قرار بندگی، از عاشورا تا ظهور
یکی از گزاره هایی که در دین اسلام مورد تاکید واقع شده است عمل به وعده است. وعده ما با خدا، بندگی است. پیشوایان ما به این وعده به نیکوترین وجه عمل کرده اند. و چه خوب سرمشق گرفتند یاران باوفای امام حسین علیه السلام. اینان با اطاعت از ولیّ خدا، اطاعت از خدای خود کردند و به عهد و پیمان خود عمل نمودند. اینک مائیم و به نمایش گذاشتن وعده ما.
مسافران کربلا به عهدی که با خدا بسته بودند عمل کردند، عهد خود را به پایان رساندند و پیروزمندانه از صحنه نبرد زندگی عبور کردند. ایشان با جان و دل تلاوت کردند: «وَ لَقَد كانوا عاهَدُوا اللَّهَ مِن قَبلُ لا یُوَلّونَ الأَدبارَ…»[1] ایشان به عهد خود پشت نکردند و تا آخرین نفس به آن وفادار ماندند.
عبادت، عهدی فراموش نشدنی عاشق و معشوق
مهم ترین عهد و پیمانی که بنده با خدا می بندد این است: «ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُون»[2]. بنابراین یکی از اصول بندگی، عبادت است که باید مبنای سبک زیست مسلمانی قرار بگیرد.
دو بُعد در عبادت قابل تصور است: بُعد فردی و بُعد اجتماعی. هر کدام از این ابعاد، مصادیق متعددی را در برمی گیرد. یکی از گزاره هایی که درون هر دو بُعد می تواند جلوه گری کند؛ رسیدن به قرب الهی و کمال نهایی انسان است.
اگر جن و انس خلقت نیافتند مگر برای عبادت، می توان تلاش برای رسیدن به قرب الهی را مصداق بارزی از عبادت نامید. گرچه ممکن است چیزی که برای کسی، هدف نهایی است، برای شخص دیگر نهایی نباشد. ولی معلوم است که شخص دوم نیز نهایتاً به دنبال رسیدن به یک هدف نهایی دیگر است. هدف نهایی شخصی، رسیدن به ثروت فراوان است. دیگری، شهرت را نهایت کار خود قرار می دهد.
مسافران کربلا به عهدی که با خدا بسته بودند عمل کردند، عهد خود را به پایان رساندند و پیروزمندانه از صحنه نبرد زندگی عبور کردند. ایشان با جان و دل تلاوت کردند: «وَ لَقَد كانوا عاهَدُوا اللَّهَ مِن قَبلُ لا یُوَلّونَ الأَدبارَ…»
اما بر اساس آموزه های اسلامی هدف نهایی و غائی انسان، قرب الهی و لقاءالله است. بر همین اساس است که حضرت امیر علیه السلام در دعای کمیل از خداوند چنین می خواهد:
«مرا از بندگانی قرار ده که بهره آنان نزد تو افزون تر و جایگاهشان به تو نزدیک تر و تقربشان به تو بیشتر است.»[3]
دعای حضرت در نخلستان های کوفه مقبول خداوند قرار گرفت، و اثر آن دعا در دشت کربلا نمود پیدا کرد. یارانی که به واسطه یاری حجت خدا، قرب الهی را طی نمودند و به لقاءالله پیوستند. اینان برخلاف منافقان مدینه عمل کردند. منافقانی که پیامبر صلی الله علیه و آله را تنها گذاشتند و خانه های بی حفاظ خود را بهانه قرار دادند تا به یاری حجت خدا نروند. و خداوند در مورد ایشان فرمود: «إِن یُرِیدُونَ إِلَّا فِرَاراً».[4]
اگر قرار بندگی خود را فراموش کنی مصداق این آیه قرار خواهی گرفت، و اگر خواستی که شامل آن نشوی به حجت خدا پشت نکن.
و چه زیبا مسافران کربلا قرار بندگی خود را فراموش نکردند و تا آخرین نفس همراه ولیّ و حجت خدا قرار گرفتند و به مقامی رسیدند که عالمیان به ایشان غبطه می خورند.
امام زمان
معامله ای صادقانه با امام زمان خویش
«چه اجر عظیمی و چه جایگاه رفیعی. کاش که در آن زمان همراه حجت خدا بودیم تا یاری امام زمانمان را می کردیم و این مقام شامل حالمان میگشت.»
