هزینهی رفع حجاب ظهور
سؤال: چه كنیم كه عصر فرج را نزدیك نماییم و حجابهای بین جامعه و حضرت صاحب الزمان(عج) را بر طرف کنیم؟
جواب: ابتدا باید حجابهایی را كه مانع رسیدن فرج است بشناسیم. حجابها وَهمیاتی هستند که حقیقت ندارند ولی مانع میشوند تا قلبها به سوی نور معنویات توجه کنند. مثل این که اگر من نسبت به شما حسادت بورزم، حجابی بین من و شما ایجاد میشود، حال اگر بخواهم حجاب حسادت را از بین ببرم کافی است متوجه شوم خداوند «رحمةٌ لِلْعالَمین» است، همان طور که توانسته است امكاناتی به شما بدهد اگر مصلحت من بود به من هم میداد. یكمرتبه احساس میکنم آن حسادت در منظر من از بین رفت و متوجه دروغینبودن آن حجاب میشوم، این نمونه است تا روشن شود حجابهایی که مانع تجلی نور حقیقت است واقعی نیستند و ریشه در وَهمیات ما دارند ولی نورهای معنوی حقیقیاند و ریشه در واقعیت دارند. در مورد رفع حجابِ ظهور امام زمان(عج) هم باید حجابها را پیدا كرد. اگر به لطف الهی برسیم به این كه حضرت صاحب الأمر(عج) به عنوان انسان کامل، یک حقیقت وجودی در مقام واسطهی فیضاند، به این فکر فرو میرویم که باید حجابهایی در بین ما و آن حقیقت باشد که مانع ظهور نور آن حقیقت بر افراد و جامعه میشوند و ابتدا باید آن حجابها شناخته شوند تا در رفع آنها موفق شویم. در مثال فوق ملاحظه فرمودید چگونه توجه به «رحمةٌ لِلْعالَمین»بودنِ خداوند، حجاب حسد را فرو ریخت، در مورد حجابهای بین جامعهی مسلمین و ظهور حضرت نیز باید وَهمیاتی که فرهنگ مدرنیته ایجاد کرده، درست شناخته شود و به دروغ بودن آنها پی ببریم و حقیقت را در جای دیگری دنبال نمائیم. از سخنان حضرت امام خمینی(رض) به خوبی برمیآید كه حجاب اصلی عدم ظهور را باید در ظلمات فرهنگ غرب جستجو کرد. متأسفانه بعضی از افرادی كه در كنار امام(رض) وارد صحنهی انقلاب اسلامی شدند پیام اصلی امام خمینی(رض) را نگرفتند و نتوانستند از غرب بگذرند و عملاً خودشان حجاب حقیقت انقلاب اسلامی شدند و هنوز هم مانع آن میشوند تا انقلاب اسلامی مسیر خود را درست طی كند. در حالی که انقلاب اسلامی با داشتن دو شاخصهی مهم، عامل فرو ریختن حجاب ظهور است، یکی اینکه میفرماینـد:
«شكستن فرهنگ شرق و غرب بیشهادت نیست»
و از این طریق فرهنگ شرق و غرب را حجاب ظهور حقیقت میدانند که باید فرو ریزد، دیگر این که میفرمایند:
«مسئولان ما باید بدانند كه انقلاب ما محدود به ایران نیست. انقلاب مردم ایران نقطهی شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچمدارى حضرت حجت- ارواحنا فداه- است كه خداوند بر همهی مسلمانان و جهانیان منت نهد و ظهور و فرجش را در عصر حاضر قرار دهد.»
