رفتار حضرت با فرزندان و نو جوانان در میدان جنگ
آنچه از مقاتل بر می آید این است که حضرت نسبت به فرزندان وبرادرزادگانش که به میدان مبارزه می رفتند، رفتارهای گوناگونی داشت. نخست در هنگام رفتن به میدان با در آغوش گرفتن آنان واظهار علاقه و محبت صحنه های زیبایی از عاطفه و محبت را به نمایش می گذاشت. درمورد «قاسم بن الحسن » آمده است: «قاسم در حالی که نوجوانی غیر بالغ بود، سوی خیمه های طرف میدان خارج شد. وقتی امام حسین(ع)نگاهش به قاسم افتاد، او را به آغوش کشید. آن دودست به گردن هم آویختند و چنان گریستند که بیهوش شدند.»
در مرحله بعد، وقتی آنان در میدان مبارزه، در مقابل شرایطنابرابر، گرمای شدید و تشنگی قرار گرفتند، آن حضرت آنان را به صبر دعوت کرد و به آنان دلداری داد و اظهار همدردی نمود درمورد «احمد بن حسن » نوشته اند: «بعد از آنکه در میدان جنگ شرایط مبارزه توان را از او گرفت، نزد عمویش حسین(ع)آمد وپرسید: عمو(جان)آیا جرعه آبی هست تا جگر خود را با آن خنک کنم و برای مبارزه با دشمنان خدا و رسولش توان بیشتری پیدا کنم؟
امام(ع)فرمود: «یابنی اصبر قلیلا حتی تلقی جدک رسول الله(ص)،فیسقیک شربه من الماء لاتظماء بعدها ابدا»فرزندم! کمی صبر کن تا جدت رسول خدا را ملاقات کنی، او چنان شربت آبی به تو بنوشاند که هرگز تشنه نشوی.
در مورد «علی اکبر» نیز آمده است; بعد از مبارزه ای بی امان و کشتن تعدادی از دشمنان در حالی که جراحات زیاد بر بدن داشت،عطش بر او بسیار ناگوار آمد. پس نزد پدر آمد و عرض کرد: «یاابه العطش قد قتلنی و ثقل الحدید قد اجهدنی فهل الی شربه من ماء و سبیل اتقوی بها علی الاعداء؟ فبکی الحسین(ع)و قال یا بنی یغز علی محمد و علی و علی ابیک ان دعوهم فلا یجیبونک و تستغیث بهم فلا یغیثونک…»
ای پدر، عطش مرا از پای در آورد و سنگینی اسلحه مرا ناتوان کرد، آیا شربت آبی هست تا با نوشیدن آن، توان بیشتر، با دشمنان مبارزه کنم؟
امام فرمود: فرزندم بر محمد و علی و پدرت سخت است که آنان رابخوانی و به تو پاسخ ندهند و به یاری بخواهی و آنان فریاد رس تو نباشند… .
در مرحله سوم، آنگاه که بعد از مبارزه بی امان فرزندان توسطدشمن مجروح گشته و بر زمین افتادند، حضرت به رعت خود را بربالینشان رسانید و آنها را در آغوش گرفت. در آن لحظات حساس که فرزندان نیاز بیشتری به تسلی خاطر داشتند، با آنان ابرازهمدردی نمود… . آنگاه که «قاسم بن الحسن » بر زمین افتاد وعموی خود را صدا زد، امام حسین(ع) چون باز شکاری خود را بربالین فرزند برادر رساند و مانند شیر خشمگین بر دشمن حمله نمود. وقتی گردو غبار فرو نشست، دیدند امام(ع) بر بالین قاسم نشسه و به قاسم(ع)که در حال جان دادن بود، فرمود: عز والله علی عمک ان تدعوه فلا یجیبک او یجیبک فلا یعنک او یعنک فلا یغنی عنک بعدا لقوم قتلوک »
به خدا سوگند، بر عموی تو سخت است که او را بخوانی پاسخ ندهد، یا اجابت نماید ولی نتواند کمک کند یا کمک کند اما به توسودی نبخشد.(از رحمت)خداوند دور باد قومی که تو را کشت.