این جمله ایست که بسیار از زبان دوستداران امام می شنویم و غبطه می خوریم که چرا در آن زمان نبوده ایم. غافل از اینکه «هل من ناصرٍ ینصرنیِ» امام زمانمان در گوش عالم پیچیده است و همواره به دنبال یاری گر به گوشه کنار جهان می رود و یاری کننده ای طلب می کند.
صحنه کربلا درس دانشگاه من و تو است که چگونه یار امام باشیم و او را تنها نگذاریم. ترم اول را بر درس مسلم بن عوسجه می نشینیم که فرمود:
«قسم به خدا، ما تو را رها نمی کنیم تا خدا بداند پاس حرمت رسول را در غیبت او داشتیم، والله اگر من دانستم که کشته می شوم باز زنده می شوم، باز سوخته می شوم و باز زنده می شوم، باز کوبیده و پراکنده می شوم و هفتاد بار با من این کار کنند باز از تو جدا نمی شدم تا نزد تو مرگ را دریابم، پس چگونه این کار را نکنم که کشتن یک بار است و پس از آن کرامتی که هرگز به پایان نرسد.»[5]
این مقام، مقام بصیرت یاریگر امام است. پس می توان آن را سرمشق زندگی خود قرار داد و با امام زمان خود این گونه معامله کرد. و این است معنای جمله «کل یوم عاشورا و کل ارض کرب و بلا».
آنان که آرزوی یاری امام حسین علیه السلام را در صحنه عاشورا داشتند می توانند در صحنه نبرد انتظار خودنمایی کنند و عاقبتی همچون عاقبت مسلم بن عوسجه را برای خود رقم بزنند، و هم چون مسلم، قرار بندگی خویش را فراموش نکنند و لحظه ای از یاری امام خویش غافل نشوند
رمز زندگی یک مسلمان واقعی
اگر هر روز را عاشورا دیدی و هر مکان را کربلا، یار امام زمان خویش خواهی شد و یاریگر آن. یزید زمانت را خواهی شناخت و به مبارزه با آن خواهی پرداخت. از این جاست که پیامبر رحمت صلی الله علیه و آله فرموده است:
«در پایان این امت (دوره آخرالزمان) گروهی خواهند بود که پاداش آن ها، همانند اجر امت اول اسلامی خواهد بود. آن ها امر به معروف و نهی از منکر می کنند و با اهل فتنه و فساد می جنگند.[6]
بنابراین آنان که آرزوی یاری امام حسین علیه السلام را در صحنه عاشورا داشتند می توانند در صحنه نبرد انتظار خودنمایی کنند و عاقبتی هم چون عاقبت مسلم بن عوسجه را برای خود رقم بزنند، و هم چون مسلم، قرار بندگی خویش را فراموش نکنند و لحظه ای از یاری امام خویش غافل نشوند.
آری؛ این رمز زندگی من و توی مسلمان است. ای عزیز بدان رمز پیوستن به لقاءالله، جدا نشدن از حجت الله است.
پی نوشت:
1) احزاب/ 15.
2) ذاریات/ 56.
3) و جعلنی من احسن عبیدک نصیبا عندک اقربهم منزلة منک و أخصهم زلفة لدیک.
4) احزاب/ 13.
5) آنچه در کربلا گذشت؛ ترجمه نفس المهموم، شیخ عباس قمی، ص196.
6) دلائل النبوة، ج6، ص513.
ما غایبیم یا امام زمان؟!!
او غایب نیست، ما غایبیم
تمام مشكلات ما ناشی از این است كه از امام زمان ارواحنا له الفداء دور شدهایم. نجات یك ملّت به امام زمان ارواحنا له الفداء وابسته است. امام زمان ارواحنا له الفداء انسان كامل است. كافی است كه نظر مباركشان بر جان ما بیفتد تا ما انسان شویم، یعنی مبادی میل ما اصلاح شود زیرا كه وجود ائمه تكوینی است، غیب و شهود ندارد، بودنِ هستی به وجود آن حضرت است و هر كس به اندازه نزدیكی به نظر او بقاء و واقعیت مییابد و معنیدار میشود.