و از این طریق جهتگیری ما را در راستای عبور از غرب به سوی حاکمیت حضرت مهدی(عج) متذکر میشوند. آنهایی که فكر میكنند انقلاب اسلامی آمده است تا زندگیِ به شکل غربی را به ملت ایران برگرداند عملاً حجاب ظهورِ نور آن حضرت را غلیظتر میکنند. حضرت امام خمینی(رض) آنقدر موضوعِ عبور از ظلمات غرب را مهم میدانند که میفرمایند:
«مگر بیش از این است كه فرزندان عزیز اسلامِ ناب محمدی(ص) در سراسر جهان به چوبههای دار میروند، مگر بیش از این است كه زنان و فرزندان خردسال حزبالله به اسارت گرفته میشوند؟ بگذار دنیای پست مادیت با ما چنین كند ولی ما به وظیفهی اسلامی خود عمل كنیم».
ملاحظه میكنید كه تا کجا برای این که یك ملت را به فرج برسانند حاضرند هزینه بپردازند، آیا برکتی بالاتر از این هست که یک ملت میتواند برای ظهور حقیقت تا این حدّ پاکبازی کند؟ عدهای سادهاندیش آنقدر با غرب كنار میآیند كه حاضرند در مقابلش به سجده بیفتند به امید آنکه با رجوع به غرب مشكلاتشان حل شود و عدهای هم حاضرند سر خود را به چوبهی دار بسپارند ولی در مقابل ظلمات دوران کوتاه نیایند. در کدام تجربهی تاریخی به یاد دارید که مشكلات مردم با رجوع به غرب حل شده باشد؟ امام خمینی(رض) چون غرب را خوب میشناختند و هزینههای مقابله با آن را پذیرفته بودند و به نور الهی، تمام امید خود را از آن فرهنگ بریدند، خداوند راه تحقق انقلاب اسلامی را بر قلبشان متجلی کرد و فرج ملت را نمایاند تا عصر فرج نزدیك شود.
سؤال: زمینهی ظهور تامّ را چگونه فراهم كنیم؟
جواب: اولاً: باید تلاش کنیم در ظلمات آخرالزمان ارتباطمان با عالم ملكوت قطع نشود و این در حال حاضر با پایداری بر خط امام خمینی(رض) محقق میشود. ثانیاً: هرگز تقابل با فرهنگی که حجابِ نور ظهور است فراموش نگردد و همواره به فکر تصرف جهان توسط حضرت مهدی(عج) باشیم زیرا صاحب این جهان حضرت ولیالله(عج) میباشند، هیچكسِ دیگر صاحب جهان نیست در نتیجه باید روشن شود چرا باید جهان را به نفع دین تصرف كرد و نه به نفع شخص یا گروه خاص. تمرکز بر روی این دو موضوع موجب میشود ظهور حضرت(عج) و حاکمیت ایشان را امری منطقی و بلکه ضروری بدانیم.
سؤال: چگونه نیاز به ظهور حضرت مهدی(عج) را تا مغز استخوان جامعه بكشانیم در حالیکه احساس میشود اکثراً نمیدانند چقدر به وجود مبارك حضرت نیاز دارند؟
جواب: همینطور که میفرمائید واقعاً آنطور که شایسته است روشن نشده که خداوند برای ادارهی جهان انسانهای معصومی را پرورانده تا همهی استعدادهای عالم و آدم در اوج شکوفائی خود قرار گیرند و لذا نه میدانند از چه شرایطی محروماند و نه میدانند به چه ظلماتی گرفتار میباشند. این هم از آفات ظلمات آخرالزمان است که مردم در عین گرفتاری در انواع مصیبتها، نمیدانند باید به کجا نظر بیندازند تا تلاشهای آنها در مسیر اصلاح امور باشد. آنكه میفهمد عدم حضور امام زمان(عج) در عالَم چه ضایعهی بزرگی است، در دعای ندبه ناله سر میدهــد كـه: «فَلْیَبْكِ الْباكُونَ، وَ اِیّاهُمْ فَلْیَنْدُبِ النّادبون، وَ لِمِثْلِهِمْ فَلْتُذْرَفِ الدُّمُوع، وَلْیَصْرُخِ الصّارِخُون، وَ یَضِجَّ الضّاجُّون، وَ یَعِجُّ الْعاجُّون» در نداشتن ظهور امام در حاكمیت جامعه، جا دارد كه گریهكنندگان به جدّ اشك بریزند و ناله كنندگان بنالند و ضجّه بزنند. و آنكه میفهمد وجود مقدس حضرت چه بركاتی دارد، ناله سر میدهد: «اَیْنَ بابُ اللهِ الَّذی مِنْهُ یُؤْتی، اَیْنَ وَجْهُ اللهِ الَّذی اِلَیْهِ یَتَوَجَّهُ الْاَوْلِیاء» كجاست آن دریچهی الهی كه از طریق آن میتوان به خدا رسید، كجاست آن جمال و وجهِ الهی كه اولیاء خدا به سوی او نظر دارند.