موضوعات: بدون موضوع
   چهارشنبه 4 آذر 1394نظر دهید »

توجه به نیازهای فرزندان
موجودات عالم برای ادامه حیات نیازهایی دارند که بدون برآوردن آنها ادامه حیات نا ممکن و یا همراه با سختی است این احتیاج در غیر انسان به نیازهای مادی و جسمانی محدود است; امادر انسان نیاز امور مادی، روانی و معنوی فراوانی را شامل می شودکه تنها در سایه رفع نیاز از همه امور به رشد کامل جسمانی وروانی می رسد. توجه به نیازهای گوناگون از نکات مهم تربیتی است،نیازهایی که در قالبهای زیستی، عاطفی، روانی و معنوی جلوه گرمی شود. در واقعه کربلا نیز با وجود همه مسایل و شیوه ای که امام حسین(ع)در پیش روی خود داشته، از توجه به نیازهای مادی و معنوی فرزندان و همراهان خود غافل نماند.
الف: نیازهای مادی
نیازهای مادی احتیاج اولیه هر انسان است. و بدون تامین آن،قادر به ادامه حیات نیست. نیاز به رفع تشنگی از این جمله است که در کربلا به خاطر وضعیت ویژه ای که دشمن برای کاروان کربلا به وجود آورد، به نیازهای حیاتی تبدیل شد و ایشان را به تلاش، برای رفع آن از راههای ممکن، واداشت; از اینرو، آنگاه که حضرت عباس(ع)از برادر اجازه مبارزه با دشمن طلبید، حضرت از او خواست برای کودکان آب فراهم نماید و فرمود:
«فاطلب لهولاء الاطفال قلیلا من الماء» پس کمی آب برای این کودکان فراهم کن…
این توجه حضرت آنگاه به اوج می رسد که فرزند شیرخواره اش را بربالای دست می گیرد و از دشمن برایش آب می خواهد. در مقتل ابی مخنف آمده است:
امام حسین(ع)به سوی ام کلثوم آمد و فرمود: خواهر! تو را درباره فرزند شیرخواره ام به نیکی سفارش می کنم، او شیر خواره است وشش ماه بیشتر عمر ندارد. ام کلثوم به برادر جواب داد: سه روز است این طفل آب ننوشیده است.
برایش آبی طلب فرما، حضرت طفل را گرفت و در مقابل دشمن ایستادو آنگاه فرمود: «ای قوم شما برادر و فرزندانم را به شهادت رساندید و جز این طفل باقی نمانده و او از تشنگی دهان را بازمی کند و می بندد، به او جرعه آبی دهید…»
ب: نیازهای عاطفی و روانی
گرچه در طبقه بندی نیازها در روانشناسی، نیازهای زیستی جزءنخستین نیازها به حساب می آید، اما نقش نیازهای عاطفی و روانی نیز با اهمیت و تعیین کننده است. زیرا هر چند نیاز جسمی محسوس و آشکار است و فقدانش جسم را متاثر می گرداند، اما نیازهای روحی و روانی نا محسوس اند و عدم پاسخگویی به آنها روان آدمی راآزرده می سازد. کودکان و نوجوانان به خاطر موقعیت سنی آسیب پذیری در برابر مشکلات نیاز دو چندان به بر آوردن نیازهای عاطفی و روانی دارند، این نیازها، بخصوص در شرایط ویژه، از دست دادن والدین، هنگام بیماری و… چنان شدت می یابد که بی توجهی به آنهاحیات روانی و عاطفی کودک را به مخاطره می اندازد.
این شرایط ویژه به کامل ترین شکل در کربلا برای فرزندان امام حسین(ع)جلوه نمود. فرزندان و همراهان آن حضرت در میدان مبارزه،در سخت ترین حالات، امام(ع)را صدا می زدند و در واپسین لحظات، اوج نیاز عاطفی خویش را به نمایش می گذارند. در کربلا بیماری چون علی بن الحسین(ع)حضور دارد که تقدیر الهی بر بقاء وجودش تعلق گرفت. و از دست دادن پدر و امام خویش را تجربه نمود. این وضعیت خاص قطعا توجه ویژه ای را می طلبید و اینجا است که آن حضرت به گونه های مناسب به نیاز فرزندان پاسخ می دهد و نسبت به فرزندانی که به میدان مبارزه آمده اند به گونه ای، به یگانه فرزندش زین العابدین(ع)به گونه ای دیگر. و در مورد یتیمان و داغدیدگان پس از شهادت خویش به شکلی دیگر سفارش می فرماید.


