زشترین انسان کیست؟
از امام صادق علیه السّلام روایت مىکند که فرمود: در زمان پیامبر اکرم ص مردى بود که (ذو النمره) نامیده مىشد. او از زشتترین مردم بود و به سبب همین زشتى او را (ذو النمره) مىنامیدند. یک روز او خدمت پیامبر ص رسید و عرض کرد: اى پیامبر خدا! به من بگو خداى عزّ و جلّ بر من چه واجب کرده است؟ پیامبر اکرم ص فرمود: خداوند بر تو واجب کرده است هفده رکعت نماز در شبانه روز، و روزه ماه مبارک را در صورتى که زنده ماندى و آن را درک کردى، و حج را اگر استطاعت یافتى، و زکات را، و آن را براى او شرح داد. آن مرد گفت: سوگند بخدایى که تو را بحق به پیامبرى برانگیخت، براى پروردگار خود افزون بر آنچه براى من واجب گردانیده به جاى نخواهم آورد. پیامبر ص فرمود: چرا اى ذو النمره؟ عرض کرد: زیرا که مرا چنین زشت آفریده است. در این هنگام جبرئیل بر پیامبر ص نازل شد و عرض کرد: اى پیامبر خدا! پروردگارت به تو دستور مىدهد که از سوى او به ذو النمره سلام برسانى و به او بگویى: پروردگارت مىفرماید: آیا خشنود نیستى که در روز رستاخیز تو را به زیبایى جبرئیل محشور کنم.
پیامبر ص به او فرمود: اى ذو النمره! این جبرئیل است که به من دستور داده به تو سلام رسانم و به تو بگویم که پروردگار متعال فرموده است: آیا خشنود نیستى که در روز رستاخیز تو را به زیبایى جبرئیل محشور گردانم. ذو النمره گفت: پروردگارا! من خشنود شدم و بعزّتت سوگند من نیز [به اعمالم آن قدر] بیفزایم تا خشنود گردى. (بهشت کافى / ترجمه روضه کافى/386 ) اما مقصود ما از زشت و زیبایی این نیست. حضرت علی ع تصویر دیگری از انسان زشت ارائه داده است که کمترین رنگ و بویی از ظاهر و صورت در آن به چشم نمیخورد چنانکه ذو النمره نیز با قدم گذاشتن در راه حق توان به دست آوردن زیبایی حضرت جبرئیل را در آخرت خواهد داشت و میان این زیبایی با آن زیبایی تفاوت از زمین تا آسمان است.
علی ع در خطبه 87 پس از معرفی بهترین بنده خدا به معرفی و توصیف حال افرادی میپردازد که ادعای علم و دانش داشته.این فرد عالم نمایی بیش نیست که با استفاده از وجههی اجتماعی و به ظاهر علمی خویش قصد فریب و گمراه کردن مردم را دارد و اوست که با دور کردن افراد از راه حق و حقیقت و گمراه ساختن آنان به عنوان زشترین انسان معرفی شده است. و علت زشتی او چیزی نیست جز انحراف از راه حق و وقتی این زشتی بیشتر و بیشتر میشود که فرد به حق و حقیقت آگاه باشد اما از آن روی گرداند و موجب روی گردانی دیگر افراد نیز گردد
زشت ترین انسان کیست؟
حضرت علی ع در باب عالم نمایان چنین سخن گفتهاند: «و دیگرى که او را دانشمند نامند امّا از دانش بىبهره است ، یک دسته از نادانىها را از جمعى نادان فرا گرفته ، و مطالب گمراه کننده را از گمراهان آموخته، و به هم بافته ، و دامهایى از طنابهاى غرور و گفتههاى دروغین بر سر راه مردم افکنده ، قرآن را بر امیال و خواستههاى خود تطبیق مىدهد ، و حق را به هوسهاى خود تفسیر مىکند. مردم را از گناهان بزرگ ایمن مىسازد ، و جرائم بزرگ را سبک جلوه مىدهد. ادّعا مىکند از ارتکاب شبهات پرهیز دارد امّا در آنها غوطه مىخورد. مىگوید: از بدعتها دورم، ولى در آنها غرق شده است. چهره ظاهر او چهره انسان ، و قلبش قلب حیوان درنده است ، راه هدایت را نمىشناسد که از آن سو برود ، و راه خطا و باطل را نمىداند که از آن بپرهیزد ، پس مردهاى است در میان زندگان. »(نهج البلاغة خطبه 87)
امام علی ع در خطبه 87 پس از معرفی بهترین بنده خدا به معرفی و توصیف حال افرادی میپردازد که ادعای علم و دانش داشته.این فرد عالم نمایی بیش نیست که با استفاده از وجههی اجتماعی و به ظاهر علمی خویش قصد فریب و گمراه کردن مردم را دارد و اوست که با دور کردن افراد از راه حق و حقیقت و گمراه ساختن آنان به عنوان زشترین انسان معرفی شده است. و علت زشتی او چیزی نیست جز انحراف از راه حق و وقتی این زشتی بیشتر و بیشتر میشود که فرد به حق و حقیقت آگاه باشد اما از آن روی گرداند و موجب روی گردانی دیگر افراد نیز گردد.