امام زمان ارواحنا له الفداء در زمان غیبت مثل خورشیدی كه نورش پشت ابر است، فیض میرساند. علّت عدم بهرهبرداری از فیض آن حضرت خودمان هستیم. امام غایب نیست، ما غایبیم. ماییم كه دنیایی شدهایم. اگر یك زندگی دینی را آغاز كنیم، با یك نظر امام زمان ارواحنا له الفداء جوهر ما عوض میشود و مسّ وجودمان كیمیا میگردد. مزّه آدم شدن را اگر بچشیم، چیز دیگری برای ما مزّهدار نخواهد بود.
عمده آن است كه معنی واقعیِ انسانبودن را كه به نزدیكی به امام زمان ارواحنا له الفداء است درك كنیم و بدانیم مسلّم هر كس به هر جا رسید از دریچه نظر آن حضرت رسید.
خدایا به حقیقت امام زمان ارواحنا له الفداء ، قلب ما را متوجّه آن حضرت و قلب آن حضرت را از ما راضی بگردان.
ما را موفق به حیاتی بكن كه نتیجهاش قرب به آن حضرت باشد.
خدایا! مقام معظم رهبری را در پناه امام زمان ارواحنا له الفداء مۆیّد بدار.
و کلام آخر (نگارنده):
عمریست که از حضور او جا ماندیم در غربت سرد خویش تنها ماندیم
او منتظر است تا که ما بر گردیم ماییم که در غیبت کبری ماندیم …
تمام مشكلات ما ناشی از این است كه از امام زمان ارواحنا له الفداء دور شدهایم. نجات یك ملّت به امام زمان ارواحنا له الفداء وابسته است. امام زمان ارواحنا له الفداء انسان كامل است. كافی است كه نظر مباركشان بر جان ما بیفتد تا ما انسان شویم
امام غائب نه مخفی !!
منظور از غیبت امام زمان ارواحنا له الفداء این نیست كه حضرت جایی مخفی شده باشند، بلكه باید متوجّه بود كه حضرت غایب شدهاند، نه مخفی. باید در مورد این دو مفهوم تأمل كنیم و مفهوم غایب را بفهمیم. متأسفانه بعضیها مقام غیب امام ارواحنا له الفداء را با مخفی كردن یكی گرفتهاند و در معرفت نسبت به امام به اشتباهاتی گرفتار شدهاند. درك این مقام به آسانی میسّر نیست، همانطور كه خود ائمه میفرمایند: «اَمْرُنا صَعْبٌ مُسْتَصْعَب» ؛ یعنی امر ما بسیار مشكل و رامناشدنی است. و در جایی دیگر میفرمایند: «امر ما سرّ در سرّ است» یعنی امر ما سرّی است پنهان در سرّ ؛ پس باید با كمی تلاش آماده درك این مقام شد و بدون تلاشِ فكری و قلبی حقیقت موضوع بهدست ما نمیآید.
مخفی شدن؛ یعنی كسی اینجا هست و در عرض ما هم هست، امّا مثلاً پشت دیوار پنهان شده است، ولی غایببودن؛ یعنی كسی فوق هستیِ مادّی است، مثل ملائكه كه در غیب هستند و در مقامی بالاتر از عالم مادّه جای دارند. مقام غیب امام زمان ارواحنا له الفداء به جهت واسطة فیض بودن حضرت است و هستی در قبضة مقام غیبی حضرت است و اساساً هر مرحله و مرتبة پایینی در قبضة مرتبه بالاترِ غیبیاش قرار دارد. برای روشن شدن واسطة فیض بودن حضرت باید بتوان اثبات كرد كه امام زمان ارواحنا له الفداء از نظر درجة وجودی از تمام ملائكة مقرّب بالاتر است، امّا مخلوق خداست. به قول بزرگان «كُلُّ ما سِوَی الله» است؛ یعنی غیر از خدا هر چه در هستی، كمال محسوب میشود، همه در آن مقام جمع است و مراتب وجود در آن حضرت به صورت جامع وجود دارد.