سؤال: چگونه بعد از چشیدن نیاز ظهور حضرت زمینهی فرهنگی ظهور را فراهم كنیم؟ چه حجابهایی باید زدوده شود؟
جواب: بزرگترین حجاب، حجاب مفاهیم و اعتباریات و مشهورات است که اینها به جای «وجود» و «حقیقت» مینشینند و طوری به بشر القاء میشود که گمان میکند حقیقتی در عالم نیست و رجوع به وجود را نمیفهمد و گرفتار نومینالیسم میشود و به باطن اسامی نظر ندارد. تا رجوع به «وجود» و حیات حضوری شروع نشود هنوز غلبه با ظلمات آخرالزمان است و مدارس ما برای دجّال سرباز تربیت میکنند و نسبت به حقیقت انقلاب اسلامی بیگانهاند به طوریکه باید در داخل کشور اسلامی با انرژی زیاد از اسلام و انقلاب محافظت کنیم، ولی اگر ساحت علم حضوری بر ساحت علم حصولی غلبه یافت چشمها به قلبی دوخته میشود که با قرآن متحد است و عملاً انسانها امام خود را پیدا کردهاند و شوق اُنس با او همه را بیقرار میکند و بهخوبی میفهمند فرهنگ غرب حجاب حقیقت است.
نمونهی اصالتدادن به فرهنگ غربی را در بین مذهبیها در بنیانگذاران و طرفداران انجمن حجّتیه و یا نهضت آزادی میتوانید ملاحظه نمایید و دیدید که بر خلاف ادعاهایشان، فرج را در هر چه بیشتر غربیشدن جستجو میکنند و نه برگشتِ به «حق» که همان وجود مطلق است. راستی چرا پیروان نهضت آزادی اینقدر كه به فرهنگ آمریكائی متمایلند یك هزارمش هم به فرهنگی که امام خمینی(رض) و انقلاب اسلامی متذکر آن است تمایل ندارند؟ راز آن را در نوع رجوعی که آنها به عالم دارند و اصالتدادن به علم حصولی بدون توجه به ساحت حضور- که این عین غربزدگی است- باید جستجو کرد. مذهب از طریق این آقایان طوری مطرح میشود كه مؤیّد فرهنگ غرب خواهد بود و اگر امام زمان(عج) هم تشریف بیاورند باید همین برنامهها را اجرا كنند كه آمریكا طلایهدار آن است و گرنه به حضرت حجت(عج) اَنگ تروریسمبودن خواهند زد، چون فرهنگ موجود جهان را قبول ندارند. این است حجاب اصلی ظهور که باید زدوده شود و وقتی این حجاب شناخته شد فرج حقیقی شروع میشود. تفاوت جوهری انقلاب اسلامی که با روح حضرت خمینی(رض) زنده است با فرهنگ غربی و مذهبیهایی مثل نهضت آزادی در رجوع و عدم رجوع آنها به «وجود» است، چیزی که در فرهنگ غربی در حجاب رفته و رخ نمینمایاند و فقط با رفع حجابِ غربی و ظهور «وجود» است که نور بقیةالله(عج) طلوع میکند.نویسنده اصغر طاهر زاده (بصیرت وانتظار )
مترجم تفسير بسيار مهم « الميزان » ، استاد بزرگوار حضرت آقاى سيد محمد باقر موسوى همدانى ، در روز جمعه شانزدهم شوال 1413 ساعت 9 صبح در شهر قم حكايت زير را براى اين عبد ضعيف و خطاكار مسكين نقل كرد :
در منطقه گنداب همدان كه امروز جزء شهر شده ، مردى بود شرور ، عرق خور و دايم الخمر به نام على گندابى .
