تعصّب بیجا
یکی از عوامل فرار از حق، اصرار کورکورانه بر روی باطل است. قرآن کریم از زبان حضرت نوح علیه السلام میفرماید:« وَ إِنِّی كُلَّما دَعَوْتُهُمْ لِتَغْفِرَ لَهُمْ جَعَلُوا أَصابِعَهُمْ فِی آذانِهِمْ وَ اسْتَغْشَوْا ثِیابَهُمْ وَ أَصَرُّوا وَ اسْتَكْبَرُوا اسْتِكْباراً [نوح/7] و من هر زمان آنها را دعوت كردم كه (ایمان بیاورند و) تو آنها را بیامرزى، انگشتان خویش را در گوشهایشان قرار داده و لباسهایشان را بر خود پیچیدند، و در مخالفت اصرار ورزیدند و به شدّت استكبار كردند». در بعضى از تفاسیر اسلامى آمده است كه بعضى از آن قوم منحرف دست فرزندان خویش را گرفته و نزد” نوح” مىبردند، و به فرزند خود چنین مىگفتند:« از این مرد بترس! مبادا تو را گمراه كند این وصیتى است كه پدرم به من كرده، و من الان همان سفارش را به تو مىكنم (تا حق وصیت و خیر خواهى را ادا كرده باشم)»[1]
امام صادق علیه السلام فرمودند:« مَنْ تَعَصَّبَ أَوْ تُعُصِّبَ لَهُ فَقَدْ خَلَعَ رِبْقَةَ الْإِیمَانِ مِنْ عُنُقِه [2] هر كس تعصب داشته باشد و یا براى او تعصب به خرج دهند رشته ایمان را از گردنش بیرون مینماید». انسان متعصّب اصلا به حرف حق گوش نمیدهد تا اینکه بخواهد آن را قبول کند. در واقع او حق تفکّر را از خود سلب کرده و چون سخن حق تأثیرگزار است برای این که در دام تأثیر حق نیافتد گریزی جز گریز از آن ندارد.
بعضی از افراد چون خانوادهی آنها روحانیتگریز بودهاند بر روی این کار تعصّبی بیخود دارند. در حالی که اگر سخن یا رفتاری بر خلاف حق دیده و راه روحانیت را خلاف حق دانستند باید بر روی این تعصب اصرار بورزند!
باطل دوستی
عشق و محبّت به هر چیزی آنچنان انسان را شیفته خود میکند که انسان را از هر چیزی که خلاف محبوب باشد گریزان میکند. حال اگر این محبّت در مورد چیز باطلی(عقیده، شخص و…) باشد باعث خواهد شد که انسان خود به خود از افراد، راه یا سخنانی که بر خلاف محبوب باطل خود هستند فرار کند و این نتیجه عشق باطل است. یکی از نمادهای دوستیهای باطل، دنیاپرستی و عشق وافر به مادیات و ثروتاندوزی است. قرآن کریم در این رابطه میفرماید:« تَدْعُواْ مَنْ أَدْبَرَ وَ تَوَلّىَ وَ جَمَعَ فَأَوْعَى [معارج/17-18] و كسانى را كه به فرمان خدا پشت كردند صدا مىزند، و (همچنین آنها كه) اموال را جمع و ذخیره كردند!». رابطه محسوسی بین ثروتاندوزی و فرار از حق هست. گویا تمایل به جمع آوری ثروت نشان از غفلتی عمدی از حق و حقگرایی است.به بیان قرآن؛« وَ الَّذینَ یَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لا یُنْفِقُونَها فی سَبیلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلیمٍ [توبه/34] و كسانى كه طلا و نقره را گنجینه (و ذخیره و پنهان) مىسازند، و در راه خدا انفاق نمىكنند، به مجازات دردناكى بشارت ده!».
سوت و کف تبلیغات
یکی از راههای دشمنان اسلام در طول تاریخ برای غلبه بر سخن حق، گم کردن صدای حق در هیاهوها و سر و صداهای تبلیغاتی است. « وَ قالَ الَّذِینَ كَفَرُوا لا تَسْمَعُوا لِهذَا الْقُرْآنِ وَ الْغَوْا فِیهِ لَعَلَّكُمْ تَغْلِبُونَ [فصّلت/26] :” كافران گفتند: گوش به این قرآن فرا ندهید و به هنگام تلاوت آن جنجال كنید تا پیروز شوید».امروز نیز این برنامه ادامه دارد منتهى در اشكال و چهرههاى دیگر، طرفداران باطل با انواع سرگرمیهاى ناسالم، موسیقیهاى مخرب مواد مخدر و مانند آن چنان جوى فراهم كردهاند كه مردم مخصوصا جوانان نتوانند صداى دلنواز مردان خدا را بشنوند.[3] وقتی امام حسین علیه السلام در مقابل لشکر یزیدیان خطبه میخواندند دشمنان برای این که مبادا سخنان حق امام علیه السلام تأثیرگزار شود دستور دادند که سوت و کف بزنند و سرو صدا به را بیاندازند تا سخن امام حسین علیه السلام را کسی نشنود. امروزه نیز آنقدر در مورد ایجاد تنفّر نسبت به روحانیت به صورت مستقیم و غیر مستقیم برنامه سازی میکنند که به سختی صدای روحانیت به مردم میرسد.
