اندرزهای امام حسن مجتبی (علیه السلام)
امام حسن عليه السلام : اى مردم! هر كه براى خدا خالص شود و گفتار او را راهنماى خود گيرد، به راهى (آيينى) كه استوارتر است رهنمون گردد و خداوند به هدايت و رستگارى توفيقش دهد و در كار نيك كمكش رساند؛ زيرا كه همسايه (پناهنده) خدا در امان و محفوظ است. بحار الأنوار : 78/104/3، میزان الحکمة جلد 13 صفحه 292
امام حسن عليه السلام : بدانيد كه خداوند شما را بيهوده نيافريده و به خود رهايتان نكرده است. مدّت عمر شما را رقم زده و روزى هايتان را ميان شما قسمت كرده است، تا هر خردمندى جايگاه خود را بشناسد و بداند كه آنچه برايش مقدّر شده است به او مى رسد و آنچه برايش مقدّر نشده، هرگز به او نخواهد رسيد. تحف العقول : 232، میزان الحکمة جلد 13 صفحه 292
حلم و بردباری حضرت امام حسن مجتبی (علیه السلام)
مردی از اهل شام حضرت امام حسن (ع) را سواره دید و آغاز به بدگوئی و دشنام نمود و آن حضرت ساکت بود و جوابی نمی گفت تا آنکه شخص شامی از دشنام دادن فارغ شد ، حضرت امام حسن (ع) بر او سلام کرد و به روی او تبسم نمود و فرمود ای پیرمرد گمان می کنم غریب باشی و شاید اشتباه کنی ( به هرجهت ) اگر خواهان عفو و بخشش باشی تو را می بخشم و اگر چیزی از ما درخواست کنی به تو می دهیم و اگر جویای راهنمایی باشی تو را راهنمایی می کنیم و اگر مرکب سواری بخواهی به تو عطا می نمائیم ، اگر گرسنه باشی تو را سیر و اگر برهنه باشی تو را می پوشانیم و اگر نیازمند و محتاج باشی تو را بی نیاز می کنیم و اگر مطرود و رانده شده ای ، تو را پناه می دهیم و اگر حاجتی داری روا می سازیم و اگر اثاث خود را به خانه ی ما آوری و تا وقت رفتنت میهمان ما باشی برای تو بهتر است ، زیرا ما خانه وسیع و منزلتی بزرگ و ثروت بسیار داریم ، آن مرد چون سخنان آن حضرت را شنید گریست و گفت گواهی می دهم که تو در زمین خلیفة الله هستی و خداوند بهتر می داند که منصب رسالت و پیغمبری را در چه خاندانی قرار دهد ، همانا تو و پدرت مبغوض ترین مردم بودید نزد من ولی اکنون محبوب ترین مردم در نزد من می باشید ، سپس اثاث خود را به خانه آن حضرت انتقال داد و میهمان آن حضرت (ع) بود تا از آنجا رفت و معتقد به دوستی و ولایت این خاندان ارجمند گردید.ترجمه انوار البهیه (حاج شیخ عباس قمی ره ) صفحه 7
یک روز کنیزی از کنیزان امام حسن (ع) دسته گلی خوشبوی به آن حضرت تقدیم کرد.امام (ع) در مقابل او را آزاد فرمود و چون پرسیدند چرا چنین کردی ؟ فرمود : خداوند ما را چنین تربیت کرده و این آیه را تلاوت فرمود : { وَ إِذَا حُيِّيتُم بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّواْ بِأَحْسَنَ مِنهَْا ؛ سوره نساء آیه 85 } چون به شما هدیه ای دادند ، نیکوتر پاسخ گویید و فرمود بهتر از آن دسته گُل آزادی بود. بحارالانوار جلد 43 صفحه 343
محمد بن یوسف زرندی ، از دانشمندان اهل سنّت در کتاب نَظم دُرَر السِّمطَین روایت کرده که مردی نامه ای به دست امام حسن (علیه السلام) داد که در آن حاجت خود را نوشته بود. امام (علیه السلام) بدون آنکه نامه را بخواند بدو فرمود : ( حاجتت رواست ! ) شخصی عرض کرد : ای فرزند رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) خوب بود نامه اش را می خواندی و می دیدی حاجتش چیست و آنگاه بر طبق حاجتش پاسخ می دادی ؟ امام (علیه السلام) پاسخی عجیب و خواندنی داد و فرمود : ( بیم آن را دارم که خدای تعالی تا بدین مقدار که من نامه اش را می خوانم از خواری مقامش مرا مورد موآخذه قرار دهد) ملحقات احقاق الحق جلد 11 صفحه 141 ، زندگانی امام حسن مجتبی (علیه السلام) (سید هاشم رسولی محلاتی) صفحه 339
در حدیثی آمده که امام حسن (علیه السلام) هیچ گاه سائلی را ردّ نکرد و در برابر درخواست او (نه)نگفت ، و چون به آن حضرت عرض شد : چگونه است که هیچ گاه سائلی را ردّ نمی کنید ؟ پاسخ داد : ( من سائلِ درگاه خدا و راغب در پیشگاه اویم ، و من شرم دارم که خود درخواست کننده باشم و سائلی را ردّ کنم ، و خداوند مرا به عادتی معتاد کرده ، معتادم کرده که نعمتهای خود را بر من فرو ریزد ، و من نیز در برابر او معتاد شده ام که نعمتش را به مردم بدهم ، و ترسِ آن را دارم که اگر عادتم را ترک کنم اصل آن نعمت را از من دریغ دارد. امام (علیه السلام) به دنبال این گفتار این دو شعر را نیز انشا فرمود که ترجمه اش در اینجا آورده می شود : ( هنگامی که سائلی نزد من آید بدو گویم : خوش آمدی ای کسی که فضیلت او بر من فرضی است عاجل. و کسی که فضیلت او برتر است بر هر فاضل ، و بهترین روزهای جوانمرد روزی است که مورد سئوال قرار گیرد ، و از او چیزی درخواست شود.) نقل از کنزالمدفون سیوطی (چاپ بولاق) صفحه 234 ، و نورالابصار شبلنجی صفحه 111 ، زندگانی امام حسن مجتبی (علیه السلام) (سید هاشم رسولی محلاتی) صفحه 334
<< 1 ... 202 203 204 ...205 ...206 207 208 ...209 ...210 211 212 ... 328 >>