منبع: مبانی معرفتی مهدویت. آیت الله صافی گلپایگانی
روزهاى خوش فرج ( از ظهور تا پیروزى )
بىشك، پیروزى نهایى از آن حزب خداست: فَإِنَّ حِزْبَ اَللّٰهِ هُمُ اَلْغٰالِبُونَ “(1) و این ظفر همانا اهتزاز پرچم پرافتخار توحید بر فراز جوامع انسانى به دست حضرت بقیة اللّه خواهد بود؛ اما رسیدن به چنین فتح الفتوحى هرگز سهل و رایگان نیست، چرا كه معاندان لجوج و دشمنان عنود كه منطق فرعونى دارند، در برابر منادى یگانهپرستى و احیاكننده عدالت در عرصه زندگى انسان كه در پى رهایى بشر از بندگى صاحبان زر و زور و هدایت آنان به بندگى خداى یگانه است و پیچیدن طومار استثمار و خودكامگى فراعنه عصر ظهور را در دستور كار خود دارد، به مقاومت برخواهند خاست و چون دیگر طواغیت كه براى اطفاى نور الهى از هیچ جنایتى فروگذار نبودند، از هیچ تلاشى در این مسیر كوتاه نخواهند آمد.
به روشنى مىتوان دریافت كه براى رسیدن به این نصرت الهى فداكارى، نبرد، مبارزه، قربانى دادن و قربانى شدن لازم است و كسى كه به حق در انتظار طلوع خورشید حكومت مهدوى است مىباید براى چنین ایثار و نثارى نیز آماده گردد، وگرنه این گمان كه حضرت حجت عجل اللّه تعالى فرجه به تنهایى و از راههاى غیر عادى اوضاع را سامان بخشد و امور را اصلاح كند و آنگاه انسانها بر سر سفره آماده رحمت آن حضرت بنشینند، بىآنكه رنج جهاد در راه خدا را بر خویش هموار كرده باشند، اندیشهاى باطل و زعمى آفل است كه مشابه آن دامنگیر برخى از بنىاسرائیل نیز شده بود؛ همانان كه دل به آسایش و آرامش رهایى از ظلم فرعونى خوش كرده بودند؛ امام نمىخواستند هزینه و بهاى این پیروزى را بپردازند؛ عافیتطلبانى كه به پیامبر خود حضرت موسى علیه السّلام عرض كردند: فَاذْهَبْ أَنْتَ وَ رَبُّكَ فَقٰاتِلاٰ إِنّٰا هٰاهُنٰا قٰاعِدُونَ. “(2)”
آنان كه با چنان اندیشهاى در انتظار حكومت امام مهدى عجل اللّه تعالى فرجه نشستهاند و خویش را آماده چنین جهادى نمىكنند، در حقیقت دوستداران امام غائباند نه منتظران امام قائم؛ و بر همین اساس، نخستین كسانى كه در برابر آن حضرت ایستاده و نافرمانى مىكنند، صاحبان اندیشههایى چنین رفاهطلب و عافیتجو یا متعصب و متحجرند.
در برابر اینان، رادمردانى آزادهاند كه جان خویش در بوته انتظار موعود منتظر گداختهاند و كلام الهى در دستى و سلاح در دست دیگر دارند و در وقت ظهور حضرتش بسان پروانه دور وجود مباركش گرد خواهند آمد و او را در این جهاد مقدس یارى خواهند كرد و نه از نثار جان دریغ مىورزند و نه از ایثار مال ابا مىكنند.
