در بسیاری از موارد می خواهید با حرف زدن مسائل موجود را حل کنید ولی در آخر اختلاف شدیدتر شده و رنجش ها افزایش می یابد. بهتر است اگر با این مشکل رو به رو هستید، جملاتی که در این گونه مواقع میان شما و همسرتان رد و بدل می شود را بازنگری کنید.
ارتباط کلامی و صحبت کردن از اصلی ترین روش های برقرای ارتباط است. این ارتباط در زوجین یکی از اصلی ترین راههای برقراری یک رابطه صحیح و اصولی است. رعایت اصول صحیح کلامی و سخن گفتن می تواند زوجین را به سمت داشتن یک زندگی موفق تر هدایت کند اما بکار بردن بعضی از عبارت ها و دیالوگ ها در میان زوجین گاهی باعث به وجود آمدن فاصله هایی عمیق میان آنها می گردد. در حالی که زن و شوهر این تصور را ندارند که نوع برخورد و رفتار آنها آنقدر برای همسرشان آزار دهنده است که زخمی عمیق را در قلبشان ایجاد می کند. حال آنکه ارسال پیام هایی که در حین عصبانیت مخابره می کنید، نحوه نگاه کردن به چشمان، تن صدا، و حرکات دست می تواند چیزی فراتر از آنچه شما در نظر دارید را به همسرتان منتقل کند.
وظیفه ات را انجام بده
درست است که در بعضی مواقع سکوت کردن بهترین راه حل است اما نباید این راه حل را به تمام مشکلات تعمیم داد
زمانی که دائماً به همسرتان تاکید می کنید باید وظیفه اش را انجام دهد و شرایط و اتفاقات رخ داده در پیرامونتان را مد نظر نمی گیرید. در واقع به همسرتان القاء خواهید کرد که احساسات و خواسته هایش برای شما بی اهمیت است و او باید به حرف شما گوش دهد و آنچه را که از نظر شما وظیفه او تلقی می گردد، بی چون و چرا انجام دهد. این نوع پیام بازخورد هایی همچون ایجاد حس رنجش، عصبانیت ، حاضر جوابی و مقاومت را در همسر شما به وجود خواهد آورد.
تذکرات اخلاقی
در پاره ای از مواقع تا احساس می کنید، همسرتان خلاف ایده و نظر تان عمل کرده و به نتیجه دلخواه نرسیده است گفتن جملاتی همچون «نباید این کار را می کردی، من که به تو گفته بودم این کارت بی نتیجه است، بهتر بود به حرف من گوش می دادی » شروع می شود. شما در این نوع گفتار قصد دستور دادن را ندارید ولی به نحوی آرام همین مسئله را برای او تداعی می کنید. شما با این کارتان حس گناه را در فرد به وجود می آورید و باعث کاهش اعتماد و عزت نفس او می گردید و حتی ممکن است با دفاع و مقاومت همسرتان رو به رو شوید.
افکارت را درست کن
«چه افکار بچه گانه ای داری »، «کمی درست و منطقی فکر کن » این پیام ها را زمانی برای همسرتان مخابره می کنید که در مورد افکار او قضاوت کرده اید و با این پیام احساس حقارت و بی لیاقتی را در او به وجود خواهید آورد. زمانی که شما افکار و نظرات همسرتان را قضاوت کرده اید باید منتظر دو نوع بازخورد باشید؛ شما یا آتش لجاجت را در همسرتان شعله ور کرده اید و یا اینکه او را به سمتی سوق داده اید که دیگر عقایدش را برای شما بازگو نکند.
روانکاوی ممنوع
زمانی که دائما به همسرتان تاکید می کنید باید وظیفه اش را انجام دهد و شرایط و اتفاقات رخ داده در پیرامونتان را مد نظر نمی گیرید
در بعضی کشمکش ها شما سعی می کنید، رفتار همسرتان را ریشه یابی کنید، جملاتی مانند «اعصابت از جای دیگر خرد است به من می ریزی »، «تو با خانواده من مشکل داری و به خاطر همین اینطوری رفتار می کنی ». روانکاوی که انجام داده اید و به زبان جاری می سازید دو حالت دارد، یا شما درست حدس زده اید که باعث خجالت و شرمساری همسرتان خواهید شد، و اگر تشخیص تان اشتباه باشد که در اکثر موراد این گونه است همسرتان از اتهامی که به او وارد ساخته اید، عصبانی شده و درگیری میان شما عمیق تر خواهد شد.
سکوت های بی جا
سکوت کردن در همه موارد اختلاف میان شما و همسرتان ایده آل نیست و نوع رابطه شما را سخت تر خواهد کرد. ممکن است همسر شما سکوت را به منزله بی توجهی و تحقیر تلقی کرده و دلخوریش افزایش یابد. درست است که در بعضی مواقع سکوت کردن بهترین راه حل است اما نباید این راه حل را به تمام مشکلات تعمیم داد.
حرف را عوض نکنید
در موقعیتی که همسرتان قصد دارد، مشکلی را با شما در میان بگذارد با گفتن جملاتی نظیر «زندگی مسائل مهمتری دارد، بهتر است به آن ها فکر کنی» « قبلاً در مورد این مسئله حرف زده ایم بهتر است فراموشش کنی » به استقبال او نروید. این نوع پاسخ ممکن است این حس را در همسر شما به وجود بیاورد که شما علاقه مند به شنیدن سخنان و مشکلات او نیستید و یا اینکه به خواسته های او احترام نمی گذارید، همین مسئله باعث رنجش او می شود و همسرتان را به سمتی هدایت می کند که هیچ گاه مشکلات خود را با شما در میان نگذارد و یا فرد دیگری را برای تخلیه روانی خود بیابد.
فضیلت شب وروزجمعه
جمعه نام یکی از روزهای هفته است که در دوران جاهلیت آن را عروبه مینامیدند
و میگویند نخستین کسی که آن را جمعه نامید،
روز جمعه
کعب بن لوی بن غالب ، یکی از اجداد پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله وسلم، بود.
در میان ایام هفته، شب و روز جمعه فضیلت و برتری ویژهای دارد.
از حضرت رسول صلی الله علیه و آله وسلم روایت شده که روز جمعه سرور روزهاست،
و بر روزهای عید قربان و عید فطر نیز برتری دارد.
در ساعاتی از روز جمعه، بنده هر چیزی از خدا بخواهد،
خداوند به وی عطا میکند.
تمامی ملائکه مقرب، آسمان، زمین، کوه و دشت و دریا و باد در این روز بیمناکاند که قیامت برپا گردد.
رسول خدا فرمود:
بهترین روزی که خورشید بر آن میتابد روز جمعه است.
امام صادق علیه السلام نیز فرمود:
در شب جمعه از گناهان اجتناب بورزید که گناه و عقاب در آن دو برابر است،
چنانچه ثواب کار نیک نیز در آن دو چندان است.
و نیز فرمود:
«صدقه دادن در روز جمعه دو چندان محسوب میگردد.»
در شب و روز جمعه ادعیه و. . . و اعمال خاصی همچون تلاوت دعای کمیل ،
غسل روز جمعه
و نماز جمعه وارد شده و ثواب فراوانی برای آن وعده داده
و نیز احیاء و شب زنده داری برای دعا و مناجات در شب جمعه توصیه شده است
دعا در شب و روز جمعه، عذاب را برطرف میکند و مستجاب میشود.
امام محمدباقر(ع)فرمود:
در هر شب جمعه، از اول شب تا آخر آن، فرشتهای از سوی خداوند از عرش الهی ندا میکند:
«آیا مؤمنی هست که پیش از طلوع صبح، برای آخرت و دنیای خود، توبه، روزی، شفای
بیماری، و نجات از زندان مرا بخواند تا من دعای او را مستجاب، توبهاش را قبول،
روزیاش را زیاد، بیماری و غماش را برطرف، و ستم ستمگر را از او دفع کنم؟»
فضیلت و اعمال شب و روز جمعه
کسى که بخواهد بر اساس روایت «إِنَّ لِلّهِ فِی أَیّامِ دَهْرِکُمْ نَفَحاتٌ ألا فَتَرصَّدُوا لَها»(1) در انتظار فرصتهاى مناسب و مترصّد وزش نسیمهاى رحمت باشد، باید بداند که یکى از بهترین فرصتها، فرصت شب و روز جمعه است; فرصتى که مى تواند در آن، هم مغفرت حضرت حق را به سوى خویش جلب کند و هم رحمتش را; با مغفرت، گناهان گذشته را بپوشاند و با رحمت، کمبودها را جبران نموده، و نیروى تازه براى تلاشى جدید در روزهاى آینده به دست آورد.
آنچه بر این نکته دلالت دارد، تعبیرات فراوانى است که در روایات اهل بیت(علیهم السلام) در این زمینه وارد شده که به بعضى از آنها اشاره مى شود:
1ـ از روایتى که امام صادق(علیه السلام) از پدران خود از رسول گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله) نقل مى کند به دست مى آید: خدایى که در میان انبیا، پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) را و در میان اوصیا، امیر مؤمنان على(علیه السلام) را و در میان ماهها، رمضان را و در میان شبها، لیلة القدر را برگزید، در میان روزها، روز جمعه را انتخاب کرده است.(2)
و در تعبیرى دیگر از امام صادق(علیه السلام) آمده است: «خداوند در تمام اشیا، چیزى را برگزیده است و از میان ایّام، روز جمعه را».(3)
2ـ در حدیث دیگرى از امام باقر(علیه السلام) مى خوانیم: خورشید بر روزى طلوع نکرد که با فضیلت تر از روز جمعه باشد.(4)
3ـ به سندهاى معتبر از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) نقل شده است که: فرشته اى از ابتدا تا انتهاى شب جمعه (از سوى پروردگار) ندا مى دهد: «آیا تقاضا کننده اى هست تا عطایش کنم؟ آیا توبه کننده اى هست تا توبه اش را بپذیرم؟ آیا استغفار کننده اى هست تا مورد مغفرتش قرار دهم؟ اى کسى که طالب خیرى! به سوى من آى، و اى کسى که طالب شرّى! دست نگه دار» پیوسته این ندا را مى دهد تا این که صبح طلوع کند، زمانى که صبح طلوع کرد به جایگاه خودش در ملکوت آسمان برمى گردد.(5)
نظیر همین بیان به سند معتبر دیگر (مطابق روایتى از امام صادق(علیه السلام))، در ارتباط با حاجات دنیا و آخرت، توبه از گناهان، زیاد شدن روزى، شفاى بیماران، خلاصى از زندان و نجات از ظلم، از فوق عرش از جانب خداوند سبحان، ندا داده مى شود.(6)
4ـ به سند معتبر از امام صادق(علیه السلام) نقل شده که حضرت یعقوب(علیه السلام) به فرزندانش وعده داد و فرمود: «به زودى براى شما استغفار مى کنم» (سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَکُمْ رَبِّى)(7) و زمانى که براى این استغفار در نظر گرفت تا درخواست او مورد قبول واقع گردد، سحرگاهان شب جمعه بود.(8)
5ـ مستحب است روز جمعه، خصوصاً جمعه ماه رمضان، زودتر از روزهاى دیگر به مسجد رود، چون از روایت امام باقر(علیه السلام) بدست مى آید که ملائکه مقرّبین، روز جمعه فرود مى آیند و اسامى واردشوندگان به مسجد را مى نویسند.(9)
6ـ طبق بعضى از روایات قائم آل محمّد ـ عجّل الله تعالى فرجه الشریف ـ در روز جمعه ظهور مى کند.(10)
باید همواره ـ به خصوص در روزهاى جمعه ـ به یاد آن حضرت باشیم و جلسات خود را با یاد آن منجى جهان بشریت نورانى کنیم و تعجیل در ظهورش را از خداوند قادر متعال بخواهیم
اعمال شب جمعه
اعمالى که براى شب جمعه نقل شده، بسیار فراوان است، در این جا به ذکر بعضى از آنها اکتفا مى شود:
1ـ ذکر لا إلهَ اِلاَّ اللّهُ، سُبْحانَ اللّهِ و الْحَمْدُ لِلّهِ را زیاد بگوید که سبب لطف ویژه خداوند است.(1)
2ـ قابل توجّه است که از بعضى از روایات استفاده مى شود که خوب است از روز پنج شنبه به استقبال شب و روز جمعه رود و چیزى که سبب ضعف او براى انجام عبادات جمعه مى شود میل نکند.(2)
به سند معتبر از امام باقر(علیه السلام) نقل شده که فرمود: به خدا قسم به من خبر داده شد که اصحاب پیامبر(صلى الله علیه وآله) از روز پنج شنبه خود را براى روز جمعه آماده مى کردند، چون فرصت جمعه براى مسلمین فرصتى محدود است.(3)
و نیز مستحب است در آخر روز پنج شنبه به این صورت استغفار کند:
اَسْتَغْفِرُ اللهَ الَّذى لا اِلـهَ اِلاَّ هُوَ الْحَىُّ الْقَیُّومُ، وَ اَتُوبُ اِلَیْهِ تَوْبَةَ عَبْد
آمرزش خواهم از خدایى که معبودى جز او نیست زنده و پاینده است و بسویش توبه کنم توبه بنده
خاضِع مِسْکین مُسْتَکین، لا یَسْتَطیعُ لِنَفْسِهِ صَرْفاً وَ لا عَدْلا، وَ لا نَفْعاً
فروتن بینواى درمانده که نتواند به نفع خویشتن کارى (کند) نه دفع شرى و نه سود
وَلا ضَرّاً، وَ لا حَیاةً وَ لا مَوْتاً وَ لا نُشُوراً، وَ صَلَّى اللهُ عَلى مُحَمَّد
و زیانى و نه زندگى و مرگى و نه رستاخیزى و درود خدا بر محمّد
وَعِتْرَتِهِ الطَّیِّبینَ الطّاهِرینَ الاْخْیارِ الاْبْرارِ، وَ سَلَّمَ تَسْلیماً.(4)
و عترت پاک و پاکیزه و برگزیدگان نیکش و سلام کاملش بر ایشان باد.
