چگونه باید باشیم تا امام زمان(علیه السلام) از ما راضى باشد
نصایح میرزاى تبریزى(قدس سره) به طلاّب
معمولاً طلاّب جوانى که خدمت فقیه مقدّس، میرزاى تبریزى (قدس سره)مى رسیدند، این سؤال را مى پرسیدند که: «آقا! بفرمایید چه کار کنیم که کارهایمان مرضىّ ولى عصر(علیه السلام) باشد؟»
مرحوم میرزا (قدس سره)قبل از هر چیزى به ظاهر طلاّب نظر مى کردند. اگر مى دیدند که لباس آن ها مناسب طلبگى نیست یا موهایشان بلند است و یا فقط ته ریش دارند، با کمال محبّت ابتدا به مشکل ظاهرى آن ها پرداخته و مى فرمودند: «اول شکل ظاهر را باید درست کرد. شما موظف هستید در جامعه طورى حرکت کنید که هیئت شما با سایر جوانان متفاوت باشد. موها باید کوتاه، ریش معمولى و لباس مناسب شأن باشد». آن گاه مى فرمودند: اولاً طلبه باید به تکلیف خود که شامل حلال و حرام الهى است دقت کامل داشته باشد و با مسایل سرسرى برخورد نکند که این قدم اول سازندگى است.
در ثانى هر کارى را که مى خواهد انجام دهد، براى خدا باشد; یعنى با توکل به ایزد منّان کار را براى رضاى خدا انجام دهد و جز خداى متعال چیز دیگرى را مدّ نظر نداشته باشد. اگر کار خالصانه براى خدا انجام گرفت، نتیجه خواهد داد و خدا در مقابل آن اخلاصى که در عمل صورت مى گیرد، درجه داده و شخص را به مرتبه اى والا خواهد رساند. نکته ى دیگر اینکه ولاى به اهل بیت(علیهم السلام)باید همواره مدّ نظر باشد و با اخلاص کامل به ساحت مقدّس آنان عرض ادب کرده و کارى کند که رضایت آن ها در آن کار باشد و با زبان و عمل خود محبت خویش را به آنان ابراز کرده و در مقابل شبهات بایستد و از مظلومیت آنان دفاع کرده و حامى واقعى مذهب باشد.
نکته ى دیگرى که مرحوم میرزا(قدس سره)به طلاّب جوان تذکّر مى دادند، درس خواندن آنان بود که طلبه باید تمام وقت خود را جهت درس خواندن صرف کرده تا بتواند به دین خدمت کند. اگر طلبه درس نخواند و شب و روز خود را به مسایل دیگر بگذراند، نه تنها خدمت به دین نخواهد کرد; بلکه ضربه هم خواهد زد.
مورد دیگرى را که مرحوم میرزا (قدس سره) به آن توصیه مى کردند، توجّه به معنویات در کنار درس بود. ایشان مى فرمود: زمانى که ما در مدرسه ى فیضیه بودیم، نیمه شب (جهت نماز شب) مسجد مدرسه مملوّ از طلبه مى شد به طورى که اگر یک نفر غریبه وارد مى شد، از کثرت حضور طلاّب، تصور مى کرد که وقت نماز صبح است، طلاّب به شب زنده دارى و تهجّد بسیار مقیّد بودند.
طلبه باید در جهت معنویت و خودسازى گام بردارد و از توسّل به اهل بیت(علیهم السلام)دریغ نکند. مرحوم میرزا(قدس سره)معتقد بود که نیمه شب وقت مزد گرفتن است; از این رو خودشان نیمه شب ها با خداى خود راز و نیاز مى کردند و با معبود، پیوند قلبى خاصى داشتند که حرکت نیمه شب ایشان و تهجّد در حرم مطهّر و مسجد امام حسن عسکرى(علیه السلام) زبانزد طلاّب بود.
نکته ى دیگرى که ایشان بدان بسیار اصرار داشتند، این بود که مى فرمودند: طلبه علاوه بر آنکه باید زرنگ باشد، باید با تواضع و افتادگى حرکت کند; خود را کسى حساب نکرده و با خلوص کامل به درس و بحث خود مشغول شود. اگر خود را کسى فرض کرد، به جایى نخواهد رسید.