موضوعات: بدون موضوع
   چهارشنبه 4 آذر 1394نظر دهید »

حادثه کربلا از منظر تربیت فرزندان
حادثه کربلا، جاودانه ترین رویدادی است که زمانه در بستر خودمانند آنرا ندیده است. حادثه ای که آثارش در حصار مرزهای اسلامی محدود نگشته و خورشید فروزانش همه گیتی را تا ابد درخشان گردانید. همه کسانی که پیرامون این حادثه به تامل نشسته اند،به فراخور شناخت خویش از آن درس گرفته، مبارزان درس مبارزه،آزادگان درس آزادگی، شهادت طلبان درس شهادت و مصلحان اجتماعی درس اصلاح گرفته اند.
این واقعه بی نظیر زوایای بی انتهایی دارد که تنها اندکی ازآنها شناخته شده و زوایای ناشناخته اش بسی بیش از شناخته شده است. بی گمان با گسترش دانش بشری در حوزه علوم انسانی، امید کشف آنها دور از انتظار نیست، از جمله زوایای این واقعه عظیم تامل از منظر روانشناسی و تربیت است. نگارنده معتقد است هدف سیره وسنت ائمه اطهار علیهم السلام قبل از هر چیز، هدایت و تربیت است،زیرا آنان بزرگترین مربیان بشریت اند و باید تفسیر تربیتی ازحوادث زندگی آنان ارائه شود.
ذکر این نکته مفید است که، گوناگونی شرایط زمانی ائمه اطهارعلیهم السلام باعث گشته تا آنان با وجود آرمان مشترک، در عرصه دعوت و تربیت شیوه های گوناگون داشته باشند. در میان امامان شیعه، امام حسین(ع)شرایط ویژه خود را داشت. بنابراین ضمن آنکه همه زندگی و سیره حضرت سرمشقی کامل، از حیات طیبه، برای پیروانش است سیره تربیتی آن حضرت در حادثه کربلا هم برای کسانی که زندگیشان به شرایط زمانی آن حضرت شباهت بیشتری دارد ومی خواهند حسینی باشند، اهمیت بیشتری دارد.


موضوعات: بدون موضوع
   چهارشنبه 4 آذر 1394نظر دهید »

خدا کند …
خدا کند این روزگار نابسامان، کابوسی بیش نباشد. خدا کند … خدا کند دیگر از این خواب نحس، بیدار شویم! چشم بمالیم، رخی بشوییم تا باورمان شود که تو هستی…
آقا جان ! دیگر از حرف، خسته ایم… بس که گفتیم منتظریم، اما حتی روز شمار دلمان را به وقت دیدار تو گم کردیم.
گرچه عمری است که بی تو بودن را سر کردیم بدون گفتن حتی آخی…
اما اگر سنگ هم باشیم، دیگر از فشار حادثه ها ترک برداشتیم.
مُردیم بس که از دل سنگ خود، خارها پروراندیم تا روح تو را بیازارند و خود خار نشدیم که وجود گل آرای تو را حافظ باشیم…
حالا که دیگر حرفی برای گفتن نمانده، می خواهم تو خود حرف آخر دلم باشی…
می خواهم مرا از دست غفلت بخری و در راه خدا آزاد کنی…
خیلی مهم است که نردبان پله آخر داشته باشد. نه؟!
پس تو، پله آخر دلم، برای رسیدن به خدا باش.