3ـ بر محمّد و آل محمّد زیاد صلوات بفرستد; چون به سند معتبر از امام صادق(علیه السلام) روایت شده: شب و روز جمعه فرشتگانى از آسمان فرود مى آیند که کارشان تا غروب جمعه، تنها نوشتن ثواب صلوات بر محمّد و آل محمّد است، سپس فرمود: سنّت است در هر جمعه اى هزار مرتبه صلوات و در روزهاى دیگر صد مرتبه.(5)
مطابق روایت دیگرى رسول گرامى(صلى الله علیه وآله) فرمود: در شب غرّا (بسیار درخشنده) و روز أزهر (بسیار روشن) یعنى شب و روز جمعه زیاد بر من صلوات بفرستید، سؤال شد مراد از زیاد چیست؟ فرمود: صد بار و هرچه بیشتر باشد بهتر است.(6)
مطابق روایتى مستحب است صلوات به این صورت باشد:
«اَللّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد، وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ، وَ أَهْلِکْ عَدُوَّهُمْ
خدایا درود فرست بر محمّد و آلش و فرج ایشان را نزدیک گردان و دشمنانشان را
مِنَ الْجِنِّ وَالاْنْسِ مِنَ الاْوَّلینَ وَ الاْخَرینَ».(7)
از جنّ و انس از اوّلین و آخرین نابود کن.
4ـ قرآن، زیاد تلاوت کند; خصوصاً براى تلاوت بعضى از سوره ها مانند سوره هاى اسراء و شعراء، نمل، قصص، سجده، ص، احقاف، واقعه، جمعه، کهف، یس، حم دخان، بقره و آل عمران سفارش شده است و براى تلاوت هر یک از این سوره ها ثوابهاى بسیارى نقل شده که روح را زنده و قلب را امیدوار مى کند.
5ـ امام صادق(علیه السلام) فرمود: در نماز مغرب شب جمعه، سوره جمعه و سوره توحید خوانده شود و در نماز عشا سوره جمعه و سبّح اسم ربّک الأعلى(8) بخواند (و مطابق روایت دیگرى در نماز عشا سوره هاى جمعه و حشر(9) و مطابق روایت سوّمى جمعه و منافقین(10) را بخواند و هر کدام را انتخاب کند خوب است)، در روایت دیگرى از آن حضرت سؤال شده است: شب جمعه چه چیزى بخوانم؟ جواب فرمودند: «انّا انزلناه فى لیلة القدر» و «قل هو اللّه احد».(11)
6ـ به سند صحیح از امام صادق(علیه السلام) روایت شده: هر کس شب جمعه بعد از نماز مغرب، چهار رکعت نافله مغرب را بخواند و در آخرین سجده از نوافل هفت مرتبه بگوید:
«اَللّهُمَّ اِنّى أَسْأَلُکَ بِوَجْهِکَ الْکَریمِ، وَ اسْمِکَ الْعَظیمِ، اَنْ تُصَلِّىَ عَلى
خدایا از تو درخواست کنم به ذات بزرگوار و نام بزرگت که درود فرستى بر
مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد، وَ أَنْ تَغْفِرَ لی ذَنْبِىَ الْعَظیمَ».
محمّد و آلش و بیامرزى گناه بزرگم.
سر از سجده بر نمى دارد مگر این که گناهانش بخشوده مى شود، و بهتر آن است که این عمل را هر شب انجام دهد.(12)
7ـ بهتر است از خواندن شعر پرهیز داشته باشد; زیرا در روایت صحیح از امام صادق(علیه السلام) نقل شده که براى روزه دار و در حال احرام و داخل حرم مکّه و روز جمعه و در شبها خواندن شعر کراهت دارد، راوى سؤال مى کند: اگرچه شعر حقّى باشد؟ فرمود: اگرچه حق باشد.(13)
یادآورى لازم: نگاه به مجموع روایاتى که در این زمینه وارد شده، نشان مى دهد که مراد از شعر مکروه، اشعار باطلى است که به خصوص در زمانهاى جاهلیّت براى هجو و بدنام کردن کسى به کار گرفته مى شده و یا خیال پردازى هایى بود که در زمینه عشقهاى مجازى و در وصف زیبارویان از زنان و در راستاى ارضاى شهوترانیهاى غیرمجاز سروده و یا خوانده مى شد. شاهد این بیان تعبیراتى است که در لابه لاى این روایات به چشم مى خورد، از جمله تعبیر به «خَنا» در جمله «مَنْ تَمَثَّلَ بِبَیْتِ شِعْر مِنَ الْخَنا لَمْ تُقْبَلْ مِنْهُ صَلاةٌ فى ذلِکَ الْیَوْمِ»(14) از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) نقل شده است; چون «خنا» در لغت به معناى فحش و سخن ناسزاست. دیگر تعبیر به «اِنَّ مِنَ الشِّعْرِ لَحِکَماً» است که بعد از جمله «اَلشِّعرُ مِنْ اِبْلیسَ» از رسول گرامى نقل شده است.(15) چون روشن است که این جمله در مقام مدح اشعار حکمت آمیز است که از شیطانى بودن شعر در جمله قبل، استثنا مى شود. دیگر روایاتى است که در زمینه شعرخوانى و شعرسرایى امام رضا(علیه السلام) وارد شده است،(16) و در کلمات منقول از امیرمؤمنان(علیه السلام) اشعار متعدّدى دیده مى شود، حتّى دیوان شعرى به آن حضرت منسوب است.
از آنچه گذشت مى توان پذیرفت که مقصود از «مکروه بودن شعر حق» در اوّلین روایتى که گذشت، اشعار غیردروغ و مطابق واقع است. یعنى راوى سؤال مى کند: اگرچه دروغ نباشد و محتواى شعر واقعیّت داشته باشد؟ حضرت جواب مى دهد: آرى، شعرى که خالى از حکمت باشد و بى هدف سروده یا خوانده شود، مکروه است اگرچه دروغ نباشد، و الاّ چگونه مى توان پذیرفت خواندن اشعار فراوانى که سراینده آن خود اهل بیت عصمت(علیهم السلام) هستند در شب یا روز جمعه کراهت داشته باشد؟!
شاهد این سخن روایتى است که فرزند کُمیت (شاعر معروف اهل بیت) از پدرش نقل مى کند که گفت: من روزى خدمت مولایم امام باقر(علیه السلام) رسیدم; عرض کردم که اى فرزند رسول خدا، من ابیاتى درباره شما گفته ام، اجازه مى دهید بخوانم؟ فرمود: مى دانى که الان ایّام البیض است (و تناسبى با خواندن شعر ندارد). عرض کردم: این اشعار مخصوص شما اهل بیت(علیهم السلام) است. فرمود: بخوان و من شروع کردم به خواندن این اشعار:
أضْحَکنِى الدّهر و أبْکانى
و الدّهر ذُو صَرف و ألوان…(17)
روشن است که اهمیّت ایام البیض کمتر از روز جمعه نیست.
8ـ در حقّ برادران دینى دعا کند و با ذکر نام آنان، در حقّشان استغفار نماید. چرا که امام صادق(علیه السلام) از پدرش از جدّش از فاطمه صغرى از امام حسین(علیه السلام) از برادرش امام حسن(علیه السلام) نقل مى کند که در شب جمعه مادرم فاطمه(علیها السلام) را دیدم که در محراب عبادت ایستاده بود، پیوسته رکوع مى کرد و سجده بجا مى آورد تا این که فجر طالع شد و شنیدم که براى مؤمنین، آن هم با ذکر اسامى آنان، فراوان دعا مى کرد، در حالى که براى خودش چیزى طلب نکرد. عرض کردم: مادرم! چگونه است که براى دیگران دعا مى کنى، براى خود دعا نمى کنى؟ فرمود: فرزندم! «اَلْجارُ ثُمَّ الدّار; اوّل همسایه، سپس خانه!».(18)
مخصوصاً در حقّ اموات از برادران دینى دعا کند، چرا که از امام صادق(علیه السلام) روایت شده: هر کس براى ده نفر از برادران اموات خود در شب جمعه دعا کند اهل بهشت خواهد بود.(19)
9ـ «جمال الاُسبوع» به سند معتبر از امام صادق(علیه السلام) روایت کرده: کسى که در شب جمعه، خواست نماز شب بخواند در رکعت اوّل، حمد و قل هو اللّه احد و در رکعت دوم حمد و قل یا ایّها الکافرون، رکعت سوم حمد و الم سجده و رکعت چهارم حمد و یا ایّها المدّثّر و رکعت پنجم حمد و حم سجده و یا حمد و نجم و در رکعت ششم حمد و سوره مُلک و در رکعت هفتم حمد و یس و در رکعت هشتم حمد و واقعه و رکعت نهم حمد و فلق و رکعت دهم حمد و ناس و رکعت یازدهم حمد و قل هو اللّه احد بخواند.(20)
10ـ دعاهایى که براى این شب وارد شده را بخواند که ما در این جا به ذکر چند مورد از آنها اکتفا مى کنیم:
الف) از رسول گرامى(صلى الله علیه وآله) نقل شده: هر کس این دعا را در شب جمعه یا روز آن هفت مرتبه بخواند اگر در این شب یا روز بمیرد داخل بهشت شود:
اَللّهُمَّ رَبّى لا اِلـهَ اِلاَّ اَنْتَ، خَلَقْتَنى وَ اَنـَا عَبْدُکَ وَ ابْنُ اَمَتِکَ، وَ فى
خدایا پروردگار من معبودى جز تو نیست مرا آفریدى و من بنده تو و فرزند کنیز توام و در
قَبْضَتِکَ وَناصِیَتى بِیَدِکَ، اَمْسَیْتُ عَلى عَهْدِکَ وَ وَعْدِکَ مَا اسْتَطَعْتُ،
قبضه قدرت توام و اراده و اختیارم بدست توست تا آن جا که توانستم بر عهد و پیمان تو روز را به شب آورم
اَعُوذُ بِکَ مِنْ شَرِّ ما صَنَعْتُ، اَبُوءُ بِنِعْمَتِکَ وَ اَبُوءُ بِذَنْبى، فَاغْفِرْ لى اِنَّهُ لا
پناه مى برم به تو از شر آنچه کرده ام هم به نعمت تو اعتراف دارم و هم به گناه خود پس گناهم را بیامرز که براستى
یَغْفِرُ الذُّنُوبَ اِلاَّ اَنْتَ.(21)
نیامرزد گناهان را جز تو.