راحت طلبی
دین اسلام خلقت انسان را عبث نمیداند و میفرماید:« أَ حَسِبَ النَّاسُ أَن یُترَكُواْ أَن یَقُولُواْ ءَامَنَّا وَ هُمْ لَا یُفْتَنُون [عنکبوت/2] آیا مردم گمان كردند همین كه بگویند: «ایمان آوردیم»، به حال خود رها مىشوند و آزمایش نخواهند شد؟!». طبق این آیه شریفه قرآن کریم راحت طلبی، با ایمان نمیسازد. فطرت هر انسانی مشتاق راحتی و رفاه است اما باید بدانیم که طبق آیات قرآن کریم و دین مبین اسلام راحتی و رفاه کامل در این دنیا معنا ندارد بلکه اصلا این دنیا ظرفیت رفاه مطلق را ندارد و تنها جایی که برای این منظور قرار داده شده است سرای آخرت است. پس باید برای آبادانی آنجا بکوشیم و این دنیا جایگاه امتحان و آزمایش است. رسانههای کفرآمیز امروزی دائم روح انسانها را برای کسب راحتی و رفاه به غلیان میآورند. روحانیت نیز نماد دین خواهی و معادباوری است که منافی با بیخیالی است و اگر مردم به دنبال بیخیالی و بیقیدی باشند آنگاه از روحانیت فرار خوهند کرد و خود را به دامان حباب اوهام دنیاگرایی میسپارند. آخرت مؤمنان آنقدر زیبا و لذتبخش است که سختیهای دنیا را از یاد میبرد. امام علی علیه السلام میفرمایند:« ثَوابُ الاخِرَة ینسی مَشَقَّة الدُّنیا [4] پاداش آخرت، رنج و سختی دنیا را از یاد می برد».
تبلیغات منفی بر علیه دین
یکی از راهبردهای دشمنان اسلام برای مقابله با نشر دین اسلام بدبین کردن مردم نسبت به متخصصان و کارشناسان این دین است. روحانیت به عنوان قشر محقّق معارف دینی که وظیفه تبلیغ این معارف را نیز بر عهده دارند هدف اصلی و اولیه این ترور شخصیتی عام هستند. در عصر پیامبران الهی نیز چون تنها مبلغ دین خدا پیامبران بودند، دشمنان از تلاش برای ترور شخصیتی ایشان فروگزار نکردهاند. قرآن کریم در مورد پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله میفرماید:« فَتَوَلَّى بِرُكْنِهِ وَ قالَ ساحِرٌ أَوْ مَجْنُون [ذاریات/39] امّا او با تمام وجودش از وى روى برتافت و گفت: “این مرد یا ساحر است یا دیوانه!"».
نتیجه اینکه؛ امروزه دشمنان دین بیش از هر زمان دیگری در صدد جبران ضرباتی هستند که از ناحیه دین اسلام متحمل شدند و اصلیترین حریف این میدان را مبلغان این دین یعنی روحانیت میبینند.
پینوشت
[1] تفسیر نمونه، ج25، ص 63
[2] بحار النوار، ج70، ص 283
[3] تفسیر نمونه، ج25، ص 67
[4] شرح آقا جمال الدین خوانساری بر غررالحکم و درر الکلم ج7 ، ص141
نقش موثر اراده و توکل
تغییر سرنوشت کشور با اقتصاد مقاومتی
اگر بخواهیم اقتصاد کشور را از وضعیت موجود نجات داده و به مسیر اصلیش برگردانیم، باید با جدیت و برنامه ریزی مناسب حرکت کنیم. در این صورت است که سرنوشت اقتصادی کشور را تغییر داده و به سمت پیشرفت اقتصادی رهنمون می شویم. «اَنَ اللهَ لَم یَکُ مُغَیِراً نَعمهٌ اَنعَمَها عَلی قَومٍ حَتی یُغَیِرُوا ما بِاَنفُسِهِم[انفال/۵۳]همانا خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمی دهد مگر اینکه خودشان آن را تغییر دهند».