او در عين اينكه توجهى به واقعيات دينى نداشت و سر و كارش با اهل فسق و فجور بود ، ولى برقى از بعضى از مسايل اخلاقى در وجودش درخشش داشت .
روزى در يكى از مناطق خوش آب و هواى شهر با يكى از دوستانش روى تخت قهوه خانه براى صرف چاى نشسته بود .
هيكل زيبا ، بدن خوش اندام و چهره باز و بانشاط او جلب توجه مى كرد .
كلاه مخملى پرقيمتى كه به سر داشت بر زيبايى او افزوده بود ، ناگهان كلاه را از سر برداشت و زير پاى خود قرار داد ، رفيقش به او نهيب زد : با كلاه چه مى كنى ؟ جواب داد : اندكى آرام باش و حوصله و صبر به خرج بده ، پس از چند دقيقه كلاه را از زير پا درآورد و به سر گذاشت . سپس گفت : اى دوست من ! زن جوان شوهردارى در حال عبور از كنار اين قهوه خانه بود ، اگر مرا با اين كلاه و قيافه مى ديد شايد به نظرش مى آمد كه من از شوهرش زيبايى بيشترى دارم ، در آن حال ممكن بود نسبت به شوهرش سردى دل پيش آيد : نخواستم با كلاهى كه به من جلوه بيشترى داده گرمى بين يك زن و شوهر به سردى بنشيند .
در همدان روضه خوان معروفى بود به نام شيخ حسن ، مردى بود باتقوا ، متدين ، و مورد توجه . مى گويد : در ايام عاشورا در بعد از ظهرى به محله حصار در بيرون همدان براى روضه خوانى رفته بودم ، كمى دير شد ، وقتى به جانب شهر بازگشتم دروازه را بسته بودند ، در زدم ، صداى على گندابى را شنيدم كه مست و لا يعقل پشت در بود ، فرياد زد : كيست ؟ گفتم : شيخ حسن روضه خوان هستم ، در را باز كرد و فرياد زد : تا الآن كجا بودى ؟ گفتم : به محله حصار براى ذكر مصيبت حضرت سيد الشهدا (عليه السلام)رفته بودم ، گفت : براى من هم روضه بخوان ، گفتم : روضه مستمع و منبر مى خواهد ، گفت : اينجا همه چيز هست ، سپس به حال سجده رفت ، گفت : پشت من منبر و خود من هم مستمع ، بر پشت من بنشين و مصيبت قمر بنى هاشم بخوان !
از ترس چاره اى نديدم ، بر پشت او نشستم ، روضه خواندم ، او گريه بسيار كرد ، من هم به دنبال حال او حال عجيبى پيدا كردم ، حالى كه در تمام عمرم به آن صورت حال نكرده بودم . با تمام شدن روضه من ، مستى او هم تمام شد و انقلاب عجيبى در درون او پديد آمد !
پس از مدتى از بركت آن توسل ، به مشاهد مشرفه عراق رفت ، امامان بزرگوار را زيارت نمود ، سپس رحل اقامت به نجف انداخت .
در آن زمان ميرزاى شيرازى صاحب فتواى معروف تحريم تنباكو در نجف بود ، على گندابى جانماز خود را براى نماز پشت سر ميرزا قرار مى داد ، مدتها در نماز جماعت آن مرد بزرگ شركت مى كرد .