ب) «شیخ طوسى» و «سیّد بن طاووس» و «کفعمى» و «سیّد بن باقى» نوشته اند: مستحب است شب و روز جمعه و شب و روز عرفه این دعا را بخواند، که مطابق آنچه در «مصباح» شیخ طوسى آمده، چنین است:
اَللّهُمَّ مَنْ تَعَبَّأَ وَ تَهَیَّأَ وَ اَعَدَّ وَ اسْتَعَدَّ لِوِفادَة اِلى مَخْلُوق رَجآءَ رِفْدِهِ،
خدایا هرکس مجهز و آماده و مهیا و مستعد براى ورود بر مخلوقى شده امید دهش
وَطَلَبَ نآئِلِهِ وَجآئِزَتِهِ، فَاِلَیْکَ یا رَبِّ تَعْبِئَتى وَ اسْتِعْدادى، رَجآءَ عَفْوِکَ،
و به جستجوى جایزه و بخشش او پس اى پروردگار من آمادگى و استعداد من بسوى توست و آرزوى عفو تو
وَ طَلَبَ نآئِلِکَ وَ جآئِزَتِکَ، فَلا تُخَیِّبْ دُعآئى، یا مَنْ لا یَخیبُ عَلَیْهِ
و خواهش بخشش و جایزه ات را دارم پس در این خواهشى که دارم نومیدم مکن اى کسى که هیچ خواهنده اى ناامید
سائِلٌ، وَلا یَنْقُصُهُ نآئِلٌ، فَاِنّى لَمْ آتِکَ ثِقَةً بِعَمَل صالِح عَمِلْتُهُ، وَ لا
از درگاهش نرود و هیچ گیرنده عطایى از (کرمش) نکاهد و من به اعتماد عمل صالحى که کرده باشم بدرگاهت نیامده و نه
لِوِفادَةِ مَخْلُوق رَجَوْتُهُ، اَتَیْتُکَ مُقِرّاً عَلى نَفْسى بِالاْسآئَةِ وَالظُّلْمِ،
به مخلوقى وارد شده ام که از او امیدى داشته باشم بلکه بدرگاه تو آمده ام در حالى که اقرار دارم که بخود بدى و ستم کرده
مُعْتَرِفاً بِاَنْ لا حُجَّةَ لى وَ لا عُذْرَ، اَتَیْتُکَ اَرْجُو عَظیمَ عَفْوِکَ الَّذى
و معترفم که هیچ دلیل و عذرى هم بر این بدى و ستم نداشته ام، آمده ام به امید آن عفو عظیم تو
عَفَوْتَ بِهِ عَنِ الْخاطِئینَ، فَلَمْ یَمْنَعْکَ طُولُ عُکُوفِهِمْ عَلى عَظیمِ الْجُرْمِ
که بدان از خطاکاران درگذرى و توقف طولانى آنها بر جرم بزرگ بازت نداشت
اَنْ عُدْتَ عَلَیْهِمْ بِالرَّحْمَةِ، فَیا مَنْ رَحْمَتُهُ واسِعَةٌ، وَ عَفْوُهُ عَظیمٌ، یا
از این که باز بدانها مهر ورزى اى کسى که رحمتش وسیع و گذشتش بزرگ است اى
عَظیمُ یا عَظیمُ یا عَظیمُ، لا یَرُدُّ غَضَبَکَ اِلاَّ حِلْمُکَ، وَ لا یُنْجى مِنْ
خداى بزرگ اى خداى بزرگ اى خداى بزرگ خشم تو را جز بردباریت جلوگیرى نکند و از غضب تو
سَخَطِکَ اِلاَّ التَّضَرُّعُ اِلَیْکَ، فَهَبْ لى یا اِلـهى فَرَجاً بِالْقُدْرَةِ الَّتى تُحْیى
جز زارى به درگاهت چیزى نجات نبخشد پس اى معبود من بدان قدرتى که سرزمینهاى مرده را بدان وسیله
بِها مَیْتَ الْبِلادِ، وَ لا تُهْلِکْنى غَمّاً حَتّى تَسْتَجیبَ لى، وَ تُعَرِّفَنِى الاْجابَةَ
زنده مى گردانى گشایشى بر من بخش و مرا به حال اندوه هلاکم مکن تا دعایم را مستجاب کنى و اجابت دعایم را
فى دُعآئى، وَ اَذِقْنى طَعْمَ الْعافِیَةِ اِلى مُنَتَهى اَجَلى، وَ لا تُشْمِتْ بى
به من بنمایانى و طعم تندرستى را تا پایان عمر به من بچشان و گرفتار شماتت
عَدُوّى، وَلا تُسَلِّطْهُ عَلَىَّ، وَ لا تُمَکِّنْهُ مِنْ عُنُقى، اِلهى اِنْ وَضَعْتَنى فَمَنْ
دشمنم مکن و او را بر من مسلط مگردان و بر گردنم سوارش منما خداى من اگر تو مرا پست کنى پس کیست
ذَا الَّذى یَرْفَعُنى، وَ اِنْ رَفَعْتَنى فَمَنْ ذَا الَّذى یَضَعُنى، وَ اِنْ اَهْلَکْتَنى فَمَنْ
که (بتواند) بلندم کند و اگر تو بلندم کنى پس کیست که (بتواند) پستم کند و اگر هلاکم کنى پس کیست
ذَا الَّذى یَعْرِضُ لَکَ فى عَبْدِکَ، اَوْ یَسْئَلُکَ عَنْ اَمْرِهِ، وَ قَدْ عَلِمْتُ اَنَّهُ لَیْسَ
که درباره این بنده ات متعرض تو شود یا از وضع او از تو پرسش کند ولى بطور مسلّم این را دانسته ام که
فى حُکْمِکَ ظُلْمٌ، وَ لا فى نَقِمَتِکَ عَجَلَةٌ، وَ اِنَّما یَعْجَلُ مَنْ یَخافُ الْفَوْتَ،
در حکم تو ستمى نیست و نه در انتقام تو شتابى است زیرا کسى شتاب (در انتقام) کند که بترسد (فرصت) از دست برود
وَ اِنَّما یَحْتاجُ اِلَى الظُّلْمِ الضَّعیفُ، وَ قَدْ تَعالَیْتَ یا اِلـهى عَنْ ذلِکَ عُلُوّاً
و شخص ناتوان نیازمند به ستم مى باشد و درصورتى که اى معبود من تو از این گونه مطالب بسیار برتر
کَبیراً، اَللّـهُمَّ اِنّى اَعُوذُ بِکَ فَاَعِذْنى، وَ اَسْتَجیرُ بِکَ فَاَجِرْنى، وَاَسْتَرْزِقُکَ
و بزرگترى خدایا به تو پناه آرم پس یاریم ده و از تو امان خواهم پس امانم ده و از تو روزى طلبم
فَارْزُقْنى، وَ اَتَوَکَّلُ عَلَیْکَ فَاکْفِنى، وَ اَسْتَنْصِرُکَ عَلى عَدُوّى فَانْصُرْنى،
پس روزیم ده و بر تو توکل کنم پس کفایتم فرما وبراى پیروزى بر دشمنم از تو یارى خواهم پس یاریم ده
وَاَسْتَعینُ بِکَ فَاَعِنّى، وَ اَسْتَغْفِرُکَ یا اِلـهى فَاغْفِرْ لى، آمینَ آمینَ آمینَ.(22)
و از تو کمک خواهم پس کمکم ده و از تو آمرزش طلبم اى معبود من پس بیامرزم آمین آمین آمین.
ج) خواندن دعاى کمیل که در بخش دعاهاى معروف (بخش دوم، صفحه 98) گذشت.
د) خواندن دعاى: «اَللّهُمَّ یا شاهِدَ کُلِّ نَجْوى…»(23) که در شب عرفه نیز خوانده مى شود و در بخش چهارم (صفحه 842) گذشت.
هـ) ده مرتبه بگوید:
«یا دائِمَ الْفَضْلِ عَلَى الْبَرِیَّةِ، یا باسِطَ الْیَدَیْنِ بِالْعَطِیَّةِ، یا صاحِبَ
اى کسى که فضل و بخششت بر خلق دائمى است و اى آن که دو دست احسانت به عطابخشى باز است اى دارنده
الْمَواهِبِ السَّنِیَّةِ، صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِهِ خَیْرِ الْوَرى سَجِیَّةً، وَ اغْفِرْ لَنا
بخشش هاى ارجمند درود فرست برمحمّد و آلش که بهترین مردمند در سرشت و نهاد و بیامرز ما را
یا ذَا الْعُلى فی هذِهِ الْعَشِیَّةِ».(24)
اى خداى بلندمرتبه در این شب.
یادآورى: این ذکر شریف در کلیّه شبهاى عید نیز خوانده مى شود.
و) «شیخ طوسى» و «سیّد بن طاووس» گفته اند: خواندن این دعا در سحر شب جمعه مستحب است:
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وآلِهِ، وَهَبْ لِىَ الْغَداةَ رِضاکَ، وَ اَسْکِنْ قَلْبى
خدایا درود فرست بر محمّد و آلش و خشنودى خودرا در این بامداد به من ببخش و خوف خود را در دلم
خَوْفَکَ، وَاقْطَعْهُ عَمَّنْ سِواکَ، حَتّى لا اَرْجُوَ وَ لا اَخافَ اِلاَّ اِیّاکَ، اَللّهُمَّ
جاى ده و از غیر خود (امیدم را) قطع کن تا بدانجا که امید نداشته باشم و نترسم جز از تو خدایا
صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِهِ، وَ هَبْ لى ثَباتَ الْیَقینِ، وَ مَحْضَ الاْخْلاصِ،
درود فرست بر محمّد و آلش و (اینها را که مى گویم) به من ببخش: یقین ثابت و اخلاص پاک
وَشَرَفَ التَّوْحیدِ، وَ دَوامَ الاِْسْتِقامَةِ، وَ مَعْدِنَ الصَّبْرِ، وَالرِّضا بِالْقَضآءِ
و شرف یگانه پرستى و استقامتى پایدار و کان شکیبایى و خشنود بودن به قضا
وَالْقَدَرِ، یا قاضِىَ حَوائِجِ السّآئِلینَ، یا مَنْ یَعْلَمُ ما فى ضَمیرِ الصّامِتینَ،
و قدر اى روا کننده حاجتهاى سائلان و اى داناى نهاد خاموشان
صَلِّ عَلى مُحَمَّد وآلِهِ، وَ اسْتَجِبْ دُعائى، وَاغْفِرْ ذَنْبى، وَ اَوْسِعْ رِزْقى،
درود فرست بر محمّد و آلش و دعاى مرا مستجاب گردان و گناهم را بیامرز و روزیم را فراخ کن
وَاقْضِ حَوآئِجى فى نَفْسى، وَ اِخْوانى فى دینى وَاَهْلى، اِلـهى طُمُوحُ
و حاجتهایم را درباره خودم و برادران دینى ام و خانواده ام برآور خدایا آرمانهاى
الاْمالِ قَدْ خابَتْ اِلاَّ لَدَیْکَ، وَ مَعاکِفُ الْهِمَمِ قَدْ تَعَطَّلَتْ اِلاَّ عَلَیْکَ،
بلند نومید شد مگر نزد تو و جایگاه همتها معطل ماند جز همتى که بر تو (متوجه) باشد
وَمَذاهِبُ الْعُقُولِ قَدْ سَمَتْ اِلاَّ اِلَیْکَ، فَاَنْتَ الرَّجآءُ وَ اِلَیْکَ الْمُلْتَجَأُ، یا
و راه خِرَدها به بن بست رسید جز راهى که بسوى توست پس تویى امید و پناهگاه درگاه توست اى
اَکْرَمَ مَقْصُود، وَ اَجْوَدَ مَسْئُول، هَرَبْتُ اِلَیْکَ بِنَفْسى یا مَلْجَأَ الْهارِبینَ
بزرگوارترین کسى که بسویش رو کنند و بخشنده ترین کسى که از او بخواهند بسوى تو گریختم اى پناه گریختگان
بِاَثْقالِ الذُّنُوبِ، اَحْمِلُها عَلى ظَهْرى، لا اَجِدُ لى اِلَیْکَ شافِعاً سِوى
با بارهاى سنگین گناهانى که بر دوش کشم و هیچ شفیعى بدرگاه تو نیابم جز
مَعْرِفَتى بِاَنَّکَ اَقْرَبُ مَنْ رَجاهُ الطّالِبُونَ، وَ اَمَّلَ مالَدَیْهِ الرّاغِبُونَ، یا مَنْ
این که مى دانم تو نزدیکترین کسى هستى که جویندگان امید به او دارند و آرزومندان آنچه را نزد اوست آرزو کنند اى کسى که
فَتَقَ الْعُقُولَ بِمَعْرِفَتِهِ، وَ اَطْلَقَ الأَلْسُنَ بِحَمْدِهِ، وَ جَعَلَ مَا امْتَنَّ بِهِ عَلى
عقلها را بوسیله معرفت خویش گشودى و زبانها را به ستایش خود باز کردى و قرار دادى آنچه را بر
عِبادِهِ فى کِفآء لِتَاْدِیَةِ حَقِّهِ، صَلِّ عَلى مُحَمَّد و آلِهِ، وَ لا تَجْعَلْ لِلشَّیْطانِ
بندگان خود احسان و انعام فرمودى در برابر اداى حق خود درود فرست بر محمّد و آلش و براى شیطان
عَلى عَقْلى سَبیلاً، وَ لا لِلْباطِلِ على عَمَلى دَلیلا.(25)
بر خرد من راهى قرار مده و باطل را راهنماى کردارم مساز.
