رفع مشکات از جامعه ايماني و آحاد مؤمنان و موحّدان است ؛مشکلاتي که از جهت مادّي و معنوي ،ديني و دنيايي مؤمنان را محاصره نمود وآنان را در نوعي سرگرداني و بي ساماني قرار داده است . حضرت سجّاد (ع)مي فرمايد : «زماني که قائم ما قيام کند،خداوند آفت را از شيعيان ما بزدايد و دل هاي آنان را چون پاره هاي آهن (سخت و تزلزل ناپذير)کند و هر مرد آنان را قدرت چهل مرد دهد. آنان فرمانروا و سالار جهان خواهند بود» .(2)
حضرت باقر (ع)مي فرمايند: «هر گاه زمان ما (ظهور ما)فرا رسد و مهدي ما بيايد،شيعه ما از شير دليرتر و از سر نيزه برنده تر خواهد بود… »(3)
حضرت علي (ع)مي فرمايند: «با مهدي ما حجّت ها تمام مي شود ،او پايان بخش امامان ،نجات بخش امّت و منتهاي نور است ».
در دعاي افتتاح چنين مي خوانيم : «خدايا ما به سوي تو از دوري پيغمبرمان (ص)و غايب بودن وليّ مان شکايت مي کنيم ».
همچنين در دعاي عهد با امام زمان (ع)(5)مي خوانيم :«خداوندا با حضور حضرت (ع)اين گرفتاري را از اين امّت برطرف کن و ظهور او را براي مان نزديک کن».
3. انتظار در جهت گشايش امور آحاد انساني
سومين مرتبه انتظار ،انتظار براي گشايش در امور جامعه جهاني و همه آحاد و ساکنان زمين است ،زيرا ظهور اما عصر (ع)نويد بخش امنيت و عدالت جهاني است و از برکات و آثار آن، همه اهل زمين برخوردار خواهند شد . حضرت باقر (ع)مي فرمايند: «زماني که قائم به پا خيزد ،ايمان را به هر دشمن کينه توزي عرضه مي کند ،اگر از جان و دل ايمان نياورد ،گردنش زده مي شود ،يا همچون ذميّان امروز جزيه مي پردازد و به کمر او زنّار مي بندد وآنان را از شهرها ،به حومه ها و روستاها بيرون مي کند ».
در دعاي عهد با امام زمان (ع)(6)مي خوانيم :«خداوندا،او را پناهگاه بندگان مظلومت قرار ده…»
4. انتظار جهت گشايش امور جامدات ،گياهان و حيوانات
چهارمين مرتبه انتظار ،انتظار براي گشايش در حيات حيوانات ،گياهان و جمادات است ،زيرا با امر فرج در زمين و زمان و عالم نباتات و حيوانات نيز تحوّلات مثبت ايجاد خواهد شد و دامنه ظهور و شعاع نور آن شامل حال آنان نيز مي گردد. همچنان که در عصر غيبت مي خوانيم: « ظهر الفساد في البرّ و البحر بما کسبت أيدي النّاس ».
پيامبر اکرم(ص)فرمودند : «او زمين را ،همچنان که آکنده از ستم و بيداد شده،از عدل وداد پر مي کند. آسمان از ريختن نزولاتش هيچ دريغ نمي ورزد و زمين از روياندن گياهانش ».(7)
حضرت علي (ع)فرمودند: «زماني که قائم ما قيام کند ،آسمان نزولات خود را فرو ريزد و زمين گياهانش را بروياند و کينه و دشمني از دل هاي بندگان رخت بربندد و درندگان و چرندگان با هم بسازند چندان که زنان زيور(زنبيل )به سر ، عراق را تا شام مي پيمايند وجز بر علف و سبزه گام نمي نهند و هيچ درنده اي آنها را آشفته و هراسان نمي کند».(8)
پيامبر(ص)فرمودند :«قيامت برپا نمي شود تا زماني که زمين از ستم و دشمني آکنده شود ،آنگا ه مردي از خاندان من قيام کند و زمين را ،همچنان که از ظلم و جور آکنده شده از عدل و داد پرکند».(9)در اين باره ،در دعاي عهد(10) مي خوانيم :«خداوندا ، سرزمين هايت را آباد کن و بندگان را زندگي (حقيقي)ببخش».