شبى در بين نماز مغرب و عشاء به ميرزا خبر دادند فلان عالم بزرگ از دنيا رفته ، دستور داد او را در دالان وصل به حرم دفن كنند ، بلافاصله قبرى آماده شد ، پس از سلام نماز عشا به ميرزا عرضه داشتند : آن عالم گويا مبتلا به سكته شده بود و به خواست حق از حال سكته درآمد ، ناگهان على گندابى همانطور كه روى جانماز نشسته بود از دنيا رفت ، ميرزا دستور داد على گندابى را در همان قبر دفن كردند !
شور بندگی
شور و شعف بندگى، بهترین شور و شعفی است که انسان بهدنبال آن است و مرکز اصلی آن شعف، قلب مبارک حضرت صاحبالأمر(عج) میباشد و بههمین جهت رسیدن به آن شور فقط با اتصال به قلب آن حضرت امكان پذیر است. اگر امام به کسی نظر کنند او را در شور بندگی وارد مى نمایند. راه ورود به این شور بسته نیست و نباید مأیوس بود که برای سایر انسانها چنین حالی ممکن نیست، چون امام زمان(عج) از جنس ملائكه نیستند، انسانى هستند كه ولىّاللّه شدهاند و سایر انسانها را نیز به چنین احوالاتی دعوت میکنند. كافى است ما ذغالِ وجود خود را با همّت و نظر، در كنار آتش افروختهی وجود امام(عج) قرار دهیم تا به واسطهی نور مبارك آن حضرت افروخته شود.
به گفتهی حكماء ممكن نیست حركت متوجّهی امر معدوم باشد. در نتیجه، حركتِ بالقوّهی هر انسانى به سوى انسانی است که در انسانیت بالفعل شده است و در عالمی متعالی موجود میباشد. بههمین جهت حرکت انسان بهسوی تعالی، حركتى است منطقى و جهت دار و پرفایده، و جداشدن از سیرِ بهسوی انسان کامل برابر است با بیراهه رفتن و گمشدن از مسیر انسانی. بر این اساس در دعای خود اظهار میدارید: «اَللَّهُمَّ عَرِّفْنى حُجَّتَكَ، فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دینى» خدایا منظر و توجّه مرا متوجّه حجّت خودت بگردان تا به مقام او معرفت پیدا کنم که اگر او را نشناسم در دین و روش خود گمراه خواهم شد
برکات انتظار
بسماللهالرحمنالرحیم
سَلَامُ اللَّهِ الْكَامِلُ التَّامُّ الشَّامِلُ الْعَامُّ وَ صَلَوَاتُهُ الدَّائِمَةُ
وَ بَرَكَاتُهُ الْقَائِمَةُ عَلَى حُجَّةِ اللَّهِ وَ وَلِیِّهِ فِی أَرْضِهِ وَ بِلَادِهِ
وَ خَلِیفَتِهِ عَلَى خَلْقِهِ وَ عِبَادِهِ سُلَالَةِ النُّبُوَّةِ وَ بَقِیَّةِ الْعِتْرَةِ
وَ الصَّفْوَةِ صَاحِبِ الزَّمَانِ وَ مُظْهِرِ الْإِیمَانِ وَ مُعْلِنِ أَحْكَامِ الْقُرْآنِ
مُطَهِّرِ الْأَرْضِ وَ نَاشِرِ الْعَدْلِ فِی الطُّولِ وَ الْعَرْضِ
الْحُجَّةِ الْقَائِمِ الْمَهْدِیِّ وَ الْإِمَامِ الْمُنْتَظَر
سلام کامل و جامع و عام خداوند و صلوات دائم و برکات پایدار او بر حجت خدا و ولیّ او در زمین و شهرهایش و خلیفه او بر بندگانش. عصاره نبوت و باقی مانده عترت و خلوص، صاحب زمان و آشکار کننده ایمان و نمایاننده احکام قرآن، پاک گرداننده زمین و گستراننده عدل در همه جا، حجت قائم و امام مورد انتظار.