مسعدة بن زیاد از امام صادق علیه السّلام، و آن حضرت از امیر مۆمنان على علیه السّلام روایت کرده است که فرمود: به راستى که در دوزخ، آسیابى هست که مشغول به کار است، آیا نمىخواهید بدانید که چه چیزى را آسیاب مىکند؟! پرسیدند: چه چیزى را آسیاب مىکند؟! فرمود: (گوشت و پوست و استخوان) دانشمندان نابکار، و کسانى که قرآن را تلاوت مىکنند ولى فاسقند، و ستمکاران متجبر، و وزیران خیانت پیشه و سردمداران لاف زن و دروغگو را؛ و در دوزخ، شهرى است که بدان «حصینه» مىگویند، آیا نمىپرسید که در آن چیست؟ پرسیدند: چه چیزى در آن است؟! حضرت فرمود: در آن دستهاى پیمانشکنان قرار دارد
از پیغمبر (ص) رسیده که فرموده:محقّقا من بر امّت و کسانى که بر آنان مبعوث و فرستاده شدهام از مۆمن و گرویده بخدا و رسول و از مشرک و انبازگیرنده براى خدا نمیترسم، امّا (از) مۆمن (نمیترسم براى اینکه) ایمان وگرویدنش او را (از گفتار و کردار ناروا و فتنه و تباهکارى) منع نموده و باز میدارد، و امّا (از) مشرک (نمیترسم، زیرا) کفر و نگرویدنش او را ذلیل و خوار میگرداند (مردم گفتار و کردار شایسته را از او توقّع نداشته و چشمبراه نیستند) و لیکن بر شما میترسم از منافق و دورو که داناى زبان آور است، آنچه را میشناسید (حق و درست است بزبان) میگوید، و آنچه را کراهت داشته و نمىپسندید (میدانید حقّ و درست نیست) بجا مىآورد. (بنادر البحار /229)
سخن آخر اینکه ملاک زشت و زیبای انسانها صورت ظاهرشان نیست چراکه ظاهر آدمی را خدا به انسان هدیه داده و افتخاری بدان نیست و در این میان افکار و افعال و گفتار و در مجموع شخصیت و خرد آدمی که ثمره تلاش و کوشش خود اوست ، ملاک ارزشگذاری و یا به عبارت دیگر زشت و زیبایی و زینت اوست است.
زینت نه به جامه است ای مرد خدا در علم شود زینت مردان پیدا
از مرگ پدر نمىشود طفل یتیم آن است یتیم کز خرد ماند جدا
تجملگرايي در سبک زندگي ديني
تجملگرايي با توجه به مفهوم رايج و متداول آن يک ضد ارزش محسوب ميشود، زيرا در آن انسان هدفگذاري و محور زندگي خود را بر اساس جلوههاي ظاهري دنيا بنا ميگذارد. به طور طبيعي صرف نظر از معناي لغوي و واژگاني تجمل، به نظر ميرسد که تجملگرايي و حرکت به سمت آن با شأن انساني سازگار نبوده و يک نوع غفلت و بيخبري از جايگاه، شأن و هدف انسان را با خود به همراه دارد. وقتي انسان از آن جايگاه والاي خود تنزل ميکند و از سبک زندگي ديني اسلامي دور ميشود به تدريج حضور خداوند در زندگي او کم رنگ خواهد شد و مبنا و مفهوم ديگري را خواهد پذيرفت، که در اين زمينه خداوند در قرآن در سوره طه ميفرمايد: «آنهايي که از ياد ما غافل ميشوند و ما را فراموش ميکنند زندگي سراسر رنجي را بايد تجربه کنند». به تعبير حضرت امير المومنين(ع) رابطه دنيا و آخرت همانند رابطه مشرق و مغرب است؛ در مسير حرکت از مشرق به سمت مغرب هر چه قدر از مشرق دور ميشويم به مغرب نزديک ميشويم. بر عکس اين قضيه هم حاکم است؛ از اين رو اين دو را به راحتي با هم نميتوان جمع کرد؛ بلکه نيازمند معرفتي خارج از معرفت رايج بشري است.