اعمال روز جمعه
1ـ از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است که فرمود: هر کس مابین نافله صبح و نماز صبح در روز جمعه صد مرتبه بگوید: «سُبْحانَ رَبِّىَ الْعَظیمِ وَ بِحَمْدِهِ، اَسْتَغْفِرُ اللّهَ رَبِّى وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ» خداوند خانه اى در بهشت برایش بنا مى کند.(1)
2ـ کسى که پیش از نماز صبح روز جمعه سه مرتبه (از روى خلوص نیّت) بگوید: «اَسْتَغْفِرُ اللّهَ الَّذی لا اِلهَ إِلاَّ هُوَ الْحَىُّ الْقَیُّومِ، وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ» گناهانش آمرزیده مى شود، هرچند بسیار زیاد باشد.(2)
3ـ هیچ عملى در این روز از صلوات بر محمّد و آل محمّد با فضیلت تر نیست،(3) و مطابق حدیثى دیگر: صد بار صلوات در روز جمعه باعث برآورده شدن حوائج مى شود،(4) و در روایتى دیگر از امام باقر(علیه السلام) نقل شده که فرمود: عبادتى در روز جمعه نزد من از صلوات بر محمّد و آل محمّد محبوب تر نیست.(5)
و در روایت دیگرى از امام صادق(علیه السلام) آمده: هر کس بعد از نماز ظهر و نماز صبح روز جمعه و غیر جمعه بگوید: «اَللّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ» نمیرد تا این که حضرت قائم(عجّل الله تعالى فرجه الشّریف) را درک کند.(6) و مطابق روایتى دیگر، شیخ جلیل القدر «ابن ادریس» در کتاب «سرائر» از «جامع بزنطى» نقل کرده که ابوبصیر مى گوید: شنیدم از امام صادق(علیه السلام) که صلوات بر محمّد و آل محمّد مابین ظهر و عصر معادل هفتاد رکعت نماز است و بعد از عصر روز جمعه نیز بگوید:
اَللّهُمَّ صَـلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد، اَلاْوْصِیاءِ الْمَرْضِیّینَ بِاَفْضَلِ
خدایا درود فرست بر محمّد و آل محمّد اوصیاى پسندیده به بهترین
صَلَواتِکَ، وَبارِکْ عَلَیْهِمْ بِاَفْضَلِ بَرَکاتِکَ، وَالسَّلامُ عَلَیْهِمْ وَ عَلى
درودهاى خود و برکت ده بر ایشان به بهترین برکاتت و سلام بر ایشان و بر
اَرْواحِهِمْ وَ اَجْسادِهِمْ، وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ.(7)
ارواح و اجسادشان و رحمت خدا و برکاتش.
این صلوات (با مقدارى تفاوت) در کتب مشایخ حدیث، با سندهاى بسیار معتبر و با فضیلت هاى بسیار نقل شده است.(8)
4ـ در نماز صبح در رکعت اوّل سوره جمعه و در رکعت دوم سوره توحید بخواند.(9)
5ـ بعد از نماز صبح پیش از آن که سخن بگوید این دعا را بخواند تا کفّاره گناهان او از این جمعه تا جمعه دیگر باشد:
اَللّهُمَّ ما قُلْتُ فى جُمُعَتى هذِهِ مِنْ قَوْل، اَوْ حَلَفْتُ فیها مِنْ حَلْف، اَوْ
خدایا هر گفتارى که در این روز جمعه ام گویم یا سوگندى که در آن خوردم یا
نَذَرْتُ فیها مِنْ نَذْر، فَمَشِیَّتُکَ بَیْنَ یَدَىْ ذلِکَ کُلِّهِ، فَما شِئْتَ مِنْهُ اَنْ
نذرى که در آن کردم پس در تمام آنها مشیّت و اراده تو پیش از همه آنهاست آنچه از
یَکُونَ کانَ، وَ ما لَمْ تَشَأْ مِنْهُ لَمْ یَکُنْ، اَللّـهُمَّ اغْفِرْ لى وَ تَجاوَزْ عَنّى،
آن بخواهى مى شود و آنچه نخواهى نمى شود خدایا مرا بیامرز و از من بگذر
اَللّـهُمَّ مَنْ صَلَّیْتَ عَلَیْهِ فَصَلواتى عَلَیْهِ، وَ مَنْ لَعَنْتَ فَلَـعْـنَتـى عَلَیْـهِ.
خدایا هر که را تو رحمت بر او فرستادى پس رحمت من هم بر او باد و هر که را تو از رحمتت دور کردى پس لعنت من هم بر او باد.
6ـ در روایت است: هر کس بعد از نماز صبح در روز جمعه بنشیند و مشغول تعقیبات گردد تا آفتاب طلوع کند خداوند در فردوس اعلى (مقامات عالى بهشت) هفتاد درجه براى او قرار دهد.(10)
7ـ «شیخ طوسى» روایت کرده است: مستحب است که در تعقیب نماز صبح روز جمعه این دعا را بخواند:
اَللّـهُمَّ اِنّى تَعَمَّدْتُ اِلَیْکَ بِحاجَتى، وَ اَنْزَلْتُ اِلَیْکَ الْیَوْمَ فَقْرى وَ فاقَتى
خدایا من به خواسته خود تو را قصد کردم و امروز بار فقر و نیازمندى و بیچارگى ام را
وَمَسْکَنَتى، فَاَ نَا لِمَغْفِرَتِکَ اَرْجى مِنّى لِعَمَلى، وَ لَمَغْفِرَتُکَ وَ رَحْمَتُکَ
بدرگاه تو فرود آوردم و من به آمرزش تو امیدوارتر از کردار خود هستم و مسلّماً آمرزش و رحمت تو
اَوْسَعُ مِنْ ذُنُوبى، فَتَوَلَّ قَضآءَ کُلِّ حاجَة لى بِقُدْرَتِکَ عَلَیْها، وَ تَیْسیرِ
وسیع تر از گناهان من است پس به عهده گیر برآوردن هر حاجتى که دارم بدان جهت که قدرت بر آن دارى و بر تو
ذلِکَ عَلَیْکَ، وَ لِفَقْرى اِلَیْکَ، فَاِنّى لَمْ اُصِبْ خَیْراً قَطُّ اِلاَّ مِنْکَ، وَ لَمْ
آسان است و براى آن که من هم نیازمند به تو هستم زیرا هرگز به خیر نرسیده ام جز از جانب تو
یَصْرِفْ عَنّى سُوءً قَطُّ اَحَدٌ سِواکَ، وَ لَسْتُ اَرْجُو لاِخِرَتى وَ دُنْیاىَ، وَ لا
و هیچ کس از من هرگز بدى را دفع نکرده جز تو و من براى آخرت و دنیا
لِیَوْمِ فَقْرى،یَوْمَ یُفْرِدُنِى النّاسُ فى حُفْرَتى،وَ اُفْضى اِلَیْکَ بِذَنْبى سِواکَ.(11)
و روز نیازم روزى که مرا در قبرم تنها گذارند و گناهم را بسویت آرم جز به تو به کسى امید ندارم.
8ـ سوره هاى احقاف و مؤمنون را بخواند که مطابق روایتى از امام صادق(علیه السلام)، هر کس شب یا روز جمعه سوره احقاف بخواند ترسى در دنیا به او نرسد و از وحشت قیامت ایمن گردد و هر کس در هر جمعه سوره مؤمنون را بخواند، خداوند اعمال او را به سعادت ختم کند و در فردوس اعلى همراه با پیامبران و رسولان، به او منزل دهد.(12)
خواندن سوره هاى نساء، هود، کهف، صافات نیز توصیه شده(13) و بعد از نماز صبح سوره الرحمن بخواند و بعد از آیه «فَبِأىِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ» بگوید: «لا بِشَىْء مِنْ آلائِکَ رِبِّ أُکَذِّبُ».(14)
سوره «قل یا ایّها الکافرون» را ده مرتبه هنگام طلوع آفتاب بخواند و دعا کند تا دعایش مستجاب شود.(15)
9ـ مطابق روایات فراوانى پرداختن به نظافت در جمعه بسیار خوب است از جمله شستن سر با خطمى سبب رهایى از جذام و برص و جنون مى شود،(16) و در روایات متعدّدى از امام صادق(علیه السلام) آمده است که گرفتن ناخن و شارب در روز جمعه، سبب فزونى روزى مى شود.(17)
10ـ با توجّه به این که بسیارى از مؤمنین در نماز جمعه شرکت مى کنند یا به دیدن بستگان و دوستان مى روند، مستحب است در این روز از عطر و بوى خوش استفاده کنند. در روایتى از امام موسى بن جعفر(علیهما السلام) آمده است: سزاوار نیست ترک بوى خوش در هر روز و اگر قادر بر آن نبود، یک روز در میان و اگر بر آن نیز قادر نبود در روز جمعه.(18)
11ـ غسل جمعه کند که از سنّتهاى مؤکّد است و مطابق روایتى، رسول خدا(صلى الله علیه وآله) به امیرمؤمنان على(علیه السلام) فرمود: در هر جمعه غسل بجا آور اگرچه هزینه خوراک خود را صرف آن کنى، زیرا سنّتى از این بزرگتر وجود ندارد،(19) و مطابق روایتى دیگر از امام صادق(علیه السلام): هر کس در روز جمعه غسل کند و این دعا را بخواند:
اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ، وَ اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ
گواهى دهم که معبودى جز خداى یگانه نیست که شریکى ندارد و گواهى دهم که محمّد بنده
وَرَسُولُهُ، اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد، وَ اجْعَلْنى مِنَ التَّوّابینَ،
و رسول اوست خدایا درود فرست بر محمّد و آل محمّد و مرا از توبه کنندگان
وَاجْعَلْنى مِنَ المُتَطَهِّرینَ.
و پاکیزه شدگانم قرار ده.
براى او طهارتى باشد تا جمعه آینده(20) (یعنى از گناهان پاک مى شود و یا اعمالش از طهارت معنوى برخوردار شده، مورد قبول واقع مى شود).
یادآورى: زمان غسل جمعه بعد از طلوع فجر تا ظهر روز جمعه است.
12ـ صدقه در این روز مستحبّ مؤکّد است و مطابق روایتى از امام صادق(علیه السلام) صدقه در شب جمعه و روز آن، هزار برابر صدقه در اوقات دیگر است.(21)
13ـ با خریدن چیزى نیکو براى خانواده و فرزندان، زمینه شادى آنها را نسبت به آمدن جمعه فراهم کند.(22)
14ـ خود را از کارهاى دنیایى فارغ کند و بخشى از روز را به فراگیرى مسائل دینى خود مشغول شود، چنانکه از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است: نفرین بر مسلمانى که در هفته، (بخشى از) روز جمعه را صرف آموختن مسائل دینى خود نگرداند و براى این امر، خود را از کارهاى دیگر فارغ نسازد.(23)
15ـ زیارت حضرت رسول(صلى الله علیه وآله) و ائمّه طاهرین صلوات اللّه علیهم اجمعین را بجا آورد،(24) که در بخش زیارات کیفیّت آن گذشت.