بحث خود را در رابطه با برکات انتظار با این روایت شروع میکنم که رسول خدا(ص) میفرمایند: «اَفْضَلُ الْعِبادَةِ، اِنتظارُ الْفَرَجِ»برترین عبادت، انتظار فرج است. معلوم است كه فرج باید مسأله بسیار مهمی باشد كه چنین نتایجی برایش هست و حکایت از آن دارد که در حقیقت «انتظار فرج» یك فرهنگ است و نه یک عمل خاص. بر همین اساس بنا داریم بر روی موضوع انتظار تأمّل کنیم تا روشن شود انتظارِ فرج، چه سبك و سیاقی دارد كه بالاترین عبادات محسوب میشود.
قلّهی بلوغ جهان
ابتدا باید روشن شود در «انتظار فرج» به كجا باید نظر کرد؛ چون در شرایطی شما منتظر هستید، که چیزی را در افق خود بشناسید، و به آن افق به امید ظهور آن چیز نظر کنید. از آن جاییكه پیامبر اسلام(ص) خاتم پیامبران هستند با ایشان تاریخِ زمین به قلهی انتهاییِ بلوغ خود میرسد و دُور عالَم كه با حضرت آدم(ع) شروع شد. با به صحنهآمدن آخرین پیامبر(ص) ، بستر ظهور نهاییترین کمالات میگردد، پس باید ظهور نهایی را بسیار مهم ارزیابی کنیم. آنقدر ظهورِ جنبههای نهایی کمالِ عالم حتمی است که رسول خدا(ص) از یک طرف میفرمایند: نزدیکی من به قیامت در حد نزدیکی دو انگشت است.و از طرف دیگر میفرمایند: «وَ الَّذِی بَعَثَنِی بِالْحَقِّ نَبِیّاً لَوْ لَمْ یَبْقَ مِنَ الدُّنْیَا إِلَّا یَوْمٌ وَاحِدٌ لَطَوَّلَ اللَّهُ ذَلِكَ الْیَوْمَ حَتَّى یَخْرُجَ فِیهِ وَلَدِیَ الْمَهْدِی » سوگند به آنكه مرا به حق مبعوث كرده اگر نماند از دنیا مگر یك روز، هر آینه آن روز را خداوند آنقدر طولانی میکند تا فرزندم مهدى ظهور كند. در چنین شرایطی تمام آنچه لازم بود با ظهور آخرین دین ظاهر شود پیش میآید و لذا با ظهور ایشان همهی حقایقِ غیبی که امکان ظهور دارند، به صحنهی ظهور میآیند.
نهتنها رسول خدا(ص) عصارهی همهی پیامبرانند که مهدی(عج) نیز باطن شریعت همهی انبیاء میباشد. حضرت عیسی(ع) مأموریتی دارند غیر از آنچه حضرت موسی(ع) مأمور آن هستند ولی خاتمالرسل(ص) در مقام ظهور جامعیت اسماء الهی به صحنه آمدند تا عصارهی کار همهی انبیاء(ع) را به میدان بیاورند و بر همین اساس خداوند با تمام اسمائش در قرآن ظاهر شده، قرآنی که بر قلب پیامبر(ص) نازل شده و با آن متحد گشته است. با توجه به اینکه اسماء الهی تماماً در آخرین دین ظاهر شده و با توجه به این که امیرالمؤمنین(ع) میفرمایند: «ما مِنْ عِلْمٍ اِلاّ وَ اَنَا اَفْتَحُهُ وَ ما مِنْ سِرٍّ اِلاّ والْقائمُ یَخْتِمُهُ» هیچ علمی نیست مگر این که من آن را گشودم و هیچ سرّی نیست مگر آن که قائم آن را به انتها رساند. پس همهی اسرار دین توسط حضرت قائم(عج) ظاهر میشود. دُور این جهان، با ظهور مقدس امام زمان(عج) به انتها و کمال خود میرسد. این اولین نكتهای است كه بحمدالله همهی عزیزان به آن اعتقاد دارند
وادی نظر به کیفیات عالم
وادی منتظران، وادی نظر به کیفیات عالم است که صورت الهی دارند و نه نظر به کمّیات که راه سلطه بر کثرتها است. نفی مهدی(عج) به عنوان انسان کامل چیزی جز تحمیق عقل انسان نیست و موجب از هم پاشیدگی روانی روح و دل میشود، زیرا با نفی مهدی(عج) گوهر انسانیت نفی شده است. انسانها با نظر به انسان کامل میتوانند دلی شایسته پیدا کنند و در اعماق نفس خود با او مرتبط گردند، چنین ارتباطی نه قابل انتقال به دیگری است و نه با خواندن و مطالعه به دست می آید، باید راه انتظار را پیشه کرد آن هم انتظاری که مهدی(عج)، منتظَر آن انتظار باشد. این انتظار با سیر در خود و با پرورش قلب، وقتی با به فعلیتآوردن فضیلتها همراه باشد، محقق میشود و عظمت موضوع از آن جهت است که شوقی که با انتظار پدید میآید هم قلب را پرورش میدهد و هم فضیلتها را به فعلیت میرساند.