یکى دیگر از نکاتى که مرحوم میرزا (قدس سره) به طلاّب جوان توصیه مى کرد، مشغول شدن به کتب سنّتى حوزه و خارج نشدن از چهار چوب آن کتب بود. ایشان با روش هاى نوین حوزوى سخت مخالف بودند و مى گفتند: طلبه باید مانند قدیم، همان روش را در پیش بگیرد که آن کتب انسان را «ملاّ» مى کند. ایشان با تغییر کتب حوزه موافق نبودند و معتقد بودند طلاّب ضمن خواندن دروس قدیم باید آزاد باشند تا هر کس نسبت به استعداد و توانایى خود درس بخواند و با بردن دروس به مدارس سخت مخالف بودند، ایشان تا در قید حیات بودند بارها مخالفت خود را با این روش اعلام کردند و معتقد بودند طلاّب باید بر طبق استعداد خود سر درس حاضر شوند تا بتوانند استفاده ى کامل را ببرند.
آن ها باید به درس هاى مختلف سر بزنند تا اگر درسى را که مفید و مطابق با استعداد خود تشخیص دادند در آن شرکت کنند.
———————————————————————————————————–
گرفته شده از کتاب زندگی نامه استاد الفقهاء و المجتهدین میرزا جواد تبریزی (قدس سره)
– بخش درس هاى برگرفته از ایمان و ولاى میرزا.
بهترین ذخیره ى قبر و قیامت
مرحوم میرزا (قدس سره) و دستمال ایشان براى روضه ى اهل بیت علیهم السلام
فقیه مقدّس، میرزاى تبریزى (قدس سره) دستمال سیاهى داشتند که مخصوص گریه بر اهل بیت (علیهم السلام) بود، ایشان مقیّد بودند که آن دستمال را در روضه ها با خود همراه داشته باشند، به ندرت این کار را فراموش مى کردند. گاهى اتفاق مى افتاد که مرحوم میرزا (قدس سره) بدون برنامه ریزى قبلى در مجلس روضه شرکت مى کردند و به همین سبب دستمال همراهشان نبود، لکن ایشان در مجالسى که خبر داشتند روضه برگزار خواهد شد، دو دستمال حمل مى کردند: یکى سیاه که مخصوص گریه بر مصائب اهل بیت (علیهم السلام) بود و اشک هاى خود را با آن پارچه ى مخصوص سیاه پاک مى کردند و دیگرى دستمال سفیدى بود که مخصوص پاک کردن بینى و دهان مبارکشان بود. ایشان مقیّد بودند که اشک خود را با آن دستمال سیاه پاک کنند و همیشه مى فرمودند: »من این دستمال را براى قبرم مى خواهم و وصیت کرده ام که آن را در قبر من جاى دهند تا براى قبر و قیامت امانى باشد«. بحمد اللَّه فرزندان مرحوم میرزا (قدس سره) موفق شدند که از آن دستمال هاى سیاه را یکى در دست مبارک و دیگرى را بر روى سینه ى ایشان جاى دهند. مرحوم میرزا (قدس سره) نمونه ى بارزى از عاشقان و محبّان اهل بیت (علیهم السلام) ، و غرق در بحر مودّت آنها بود. ایشان با حب آل محمد صلى الله علیه وآله از این دنیا به جوار اخیار عقبى پر گشود و چه زیباست لحظه ى دیدار، آن دم که ملایک و انبیاء در عالم قبر به مصافحه ى میرزا جواد قدس سره آمدند، که عبداللَّه بن عمر در حدیث طولانى از رسول خدا نقل مى کند: »… أَلَا وَ مَنْ مَاتَ عَلَى حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ صَافَحَتْهُ الْمَلَائِکَهُ وَ زَارَتْهُ أَرْوَاحُ الْأَنْبِیَاءِ وَ قَضَى اللَّهُ لَهُ کُلَّ حَاجَهٍ کَانَتْ لَهُ عِنْدَ اللَّهِ أَلَا وَ مَنْ مَاتَ عَلَى بُغْضِ آلِ مُحَمَّدٍ مَاتَ کَافِراً أَلَا وَ مَنْ مَاتَ عَلَى حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ مَاتَ عَلَى الْإِیمَانِ وَ کُنْتُ أَنَا کَفِیلَهُ بِالْجَنَّهِ…« و این مصافحه صرف ادعا نیست بلکه آن دو دستمال، گواهى صادق بر حب آن فقیه فقید است. مرحوم میرزا (قدس سره) با این اشک ریختن و ابراز محبت کردن به اهل بیت (علیهم السلام) ، به دیگران درس دادند که با تمسّک به این روش، خود را از عذاب قبر در امان دارند و گریه هاى خود را با دستمالى خاص خشک کنند که فریاد رسى باشد در قبر و قیامت و راه گشایى باشد در محشر و این دستمال ها گواهى باشد بر ابراز ارادت میرزا (قدس سره) به اهل بیت (علیهم السلام) ، هنیئاً له عاش سعیداً و مات سعیداً.