نکته ضروری: این آیه جواب مناسبی برای کسانی است که فکر می کنند چرا دنیای غرب، اینقدر پیشرفته (به ظاهر) است و ما آنچنان که باید و شاید رشد نداشته ایم، آنها سالیان سال زحمت کشیده و برنامه ریزی داشته اند، این نتیجه طبیعی کارشان است. البته دنیای غرب آنقدر هم بی مشکل نیست، هنوز خاطرات تظاهرات لندن و جنیش وال استریت در آمریکا که چند سال قبل بود و منشا اقتصادی داشت؛ از ذهنها پاک نشده است.
در آیه ۵۳ انفال فرمود: ” اَنعَمَها عَلی قَومٍ” یعنی خدا به قومی نعمتی بدهد …، خداوند وجود نعمتها را به خود نسبت می دهد: «وَما بِکُم مِن نِعمةٍ فَمِنَ الله[نحل/۵۳] و شما ای بندگان هر چه نعمت دارید همه از خداست»
از برآیند این دو آیه بدست می آید: خداوندی که نعمت به انسان می دهد از او هم انتظاراتی دارد «وَاشکُروا لی وَ لا تَکفُرون[بقره/۱۵۲]و شکر مرا بجا آورید و کفران نعمت نکنید».
وقتی که پای کفران نعمت به میان آمد طبعا انسان قدر داشته اش را ندانسته و وقتی به خود می آید که کار از کار گذشته است.
یکی از نکات مهمی که در بحث اقتصاد مقاومتی از آن بحث می شود؛ بحث استفاده از امکانات و ظرفیتها (نعمتها) است. این استفاده از امکانات و داشته ها، به تعبیر دیگری اعمال مدیریت است. به طور مثال برای پویا شدن کشاورزی جامعه که یکی از ارکان اقتصاد هر جامعه ایست؛ باید منابع آب را مدیریت کرد.
آلوده ساختن آبهای جاری و آبهای زیرزمینی و … کفران نعمت آب است که نتیجه ی اینگونه کارها برای جامعه قابل لمس است.
رهبر انقلاب در ۱۸ فروردین بر حمایت از تولید در بخش کشاورزی و استفاده از تمام ظرفیتهای کشور تاکید نمودند: باید تولید، در هر دو بخش صنعت و کشاورزی، مورد توجه ویژه قرار گیرد. قرارگاه فرماندهی که هم مرکز فکر و هم مرکز عمل است، باید با استفاده از توان خوب مدیریتی کشور و همچنین با بهره گیری از ظرفیت ها و توانایی های دستگاههای مختلف در جهت تصمیم گیری و پیگیری مراحل اجرا حرکت کند[۱]
انسجام و همفکری در اقتصاد مقاومتی
بی تردید نقش همدلی و همفکری در هر کاری تعیین کننده است، در بحث اقتصاد مقاومتی همدلی و همفکری و هماهنگی، بین سازمانهای دست اندر کار در امر اقتصاد اهمیت فوق العاده ای دارد. رهبر معظم انقلاب در دیدار با مسولین کشور در ۱۸ فروردین بر همین نکته تاکید نمودند: بدون همکاری مسئولان، کارها پیش نخواهد رفت. جمهوری اسلامی ایران همیشه از وحدت ملی برخوردار بوده است اما در کنار وحدت ملی، باید اتحاد و همدلی مسئولان نیز وجود داشته باشد و این اتحاد، منافاتی با اختلاف سلیقه ها و دیدگاهها ندارد. [۲]
اگر مسولان جامعه، با دارا بودن اختلاف سلیقه های متنوع، با انسجام و اتحاد در مسیر پیشرفت جامعه ی اسلامی حرکت کنند؛ خداوند هم آنها را یاری می فرماید. «اِن تَنصِرُالله یَنصُرکُم وَ یُثَبِت اَقدامِکُم؛[محمد/۷] اگر دین خدا را یاری کنید خدا هم شما را یاری و گامهایتان را استوار می سازد».
بدون شک کمک در جهت پیشرفت جامعه ی اسلامی کمک به دین خداست، جامعه ای که باید همت خود را در جهت اجرای احکام الهی و دفاع از ارزشها و آرمانهای دین خدا مصروف دارد.
رهبر انقلاب در دیدار با مسولین در سخنرانی اخیر، صادقانه وارد شدن در میدان (اقتصاد مقاومتی) را سبب یاری رساندن خداوند دانستند: اگر صادقانه وارد میدان شویم، قطعاً خداوند متعال کمک و یاری خواهد کرد، در مسیر زندگی فردی و اجتماعی، همواره فراز و نشیب و سختی و گشایش وجود دارد اما مهم آن است که در همه این شرایط، مسیر و جهت گیری اصلی فراموش نشود. [۳]
کشور ایران بواسطه پرچمداری مکتب تشیع در جهان، با کینه توزی دشمنان و مستکبرین جهانی (تحریمها) پیوسته مواجه گردیده است، از این رو بود که در سالیان اخیر، مقام معظم رهبری با راهکاری به اسم “اقتصاد مقاومتی” کشور را به ایستادگی در برابر تحریمها و مشکلات اقتصادی فرا خواند که انشاءالله با انسجام و هماهنگی مسولین و مردم، به نتیجه ی مطلوب برسد.