بسیاری از ملل میخواهند از وضع موجودِ عالم بگذرند ولی باید بدانند این کار همّتی بلند و سیر و سلوکی عظیم میطلبد که به کمک سه عاملِ ایمان به حقایق و سنن جاری در عالم و با شهود الهی و قلب مصفا و از همه مهمتر با روحیهی انتظاری که منتظَر آن مهدی(عج) باشد، ممکن است وگرنه در عین طلب عبور از ظلمات فرهنگ غربی، همچنان سرگردان میمانند، چون یا نمیدانند باید بهکلی از ظلمات دوران دل برکنند و یا اگر بخواهند دل برکنند نمیدانند تنها با روحیهی انتظار چنین دلکندنی ممکن است. آن کسی که در ذیل فرهنگ غربی به معنویت رجوع میکند، به نحوی در چنگال سکولاریته گرفتار است و لذا نه زیارت او زیارت است و نه نماز او نماز. چون هنوز راه برون رفت از ظلماتِ مدرنیته را نمیشناسد. او میداند باید از چیزی بیرون بیاید، اما نمیداند آن چیز همین روح جهان مدرن است که مطلوب بشر قرار گرفته و نور امام زمان(عج) را در حجاب برده است. چگونه میشود کسی ارزشهای غربی را به عنوان یك آرمان بپذیرد و باز در وادی انتظار وارد شود؟
انقــلاب در إغمــاء
انقلاب اسلامی در بعضی زمانها از بعضی جهات در اغماء فرو رفت چون گرفتار مذهبیهایی شد كه روح مدرنیته را که روح تقابل با مهدی(عج) است، نفهمیدند. اینان در عین علاقمندی به انقلاب اسلامی، به جهت اصالتدادن به نگاه غربی به عالم، انقلاب را در اغماء بردند و از این قاعده غفلت کردند که «شكستن فرهنگ شرق و غرب بیشهادت میسر نیست».
حضرت امام خمینی(رض) با شناخت روح غربی روشن فرمود: روح تشیع، روحی است که هیچ سنخیتی با فرهنگ غرب ندارد و به همین جهت نظرها را به شرایط حاکمیت امام معصوم(ع) انداخت و خودِ ایشان با ورود به عالم انتظار منور به نوری شدند كه میتوانستند بهخوبی حق را از باطل تمیز دهند. در چنین صورتی است که انسان متوجه میشود کدام برنامه، برنامه رجوع به مهدی(عج) و کدام برنامه، برنامه حجابِ ظهور مهدی(عج) است. انسان با معرفت به فرهنگ اهل البیت(ع) در عالَم انتظار قرار میگیرد و به کمک آن فرهنگ، توجه خود را به افقهای بسیار متعالی میاندازد و دل را میشكافد و فرج را محقق میکند. بشر با روحیهی انتظار، جهانِ موجود را آتش زده و از اصالت خارج میکند؛ زیرا به مجرد آنكه نگاه انسان به جایگاه وجودی و تاریخی حضرت مهدی(عج) معطوف شد، در مقابل خود متوجه دنیایی میگردد كه با ظهور حضرت محقق میشود و این است راز اینکه با روحیهی انتظار جهان موجود آتش میگیرد و حجابِ بین انسان و روز موعود سوزانده میشود. انسان منتظِر دائماً جهتِ جان خود را به سوی امام حاضر و حیّ میاندازد و همواره در ایمانی تازه و زنده بهسر میبرد.