آثار یاد کردن مرگ
فِی الکافِی عَنِ الباقِرِ علیهالسلام أَکثِر ذِکرَ الموت (۱)
یاد مرگ را در ذهن خودت افزایش بده؛ زیاد به فکر مردن باش.
فَإِنَّهُ لَم یُکثِر ذِکرَهُ إِنسانٌ إِلَّا زَهِدَ فِی الدُّنیا
هیچ انسانی نیست که یاد مرگ در او زیاد باشد مگر اینکه نسبت به دنیا بیرغبت میشود.
مشکلات عمدهی ماها بهخاطر رغبت در دنیا است؛ این مظاهر زندگی دنیا از مال و ثروت و تجمل و زیباییها و قدرت و زور و اعتبار و مانند اینها که همهاش دنیاست، رغبت به این دنیا به این مظاهر دنیوی است که ماها را میلغزاند. البته اینجور نیست که این مظاهر دنیا بد باشند؛ نه، «أَلمَالُ وَالبَنُونَ زِینَةُ الْحَیَاةِ الدُّنیَا»(۲) هیچ توبیخ نشده کسی برای داشتن مال یا برای داشتن فرزندان و خانواده و از این قبیل؛ آن چیزی که [به ما] ضرر میزند میل افراطی و شدید به این مظاهر است که انسان را در سر دوراهیها میکشاند به یک سمت غلط؛ آنجایی که انسان باید فداکاری کند نمیکند؛ آنجایی که باید انفاق کند نمیکند. اشکال عمدهی ما انسانهای ضعیف در زندگی دنیا همین است دیگر، رغبت زیادی به دنیا، عشق به دنیا، فریفتگی به دنیا. علاج این فریفتگی چیست؟ ذِکرُ الموت، أَکثِر ذِکرَ الموت، إِکثار ذکر موت؛ [اینکه] زیاد انسان به یاد مرگ بیفتد.
۱) الشافی، صفحهی ۸۷۶
۲) بخشی از آیهی ۴۶ سورهی مبارکهی کهف
أَلْمَالُ وَالْبَنُونَ زِینَةُ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَالْبَاقِیَاتُ الصَّالِحَاتُ خَیْرٌ عِندَ رَبِّکَ ثَوَابًا وَخَیْرٌ أَمَلًا
مال و فرزندان زینت زندگی دنیایند، و ماندگارهای نیکو (مانند اعتقادات حقّه و فضائل نفسانی و عملهای نیک) در نزد پروردگار تو از نظر پاداش بهتر، و از نظر امید (به بازتاب دنیوی و اخروی آن) نیکوتر است.