چرا ما نباید هماهمنگیمان چنین باشد؟
یکی از نکته های کلیدی که در بحث برتری ظاهری اقتصاد غرب باید مورد توجه قرار بگیرد؛ بحث انسجام و برنامه داشتن آنهاست، آنها گر چه برای چپاول ملتهای دیگر و تخریب دیگر اقتصادها (قبضه نمودن بازار آنها و قالب نمودن کالاهایشان) برنامه دارند و این دلیل بر خوی استکباری آنهاست؛ اما این نکته را به ما هم یاد می دهد که چرا ما دست برتر را نداشته باشیم با آنکه مسلمانیم؟ همین نکته در بیش از هزار سال پیش دل مولا علی (علیه السلام) را بدرد آورده بود. «و الله یمیت القلب و یجلب الهم من الاجتماع هولاء القوم علی باطلهم و تفرقکم عن حقکم؛[۴]بخدا که هماهمگی و انسجام و همفکری آن قوم (دشمنان حکومت اسلامی که آنزمان بنی امیه بودند و الان استکبار جهانی به سرکردگی آمریکاست) در اندیشه های باطل خود، و عدم انسجام شما در اندیشه های بر حق خود، قلب را میمیراند و اندوه را بسمت انسان جلب می کند»
البته آوردن این عبارات به معنی تعریف و تمجید از اقتصاد و فن آوری دنیای استکباری غرب به هیچ وجه نیست، ولی باید این واقعیت را بپذیریم که آنها اتحاد و هماهنگیشان (در قالب اتحادیه اروپا و …) منسجم تر و با برنامه تر است.
وقتی که در جامعه اتحاد و انسجام باشد، مشکلات و نارساییها چنان به چشم نمی آیند و نسبت به این انسجام و اتحاد، در جایگاه پایین تری قرار می گیرد. به طور مثال آمریکا و اروپا از آسیبهای اقتصادی و دیگر آسیبها در امان نیستند؛ ولی در
مقابل همفکری و برنامه ای که برای آن مشکلات دارند؛ شاید مشکلات و کمبودهایشان آنچنان که باید و شاید زیاد به چشم نیایند. در جنگ تحمیلی خودمان چقدر مشکلات و تهدیدها زیاد بودند، ولی در مقابل اراده و عزم راسخ، و اتحاد مردم و مسولان، آن تهدیدان ذوب شد و به فرصتی تبدیل شد که دنیا را انگشت به دهان ساخت. بنا براین در بحث اقتصاد مقاومتی هم می توانیم با داشتن برنامه ای هماهنگ و اتحاد و همدلی مسولان که رهبری هم بر آن تاکید داشتند؛ تهدیدات را به فرصت تبدیل نمود، چنانکه خیلی از کالاهای تحریم شده را با اتکا به این همفکری و اتحاد، بومی نمودیم
نتیجه گیری
تغییر سرنوشت اقتصادی کشور با اقتصاد مقاومتی امکان پذیر خواهد بود، به شرط اینکه با داشتن برنامه ای منسجم و مدون و مدیریت درست منابع و استفاده از تمام ظرفیتها و همدلی و هماهنگی مسولان ذیربط، در این مسیر حرکت کنیم.
انشاءالله
پی نوشتها
۱ــ پایگاه اطلاع رسانی دفتر رهبری
۲ــ همان
۳ـــ همان
۴ــ نهج البلاغه فقیهی نوبت چاپ۸۵ ص۴۷
چهار سفارش خداوند به حضرت موسی(ع)
از اصبغ بن نباته نقل شده است که گفت، امیرالمؤمنین علی(ع) فرمود: خداوند متعال وحی کرد به حضرت موسی(ع)؛ ای موسی! سفارش مرا دربارۀ چهار چیز به خاطر بسپار.
1. تا ندانی که گناهانت را آمرزیده اند به عیب دیگران نپرداز.
2. تا ندانی که گنجهای خدا تمام شده غم روزی مخور.
3. تا نبینی که ملک و پادشاهی من از دست رفته به دیگری امیدوار نباش.
4. تا مردۀ شیطان را نبینی از مکرش ایمن مباش.
منابع:
زبده الاحادیث، جلداول، ص44-45
نصایح، نوشته مرحوم ایت الله مشکینی
احادیث الطلاب، احادیث امیرالمومنین(ع)
آموزه های اخلاقی در کلام معصومین(ع)
فریب نماز و روزه ی اینها را نخورید!
