جایی نداشتیم اگر این روضه ها نبود /عشقی نبود اگر غم کرب و بلا نبود /از دستمال اشک تو خونابه میچکد /آقا مگر به زخم دو چشمت دوا نبود ؟ /من را کسی به قدر دو گندم نمیخرید /این چشم اگر به خیمه تان آشنا نبود /بر ما ز آبروی خودت خرج کرده ای /ای وای اگر که لطف نگاه شما نبود /از ما مگیر یک نفس این یا حسین را /آقا حسین گفتن ما دست ما نبود /ما با لباس نوکری اش زنده مانده ایم /عمری نبود اگر غم ارباب ما نبود/شهادت امام سجاد علیه السلام بر همه شیعیان ودوستداران تسلیت باد.
موعظه امام به لشکر عمر سعد:
امام حسین علیهالسلام به دشمنان نزدیک شد و خطاب به آنان فرمود:
«یا وَیْلَکُمْ أَتَقْتُلُونِی عَلى سُنَّةٍ بَدَّلْتُها؟ أَمْ عَلى شَریعَةٍ غَیَّرْتُها، أَمْ عَلى جُرْمٍ فَعَلْتُهُ، أَمْ عَلى حَقٍّ تَرَکْتُهُ؟»
واى بر شما! چرا با من مىجنگید؟ آیا سنّتى را تغییر دادهام؟ یا شریعتى را دگرگون ساختهام؟ یا جرمى مرتکب شدهام؟ و یا حقّى را ترک کردهام؟.
گفتند: «إِنَّا نَقْتُلُکَ بُغْضاً لِأَبِیکَ» به خاطر کینهاى که از پدرت به دل داریم، با تو مىجنگیم و تو را مىکشیم. (ینابیع الموده، ج 3 ص 79)
بر پا شده حسینیه گریه ها بیا /بر روی چشم های تر از اشک ما بیا /شال عزای تو به عزایم نشانده است /وقت عزای مان شده صاحب عزا بیا /از معرفت تهی ام و از مصلحت پُرم /تا زیر و رو شَوَم ز قدوم شما بیا /یادش به خیر صحن رضا زار می زدم: /آقا نشسته ام دَم ایوان طلا بیا /ایوان طلا اگر که نشد تا ببینمت /وقت سحر زیارت پائین پا بیا /ای خاک بر سرم که نشد خاک پای تو /یک شب خرابه دل من هم بیا بیا /من را که کُشت وا ابتاهای عمه ات /یک سر به خاک کشته کرب و بلا بیا/یا صاحب الزمان بیا….
از هجر تو طبیعت ما گریه می کند /چشم تمام آینه ها گریه می کند /چشم انتظار آمدنت شیر خوارهای است /گهوارهای به کرب و بلا گریه می کند /پای سه سالهای که پر تاول آمده است /دارد به اشک آه و دعا گریه می کند /در علقمه به خاطر تو مشک پاره ای /دارد کنار دست جدا گریه می کند /گودال سرخ روز عطش نعره می کشد /از روضه های خون خدا گریه می کند
گفتگوی امام با زنان و بانوان حرم:
امام حسین علیهالسلام به سوى خیمه رفت و ندا داد:
«یا سَکینَةُ! یا فاطِمَةُ! یا زَیْنَبُ! یا امَّ کُلْثُومِ! عَلَیْکُنَّ مِنِّی السَّلامُ»
اى سکینه! اى فاطمه! اى زینب! اى امّ کلثوم! خداحافظ من هم رفتم.
سکینه فریاد برآورد: پدرجان! آیا تسلیم مرگ شدهاى؟! امام پاسخ داد:
«کَیْفَ لا یَسْتَسْلِمُ مَنْ لا ناصِرَ لَهُ وَ لا مُعینَ؟» چگونه تسلیم نشود کسى که یار و یاورى براى او نمانده است؟.
سکینه گفت: پدر جان! (حال که چنین است) ما را به حرم جدّمان برگردان!
«هَیْهاتَ، لَوْ تُرِکَ الْقَطا لَنامَ» هیهات! اگر مرغ قطا را رها مىکردند در آشیانهاش آرام مىگرفت. (اشاره به اینکه ما را رها نخواهند کرد).
صداى گریه بانوان برخاست، امام آنان را آرام کرد و به سوى دشمن حملهور شد. (بحارالانوار ج 45 ص 47)
<< 1 ... 232 233 234 ...235 ...236 237 238 ...239 ...240 241 242 ... 328 >>