16ـ به زیارت اموات رود که فضیلت بسیار دارد و از امام باقر(علیه السلام) نقل شده: زیارت کنید مردگان را در روز جمعه، چراکه آنان در این روز از طلوع فجر تا طلوع خورشید، شخص زیارت کننده را مى شناسند و شاد مى شوند،(25) و البتّه زیارت پدر و مادر و بستگان نزدیک از احیاء اهمیّتش بیشتر است.
17ـ دعاى ندبه بخواند که از اعمال اعیاد چهارگانه (غدیر، فطر، قربان و جمعه) است،(26) و در بخش دعاهاى معروف (صفحه 189) گذشت.
18ـ نوافل روز جمعه که بیست رکعت است را بجا آورد،(27) و براى کیفیّت بجا آوردن آن به رساله هاى عملیّه مراجعه شود.
19ـ نمازهاى مستحبّى را که براى روز جمعه نقل شده (نظیر نماز جعفر طیّار، نماز کامله و نماز حضرت رسول(صلى الله علیه وآله) که با سندهاى بسیار معتبر و آثار و برکات فراوان نقل شده اند) بجا آورد که در بخش نمازهاى معروف (صفحه 1061) به بعضى از آنها اشاره مى شود.
20ـ چون ظهر شود دعایى را بخواند که محمّد بن مسلم از امام صادق(علیه السلام) نقل مى کند و مطابق نقل «شیخ طوسى» در «مصباح المتهجّد» چنین است:
لا اِلهَ اِلاّ اللهُ وَ اللهُ اَکْبَرُ، وَ سُبْحانَ اللهِ وَالْحَمْدُ للهِِ الَّذى لَمْ یَتَّخِذْ وَلَداً، وَ لَمْ
معبودى نیست جز خدا و خدا بزرگتر (از توصیف) است منزه است خدا و ستایش خاص خدایى است که فرزندى نگرفته و
یَکُنْ لَهُ شَریکٌ فِى الْمُلْکِ، وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ وَلِىٌّ مِنَ الذُّلِّ وَ کَبِّرْهُ تَکْبیراً *
شریکى در فرمانروایى برایش نیست و خوارى ندارد تا نیازى بیارى داشته باشد و او را به بزرگى یاد کن
سپس بگوید:
یا سابِغَ النِّعَمِ، یا دافِعَ النِّقَمِ، یا بارِئَ النَّسَمِ، یا عَلِىَّ الْهِمَمِ، یا
اى فرو ریز نعمتها اى جلوگیر بدیها و اى آفریننده انسانها اى داراى همتهاى والا اى
مُغْشِىَ الظُّلَمِ، یا ذَاالْجُودِ وَالْکَرَمِ، یا کاشِفَ الضُّرِّ وَ الأَلَمِ، یا مُونِسَ
پوشاننده تاریکیها اى صاحب جود و کرم اى برطرف کننده زیان و درد اى همدم
الْمُسْتَوْحِشینَ فِى الظُّلَمِ، یا عالِماً لا یُعَلَّمُ، صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ
وحشت زدگان در تاریکیها اى دانایى که کسى او را نیاموخته درود فرست بر محمّد و آل
مُحَمَّد، وَ افْعَلْ بى ما اَنْتَ اَهْلُهُ، یا مَنِ اسْمُهُ دَوآءٌ، وَ ذِکْرُهُ شِفآءٌ،
محمّد و با من آن کن که تو شایسته آنى اى آن که نامش دواى دردها و یادش شفاى امراض
وَ طاعَتُهُ غَنآءٌ، اِرْحَمْ مَنْ رَاْسُ مالِهِ الرَّجآءُ، وَ سِلاحُهُ الْبُکاءُ، سُبْحانَکَ
و اطاعتش موجب توانگرى و بى نیازى است رحم کن بر آن که سرمایه اش امید و اسلحه اش گریه است منزهى تو
لا اِلـهَ اِلاَّ اَنْتَ، یا حَنّانُ یا مَنّانُ، یا بَدیعَ السَّمواتِ وَالاْرْضِ، یا
معبودى جز تو نیست اى پر مهر اى بسیار نعمت ده اى پدید آرنده آسمانها و زمین اى
ذَاالْجَلالِ وَ الاْکْرامِ.(28)
داراى جلالت و بزرگوارى.
21ـ شرکت در نماز جمعه بسیار خوب و پراهمیّت، و سبب شکوه و عظمت اسلام است و اگر توفیق شرکت در نماز جمعه را پیدا نکرد، در نماز ظهر سوره جمعه و منافقین و در نماز عصر سوره جمعه و توحید را بخواند(29) و مرحوم صدوق از امام صادق(علیه السلام) روایت کرده: از چیزهایى که بر هر مؤمنى که شیعه ما باشد لازم است این است که در شب جمعه در نماز (عشا) سوره جمعه و سبّح اسم ربّک الاعلى، و در روز جمعه در نماز ظهر، سوره جمعه و منافقین را بخواند که اگر چنین کند اقتدا به عمل پیامبر(صلى الله علیه وآله) کرده و جزایش بهشت است.(30)
22ـ دعاى 46 صحیفه سجّادیه (یا مَنْ یَرْحَمُ مَنْ لا یَرْحَمُهُ الْعِباد) و 48 آن (أَللّهُمَّ هذا یَوْمٌ مُبارَکٌ) را بخواند.
23ـ «شیخ طوسى» در «مصباح» روایت کرده: هر کس بعد از نماز ظهر روز جمعه دو رکعت نماز، و در هر رکعت بعد از حمد، هفت مرتبه «قُلْ هُوَ اللّه أَحَد» بخواند و بعد از نماز بگوید:
اَللّهُمَّ اجْعَلْنى مِنْ اَهْلِ الْجَنَّةِ الَّتى حَشْوُهَاالْبَرَکةُ، وَعُمّارُهَا الْمَلائِکَةُ،
خدایا مرا از اهل بهشت قرار ده که درونش برکت است و آباد کنندگانش فرشتگانند
مَعَ نَبِیِّنا مُحَمَّد صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، وَاَبینا اِبراهیمَ عَلَیْهِ السَّلامُ.
در جوار پیامبرمان محمّد صلى الله علیه و آله و پدرمان ابراهیم علیه السلام.
تا جمعه دیگر بلا و فتنه اى به او نرسد و حق تعالى میان او و محمّد(صلى الله علیه وآله) و ابراهیم(علیه السلام) (در بهشت) جمع کند.(31)
24ـ بعد از نماز عصر هفتاد مرتبه «اَسْتَغْفِرُ اللهَ وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ» بگوید تا خداوند متعال گناهان او را بیامرزد.(32)
25ـ چنانکه در بخش دعاهاى معروف (صفحه 108) گذشت، بهترین زمان براى خواندن دعاى عشرات، عصر روز جمعه است.
26ـ نیز در بخش دعاهاى معروف (صفحه 114) گذشت، که مستحب است خواندن دعاى «سمات» در ساعتهاى آخر روز جمعه.
27ـ با توجّه به این که روز جمعه از چند جهت تعلّق به امام عصر ـ عجّل اللّه تعالى فرجه ـ دارد; اوّلاً: از این جهت که ولادت حضرتش در این روز بوده.(33) ثانیاً: ظهور شریف آن جناب طبق بعضى روایات در چنین روزى خواهد بود،چنانکه دربخش اعمال ایّام هفته،ضمن زیارت آن حضرت در روز جمعه خواهد آمد:
«هذا یَوْمُ الْجُمُعَةِ، وَ هُوَ یَوْمُکَ الْمُتَوَقَّعُ فیهِ ظُهُورُکَ، وَ الْفَرَجُ فیهِ
این روز جمعه است و این روزى است که انتظار مى رود در آن ظهور تو و فرج
لِلْمُؤمِنینَ عَلى یَدِکَ»(34)
مؤمنین در آن به دست تو
و حضرت در چنین روزى پاک کردن زمین را از لوث وجود جبّارین و ملحدین و کافرین و منافقین، آغاز مى کند و با اظهار کلمه حق، و اِعلاى دین و شرایع ایمان، چشم و دل مؤمنان را در آن روز روشن و مسرور مى نماید، چنانکه آیه «وَ اَشْرَقَتِ الاْرْضُ بِنُورِ رَبِّها; روزى که زمین به نور پروردگارش منوّر مى شود» بر این روز «ظهور» تطبیق داده شده است،(35) با توجّه به این نکات، شایسته است که به خواندن چند چیز در این روز مبادرت شود:
الف) زیارت آل یاسین که در بخش زیارات (صفحه 503) گذشت.
ب) این دعا که «شیخ طوسى» در «مصباح المتهجّد» در خلال اعمال روز جمعه، آن را از امام رضا(علیه السلام) براى صاحب الامر نقل کرده است; به این صورت که یونس بن عبدالرّحمان مى گوید: امام رضا(علیه السلام) پیوسته امر مى کرد که با این دعا براى حضرت مهدى(علیه السلام) دعا کنید:
اَللّهُمَّ ادْفَعْ عَنْ وَلِیِّکَ وَخَلیفَتِکَ وَحُجَّتِکَ عَلى خَلْقِکَ…که در بخش زیارات (صفحه 525) گذشت.