اسلام دینى است كه براى دعوت به راستى و درستى آمده است و بس.
در قرآن کریم، آیه هاى بسیارى درباره راستى و راستگویان، وجود دارد، براى نمونه:
1. « هَذَا یَوْمُ یَنْفَعُ الصَّادِقِینَ صِدْقُهُمْ لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا أَبَدًا رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ» (1) در این آیه بهترین ارزش ها و بالاترین پاداش ها را براى راست گویان بیان مى كند.
2. «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِینَ» (2)
و در این آیه مسلمانان را به تقوا و به هم قدم بودن با راستگویان، امر مى كند.
ششمین پیشوای راستگویان ملاک مسلمانی را درستی و راستی اعلام می کند:
لَا تَغْتَرُّوا بِصَلَاتِهِمْ وَ لَا بِصِیَامِهِمْ فَإِنَّ الرَّجُلَ رُبَّمَا لَهِجَ بِالصَّلَاةِ وَ الصَّوْمِ حَتَّى لَوْ تَرَكَهُ اسْتَوْحَشَ وَ لَكِنِ اخْتَبِرُوهُمْ عِنْدَ صِدْقِ الْحَدِیثِ وَ أَدَاءِ الْأَمَانَةِ. (3)
(فریب روزه و نماز اینها را نخورید چه بسا ممكن است كه به این امور عادت كرده باشد به طورى كه اگر آن را ترك كند ناراحت و وحشت زده مى شود. اگر می خواهید این مردم را آزمایش كنید در مورد راستگوئى و اداء امانات آنان را امتحان نمائید.)
ننگ فریب
بسیارى از دروغ گویان، اگر بدانند كه مردم، آن ها را دروغ گو مى دانند، ناراحت مى شوند و در هنگام سخن مى كوشند كه محكم سخن بگویند تا سخنشان قابل باور شود. ولى دسته اى هم شرم و حیا را كنار گذارده و با كمال وقاحت، دروغ مى گویند.
فریب روزه و نماز اینها را نخورید چه بسا ممكن است كه به این امور عادت كرده باشد به طورى كه اگر آن را ترك كند ناراحت و وحشت زده مى شود. اگر می خواهید این مردم را آزمایش كنید در مورد راستگوئى و اداء امانات آنان را امتحان نمائید
امروزه دروغ دارای تکنیک خاص خود می باشد. لذا دیده می شود که برخی خبرگزاری ها و یا فرقه های دین نما و سیاسیون و…به راحتی مطلب دروغ را به باور جامعه تلقین می کنند و سالها دروغ می گویند بدون اینکه کسی آنها را متهم به دروغگویی کند و یا متوجه فریبکاری آنها شود.
در حدود صد آیه از آیات قرآن، راجع به منافقان و دو رویان است که از تکنیک دروغ برای منافع دنیوی خود استفاده می کردند.
در سوره ای که به نام این گروه می باشد خداوند می فرماید: وقتى كه منافقان نزد تو آمدند و گفتند: شهادت مى دهیم كه تو رسول خدا هستى، با آن كه خدا مى داند كه تو رسول او هستى، ولى شهادت مى دهد كه منافقان دروغ مى گویند. إِذَا جَاءَكَ الْمُنَافِقُونَ قَالُوا نَشْهَدُ إِنَّكَ لَرَسُولُ اللَّهِ وَاللَّهُ یَعْلَمُ إِنَّكَ لَرَسُولُهُ وَاللَّهُ یَشْهَدُ إِنَّ الْمُنَافِقِینَ لَكَاذِبُونَ (4)
مصادیق دروغ
هرگاه زشتی گناه در جامعه ای کمرنگ شود راه سقوط ارزش های اخلاقی هموار می شود. در روایات متعددی به این نکته اشاره شده که سرچشمه زشتی ها و افول اخلاق دروغ گفتن است. كسى که با دروغ آشنا شود، درهاى گناهان به رویش گشوده مى شود و در سیاه چال بدبختى خواهد افتاد و گاه چنان در آن جا مسكن خواهد گزید كه بیرون شدنش بسیار دشوار خواهد بود.
امروزه با توجه به رشد تمدن و فراهم بودن انواع وسایل ارتباط همگانی پدیده دروغ بازار گرمی پیدا کرده است. تبلیغات پر رنگ و لعاب راه تشخیص حقیقت را بر بینندگان بسته است.
بعضی از مصادیق دروغ، خلف وعده، داستان های دروغین، شوخی و مبالغه، جعل اسناد، گواهی دادن به ناحق، مدح بیجا، فتوشاپ، تصرفات در فضاهای مجازی، بیان ناقص مطالب به طوری که منظور طرف کاملا دگرگون و غیرواقعی می شود.
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله) فرمودند: دروغ گویى از پستى روح ریشه مى گیرد.