چون آن حضرت ظهور كند، امانات و ودایع ظاهرى و غیر ظاهرى امامت و رسالت را آشكار خواهد كرد: پیراهن یوسف، انگشترى سلیمان، عصاى موسى و لواى رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم با او خواهد بود و هیبت موسوى، صبر ایوبى، حكم داودى، زیبایى و بهاى عیسوى و لباس ولایت علوى علیه السّلام و. . . در وجود شریفش متجلى خواهد شد
اینان منتظران حقیقى امام قائماند كه انتظارشان به سر رسیده و قلوبشان در پرتو درخشش خورشید مهدوى روشنایى یافته است و حضور چشمگیر جوانان در میان اصحاب و یاران آن حضرت برجستگى خاصى دارد به گونهاى كه عدد كهنسالان لشكر آن حضرت عجل اللّه تعالى فرجه به میزان سرمه چشم و نمك در برابر توشه زندگى است:
عن أمیر المۆمنین علیه السّلام قال: أَصْحَابُ القائم (الْمَهْدِیِّ) شَبَابٌ لَا كُهُولٌ فِیهِمْ إِلَّا مِثْلَ كُحْلِ الْعَیْنِ وَ الْمِلْحِ فِی الزَّادِ وَ أَقَلُّ الزَّادِ الْمِلْحُ. (3)
اشتیاق فراوان جوانان به طریقت نورانى وحى و عترت، صفاى باطنى، نورانیت ضمیر و زمینه مستعد براى قبول بذر هدایت، آنان را قابل مىسازد تا براساس یَهْدُونَ بِأَمْرِنٰا (4) با فیض امام هدایت و با «كُن فَیَكُون» حضرتش متحول گردند و خالصانه در مسیر اعتلاى كلمة اللّه از هیچ كوشش و بخششى دریغ نورزند و امام عصر عجل اللّه تعالى فرجه كه تحقق بخشنده آمال و اهداف تمام انبیاى الهى در طول تاریخ بشر است، براساس سیره مشترك همه انبیاى الهى كه استفاده از زبان لیّن و قول بلیغ در اوضاع عادى و زبانه تیغ در حال ضرورت است، پرچم توحید را بر فراز جامعه بشر به اهتزاز درخواهد آورد.
آثار رحمت الهى با ظهور آن حضرت تجلى دیگرى خواهد یافت و وعده قرآنى وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ اَلْقُرىٰ آمَنُوا وَ اِتَّقَوْا لَفَتَحْنٰا عَلَیْهِمْ بَرَكٰاتٍ مِنَ اَلسَّمٰاءِ وَ اَلْأَرْضِ (5) عملى خواهد شد، به گونهاى كه مسافرى عراق تا شام را مىپیماید، در حالىكه جز بر گیاه و سبزه قدم نمىگذارد: لَوْ قَدْ قَامَ قَائِمُنَا لَأَنْزَلَتِ السَّمَاءُ قَطْرَهَا وَ لَأَخْرَجَتِ الْأَرْضُ نَبَاتَهَا . . . حَتَّى تَمْشِی الْمَرْأَةُ بَیْنَ الْعِرَاقِ إِلَى الشَّامِ لَا تَضَعُ قَدَمَیْهَا إِلَّا عَلَى النَّبَات. (6)
حضور چشمگیر جوانان در میان اصحاب و یاران آن حضرت برجستگى خاصى دارد به گونهاى كه عدد كهنسالان لشكر آن حضرت عجل اللّه تعالى فرجه به میزان سرمه چشم و نمك در برابر توشه زندگى است
چون آن حضرت ظهور كند، امانات و ودایع ظاهرى و غیر ظاهرى امامت و رسالت را آشكار خواهد كرد: پیراهن یوسف، انگشترى سلیمان، عصاى موسى و لواى رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم با او خواهد بود و هیبت موسوى، صبر ایوبى، حكم داودى، زیبایى و بهاى عیسوى و لباس ولایت علوى علیه السّلام و. . . در وجود شریفش متجلى خواهد شد: قوله تعالى حكایة عنه (یعقوب) : إِنِّی لَأَجِدُ رِیحَ یُوسُفَ لَوْ لاٰ أَنْ تُفَنِّدُونِ (7) وَ هُوَ ذَلِكَ الْقَمِیصُ الَّذِی أُنْزِلَ مِنَ الْجَنَّةِ. قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ! فَإِلَى مَنْ صَارَ ذَلِكَ الْقَمِیصُ؟ قال علیه السّلام: إِلَى أَهْلِهِ وَ هُوَ مَعَ قَائِمِنَا إِذَا خَرَجَ؛ ثُمَّ قَالعلیه السّلام: كُلُّ نَبِیٍّ وَرِثَ عِلْماً أَوْ غَیْرَهُ فَقَدِ انْتَهَى إِلَى مُحَمَّدٍ صلّى اللّه علیه و آله و سلّم (8) ؛ و نیز: إِذَا ظَهَرَ الْقَائِمُ عجل اللّه تعالى فرجه ظَهَرَ بِرَایَةِ رَسُولِ اللَّهِ صلّى اللّه علیه و آله و سلّم وَ خَاتَمِ سُلَیْمَانَ وَ حَجَرِ مُوسَى وَ عَصَاهُ. (9) . . . َ مِنَّا مَهْدِیُّ هَذِهِ الْأُمَّةِ لَهُ هَیْبَةُ مُوسَى وَ بَهَاءُ عِیسَى وَ حُكْمُ دَاوُدَ وَ صَبْرُ أَیُّوب (10) و همچنین: و إِنَّ قَائِمَنَا مَنْ لَبِسَ دِرْعَ رَسُولِ اللَّه صلّى اللّه علیه و آله و سلّم (11) . و نیز: . . . أَنَّ قَائِمَنَا أَهْلَ الْبَیْتِ ع إِذَا قَامَ لَبِسَ ثِیَابَ عَلِیٍّ علیه السّلام و سَارَ بِسِیرَةِ عَلِیٍّ علیه السّلام. (12).