ج) صلواتى را که شیخ طوسى در اعمال عصر روز جمعه آن را ذکر نموده است قرائت کند. مرحوم «سیّد بن طاووس»(36) فرموده: که این صلوات مروىّ از مولاى ما حضرت مهدى ـ صلوات اللّه علیه ـ است و تأکید شده که هرگز این صلوات را ترک مکن، و طبق نقل شیخ در «مصباح» چنین است:
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد سَیِّدِ الْمُرْسَلینَ، وَ خاتَمِ النَّبِیّینَ، وَ حُجَّةِ رَبِّ
خدایا درود فرست بر محمّد آقاى رسولان و خاتم پیمبران و حجت پروردگار
الْعالَمینَ، اَلْمُنْتَجَبِ فِى الْمیثاقِ،اَلْمُصْطَفى فِى الظِّلالِ،اَلْمُطَهَّرِ مِنْ کُلِّ
جهانیان برگزیده در روز عهد و پیمان انتخاب شده در عالم اشباح و مجردات پاکیزه از هر
آفَة، اَلْبَرىءِ مِنْ کُلِّ عَیْب، اَلْمُؤَمَّلِ لِلنَّجاةِ، اَلْمُرْتَجى لِلشَّفاعَةِ،
آفت مبرّاى از هر عیب، نجات از وى آرزو شود و امید شفاعت به اوست
اَلْمُفَوَّضِ اِلَیْهِ دینُ اللهِ، اَللّهُمَّ شَرِّفْ بُنْیانَهُ، وَ عَظِّمْ بُرْهانَهُ، وَ اَفْلِجْ حُجَّتَهُ،
آن کس که دین خدا به او واگذار شده خدایا پایه و اساس کارش را برافراز و برهان و منطقش را عظمت ده و حجّتش را آشکار گردان
وَ ارْفَعْ دَرَجَتَهُ، وَ اَضِئْ نُورَهُ، وَ بَیِّضْ وَجْهَهُ، وَ اَعْطِهِ الْفَضْلَ وَالْفَضیلَةَ،
و درجه اش را بلند کن و تابان کن نورش را و سفید گردان رویش را برترى و فضیلت و مقام
وَالْوَسیلَةَ وَ الدَّرَجَةَ الرَّفیعَةَ، وَ ابْعَثْهُ مَقاماً مَحْمُوداً یَغْبِطُهُ بِهِ الاْوَّلُونَ
و وسیله (بلندترین درجات بهشت) و درجه بلند به او عطا کن و او را به مقام (شایسته و) پسندیده اى برگزین که مورد غبطه گذشتگان
وَالأخِرُونَ، وَ صَلِّ عَلى اَمیرِالْمُؤْمِنینَ، وَ وارِثِ الْمُرْسَلینَ، وَ قآئِدِ الْغُرِّ
و آیندگان باشد و درود فرست بر امیرمؤمنان و وارث (علم) پیمبران و پیشواى
الْمُحَجَّلینَ، وَ سَیِّدِ الْوَصِیّینَ، وَحُجَّةِ رَبِّ الْعالَمینَ، وَ صَلِّ عَلَى الْحَسَنِ
سفیدرویان و آقاى وصیّان و حجت پروردگار جهانیان و درود فرست بر حسن
بْنِ عَلِىٍّ اِمامِ الْمُؤْمِنینَ، وَ وارِثِ الْمُرْسَلینَ، وَ حُجَّةِ رَبِّ الْعالَمینَ،
بن على رهبر مؤمنان و وارث (علم) پیمبران و حجت پروردگار جهانیان
وَصَلِّ عَلَى الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِىٍّ اِمامِ الْمُؤْمِنینَ،وَوارِثِ الْمُرْسَلینَ، وَ حُجَّةِ
و درود فرست بر حسین بن على امام مؤمنان و وارث (علم) پیمبران و حجت
رَبِّ الْعالَمینَ، وَ صَلِّ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ اِمامِ الْمُؤْمِنینَ، وَ وارِثِ
پروردگار جهانیان و درود فرست بر على بن الحسین رهبر مؤمنان و وارث
الْمُرْسَلینَ، وَ حُجَّةِ رَبِّ الْعالَمینَ، وَ صَلِّ عَلى مُحَمَّدِ بْنِ عَلِىٍّ اِمامِ
(علم) پیمبران و حجت پروردگار جهانیان و درود فرست بر محمّد بن على امام
الْمُؤْمِنینَ، وَ وارِثِ الْمُرْسَلینَ، وَ حُجَّةِ رَبِّ الْعالَمینَ، وَ صَلِّ عَلى جَعْفَرِ
مؤمنان و وارث (علم) پیمبران و حجت پروردگار جهانیان و درود فرست بر جعفر
بْنِ مُحَمَّد اِمامِ الْمُؤْمِنینَ، وَ وارِثِ الْمُرْسَلینَ، وَحُجَّةِ رَبِّ الْعالَمینَ،
بن محمّد امام مؤمنان و وارث (علم) پیمبران و حجت پروردگار جهانیان
وَصَلِّ عَلى مُوسَى بْنِ جَعْفَر اِمامِ الْمُؤْمِنینَ،وَ وارِثِ الْمُرْسَلینَ، وَ حُجَّةِ
و درود فرست بر موسى بن جعفر امام مؤمنان و وارث (علم) پیمبران و حجت
رَبِّ الْعالَمینَ، وَ صَلِّ عَلى عَلِىِّ بْنِ مُوسى اِمامِ الْمُؤْمِنینَ، وَوارِثِ
پروردگار جهانیان و درود فرست بر على بن موسى امام مؤمنان و وارث
الْمُرْسَلینَ، وَ حُجَّةِ رَبِّ الْعالَمینَ، وَ صَلِّ عَلى مُحَمَّدِ بْنِ عَلِىٍّ اِمامِ
(علم) پیمبران وحجت پروردگار جهانیان و درود فرست بر محمّد بن على امام
الْمُؤْمِنینَ، وَ وارِثِ الْمُرْسَلینَ، وَ حُجَّةِ رَبِّ الْعالَمینَ، وَ صَلِّ عَلى عَلِىِّ
مؤمنان و وارث (علم) پیمبران و حجت پروردگار جهانیان و درود فرست بر على
بْنِ مُحَمَّد اِمامِ الْمُؤْمِنینَ، وَ وارِثِ الْمُرْسَلینَ، وَ حُجَّةِ رَبِّ الْعالَمینَ،
بن محمّد امام مؤمنان و وارث (علم) پیمبران و حجت پروردگار جهانیان
وَصَلِّ عَلَى الْحَسَنِ بْنِ عَلِىٍّ اِمامِ الْمُؤْمِنینَ، وَ وارِثِ الْمُرْسَلینَ، وَ حُجَّةِ
و درود فرست بر حسن بن على امام مؤمنان و وارث (علم) پیمبران و حجت
رَبِّ الْعالَمینَ، وَصَلِّ عَلَى الْخَلَفِ الْهادِى الْمَهْدِىِّ، اِمامِ الْمُؤْمِنینَ،
پروردگار جهانیان و درود فرست بر آن یادگار صالح راهنما حضرت مهدى امام مؤمنان
وَ وارِثِ الْمُرْسَلینَ، وَحُجَّةِ رَبِّ الْعالَمینَ، اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد واَهْلِ
و وارث (علم) پیمبران و حجت پروردگار جهانیان خدایا درود فرست بر محمّد و خاندانش
بَیْتِهِ الاْئِمَّةِ الْهادینَ، اَلْعُلَمآءِ الصّادِقینَ، اَلاْبْرارِ الْمُتَّقینَ، دَعآئِمِ دینِک،
پیشوایان راهنما و دانشمندان و راستگویان و پرهیزکاران که ستونهاى دین تو
وَاَرْکانِ تَوْحیدِکَ، وَتَراجِمَةِ وَحْیِکَ، وَحُجَجِکَ عَلى خَلْقِکَ، وَ خُلَفآئِکَ
و پایه هاى محکم توحید و مفسّران وحى تو و حجتهاى تو بر تمام مخلوقاتت و جانشینانت که
فى اَرْضِکَ، اَلَّذینَ اخْتَرْتَهُمْ لِنَفْسِکَ، وَاصْطَفَیْتَهُمْ عَلى عِبادِکَ،
در روى زمین هستند آنان که ایشان را براى خویش برگزیدى و براى بندگانت انتخاب کردى
وَارْتَضَیْتَهُمْ لِدینِکَ، وَ خَصَصْتَهُمْ بِمَعْرِفَتِکَ، وَجَلَّلْتَهُمْ بِکَرامَتِکَ،
و براى دینت پسندیدى و به معرفت خویش مخصوصشان گرداندى و به کرامتت جلالت و برجستگیشان دادى
وَغَشَّیْتَهُمْ بِرَحْمَتِکَ، وَرَبَّیْتَهُمْ بِنِعْمَتِکَ، وَ غَذَّیْتَهُمْ بِحِکْمَتِکَ، وَ اَلْبَسْتَهُمْ
و به رحمتت آنها را پوشاندى و به نعمتت آنان را پروریدى و به حکمتت غذایشان دادى و نورت را
نُورَکَ، وَ رَفَعْتَهُمْ فى مَلَکُوتِکَ، وَحَفَفْتَهُمْ بِمَلائِکَتِکَ، وَشَرَّفْتَهُمْ بِنَبِیِّکَ،
در برشان کردى و در ملکوت خویش آنها را بالا بردى و به فرشتگانت گرداگردشان را پوشاندى و به پیامبرت ایشان را شرف بخشیدى
صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ عَلَیْهِمْ، صَلاةً زاکِیَةً نامِیَة
درود تو بر او و آلش باد خدایا درود فرست بر محمّد و بر ایشان درود پاک و روینده
کَثیرَةً، دآئِمَةً طَیِّبَةً، لا یُحیطُ بِها اِلاَّ اَنْتَ، وَ لا یَسَعُها اِلاَّ عِلْمُکَ، وَ لا
بسیار و همیشگى و پاکیزه اى که کسى جز تو بدان احاطه ندارد و جز در علم تو نگنجد و هیچ کس
یُحْصیها اَحَدٌ غَیْرُکَ، اَللّـهُمَّ وَ صَلِّ عَلى وَلِیِّکَ الْمُحْیى سُنَّتَکَ، اَلْقآئِمِ
جز تو شماره اش نتواند خدایا و درود فرست بر ولى خود و زنده کننده طریقت (آن کس که) به امرت
بِاَمْرِکَ، اَلدّاعى اِلَیْکَ، اَلدَّلیلِ عَلَیْکَ، حُجَّتِکَ عَلى خَلْقِکَ، وَ خَلیفَتِکَ فى
قیام کند و بسویت بخواند و به راه تو دلالت کند حجت تو بر خلق و جانشینت در
اَرْضِکَ، وَشاهِدِکَ عَلى عِبادِکَ، اَللّهُمَّ اَعِزَّ نَصْرَهُ، وَ مُدَّ فى عُمْرِهِ، وَ زَیِّنِ
زمین و گواهت بر بندگان خدایا یاریش را نیرومند و با شوکت کن و بر عمرش بیفزا و زمین را
الاْرْضَ بِطُولِ بَقآئِهِ، اَللّهُمَّ اکْفِهِ بَغْىَ الْحاسِدینَ، وَ اَعِذْهُ مِنْ شَرِّ
به طول بقایش زیور بخش خدایا او را از ستم حسودان کفایت کن و از شر مکاران محافظتش
الْکآئِدینَ، وَازْجُرْ عَنْهُ اِرادَةَ الظّالِمینَ، وَخَلِّصْهُ مِنْ اَیْدِى الْجَبّارِینَ،
کن و اراده ستمکاران را از او بگردان و از دست گردنکشان خلاصش کن
اَللّهُمَّ اَعْطِهِ فى نَفْسِهِ وَ ذُرِّیَّتِهِ، وَ شیعَتِهِ وَ رَعِیَّتِهِ، وَخاصَّتِهِ وَ عامَّتِهِ
خدایا به او عطا کن درباره خودش و فرزندان و شیعیان و رعایاى او و نزدیکانش و عموم پیروانش
وَعَدُوِّهِ، وَ جَمیعِ اَهْلِ الدُّنْیا، ما تُقِرُّ بِهِ عَیْنَهُ، وَ تَسُرُّ بِهِ نَفْسَهُ، وَ بَلِّغْهُ
و نیز درباره دشمنان او و تمام مردم دنیا آنچه را که چشمش بدان روشن شود و دلش بدان شاد گردد و او را به
اَفْضَلَ ما اَمَّلَهُ فِى الدُّنْیا وَ الاْخِرَةِ، اِنَّکَ عَلى کُلِّ شَىْء قَدیرٌ، اَللّهُمَّ جَدِّدْ
بهترین چیزى که در دنیا و آخرت آرزو دارد برسان که همانا تو بر هرچیز توانایى خدایا تازه کن
بِهِ مَا امْتُحِىَ مِنْ دینِکَ، وَاَحْىِ بِهِ ما بُدِّلَ مِنْ کِتابِکَ، وَ اَظْهِرْ بِهِ ما غُیِّرَ مِنْ
بوسیله او آنچه را که از دینت محو شده و زنده کن بدست او آنچه را که از کتابت تبدیل یافته و آشکار ساز بوسیله او آنچه را
حُکْمِکَ، حَتّى یَعُودَ دینُکَ بِهِ، وَ عَلى یَدَیْهِ غَضّاً جَدیداً خالِصاً مُخْلَصاً،
که از حکم تو تغییر یافته تا آن جا که برگردد دین تو بوسیله او و به دست او تر و تازه و پاک و بى آلایش
لا شَکَّ فیهِ وَ لا شُبْهَةَ مَعَهُ، وَ لا باطِلَ عِنْدَهُ وَلا بِدْعَةَ لَدَیْهِ، اَللّهُمَّ نَوِّرْ
که شکى در آن نباشد و شبهه اى بجاى نماند و باطلى در آن نباشد و بدعتى بجاى نماند خدایا روشن کن
بِنُورِهِ کُلَّ ظُلْمَة، وَ هُدَّ بِرُکْنِهِ کُلَّ بِدْعَة، وَاهْدِمْ بِعِزَّتِهِ کُلَّ ضَلالَة، وَ اقْصِمْ
به نور او هر تاریکى را و درهم شکن به قدرتش هر بدعتى را و ویران کن بوسیله عزتش هر گمراهى را و بشکن
بِهِ کُلَّ جَبّار، وَ اَخْمِدْ بِسَیْفِهِ کُلَّ نار، وَ اَهْلِکْ بِعَدْلِهِ کُلَّ جَوْر، وَاَجْرِ
به دست او (پشت) هر گردنکشى را و خاموش کن به شمشیرش آتش هر فتنه را و نابود ساز با عدالت او هر ستمى را و حکمش را
حُکْمَهُ عَلى کُلِّ حُکْم، وَ اَذِلَّ بِسُلْطانِهِ کُلَّ سُلْطان، اَللّهُمَّ اَذِلَّ کُلَّ مَنْ
فوق تمام حکمها بگذران و بوسیله سلطنتش هر سلطانى را زبون کن خدایا خوار کن هر که را
ناواهُ، وَ اَهْلِکْ کُلَّ مَنْ عاداهُ، وَ امْکُرْ بِمَنْ کادَهُ، وَ اسْتَأْصِلْ مَنْ جَحَدَهُ
قصد سوئى نسبت به او کند و نابود ساز هرکه با او دشمنى کند وبه مکر خویش دچار کن آن که درباره اش کیدى کند و ریشه کن ساز هرکه را منکر
حَقَّهُ، وَاسْتَهانَ بِاَمْرِهِ، وَ سَعى فى اِطْفاءِ نُورِهِ، وَ اَرادَ اِخْمادَ ذِکْرِهِ، اَللّهُمَّ
حقش گردد و کارش را سبک شمارد و در خاموش کردن نورش کوشا باشد و بخواهد او را از یاد ببرد خدایا
صَلِّ عَلى مُحَمَّد الْمُصْطَفى، وَ عَلِىٍّ الْمُرْتَضى، وَ فاطِمَةَ الزَّهْرآءِ،
درود فرست بر محمّد مصطفى و على مرتضى و فاطمه زهرا
وَالْحَسَنِ الرِّضا، وَ الْحُسَیْنِ الْمُصَفّى، وَ جَمیعِ الاْوْصِیاءِ، مَصابیحِ
و بر حسن (داراى مقام تسلیم و) رضا و بر حسین مصفى و تمامى اوصیا که چراغهاى
الدُّجى، وَ اَعْلامِ الْهُدى، وَمَنارِ التُّقى، وَ الْعُرْوَةِ الْوُثْقى، وَالْحَبْلِ الْمَتینِ،
تاریکى و نشانه هاى هدایت و مشعلهاى پرهیزکارى و دست آویزهاى محکم و رشته هاى استوار
وَ الصِّراطِ الْمُسْتَقیمِ، وَ صَلِّ عَلى وَلِیِّکَ وَ وُلاةِ عَهْدِکَ، وَ الاْئِمَّةِ مِنْ
و راه راست اند و درود فرست بر ولى خود و سرپرستان عهد و پیمانت و امامان از
وُلْدِهِ، وَ مُدَّ فى اَعْمارِهِمْ، وَ زِدْ فى اجالِهِمْ، وَ بَلِّغْهُمْ اَقْصى آمالِهِمْ دیناً
نسل او و عمرشان را دراز گردان و مدت زندگانیشان را زیاد کن و به منتهاى آرزوهاشان در دین
وَدُنْیا وَآخِـرَةً، اِنَّـکَ عَلى کُـلِّ شَىْء قَدیـرٌ.(37)
و دنیا و آخرت برسان که تو بر هر چیزى قادر و توانایى.