لَا یَكْذِبُ الْكَاذِبُ إِلَّا مِنْ مَهَانَةِ نَفْسِهِ وَ أَصْلُ السُّخْرِیَّةِ الطُّمَأْنِینَةُ إِلَى أَهْلِ الْكَذِبِ (5)
شاید بدترین مصداق دروغگویی، دروغ گفتن به خداوند باشد. كسى كه نماز مى خواند، در سوره حمد، خداى بزرگ را مخاطب قرار داده و مى گوید: فقط تو را عبادت مى كنم. متاسفانه بسیارى از ما مسلمانان خدا را عبادت نمى كنیم، بلكه عابد دنیا می باشیم و در حال نماز متوجه حضرت حق نیستیم.
بعضی از افراد براى رسیدن به منظورى به هزاران در مى زنند و به زشت ترین اعمال تن در مى دهند. از شرافت، مردانگى، عفت، براى رسیدن به پشیزى و یا به مقامى صرف نظر مى كنند، ولی در عین حال در وقت نماز به خداى عرضه می دارند: «ایاک نعبد و ایاک نستعین»
ریشه دروغ:
پستى روح منشأ دروغ معرفی شده است. رسول اکرم(صلى الله علیه و آله) فرمودند: دروغ گویى از پستى روح ریشه مى گیرد. لَا یَكْذِبُ الْكَاذِبُ إِلَّا مِنْ مَهَانَةِ نَفْسِهِ وَ أَصْلُ السُّخْرِیَّةِ الطُّمَأْنِینَةُ إِلَى أَهْلِ الْكَذِبِ (5)
دروغ گو چنین مى پندارد كه بى ارزش بودن خود را مى تواند به وسیله سخن دروغ جبران كند! دانا احتیاج به دروغ گویى ندارد، چون داراى دانش است. شایستگان، احتیاج به دروغ گویى ندارند، چون شایستگى دارند. عطر خودش مى بوید، نیازى به ستودن عطار نیست، وقتى به ستودن عطار، نیازمند مى باشد كه فاقد بوى خوش باشد.
امام محمد باقر علیه السلام مى فرماید: «ان الكذب هو خراب الایمان » (6) دروغ خود، ویرانى ایمان است.
اگر مسلمانى بخواهد خود را بیازماید كه آیا حقیقتا به دین اسلام، ایمان آورده و پیرو پیغمبر اسلام گردیده، راه آزمایش این است كه خود را تحت نظر دقیق قرار دهد، اگر در سخنان خود، دروغ پیدا كرد، بداند كه خانه ایمان را ویران دارد و داراى دلى تاریك و ظلمانى مى باشد و ایمان در دلش تابندگى و درخشندگى ندارد، ولى اگر جست و جو كرد و در میان سخنان خود، دروغى نیافت، چه جدى و چه شوخى (خوشا به حال چنین كسى كه از سعادتمندترین مردم خواهد بود) او پیرو قرآن و مومن به محمد و آل محمد مى باشد.
شاید بدترین مصداق دروغگویی، دروغ گفتن به خداوند باشد. كسى كه نماز مى خواند، در سوره حمد، خداى بزرگ را مخاطب قرار داده و مى گوید: فقط تو را عبادت مى كنم. متاسفانه بسیارى از ما مسلمانان خدا را عبادت نمى كنیم، بلكه عابد دنیا می باشیم و در حال نماز متوجه حضرت حق نیستیم
دروغ ایمان را مى برد و كشور را از درون ویران مى سازد. با رفتن ایمان هر جرم و جنایتى ارتكابش آسان مى شود. سرزمینی كه مردمش از ارتكاب جرم و جنایت بیم نداشته باشند، سرانجامى شوم در پیش خواهد داشت.
دروغ گناه و رفتارى است كه بشر به حسب فطرت از آن بیزار است و مرتكب آن را پلید و بدكار مى شمارد. قضاوت هاى فطرى بشر، تنها با توجه به موضوع است، یعنى همین اندازه كه موضوع، مورد توجه قرار گرفت، فطرت حكم مى كند و احتیاج به مطالعه چیزهاى دیگر ندارد.
دروغ، گناه كبیره
پیغمبر اسلام صلی الله و علیه و آله فرمودند: أَلَا أُنَبِّئُكُمْ بِأَكْبَرِ الْكَبَائِرِ …الْإِشْرَاكُ بِاللَّهِ وَ عُقُوقُ الْوَالِدَیْنِ وَ…قَوْلُ الزُّورِ (7) .
بزرگ ترین گناهان كبیره را به شما اعلام مى دارم: شرك به خدا، نامهربانى به پدر و مادر، سخن دروغ.»