پی نوشت:
1) . سوره مائده، آیه 56.
2) . سوره مائده، آیه24.
3) . الغیبه، نعمانى، ص 315؛ الغیبه، طوسى، ص 476.
4) . سوره انبیاء، آیه 73.
5) . سوره اعراف، آیه 96.
6) . الخصال، ص 626.
7) . سوره یوسف، آیه 94.
8) . كمال الدین، ج 2، ص 391-392
9) . الغیبه، نعمانى، ص 238.
10) . بحار الانوار، ج 36، ص 303.
11) . بصائر الدرجات، ص 196.
12) . الكافى، ج 1، ص 411.
منبع: امام مهدی(عج) موجود موعود. آیت الله جوادی آملی
جلوه جوانان در یاران حضرت مهدی(عج)
نسل جوان چون از فطرت دست نخورده و سرشت پاكی بهرهمند است در طول تاریخ همواره از حركتهای اصلاحی و دینی استقبال و حمایت كرده است. در آغاز رسالت پیامبر صل الله علیه و آله و سلم و پیش از آشكار شدن رسالت آن حضرت، تعداد چشمگیری از جوانان به افكار و اندیشههای حضرت لبیك گفتند و اسلام آوردند. از سوی دیگر، رسول گرامی اسلام به جوانان عنایت ویژهای داشت و اغلب از آنها در امور مهم اجرایی، نظامی، دینی و غیره بهره میگرفت و بعضی را به عنوان نماینده و سفیر نزد پادشاهان و رهبران كشورهای دیگر میفرستادند كه گاهی آن حضرت به خاطر همین گزینشها مورد اعتراض اصحاب میانسال قرار میگرفت. (1) در زمان امام علی علیه السلام و سایر امامان معصوم هم، جوانان نقش و جایگاه مهمی داشتند، چنانكه نقش جوانان در قیام تاریخی كربلا بر كسی پوشیده نیست. علاوه بر شواهد تاریخی، تجربه انقلاب اسلامی ایران هم این واقعیت را به وضوح نشان داد. قشر پرشور و پویای جوان در تمام مراحل انقلاب، حضوری حماسی داشته و از جان خود در راه رشد، بالندگی و پیروزی انقلاب مایه گذاشتند، بعد از پیروزی نیز،این قشر در برابر انواع و اقسام ترفندهای دشمن مقاومت كرد، به گونهای كه میتوان گفت اگر حضور چشمگیر و حماسی جوانان در انقلاب اسلامی ایران صورت نمیگرفت امروزه سرنوشت انقلاب و جایگاه آن معلوم نبود.