یادآورى لازم:
بى شک همه افراد قادر نیستند این همه اعمال را در شب و روز جمعه بجا آورند و در واقع دستوراتى است که از هر یک از معصومین(علیهم السلام)به یارانشان داده شده و جمع میان همه آنها آسان نیست و از آن جا که اسلام شریعت سهل و آسان است ـ مخصوصاً در مورد مستحبّات ـ هر کس مى تواند به اندازه توان خود از میان آنها گزینش کند و یا این که به صورت متناوب در شب ها و روزهاى جمعه انجام دهد. مهم آن است که روح اخلاص و حضور قلب در انجام این مستحبّات محفوظ باشد و با خواندن این اذکار حقیقت آن در وجود انسان تجسّم یابد و متخلّق به آن گردد. البتّه بعضى از آنها اولویّت دارد مانند نماز جمعه، که حتّى المقدور ترک نشود.
عصر غیبت و امتحان های گوناگون برای غربال شیعه
قرآن کریم چراغی نورانی است که با وجود گذشت ده ها قرن از نزول آن هنوز مسیر حق طلبان را در طول تاریخ روشن کرده و در آینده هم چنین خواهد بود، در این کتاب آسمانی آینده ای روشن به بشریت نوید داده شده است که با سیطره دین حق و البته توسط امام حق (عج) و یاران صالحش بر تمام جهان محقق می شود.
سوره بقره آیه ۱۵۵
وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِّنَ الْخَوفْ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِّنَ الأَمَوَالِ وَالأنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِینَ ﴿۱۵۵﴾
و قطعا شما را به چیزى از [قبیل] ترس و گرسنگى و کاهشى در اموال و جانها و محصولات مىآزماییم و مژده ده شکیبایان را (۱۵۵)
نکته ها
۱- یکی از سنت های حتمی خداوند در باره انسان آزمایش و امتحان است که حدود بیست مرتبه در قرآن از آن سخن به میان آمده است. ناگواری ها از ابزارهای آزمایش خدا هستند لذا گاهی انسان با آنکه گناه و تقصیری هم نکرده به برخی از ناگواری ها مبتلا می شود همانگونه که خوشی ها نیز وسیله دیگری برای آزمایش الهی است.
۲- امام صادق (ع) فرموده است: “پیش از ظهور قائم نشانه هایی از جانب خدای تعالی برای مومنان خواهد بود.” راوی می گوید: “عرض کردم فدای شما شوم آنها کدام است؟ فرمود: “این قول خدای تعالی که “شما مومنان را پیش از خروج می آزماییم به خوف از پادشاهان بنی فلان در آخر سلطنت آنها و گرسنگی به واسطه گرانی قیمت ها و کاستی در اموال به واسطه کسادی داد و ستد و کمی سود و کاستی در نفوس به واسطه مرگ و میر فراوان و کاستی در ثمرات به واسطه کمی برداشت محصولات زراعتی و در آن هنگام صابران را به تعجیل خروج قائم مژه بده.”
۳- خداوند مصیبت ها را به این جهت استخدام کرده است که به وسیله آن انسان را از دنیا قطع و به خود وصل کند دست انسان را از دست دنیا دربیاورد و در دست خود قرار دهد شما تا دستتان در دست دوستی قرار دارد آیا می توانید با دوست دیگرتان دست بدهید؟ هرگز. مگر نمی گویید که با یک دست نمی شود دو هندوانه برداشت؟ پس با یک دست هم نمی شود با دو کس دست داد.
انسان تا دست خود را از دست دنیا بیرون نکشد نمی تواند با آخرت دست دهد باید از بیعت ظالم خارج بشود تا بتواند با امام بیعت کند باید از وادی کفر بیرون بیاند تا بتواند به وادی ایمان وارد شود همانطور که تا وقتی آخرین ثانیه های شب پایان نیابد وارد اولین ثانیه های روز نخواهیم شد پس مصیبت ها این هنر را دارند که دست انسان را برای همیشه از دست دنیا خارج کنند.
خدا برای اینکه می خواهد انسان را نسبت به دنیا و دنیایی ها بی میل و رغبت کند او را تحت فشار قرار می دهد و انواع مصیبت ها را بر او فرود می آورد.
۴- گاهی برای به هوش آمدن انسانی که بی هوش شده است به او سیلی می زنند مصیبت ها سیلی های خداوند هستند که بر صورت بی هوشان و سرمستان وادی دنیا نواخته می شود آنگاه که مرده است. هیچ گاه سیلی نخواهد خورد پس آنکه به مصیبتی گرفتار نیست باور کند که مرده است البته در صورتی که آثار به هوش بودن را در خویش نمی بیند.
۵- یکی از تاثیرات مصیبت آن است که انسان حالتی پیدا می کند که دنیا را در شان و حیثیت خویش نمی بیند یا آن را برای خود کم می بیند. اگر از بچه ای چیزی که داده اید پس بگیرید قطعا یک حالت زدگی در او ایجاد می شود و دیگر وقتی چیزی به او می دهید از شما قبول نمی کند چون احساس می کند که هیچ اعتمادی به آن چیز هایی که به او می دهید نیست.
خداوند متعال وقتی بخواهد مومنی را متوجه کند که به این دنیا هیچ اعتمادی نیست با “بده بستان” با او برخورد می کند انسان در ابتدا وقتی چیزی را به چنگ می آورد آرام و قرار ندارد اما کمی که خدا با او بده بستان کرد متین و با وقار می شود هم رد گرفتن و هم در پس دادن دیگر نه وقتی که به او چیزی می دهند فرحی از خود نشان می دهد و نه وقتی که از او چیزی می گیرند جزع می کند.
۶- پرسش: مگر خدا نمی داند که هر کسی چه کاره است تا لازم باشد او را به وسیله ناگواری ها آزمایش کند؟
پاسخ: شکی نیست که میان آزمایش ما و آزمایش خدا فرق است. آزمایش ما برای شناخت است اما آزمایش خدا برای علم و آگاهی به وضع و روحیه و عکس العمل ما نیست؛ زیرا او قبل از هر فکر و عملی می داند که ما چگونه فکر می کنیم و چگونه عمل خواهیم کرد. بلکه هدف او از آزمایش این است که از ما کاری سرزند و بدین وسیله استحقاق پاداش و کیفر داشته باشیم زیرا خداوند طبق علم خود و بدون آن که از شخصی عملی سر بزند به خوبی و بدی او پاداش و کیفر نمی دهد.
آزمایش الهی برای آن است که مدعیان راستین از مدعیان دروغین شناخته شوند زیرا همه انسان ها به نوعی ادعا می کنند که آدم های خوبی هستند اما به هنگام امتحان حقیقت روشن می شود و هر کس می فهمد که چه مقدار در ادعایش راستگو بوده است.
۷- اهداف آزمایش عبارت اند از:
-شکوفا شدن استعدادهای نهفته در انسان
- جدا سازی افراد نیک از بد
- جدا سازی صفوف مجاهدان و صابران از غیر آنها
- انجام کارهای بهتر
۸- منصور صیقل گوید: من و حارث بن مغیره ب جماعتی از اصحابمان خدمت امام صادق(ع) نشسته بودیم و از ظهور دولت حق سخن می گفتیم. آن حضرت سخن ما را می شنید سپس فرمود: شما در چه موضوعی وارد شده اید؟ هیهات هیهات به خدا قسم آن چه انتظارش را می کشید واقع نشود تا وقتی که غربال شوید به خدا قسم آن چه چشم به راهش هستید واقع نشود تا وقتی که امتحان شوید به خدا قسم آنچه به سویش چشم می کشید واقع نشود تا وقتی که جدا شوید.
برگرفته از کتاب “پرتوی از آیه های مهدوی” نوشته حجت الاسلام محسن قرائتی و کوشش حسن ملایی
دشمنان حضرت مهدی(ع) در روز های پایانی
حضرت مهدی (علیه السلام) در راه ایجاد حکومت عدل جهانی دشمنان کوچک و بزرگی دارند، اما بر اساس آموزه های دینی شخصیت هایی مانند دجال، سفیانی، یاجوج و ماجوج از جمله عناصری هستند که در مقابل حضرت ولی عصر (عج) می ایستند و دشمنی می کنند. ما در این مطلب قصد داریم تا به اجمال درباره ی این شخصیت ها توضیح مختصری بدهیم.
ابلیس
به نظر می آید دشمنی عمیق ابلیس با حضرات معصومین (ع) نیاز به توضیح ندارد. ابلیس در دوران غیبت تا می تواند برای خودش سپاه و نیرو جمع می کند؛ چرا که مرگ را در دو قدمی اش می بیند بنابراین با تمام قوا، با چنگ و دندان و با هر ترفندی قصد دارد بنده های خالص کمتری در زمین باقی بگذارد.
به همین علت است که در آخرالزمان نگه داشتن ایمان و گناه نکردن بسیار مشکل است. همین عمل ابلیس باعث می شود خالص از ناخالص جدا شود و یاران واقعی خداوند مشخص شوند.
شیطان وسوسه می کند، به فساد دعوت می کند، شیوع هم جنس بازی و ساختن قومهای لوط را دوست دارد. برای مال دنیا در ذهن مردم ارزش و محبت می سازد و از خداوند موجودی دور و سخت! ناامیدی را گسترش می دهد و حتی در دل دوستانش ترس می دمد!
بنابراین یارانی فاسد، ناامید و ترسو دارد! در مقابل خداوند منشأ امیدواری و قدرت است و همیشه توبه را می پذیرد. پس تنها نیستیم!