شرك به خدا یعنى در پرستش براى خدا شریك قرار دادن و خداى یگانه را دوگانه خواندن و موجودى دیگر را مانند خداى عبادت كردن و آفریننده اى دیگر به جز ذات پاك خداوند یكتا براى جهان دانستن.
نامهربانى به پدر و مادر، یعنى حقوق آن ها را مراعات نكردن و مراسم اطاعت وادب را نسبت به آن ها به جاى نیاوردن و نافرمان بودن.
سخن دروغ سومین گناه از بزرگ ترین گناهان بزرگ مى باشد.
کلام آخر:
سر انجام این گناه بزرگ، پرده درى است. سر انجام دروغ، رسوایى و افتضاح است. دروغ گو بایستى منتظر باشد كه كوس رسوایى اش را بر سر بازار بزنند.
پی نوشت ها:
1- المائده/119
2- التوبه/119
3- الكافی ج 2 ؛ ص104
4- المنافقون/1
5- بحار الأنوار ، ج 69 ؛ ص262
6- الكافى، ج 2، ص 339
7- المحجة البیضاء، ج 5، ص 242
تأثیر حجاب بر سلامتی روح و روان
با اندکی تحقیق واقع بینانه ای در کارکرد و تأثیر حجاب در روابط اجتماعی به خوبی می توان آثار مثبت و ارزشمند آن را بر روح و روان زنان و حتی مردان مشاهده کرد. پوشیدگی و خوداری از برهنگی و بی حجابی در جامعه همچون پوشش و سدی محکم می تواند افراد جامعه را از فوران آتش هیجانات شهوانی مصون نگه دارد. با توجه به آثار مثبت و ارزشمند حجاب و عفاف در زندگی به خوبی می توان به این نکته اذعان داشت که آموزه های اسلامی با واجب کردن پوشش اسلامی برای زنان و مران به هیچ وجه به دنبال اسیر کردن و در غل و زنجیر کردن افراد جامعه نبوده است. در واقع اسلامی خوشی ها و زیبایی های مشروع منطقی را برای افراد می پسندد ولی ظاهر سازی و رنگ لعاب های تبرج گرایانه را به خاطر دلایل روشنی نمی پسندد. «وَ قَرْنَ فی بُیُوتِكُنَّ وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِیَّةِ الْأُولى؛[احزاب، آیه 33] و در خانه هاتان آرام گیرید، و به شیوه جاهلیت پیشین به خودنمایى بیرون نیایید».
چرا زن باید حجاب داشته باشد
هر چند که نمی توان ادعا نمود که رعایت حجاب و عفاف تنها مختص به جامعه زنان است؛ ولی از آنجایی که نوعاً زنان از عواطف و احساسات قوی تری برخوردار می باشند و به گونه ای به واسطه حالات و خصوصیات که دارند بیشتر در معرض نفوذ می باشند، از اینرو این چنین گفته می شود که رعایت حجاب و عفاف برای ایشان لازم تر است، از امام صادق (علیه السلام) نقل شده است که فرمودند: «اَلحَیاءُ عَشَرَةُ أَجزاءٍ تِسعَةٌ فِى النِّساءِ و َواحِدٌ فِى الرِّجالِ؛[1]حیا ده جز دارد، نه جزء آن در زنان است و یك جزء در مردان». در واقع وقتی زن بدون حجاب در اجتماع مردان و نامحرمان حاضر شود، به آسانی تحت تأثیر روانی و عاطفی آنان قرار می گیرد و وحدت روانی او را از بین می برد.[2]
آثار و برکات حجاب و عفاف:
1-حجاب مانع آلودگی و گرفتار شدن در فحشاء و گناه: یکی از آثار روشن و غیر قابل انکار رعایت حجاب و عفاف در زندگی جلوگیری از اشاعه گناه و فجور در جامعه است. رعایت حیا در جامعه باعث جلوگیری از سوء استفاده بیمار دلان می شود. کما اینکه در قرآن کریم در این خصوص این چنین بیان شده است. « فَیَطْمَعَ الَّذی فی قَلْبِهِ مَرَض؛[احزاب، آیه 32] كه بیماردلان در شما طمع كنند». در واقع هر گاه زنان جامعه زمینه و بستر گسترش چشم چرانی، و هرزه گری را ببندند، و اجازه نفوذ غیر اخلاقی را به دیگران ندهند رفته رفته جامعه رنگ و بوی اسلامی و اخلاقی به خود می گیرد.