در ركاب حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف
شواهد معتبر تاریخی و تجربههای عینی درنهضت بزرگ اسلامی ایران به خوبی نشان میدهند كه نقش قشر جوان در ظهور حضرت حجت و حكومت آن حضرت به مراتب چشمگیرتر از گذشته و امروز خواهد شد و خدمات جوانان در راه تحقق آرمانهای امام عصر(عج) به اوج خود خواهد رسید، این موضوع با روایتی از امام صادق علیه السلام مورد تأكید قرار گرفته، ایشان میفرمایند: «هنگام ظهور حضرت مهدی، جوانان شیعه در حالی كه بر روی بامهای خانه هایشان در خواب به سر میبرند همگی در یك شب به ندای آسمانی آن حضرت لبیك میگویند و در همان شب، بدون وعده قبلی به سوی مكه میشتابند در بامداد خود را به آن شهر میرسانند و به زیارت امام و رهبر خویش نایل میشوند.»(2)
امام حسن علیه السلام فرمود: خداوند عمر حضرت مهدی را در غیبت طولانی میكند و سپس او را به صورت شخصی جوان ظاهرمی سازد تا معلوم شود كه خدای متعال بر همه چیز قادر و تواناست»
اولین سفیر جوان
امام جعفر صادق علیه السلام فرمود: هنگام ظهور آن حضرت، جوانی از سوی آن حضرت به عنوان سفیر انتخاب میشود و از جانب آن حضرت به سوی مكه میرود، تا پیام امام را به اهل مكه برساند و آنها را به پیروی از حكومت حق فراخواند (دربرخی روایات، از او باعنوان «نفس زكیه» و «سید حسنی» یاد شده است). وی خود را به مكه میرساند و پیام آن حضرت را به مردم ابلاغ میكند، اما حكمرانان مكه او را میان ركن و مقام به شهادت میرسانند. این جوان سلحشور، نخستین سفیر حضرت حجت و اولین شهید در راه تحقق حكومت جهانی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است. (3)
313 یاور جوان
اوصاف و خصوصیاتی كه در احادیث منقول از ائمه هدی علیهم السلام برای 313 نفر از اصحاب خاص امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف ذكر شده، عبارت است از: «جوان، عالم، فقیه، عارف، ایمان استوار، شجاع، متواضع، شیفتة شهادت و…» صفت جوانی یكی از ویژگیهای این گروه میباشد.
حضرت علی علیه السلام فرمود: اصحاب و یاران حضرت مهدی جوانانی هستند كه در میان آنها پیرمرد به چشم نمیخورد مگر خیلی اندك مانند سرمه در چشم و نمك در غذا كه كمترین چیزی است». (4)
شواهد معتبر تاریخی و تجربههای عینی درنهضت بزرگ اسلامی ایران به خوبی نشان میدهند كه نقش قشر جوان در ظهور حضرت حجت و حكومت آن حضرت به مراتب چشمگیرتر از گذشته و امروز خواهد شد و خدمات جوانان در راه تحقق آرمانهای امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف به اوج خود خواهد رسید
منجی جوان
در كلمات بیشتر امامان معصوم علیهم السلام صفت جوانی یكی از ویژگیهای حضرت مهدی مطرح شده و با عبارات گوناگونی جوانی آن حضرت مورد تأكید قرار گرفته كه به چند نمونه از آن روایات اشاره میشود.
1- امام علی علیه السلام فرمود: مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، جوانی از قبیله قریش و مرد چابك و ماهری از تبار دلیر مردان است كه در سن 30 یا كمتر از 40 سال ظهور میكند.»(5)
2- امام حسن علیه السلام فرمود: خداوند عمر حضرت مهدی را در غیبت طولانی میكند و سپس او را به صورت شخصی جوان ظاهرمی سازد تا معلوم شود كه خدای متعال بر همه چیز قادر و تواناست.»(6)
3- در روایات متعددی از امام صادق علیه السلام نقل شده است كه ایشان فرمودند: «مهدی جوانی رشید و بلندقامت است كه در سن نزدیك به 30 سال ظهور خواهد كرد. (7)
4- امام رضا علیه السلام فرمود: علامت مهدی، این است كه وی از نظر سنی، پیر اما در ظاهر و سیما، جوان خواهد بود به طوری كه هر كس آن حضرت را زیارت كند 40 یا كمتر از آن را تصور خواهد كرد.» (8)
پی نوشت:
1- طبقات الكبری، ص125.
2- بحارالانوار، ج52، ص370.
3- ارشاد،مفید، ج2، ص368.
4- منتخب الاثر، صافی گلپایگانی، ص484، غیبه نعمانی، ص316.
5- ملاحم و فتن، ابن طاووس، ص73، نجم الثاقب، ص114.
6- كمال الدین و تمام النعمة، صدوق، ص105.
7- همان، ص191.
8- كمال الدین و تمام النعمه، ص652.
زنان در حکومت جهانی موعود
بدون تردید زنان در انقلابها و حکومتها می توانند نقش مۆثری داشته باشند ،و در انقلاب اسلامی ایران هم، این مطلب به تجربه ثابت شد. در تاریخ اسلام نیز، زنانی مثل حضرت خدیجه و حضرت فاطمه و زینب (سلام الله علیهم)، نقش حساسی را در پیشرفت و بقای اسلام، ایفا کردند و یقینآ در حکومت مهدوی نیز زنان از جایگاه خاص خود برخوردار خواهند بود. از برخی روایات که در مورد یاران حضرت وارد شده ،استفاده می شود که از 313 نفر فرمانده و کارگزار حضرت، تعداد 50 نفرآنها زن هستند.