5. انتظار جهت گشايش امر انبيا و اوليا
پنجمين مرتبه انتظار ،انتظار جهت گشايش غصّه ها و دردهاي اوليا و انبيا در گذشته تاريخ و شادماني و فرج براي آنان است . در دعاي ندبه ،در همين رابطه ،مي خوانيم : «کجاست آن کسي که انتقام خون پيامبران و فرزندان آنها را مي گيرد».
6. انتظار جهت گشايش در امور آل محمد (ص)
ششمين مرتبه انتظار ،انتظار براي گشايش امر پيامبر (ص)و امامان معصوم (ع)و مستضعفان واقعي است ،زيرا با ظهور امام عصر (ع)دولت کريمه اهل بيت (ع)تشکيل خواهد شد و بازگشت مجدّد آنان به دنيا با رجعت شروع خواهد گشت ؛به عبارتي فرج امام عصر (ع)فرج آل محمّد (ص)است و موجب شادماني رسول الله (ص)است و اهل بيت (ع)خواهد شد . آري تا ظهور امام زمان (ع)اتّفاق نيفتد ،همچنان اهل بيت (ع)در استضعاف و مظلوميّت به سر مي برند.
مفضّل بن عمر مي گويد :از امام صادق (ع)شنيدم که فرمود : «رسول خدا (ص)نظري به علي ،حسن وحسين (ع)افکند و گريست و فرمود :شما مستضعفان بعد از وفات من هستيد »
مفضّل گويد :عرض کردم يابن رسول الله معني آن چيست؟
فرمود : «يعني شما امامان بعد از من هستيد ،چون خداوند مي فرمايد : «و مي خواهيم بر آنان که در زمين به ضعف کشيده شده اند ،تفضّل نماييم و آنان را پيشوايان و وارثان حکومت حق سازيم»پس اين آيه در مورد ما اهل بيت (ع) تا روزقيامت جاري است».(11)
همچين در کتاب «غيبت»شيخ طوسي آمده که از امير المؤمنين (ع)روايت شده است در مورد قول خداوند متعال :«و نريد أن نمنّ علي الّذين استضعفوا في الأرض و نجعلهم أئمة ونجعلهم الوارثين »فرمودند :«ايشان اهل بيت محمّد (ص)هستندکه خداوند مهدي آنان را بعد از رنجيدن آنها (استضعاف آنها) مي آورد سپس آنان را عزّت مي بخشد و دشمنانشان را ذليل مي سازد».(12)
نيز در دعاي ندبه مي خوانيم «کجاست آن کسي که انتقام خون کشته کربلا ـ امام حسين (ع)ـ را بگيرد ».يا در دعاي عهد با امام زمان (ع)مي خوانيم :«خداوندا پيامبرت (ص)و پيروان او را به ديدارش شادمان کن و پس از او به بيچارگي ما رحم کن ،خداوندا با حضورش اين گرفتاري را از اين امّت برطرف کن و…»
در دعاي قنوت امام حسن عسگري (ع)آمده است :«بار خدايا، به درستي که حقّ ما پس از تقسيم شدن در دست غاصبان ،دست به دست گشت و حکومت ما پس از مشورت به چيره شدن و زورمندي (دشمنان )واقع شد و پس از آنکه برگزيده امّت بوديم ميراث آنها شديم که وسايل لهو و بازيگري با سهم يتيم و محتاج و بيوه خريداري گرديد و اهل ذمّه بر مردم مؤمن حکومت يافتند و فاسقان هر قبيله عهده دار امور آنان گشتند که نه دفاع کننده اي هست تا آنها را از هلاکت دور سازد و نه سرپرستي که به آنان با ديده مهر بنگرد و نه صاحب مهرباني که جگر تفتيده را از گرسنگي برهاند و آن را سير کند ،پس آنان با خواري در خانه گمشده اي واقع شده اند و گرفتار فقر و همنشين اندوه و ذلّت مي باشند».