2-گسترش امنیت روانی و اجتماعی در جامعه
از جمله آثار بارز و روشن رعایت حجاب و عفاف رونق گرفتن امنیت اجتماعی است، قطعاً وقتی زنان و مردان جامعه خود را ملزم به رعایت آداب و اخلاق اسلامی نمایند، ناهنجاری و بزه های اجتماعی کاهش خواهد یافت. «َّذلِكَ أَدْنى أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْن؛[احزاب، آیه 59] این كار براى اینكه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند بهتر است».و همچنین امام علی(علیه السلام) در نهج البلاغه می فرماید: «وَ إِیَّاكَ وَ مُشَاوَرَةَ النِّسَاءِ فَإِنَّ رَأْیَهُنَّ إِلَى أَفَنٍ [أَفْنٍ] وَ عَزْمَهُنَّ إِلَى وَهَنٍ [وَهْنٍ] وَ اكْفُفْ عَلَیْهِنَّ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ بِحَجْبِكَ إِیَاهُنَّ فَإِنَّ شِدَّةَ الْحِجَابِ خَیْرٌ لَكَ وَ لَهُن؛[3] دیدگانشان را (از نامحرم) بپوشان كه سختگیرى در حجاب براى تو و آنها بهتر است؛ بیرونشدنشان (از خانه) بدتر از «راه دادن افراد نامطمئن (بخانه) نیست». در شرایطی که زنان در انظار عمومی بدن خود را به نمایش می گذارند و باعث تحریک مردان می شوند ناگزیر باید منتظر آزار و اذیت افراد لاابلی و فرصت طلب نیز باشند، این آزار ها که گاهی به آدم ربایی قتل نیز می انجام به شدت زندگی زنان بد حجاب را تهدید می نماید و آرامش و سلامت روانی ایشان را به مخاطره می اندازه. [4]
3-ارزشمند شدن زن در زندگی فردی و اجتماعی
یکی از آثار ارزشمند حجاب و حیا در جامعه بالا بردن جایگاه و ارزش زن در جامعه است، چرا که با رعایت این موضوع آنها به گوهر درونی خود بیشتر پی می برند و به همین جهت این گوهر را در دسترس سارقان نوامیس قرار نمی دهند، و از طرفی دیگران نیز قیمت زن را تنها در رنگ و لعاب مادی و جسمانی نمی ببنند و ملاک و معیار ارزش او را به جلوه گری و تن نازی مشاهده نمی کنند، در واقع در این چنین فضای که زن رنگ بوی الهی به خود می بخشید و خود را تسلیم آموزه ی قرآنی حیا و عفاف می نماید، قیمت و ارزش خود را در محاسبه و ترازوی الهی قرار می دهد خدای که همه عالم را برای انسان خلق کرده است او را به بالاترین قیمت ها خریدار می شود. «هُوَ الَّذی خَلَقَ لَكُمْ ما فِی الْأَرْضِ جَمیعاً ثُمَّ اسْتَوى إِلَى السَّماءِ فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ وَ هُوَ بِكُلِّ شَیْءٍ عَلیم؛[سوره بقره/29]او خدایى است كه همه آنچه را (از نعمتها) در زمین وجود دارد، براى شما آفرید سپس به آسمان پرداخت و آنها را به صورت هفت آسمان مرتب نمود و او به هر چیز آگاه است». در آیه دیگر خدواند متعال بهای انسان را این چنین معرفی می نماید: «إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى مِنَ الْمُؤْمِنینَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ؛[سوره توبه/111]خداوند از مؤمنان، جانها و اموالشان را خریدارى كرده، كه (در برابرش) بهشت براى آنان باشد». در روایتی دیگر نیز بها و قمیت گرانبهای انسان این چنین بیان شده است: « فَلَیْسَ لِأَنْفُسِكُمْ ثَمَنٌ إِلَّا الْجَنَّةُ فَلَا تَبِیعُوهَا بِغَیْرِهَا فَإِنَّهُ مَنْ رَضِیَ مِنَ اللَّهِ بِالدُّنْیَا فَقَدْ رَضِیَ بِالْخَسِیسِ؛[5]جانهاى شما را قیمتى جز بهشت نباشد؛ پس به غیر آن نفروشید؛ چرا كه هر كه از خدا به دنیا خشنود شود بىگمان به چیزى پست خشنود شده است».
سخن آخر: حجاب و عفاف تنها یک واجب دینی و مذهبی نیست بلکه یک، هنجار و قانون اجتماعی است که رعایت و اجرای آن موجب برکات ارزشمندی همچون پاک سازی جامعه از فحشاء و منکرات می شود.
پی نوشت:
[1]. من لایحضر الفقیه: ج3 ، ص468 ، ح4630.
[2]. حجاب و نقش آن در سلامت روان، ص102، به نقل از زینب جلالی، جزوه حجاب از دیدگاه روانشناسی: ص7.
[3]. نهج البلاغة (للصبحی صالح): ص405.
[4]. حجاب و نقش آن در سلامت روان: ص104.
[5]. تحف العقول: ص391.
<< 1 ... 34 35 36 ...37 ...38 39 40 ...41 ...42 43 44 ... 328 >>