ایمانی كه با انتظارِ فرج همراه است، همیشه تازه است، همچنانکه خدای چنین ایمانی همواره تازه است و مقامش، مقام «کُلَّ یوْمٍ هُوَ فِی شَأْن»میباشد و همواره در ایجاد است و هر لحظه جهانی نو خلق میکند. در ایمان به چنین خدایی انتظارِ ایجاد جهانی جدید که در آن مهدی(عج) ظهور میکند، بسیار منطقی و دلگرم کننده است. آنکس که نتوانسته با امامِ حیّ و حاضر بهسر برد، ایمانش از حرارت لازم برخوردار نیست تا بدون وقفه او را جلو ببرد، گاهی فیلش هوای هندوستان میكند و چند روزی مسلمان انقلابی میشود ولی دوباره سست میگردد. چنین شخصیتی است که وقتی آمریكا به عراق حمله کرد میگوید: «من میترسم». در حالیکه ایمان به خدای مهدی(عج) که هر روز جهانی جدید خلق میکند جای ترس از آمریکا را باقی نمیگذارد. امام زمان(عج) با همهی كفر درگیر میشوند و لذا اگر کسی میترسد نباید وارد چنین اردوگاهی شود و خود را در جای منتظِران جا بزند. فرهنگ انتظار مخصوص کسانی است که میخواهند انسان را از ظلمت آخرالزمان به سوی نور حقیقی سیر دهند و این سیر بیشهادت میسر نیست و در همین رابطه حضرت رضا(ع) میفرمایند: «لَوْ قَدْ خَرَجَ قَائِمُنَا(ع) لَمْ یَكُنْ إِلَّا الْعَلَقُ وَ الْعَرَقُ وَ النَّوْمُ عَلَى السُّرُوج » چون قائم ما قیام کند، جز خون و عرق و خفتن بر روی زین اسبها، چیز دیگری نیست.
وقتی روشن شد سیر از ظلمت آخرالزمان به سوی نورِ حقیقی فقط با فرهنگ انتظار محقق میشود، متوجه میشویم پس باید به خدایی رجوع کرد که بر پیامبران تجلّی کرده، خدایی که تمام وجود مؤمنان را به شور و حرارت و انقلاب میكشاند. خدای فرهنگ انتظار یعنی خدای انقلابِ بر ضد ظلم و با رجوعِ به مهدی(عج) چنین خدایی بر قلبها تجلی میکند و تنها چنین خدایی است که انسانها را از پوچیهای زمانه میرهاند و به حضور حق میبرد و یك تنه به مقابله با همهی كفر میکشاند، همانطور که رسول خدا(ص) یك بار نگفتند كه من تنهایم و میترسم. در زمان غیبتِ امام مهدی(عج) خدای مهدی(عج) نیز از زندگیها غایب است مگر برای منتظران حضرت که به آن خدا چشم دوختهاند، آن خدا همان خدای خمینی(رض) است که فرمود:
«انقلاب ما محدود به ایران نیست. انقلاب مردم ایران نقطهی شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچمدارى حضرت حجت-ارواحنا فداه- است كه خداوند بر همهی مسلمانان و جهانیان منت نهد و ظهور و فرجش را در عصر حاضر قرار دهد.»
<< 1 ... 19 20 21 ...22 ...23 24 25 ...26 ...27 28 29 ... 328 >>