اَللّهُمَّ عجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج


موضوعات: بدون موضوع
   سه شنبه 3 آذر 1394نظر دهید »


یک نامه به یک دوست‏:
سلام. حال من خوب نیست، اما همیشه برای سلامتی شما، دعا می‌‌‏کنم. مدتی است که همه را از خود، بی‌خبر گذاشته‏اید.

هرسال که نرگس باغ، شکوفه می‌‏دهد، آن‌ها هم به خود وعده می‌‏دهند که امسال می‌‏آیی.

مژده ‏ای دل که مسیحا نفسى می‌‏آید

که ز انفاس خوشش بوى کسى مى‏آید

از غم هجر مکن، ناله و فریاد که دوش‏

زده‏ام فالى و فریادرسى مى‏آید

نمى‏دانم چرا آسمان بخیل شده است، نمى‏بارد. زمین سنگدلى مى‏کند، نمى‏رویاند. ماه و خورشید، چشم دیدن هم‌دیگر را ندارند. خیابان‌ها پر از غول‌هاى آهنى شده‏اند. کوچه‏ها امن نیستند. مردم، جمعه‏هاى خودشان را به چند خنده تلخ مى‏فروشند. هیچ حادثه‏اى ذائقه‏ها را تغییر نمى‏دهد. مثل اینکه همه سنگ و چوب شده‏ایم.

عجیب است! دامادها از حجله مى‏ترسند. عروسیها را در کوچه‏هاى بن‏بست، مى‏گیرند. اذان، رنگ پریده به خانه‏ها مى‏آید. نماز، زمین‏گیر شده است. رمضان، مهمان ناخوانده را مى‏ماند که سرزده، بزم سیران را بر هم مى‏زند. از روزه در شگفتم که چرا افطار را خوش نمى‏دارد. حج، هزار زخم از خار مغیلان بر تن دارد. جهاد، بهانه‏گیر شده است. آدم‌ها، کیسه‏هایى پر از خمس و زکات، به دیوارهاى گورشان آویخته‏اند. نپرس موریانه‏ها، چه به روزگار مسجد، آورده‏اند. از همه تلخ‏تر اینکه، عصرهاى جمعه، کمتر دلمان مى‏گیرد.

نمى‏دانم وقتى این نامه را مى‏خوانید، کجا ایستاده‏اید؟ هرجا که هستید، زودتر خودتان را برسانید. از بس شما را ندیده‏ایم، چشمان‌مان هرزه شده است. بیم دارم اگر چندى دیگر بگذرد، ندبه‏خوان‌هاى مسجد، کمتر شوند. آدم‌ها همه دیرباور شده‏اند، و زودرنج. بهانه مى‏گیرند. مى‏گویند: «او نیز ما را فراموش کرده است!» اما من مى‏دانم که شما، همه را به اسم و رسم و نیت، به یاد دارید.

دوست دارم باز برایت بنویسم. اما یادم آمد که باید به گلدان‌ها آب بدهم. مادرم گفته است، اگر به شعمدانی‌ها آب بدهم، آنها برای آمدن تو دعا مى‏کنند. راست مى‏گوید. از وقتى که مرتب آبشان مى‏دهم، دستهاى سبزشان را به سوى آسمان گرفته‏اند.

هنوز هم تفأل مى‏زنم. پیش از نوشتن این نامه، فال زدم. آمد:

دیرى است که دلدار پیامى نفرستاد

ننوشت سلامى و کلامى نفرستاد

صد نامه فرستادم و آن شاه سواران‏

پیکى ندوانید و سلامى نفرستاد

والسلام

اَللّهُمَّ عجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج


موضوعات: بدون موضوع
   سه شنبه 3 آذر 1394نظر دهید »

1 ... 192 193 194 ...195 ... 197 ...199 ...200 201 202 ... 328

آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
جستجو
 
مداحی های محرم