امام باقر(علیه السلام) می فرمایند: ( به خدا سوگند 313 تن که بین آنان 50 زن نیز هستند،در مکه اجتماع می کنند )(1). این موضوع دو نکته را روشن می سازد: اول اینکه، زنان در زمان ظهور ،شخصیت واقعی خویش را باز خواهند یافت، و به عنوان کارگزاران اصلیِ این تحول عظیم ، در جامعه جهانی شرکت خواهند داشت. این موضوع اهمیت ویژه ای دارد که ارزش واقعی ، وتوانمندی زن را می رساند ( البته در صورتی که انسانهایی خود ساخته باشند). نکته دوم این که : زنان اگر در جهاد،به طور مستقیم هم شرکت نکنند در دیگر پست ها و مسئولیت ها می توانند شرکت کنند، هم چنین در گسترش فرهنگ اسلامی و آموزش معارف الاهی و ترویج حکومت مهدوی ،نقش های اصلی و برجسته ای را بر عهده بگیرند. این موضوع ، والایی ومقام زن و حد بالای رشد و تکامل او را روشن می سازد ، پس زنان بایداز هم اکنون با معیارهای دقیق اسلامی و اخلاقی ، شخصیت خودر ا بسازند، و در بُعد علم و عمل تکامل یابند، و بدانند که هم اکنون نیز مسئولیت های بزرگی بر عهده دارند،ودر آینده نیز نقش های اصولی تری خواهند داشت . لذا باید در تر بیت خود بکوشند ، تا پیش از ظهور در جامعه زنان منتظر قرار بگیرند. بنابر این ،زنان باید افتخار کنند و بدانند که می توانند از یاران حضرت صاحب الزمان (عج) قرار گیرند، واینکه در بین 313 نفر کارگزار حضرت، 50 نفر آن زن باشد، ارزش ویژه بانوان را می رساند، و افتخاری بزرگی برای آنهاست.
از برخی روایات که در مورد یاران حضرت وارد شده ،استفاده می شود که از 313 نفر فرمانده و کارگزار حضرت، تعداد 50 نفرآنها زن هستند. امام باقر(علیه السلام) می فرمایند: (به خدا سوگند 313 تن که بین آنان 50 زن نیز هستند،در مکه اجتماع می کنند)
البته باید توجه داشت که یاری رساندن زنان به حضرت - بر خلاف آنچه در ذهن هاست -، فقط منحصر به جبهه وجنگ نیست ؛ بلکه عرصه های مختلفی همچون فرهنگ و سیاست ، امور اجتماعی وتربیتی را نیز در بر می گیرد .لذا زنان در حوزه هایی که با حفظ کرامت آنها تناسب دارد می توانند ایفای نقش کنند. نکته ای که فکر می کنم ذکر آن در اینجا لازم باشد این است: که متأسفانه در جامعه کنونی ، به خانم هایی که در منزل با نهایت اخلاص و جدیٌت به کارهای خانه و تربیت فرزند می پردازند، نگاه درستی ندارند، در صورتیکه دیدگاه اسلام نسبت به زن اینطور نیست، چرا که پیامبر ما (صلی الله علیه و آله) می فرمایند:« بهشت زیر پای مادران است »، و این عظمت مادران را می رساند،مادرانی که سعی دارند با تربییت فرزندانی که در گهواره دارند، سربازان ویارانی را برای مهدی فاطمه (سلام الله علیها) پرورش دهند ، پس می توان گفت، این مادران نه تنها گهواره، بلکه جهانی را تکان می دهند!!. البته باید جامعه و همسران نیز با رعایت حقوق زنان ، آنها را در این امر خطیر و مهم یاری کنند وحقوق آنها را نادیده نگیرند.
پی نوشت:
1- بحار الانوار ج52،ص223. 2-مستدرک الوسایل ،ج15
<< 1 ... 47 48 49 ...50 ...51 52 53 ...54 ...55 56 57 ... 328 >>