عابدترین، سخیترین و پرهیزگارترین مردم
عنِ الصادقِ جعفرِ بنِ محمدٍ علیهماالسلام اِنَّ ابی حَدَّثَنی عن اَبیه عن جدِّه عن علیٍّ علیهمُالسلام عن رسولالله صلیاللهعلیهوآله قال أعبَدُ الناس مَن أقامَ الفرائِض
میفرماید اعبد [مردم] این است؛ عابدترین این کسی است که فرائض را به جا میآورد. بعضیها حرص و شوقی نشان میدهند به بعضی از مستحبات که خب فینفسه در جای خود خوب است؛ اما همراه است با بیاعتنایی به واجبات؛ منطق شرع این را نمیپسندد و قبول ندارد. آنچه که در درجهی اول اهمیت است فرائض است.
و اَسْخَی النّاس مَن اَدّیٰ زکاتَ مالِه
این هم همینجور، در مقابل آن کسانی است که پول خرج میکنند اما آنچه که بر آنها واجب است، آن را ادا نمیکنند؛ این سخاوت نیست.
سخیترین آن کسی است که زکات مال را میدهد؛ حالا برای کسی که زکات بر او واجب است، [دادن] زکات، برای کسی که خمس بر او واجب است، [دادن] خمس.
و اَزهَدُ النّاس مَن اِجتَنَبَ الحرام
پارساترین مردم آن کسی است که از حرام اجتناب کند و الاّ اگر از زخارف دنیوی و جلوههای دنیا انسان اجتناب میکند و دامن خودش را برمیچیند که خب این فینفسه خوب است اما [اگر] از گناهانی اجتناب نمیکند، این زاهد نیست.
و اَتقَی الناس مَن قالَ الحق فی ما لَهُ و علیه
پرهیزگارترین مردم هم آن کسی است که حق را بگوید؛ چه آن جایی که این حق بر او است یا برای او است.
۱) الامالی شیخ صدوق، صفحهی ۷۲
امید به رحمت الهی
عَن أَبِی حَمزَةِ الثِّمالِی قالْ قالَ الصّادِقُ جَعفَرُ بنُ محمدٍ علیهماالسلام أُرْجُ اللهَ رَجاءً لَا یُجَرِّئُکَ عَلَی مَعَاصِیه (۱)
[به خداوند امید داشته باش؛ امیدی که تو را بر نافرمانی خداوند جرئت نبخشد.]
پس اولاً رجاء لازم است. امید به رحمت الهی، به مغفرت الهی، به عون الهی، اینها لازم است؛ تا جایی که یکی از گناهان کبیره را «یأس عن روح الله» (۲) دانستهاند.
پس رجاء را باید همیشه داشت؛ یعنی این ارتباط بین دل شما و خدای شما همیشه باید برقرار باشد؛ بدانید که میتوانید از او جلب رحمت کنید، جلب تفضل کنید، این باید باشد. منتها این رجاء و امید بهنحوی نباشد که ما را گستاخ کند بر انجام معصیت.
وَ خَفِ اللهَ خَوْفاً لَا یُؤْیِسُکَ مِنْ رَحمَتِه
[و از خداوند بیم داشته باش، بیمی که تو را از رحمت خداوند ناامید نگرداند.]
از آن طرف هم خوف لازم است. خوف از خدای متعال لازم است، که این خوف لازمهی معرفت است. کسی که معرفت [به خداوند] داشته باشد، خوف [از او هم] پیدا میکند. هر چه معرفت انسان بیشتر باشد، خوف او بیشتر است.
۱) الامالی شیخ صدوق، صفحهی ۶۵
۲) «ناامید شدن از مشمول رحمت الهی قرار گرفتن» که از گناهان کبیره است و در آیهی ۸۷ از سورهی مبارکهی یوسف تأکید شده است که:
یَا بَنِیَّ اذْهَبُواْ فَتَحَسَّسُواْ مِن یُوسُفَ وَ أَخِیهِ وَ لاَ تَیْأَسُواْ مِن رَّوْحِ اللّهِ إِنَّهُ لاَ یَیْأَسُ مِن رَّوْحِ اللّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْکَافِرُونَ
ای پسران من! بروید و از یوسف و برادرش جستوجو کنید و از رحمت خدا نومید نشوید، که از رحمت خداوند جز کافران نومید نمیشوند.
<< 1 ... 36 37 38 ...39 ...40 41 42 ...43 ...44 45 46 ... 328 >>