وقتي انديشه و نگرش غربي با آن تفکرات ليبراليستي که سقف آرزوها و آرمانهاي آن دنيا و مطالبات دنيايي است در جامعه اسلامي رواج پيدا کند، نتيجه آن خواهد شد که ما چشم از روي دنيا ماوراء الطبيعهاي که قرآن از آن به عنوان عالم غيب و ملکوت نام ميبرد بربنديم. وقتي ما تدبير و مديريتمان متناسب با اين سبکهاي دنيايي شد، آن آرمانها، امنيت، آزادي و عدالت را در چهارچوبهاي تنگ دنيا خواهيم ديد و به طور طبيعي جذابيتها، زيباييها و شادماني در اين سقف و حد متوقف خواهد ماند. وقتي جذابيتها و زيباييها را محدود به دنياي مادي کرديم و آن را با دنياي خاکي پيوند داديم، شاهد اين اتفاقات در جامعه خواهيم شد و از آنجايي که در ذات انسان حس زيبا دوستي و جمال طلبي وجود دارد، فرد در برخورد با تنوع محصولات و لوازم زندگي دچار تجملات خواهد شد". پيامدها و آفتهاي تجمل گرايي در زندگي انسان بسيار است. اين که اسلام با اين پديده مخالفت ميکند به دليل عوارض متعددي است که بر زندگي يک انسان در پي خواهد داشت. بيخبري، نسيان و خارج کردن خدا از زندگي و نيز دوري از رحمت و رأفت خدا از تعاملات و مناسبات زندگي، نمونههايي از آفتهاي حاصل از تجمل گرايي است. اين در حالي است که خداوند بزرگترين مجازاتها را براي انسان، خود فراموشي و خدا فراموشي دانسته است. وقتي فرد خود را از ياد ببرد و نداند که ساخته شده است براي رسيدن به اهداف متعالي در يک دنياي بزرگتر از دنياي مادي، بيشک خود را مشغول به کارهاي هيچ و پوچ و بسيار جزئي و سطحي خواهد کرد، که اين از بزرگترين آفتهاي تجمل گرايي در جامعه محسوب ميشود.
بي ترديد اسلام به عنوان يک دين کامل و مرجع جامع براي تمام ابعاد وجودي انسان برنامهريزي دقيقي دارد که با مطالعه اجمالي آن، هر پژوهشگري اين مطلب را خواهد فهميد که دين آسماني اسلام براي کوچکترين جزء زندگي، برنامههاي ويژهاي دارد و حتي در آن براي مواردي همچون طرز راه رفتن، سخن گفتن، معامله کردن و کيفيت ورود به مسجد دستورالعملهاي ويژه اي وجود دارد. اينکه انسان اعتقاد داشته باشد مديريت اين عالم در ابعاد ريز و درشت آن به دست تواناي خالق يکتايي است که غير از خير و مصلحت انجام نميدهد نوعي تسليم و آرامش به وجود ميآورد و آيندهاي روشن براي انسان ميسازد. اگر اعتقاد به قدرت لايزال خداي متعال در دل انسان وجود نداشته باشد آينده مبهم انسان، آرامش وي را به کلي سلب ميکند.
زیباییهای معنوی
هرچند که زیباییهای ظاهری همانند نظافت و پاکی ظاهری مهم و اساسی است، ولی مهم تر و اساسیتر زیباییها و طهارت باطنی انسان است؛ چرا که انسان آنچه را با خود به دنیای دیگر میبرد، همان چیزی است که در شخصیت او جا گرفته و شاکله وجودیاش را تشکیل میدهد. پس اخلاق و دین، مهم ترین زیباییهایی است که انسان میتواند خود را بدان آرایش کند. از آن جایی که در انسان فضایل اخلاقی، مهم ترین جلوههای زیبایی انسان است، در آیات و روایات بر آن تاکید شده تا انسان خود را بدانها بیاراید. امیرمؤمنان امام علی(ع) در این باره میفرماید: عود نفسک الجمیل فباعتیادک ایاه یعود لذیذا؛ خودت را به کارهای زیبا عادت بده که اگر به آنها عادت کنی، برایت لذتبخش میشوند. (شرح نهجالبلاغه، ابن ابیالحدید، ج 20، ص 266، ح92)
زیبایی زن نیز در حیا و عفت اوست. زن با عفت و حیای خویش، گوهر دردانه را در خود صیانت و محافظت میکند. از این رو امیرمؤمنان علی(ع) درباره زیبایی زن میفرماید: صیانه المراه انعم لحالها و ادوم لجمالها؛ محفوظ بودن زن، برای سلامتیاش مفیدتر است و زیبایی او را بادوامتر میکند. (غررالحکم، ح5820) پس انسان میتواند با اخلاق و دینداری و عقلمداری، خود را به آرایههایی بیاراید که حقیقت و باطن و ملکوت او را زیبا میکند. انسان باید خود را به فضایل اخلاقی و دینی بیاراید تا بهتر دیده شود و حقیقت انسانیت نیز چیزی جز همین آرایههای معنوی نیست. سخن در این باره بسیار است ولی به همین مقدار در اینجا بسنده میشود.