7. انتظار جهت گشتايش امور ملکوتيان
هفتمين مرتبه انتظار ،انتظار براي گشايش غصّه ها و اندوه فرشتگان و ملکوتيان مي باشد ،زيرا مصائب اولياي الهي و به ويژه مصيبت حضرت سيّدالشهدا (ع)آنان را غمزده و رنجور ساخته و آنان در انتظار گشايش امر هستند. امام باقر (ع)در جواب ابوحمزه ثمالي که از علّت نام گذاري آن حضرت به «قائم»پرسيد ،فرمودند :«چون جدّم حسين (ع)کشته شد ،فرشتگان با گريه و فغان به درگاه خداوند عزّ و جلّ فرياد بر آوردند که: اي خدا و سرور !آيا از کسي که برگزيده تو و فرزند برگزيده تو و بهتر آفريده تو را مي کشد چشم مي پوشي ؟خداوند عزّ وجل به آنان وحي فرمود که :فرشتگان من آرام گيريد، به عزّت و جلالم سوگند که از آنان انتقام خواهم گرفت گرچه زمانش به طول انجامد . آنگاه خداوند امامان نسل حسين(ع)را به فرشتگان نشان داد وفرشتگان بدان شادمان گشتند. در ميان آنان يکي ايستاده بود و نماز مي خواند.خداوند فرمود :با اين قائم از آنان انتقام مي گيرم».
8. انتظار جهت گشايش در امور امام زمان (ع)
هشتمين مرتبه انتظار ،انتظار ظهور براي گشايش غصّه ها و دردهاي خود امام زمان(ع)و شادماني قلب آن بزرگوار است ،زيرا قلب امام عصر(ع)در دوران غيبت نقطه مرکزي بزرگ ترين و عظيم ترين مصائب و دردهاست ،به طوري که :
1. در دوران غيبت حقّ ولايت و حکومت به دست شرورترين انسان ها غصب شده ،دين و احکام الهي مورد هجوم قرار گرفته و بهترين پيروان ايشان در سخت ترين شرايط زندگي مي کنند.
يکي از علماي اهل معرفت مي گويد:اگر از حضرت علي (ع)21سال غصب حکومت و ولايت سياسي شده و ايشان در استضعاف و مشکلات فراوان قرار گرفت ،به گونه اي که خود فرمودند :«صبر کردم در حال که در چشمم خار و در گلويم استخوان بود »،(13)امام زمان (ع)بيش از 1100سال است که در اين حالت به سر مي برد ،او داغدار مصائب همه انبيا و اوليا و از .جمله داغدار مصائب مادرشان حضرت زهرا(س)و جد بزرگوارشان امام حسين (ع)هستند و داغ اجداد طاهرينشان را به دل دارند.
2. حقّ ولايت و حکومت خود را غصب شده مي بيند.
3. بي توجّهي و تاراج ثروت ها و حقوق شرعي مانند خمس ،فدک و …را شاهد است.
4. فتنه ها ،خونريزي ها و بي عدالتي ها را مي بيند.
5. گناهان و معاصي همه انسان ها از جمله شيعيان ،او را آزار مي دهد .
6. از تحريفات ديني ،فرقه سازي ها و مکاتب انحرافي خبر دارد.
7. تعطيلي احکام الهي و حدود و قوانين شرعي را شاهد است.
8. از حال دانشمندان و علما ي منحرف ودنيا زده خبردار است.
9. پيروان وشيعيان خود را بي سرپرست نظاره مي کند.
10. پيشرفت کفر و نفاق و سرعت وپيروزي هاي ظاهري آنان را مي بيند.
11. از عمق شرک و رياکاري و جريانات ضد ّتوحيد ي خبردارد.
و ده ها و صدها اتّفاق و حادثه ناگوار را نظاره گر است که هر يک به تنهايي ايشان را سخت آزرده خاطر مي سازد. آري بالاترين حالت انتظار و مقدّس ترين و عميق ترين نوع انتظار در خود حضرت وجود دارد،زيرا از علم و اشراف کامل به احوال هستي برخوردار است و روحيه اصلاح گري و عزت طلبي در روح بلند او موج مي زند .
پی نوشت ها :
1.غيبت طوسي ،ص292.
2. ميزان الحکمه ،ح1240.
3. همان، ح1232.
4. همان ،ح1166.
5. مفاتيح الجنان ،ص904.