خيرات منشا شادي و آرامش
خدمت به مستضعفين و محرومين جامعه يكي از شيرين ترين عبادتها محسوب مي شود و افراد جامعه اسلامي براي رضاي خدا و كم كردن بارغم از دوش يتيمان و بيچارگان بي ريا بدون منت نهادن وبه صورت ناشناس كه نشان از تبلور نوع دوستي و مهر ورزي است به آنها كمك مي كنند و روز به روز بر گسترش فعاليتهاي خود دراين زمينه كه سرشار از مهر و عاطفه است مي افزايند. اماكني توسط افراد خير براي اشتغال و آموزش در رشته ها و بخش هاي مختلف به منظور آمادگي براي استخدام يا شروع كسب و كار درآمد زا ايجاد مي شود تا از اين طريق افراد بي سرپرست و بي بضاعت بتوانند به راحتي امرار معاش نمايند چنانچه پيامبر(ص) مي فرمايند : اگر مي خواهي فقيري را يك شب سير كني به او ماهي بده و اگر مي خواهي بي نيازش كني به او ماهيگيري ياد بده . هدايا علاوه بر بعد اجتماعي از بعد معنوي نيز ارزش به سزايي داشته وموجب تقويت تقوي و ايمان قلبي فرد مي شود وچه كاري بهتر از اين كه در آخرت به خاطر اين اعمال پسنديده پيش خداوند متعال روسفيد بوده و از نعمتهاي فراوان بهشتي بهره مند شويم .
بقره 112: بلي من اسلم وجهه لله وهو محسن فله اجره عند ربه ولا خوف عليهم ولا هم يحزنون (آري كسي كه از هر جهت تسليم حكم خدا گرديد و نيكوكار گشت مسلما اجرش نزد خدا بزرگ خواهد بود و او را هيچ خوف و انديشه و هيچ حزن و اندوهي در دنيا و آخرت نخواهد بود . ياري رساندن به همنوعان به تنهايي نشانه نفوذ كامل صفت عالي سخاوت در اعماق روح انسان نيست بلكه كسانيكه در تمام عمر به ديگران بخشش كرده اند اين صفت نيك در آنان نفوذ كرده و روح گذشت را كه مقابل بخل و خساست قرار دارد افزايش میدهد . امام جعفر صادق (ع) در مورد آيه هل جزا الاحسان الا الاحسان كه بين همه عموميت دارد مي فرمايد پاسخ نيكي را بايد به نيكي داد و هر كس به او نيكي شود بايد جبران كند و راه جبران اين نيست كه به اندازه او نيكي كني بلكه بايد بيش از آن باشد زيرا اگر همانند آن باشد نيكي او برتر است چرا كه او آغازگراين نيكي بوده است. در بين شيعيان اميرالمومنين علي (ع) برترين اسوه احسان و ايثار است كه با وجود روزه داري قوت روزانه خود را به مسكين و يتيم مي بخشيد
بني آدم اعضاي يكديگرند كه در آفرينش زيك گوهرند. افراد جامعه وقتي كار پسنديده و نيكويي بر اساس اعتقاد و ايمان قلبي انجام مي دهند چون صدفي مي مانند كه وقتي دهانش را باز كند گوهر گرانبهايش به چشم خورده وهمگان را شيفته خود مي سازد. احسان و نيكوكاري تعالي روح فاعل را نشان مي دهد و نيكوكار كسي است كه واجد كمالات اخلاقي و عرفاني است كه در راه بسط و گسترش عدالت قدم برداشته ومعتقد است اگر عدالت اجتماعي نبود هرگز انگيزه همياري و نوع دوستي در فرد ايجاد نمي شد و به چيزي جز بهتر زيستن و در رفاه كامل بودن نمي انديشيد.
بیشمار بودن اینه
آی فریب خورده ها!
چشماتونو باز کنید
بیشمار بودن اینه……
نه توهماتی که دلیل مستندش، دامادی لرستانه
….
سران فتنه!-اعم از پشت پرده و روی پرده-!
سکوت قوه قضائیه دلتونو خوش نکنه بزرگترین جرم شما - تهمت بزرگ تقلب را به تنها انقلاب اسلامی در سراسر کره زمین- و شاد کردن و امیدوار کردن دشمنان قسم خورده انقلاب و حتی فریب طرفدارانتان را که به شما اعتماد کردند از یاد نبرده ایم.
و خدا به آنچه کرده اید عالم تر است…
<< 1 ... 108 109 110 ...111 ...112 113 114 ...115 ...116 117 118 ... 328 >>