6. ميزان الحکمه ،ح1248.
9. همان ،ح1241.
10. همان ،ح1170.
11.مفاتيح الجنان ،ص904.
12. تفسير نور الثقلين،ج6،ص311.
13. همان ،ج5،ص311.
ظلم وستم در آخر الزمان
منظور رواياتى که ظلم وستم را در آخر الزمان فراگيرد ياد کرده چيست؟
پاسخ: چنانکه بارها ذکر شد، رسول گرامى اسلام (صلى الله عليه وآله وسلم) در خصوص آخر الزمان فرمود: (مهدى از فرزندان من است… براى او غيبت وحيرتى است که در آن مردمان بسيارى گمراه مى شوند، آنگاه همانند (شهاب ثاقب) مى آيد، وزمين را پر از عدل وداد خواهد کرد همچنان که پر از ظلم وستم شده بود).(1)
با کمى دقت در اين روايت شريف، معلوم مى گردد که مراد، فراگيرى ظلم وستم است نه بى دينى وکفر الحاد، يعنى چنان نيست که در هيچ جا، اهل اعتقاد ودين يافت نشوند، وکسى کلمه اى از حق واعتقاد وديانت واحکام را بر زبان نياورد، بلکه مردم معتقد يافت مى شوند، وسخن از حق وايمان گفته مى شود، حتى توده هايى چند، مؤمن به مهدى وپدران مهدى اند، ومنتظر ظهور اويند.
در احاديث رسيده است که: (مسلمانان، در آخر الزمان، به وسيله مهدى از فتنه ها وآشوبها خلاصى مى يابند، چنانکه در آغاز اسلام، به وسيله پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم)، از شرک وگمراهى خلاصى يافتند).(2)
اين بيانها ونيز احاديث بسيار ديگر، دلالت دارد که دين ومتدينين، در عصر ظهور - در جاهايى - هستند. آنچه نيست عدالت ومساوات، در کمال عقلى، وروابط انسانى است، در سطح جهان، ومهدى اينها را تامين مى کند، ودين را به بسيارى از مناطق ديگر جهان، به کمک مؤمنان مى رساند.
آنچه مشخصه دوران قبل از ظهور است، شيوع ظلم وستم وعدوان وبيداد است، واگر درست بنگريم، هم اکنون جهان چنين است، واز ظلم وستم آکنده است.
با توجه به اين واقعيت، مى توان، مترقب پديدار گشتن حوادث بزرگ، وطلايع طلوع دولت حقه بود، وبا توجه به همين واقعيات، بايد به آماده سازى جوانان شيعه، وديگر معتقدان به حق، براى يارى مهدى (عليه السلام) دل بست، وبه آن توجه عميق کرد. جريان آمادگى، ديگر نبايد در جامعه ما فراموش شود، بلکه بايد زنده وفعال بماند، وبه ديگر جامعه هاى اسلامى و… سرايت داده شود. (3)
پي نوشته ها :
(1) کمال الدين وتمام النعمه، شيخ صدوق، ص 287.
(2) بحار الانوار، علامه مجلسى، ج 51، ص 93.
(3) خورشيد مغرب، محمد رضا حکيمى، ص 322.
سخنان امام زمان (ع) هنگام ظهور !!!سخنان امام زمان (ع) هنگام ظهور آگاه باشيد اي جهانيان که منم امام قائم، آگاه باشيد اي اهل عالم که منم شمشير انتقام گيرنده، بيدار باشيد اي اهل جهان که جدّ من حسين را تشنه کام کشتند، بيدار باشيد اي اهل عالم که جد من حسين را روي خاک افکندند، آگاه باشيد اي جهانيان که حق جد من حسين را از روي کينه توزي پايمال کردند. افکارنیوز: راجع به اينکه امام زمان (ارواحنا له الفداء) به هنگام ظهور چه مطالبي را مي گويند و با چه سخناني آغاز خواهند نمود، رواياتي است، از جمله ي آنها روايتي است که محدّث بزرگوار مرحوم شيخ علي يزدي حائري متوفاي سال ۱۳۳۳ هـ.ق نقل کرده است. او مي گويد: زماني که قائم آل محمد عليهم السلام ظهور کند، ما بين رکن و مقام مي ايستد و پنج ندا مي دهد: ۱. اَلا يا اَهلَ العالَم اَنَا الاِمام القائِم. ۲. اَلا يا اَهلَ العالَم اَنَا الصَّمصامُ المُنتَقِم. ۳. اَلا يا اَهلَ العالَم اِنَّ جَدِي الحُسَين قَتَلُوهُ عَطشاناً. ۴. الا يا اَهلَ العالَم اِنَّ جَدِي الحُسَين طَرَحُوهُ عُرياناً. ۵. اَلا يا اَهلَ العالَم اِنَّ جَدِي الحُسَين سَحَقُوهُ عُدواناً. (الزام الناصب ، ج ۲ ، ص ۲۸۲) آگاه باشيد اي جهانيان که منم امام قائم، آگاه باشيد اي اهل عالم که منم شمشير انتقام گيرنده، بيدار باشيد اي اهل جهان که جدّ من حسين را تشنه کام کشتند، بيدار باشيد اي اهل عالم که جد من حسين را روي خاک افکندند، آگاه باشيد اي جهانيان که حق جد من حسين را از روي کينه توزي پايمال کردند. طبق اين نقل، سه نداي اخير، مخصوص و ويژه ي جد بزرگوارش امام حسين (ع) است و مصائب جگرخراش آن سيد ابرار را بازگو مي کند و اذيت و آزارهاي جانکاهي که بر آن حضرت در صحنه ي خونين کربلا رفت، را يادآوري مي فرمايد. نخست از قتل جدّ خود سخن مي گويد که خود اعظم المصائب و بزرگترين فاجعه، در جهان اسلام به شمار مي آيد. و در کنار همين مطلب و همراه آن مصيبت تأثرانگيز و رقّت بار، عطش امام حسين (ع) را ياد مي کنند، مصيبتي که هيچکس آن را توجيه نمي کند و حتّي درباره دشمن خود نپسنديده و روا نمي دارد و به حقيقت، لکه ننگين و عاري بر دامن بني اميه و آل زياد- عليهم اللعنه- و سپاه ديو و دد صفت کوفه و شام گرديد که براي ابد قابل رفع و زوال و شستشو نخواهد بود. آنگاه مصيبت رقت انگيز ديگري را از جدّ خود حسين (ع) ذکر مي کنند و آن روي خاک افکندن بدن مبارک آن حجت بالغه ي الهي است که در هيچ منطق و مکتبي روا نبوده و نيست. و همراه تذکر اين مصيبت، نکته ي ديگري را ذکر مي کنند که دلها را مي شکافد و اشک غم و اندوه را بر گونه، روان مي سازد و آن مصيبت عريان کردن بدن نازنين آن امام معصوم و آن انسان آزاده ي خداجو و با عظمت است که خود پناه مستضعفان و محرومان و نقطه ي بارز اميد اهل ايمان بلکه مطلق انسان ها بود. راستي چه کسي مي تواند تحمل اين فاجعه ي بزرگ را بکند که بدن مقدس ولي اعظم پروردگار را برهنه روي خاک بيندازند؟ در آخر، از بزرگترين فاجعه اي که در کربلا صورت گرفت و به دست آن وحشي صفتان دور از انسانيت بر بدن مبارک حضرت ابي عبدالله الحسين (ع) واقع شد، سخن مي گويند و آن موضوع کوبيده شدن نازنين پيکر تقوا و طهارت، بدن مقدس حسين (ع) است. موضوعي که هيچ کسي که کمترين مراتب انسانيت را دارا باشد آن را نمي پذيرد و صحّه بر آن نمي گذارد و با هيچ منطقي قابل توجيه نيست. موضوعي که هر چند انسان به کشتن دشمن سرسخت خود رضا دهد، بدان رضا نخواهد داد. مصيبتي که انسان متعارف و خالي از کينه و پستي، تاب شنيدن آن را ندارد و به حقيقت، انسان از وقوع آن در کربلا آن هم نسبت به بدن پسر ريحانه ي پيامبر اکرم (ص)، شرمسار و سربزير گرديد.
<< 1 ... 89 90 91 ...92 ...93 94 95 ...96 ...97 98 99 ... 328 >>