صیحه ی شیطانی
در صبح روز ۲۳ رمضان ندایی از جبرئیل مردم را به پیروی از حضرت مهدی (ع) فرا می خواند. در عصر همان روز شیطان ندا می دهد که حق با حضرت مهدی (ع) نیست و با فلان خاندان است! در این زمان بسیاری از مردم منحرف می شوند. (۱)
سپاه ابلیس در نهایت در برابر سپاه امام زمان (عج) قرار می گیرد (۲) و اما عاقبت ابلیس:
از امام صادق(ع) پرسیدند: اینکه خداوند به شیطان فرمود منتظر وقت معلوم باشد، این وقت معلوم کی خواهد بود؟
حضرت فرمودند:«روز قیام قائم ماست. وقتی خداوند او را برانگیخته می کند و آماده ی قیام در مسجد کوفه است. در آن وقت شیطان در حالی که با زانوهای خود راه می رود به آنجا می آید و می گوید: “ای وای از خطر امروز!” قائم پیشانی شیطان را گرفته و گردنش را می زند. آن موقع روز وقت معلوم است که مدت او به آخر می رسد(۳)»
دجال
ظهور دجّال در آخر الزمان، به عنوان اصلیترین دشمن منجی آخرالزمان، از آموزههای مشترک بین یهودیت، مسیحیت و اسلام است.
واژه ی دجال معانی متفاوتی دارد اما به نظر می رسد دقیقترین ترجمه ی آن اصطلاح «دروغگوی فریبکار» باشد. (۴)
خروج دجال پیش از ظهور حضرت مهدی (ع) خواهد بود و این خروج از علائم حتمی نیست بلکه از علائم غیر حتمی ظهور است.
درباره ی دجال چند نظر وجود دارد:
۱٫ برخی روایات بیان می کنند که دجال شخص واحدی با ویژگی های خاص است.
۲٫ برخی بر این عقیده اند که دجال معرف شخص خاصی نیست بلکه معرف شخصیتهای متعدد است. این تعدد در دجال تا جایی است که در حدیثی می خوانیم: «قیامت برپا نمىشود، تا وقتى که مهدى (علیه السلام) از فرزندانم قیام کند و مهدى (عج) قیام نمىکند، تا وقتى که شصت دروغگو خروج کنند» (پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله) (۵)
۳٫ برخی معتقدند دجال نه تنها به افراد و اشخاص برنمی گردد بلکه معرف جریانی است که در جوامع ایجاد می شود. (برای اطلاع بیشتر مراجعه کنید به: چهره ها: دجال )
طبق آموزههای اسلامی، دجّال با استفاده از هر نوع دروغ و حیله و سحر و جادو به امور باطل، لباس حق میپوشاند. فساد و فتنهی او شرق و غرب عالم را فرا می گیرد و به تمام خانههای مردم جهان وارد میگردد. اساس فسادگستری و فسادانگیزیهای او بر موسیقی و استفاده از جذابیتهای زنان استوار است.
در روایات نبوی از فتنهی دجّال با عنوان «أشّدُّ الْفِتَن: سختترین فتنهها»(۶) یاد شده است! پیامبراسلام (ص) از امت خویش خواسته است که دجّال و ویژگیهای او را به خوبی بشناسند، در فتنهانگیزیهای او به دقت بیندیشند و خطر آن را به یکدیگر و آیندگان خویش یادآور شوند و در همه حال بر ضد دجّال عمل نمایند:
«ویژگیهای دجّال را برایتان گفتم تا در آن بیندیشید و به حقیقت آن راه یابید و آن گاه بر ضد او عمل نمایید. آیندگان خویش را ازفتنهی دجّال با خبر سازید و یکدیگر را بدان یادآور شوید!! پس همانا فتنهی دجّال، سختترین فتنهها و شدیدترین آزمایشهاست.»
و سر انجام دجال به دست حضرت مهدی (ع) و یاران ایشان کشته خواهد شد. (۷)
سفیانی
سفیانی از مهمترین چهره های سیاه آخر الزمان و موثر در ظهور به شمار می رود. سفیانی از دشمنان قطعی امام زمان (عج) خواهد بود و بسیاری از یاران و منتظران آن حضرت، مردان و زنان و کودکان را به قتل می رساند. او پنج منطقه ی شام، دمشق، فلسطین، اردن و قنسرین را تصرف می کند و در نهایت توسط امام یا سپاهیان امام (ع) به هلاکت می رسد.
آنچه درباره ی سفیانی مهم است بدانیم آن است که:
۱٫حکومت او بیش از نه ماه به طول نخواهد انجامید. (۸)
۲٫از وادی یابس (بین سوریه و اردن) خروج می کند. (۹)
۳٫پس از اینکه سپاهش در بیداء (در راه مکه) در زمین فرو می رود در جنگ با سپاه امام کشته می شود. در این راه افراد بسیاری را می کشد و در ایران در فارس توسط سپاه خراسانی متوقف می شود.
حدیثی است از امام صادق (ع) که خطی مشی ما را مشخص را نیز در این مسیر مشخص می گرداند:
«ما و خاندان ابوسفیان دو خاندانى هستیم که بر سر دین خدا با هم دشمنى داریم. ما سخن خداوند را تصدیق کردیم و آنان تکذیب کردند. ابوسفیان با پیامبر(ص) مبارزه کرد و معاویه با على(ع) و یزید با حسین بن على(ع) به مخالفت برخاستند و سفیانى نیز با قائم(عج) خواهد جنگید» (۱۰)
پی نوشت:
۱٫ النعمانی، الغیبة، ص۱۷ـ بحارالانوار، ج۲، ص۲۳۱
۲٫ مقاله از ظهور تا قیامت، ماهنامه موعود، شماره۹۷
۳٫ بحارالانوار، ج۲، ص۲۳۱
۴٫ رساله یوحنا، بابا ۲، آیه ۱۸و۲۲ .
۵٫ ارشاد، ج۲، ص۳۷۱
۶٫ کنزالعمال، متقی هندی، ج۱۴
۷٫ کمال الدین و تمام النعمه، صدوق،ص۲۱۰
۸٫ الغیبة نعمانی، ص ۲۰۲؛ به نقل از آخرین نشانه های ظهور، ص ۱۰
۹٫ کمال الدین و تمام النعمه، صدوق ، ص ۶۵
۱۰٫ بحارالانوار، ج ۵۲، ص182
مضطر کیست؟ اضطرار چیست؟
ذکر جایگاه امام مهدی(عج) در «قرآن کریم» یکی از مباحث جذّاب و مهم در حوزة معارف مهدوی است. آنچه که پیش روی شما خوانندگان محترم قرار میگیرد، بحثهای زیبایی است از آقای هادیان شیرازی در این باره.
«امّن یجیب المضطرّ إذا دعاه و یکشف السّوء و یجعلکم خلفاء الأرض الهٌ مع الله، قلیلاً ما تذکّرون؛(۱)
کیست که درمانده را زمانی که او را بخواند اجابت کند و گرفتاری را برطرف سازد و شما را جانشینان این زمین قرار دهد؟ آیا معبودی با خداست؟ چه کم پند میگیرید!»
۱٫ بررسی جایگاه و موقعیّت آیه
خداوند متعال در این آیه و دو آیة قبل و بعد از آن پرسشهایی دربارة بعضی واقعیّتهای جهان هستی مطرح کرده تا بدین وسیله از مردم اعتراف بگیرد که کسی نمیتواند در این کارها همراه با خدا باشد و شریک او معرّفی شود.
در آیة ۶۰، سۆال دربارة خالق زمین و آسمان، نازل کنندة باران و رویانندة درختان است.
در آیة ۶۱، سۆال دربارة کسی است که در زمین استقرار و آرامش ایجاد کرد و رودها و کوهها را در آن قرار داد و در میان دو دریا برزخی ساخت؟
و بالأخره در آیة ۶۴، سۆال میکند: چه کسی است که آفرینش زمین را آغاز میکند؟ سپس آن را برمیگرداند و چه کسی از آسمان و زمین به شما روزی میدهد؟
حال در بین این چهار آیه، در آیة ۶۲ سۆال دربارة این است که وقتی انسان همچون غریقی در امواج دریا غوطهور است و هیچ پناهگاهی ندارد و از تمام اسباب قطع امید کرده است، در این حالت چه کسی است که اگر انسان او را صدا زند و از او یاری طلبد، جوابش را میدهد و او را از گرفتاری نجات میدهد؟ آیا غیر از خدایی که خالق همه چیز و رازق همة مردم است و همة امور از مبدأ و معاد تحت قدرت اوست، کسی شایستة عبودیّت است!؟
این آیه از راه رجوع به فطرت، ما را به خدایی رهنمون میسازد که انسانهای درمانده و مضطرّ را، در صورتی که او را بخوانند و از او یاری طلبند، اجابت کرده و از گرفتاری میرهاند.
۲٫ اضطرار چیست؟ مضطرّ کیست؟
اضطرار حالتی درونی است و زمانی به وجود میآید که انسان هیچ وسیله و پناهگاهی برای حلّ مشکل خود ندارد و دستش از همة راههای طبیعی کوتاه شده است، در این حالت درونش او را به یک وسیلة معنوی راهنمایی میکند و به وسیلة آن، امید و نجات پیدا میکند. دل انسان در حالت اضطرار به گونهای به خداوند متّصل میشود که آدمی با تمامی وجودش خدا را میبیند و صدایش میزند.
آری، انتظار فرج وقتی از حالت دعاهایی که فقط بر زبان جاری است، خارج شود و همه به مرحلهای برسند که واقعاً منتظر قیام امام مهدی(عج) باشند و خود را برای آن روز آماده کنند و با تمام وجود از خداوند درخواست فرج کنند، دعای آنها به اجابت میرسد
این از ویژگیهای انسان است که هنگام گرفتاری به یاد خدا میافتد و در همه حال او را صدا میزند؛ اگر چه ممکن است بعد از رفع مشکل، دوباره خدا را فراموش کند.
«و اذا مسّ الانسان الضّرّ دعانا لجنبه او قاعداً او قائماً، فلمّا کشفنا عنه ضرّه، مرّ کأن لّم یدعنا إلی ضرٍّ مّسّه …(۲)؛
و هنگامی که به انسان ناراحتی برسد، ما را در حالی که به پهلو خوابیده، یا نشسته یا ایستاده است، میخواند. امّا هنگامی که ناراحتی او را برطرف کردیم چنان میرود، مثل اینکه هرگز ما را برای حلّ مشکلی که به او رسیده، نخوانده است.»
ناسپاسان مستکبر نیز در گرفتاریها، در حالی که با اخلاص، خدا را میخوانند با خود عهد میبندند که در صورت نجات، شکرگزار خدا باشند.
« … تا اینکه زمانی که در کشتیها قرار گرفتید و بادهای ملایم آنها را حرکت داد و ایشان به آن خوشحال شوند، [ناگهان] طوفان شدیدی میوزد و موج از هر سو به طرف آنها آید و یقین پیدا کنند که در محاصرة آن قرار گرفتهاند، در این هنگام با اخلاص در دین، خدا را میخوانند که اگر ما را نجات دهی از سپاسگزاران خواهیم شد، پس چون آنان را رهانید، ناگهان در زمین به ناحق سرکشی میکنند.»(۳)
در این حالت حتّی مشرکان نیز از بتها قطع امید میکنند و فقط به خدا پناه میبرند؛ هر چند که بعد از رهایی از گرفتاری دوباره به شرک رو آورند.
«فاذا رکبوا فی الفلک دعوا الله مخلصین له الدّین فلمّا نجّاهم الی البرّ إذا هم یشرکون؛(۴)
هنگامی که سوار بر کشتی شوند با اخلاص در دین، خدا را میخوانند، امّا وقتی خداوند آنها را به سوی خشکی رساند و نجاتشان داد، در این هنگام مشرک میشوند.»
آری، هنگامی که امواج بلاها، سختیها و حوادث دردناک، انسان را احاطه کرد و دست او از همه جا کوتاه شد، حجابهایی که جان او را فرا گرفته بود، کنار میرود و با تمام وجود خدا را میبیند و با اخلاص فراوان او را میخواند، امّا پس از رفع گرفتاریها، دوباره پردههای غفلت سراسر وجود انسان را فرا میگیرد، به همین دلیل، خداوند در بعضی مواقع به مردم سختیهایی میدهد تا به درگاه او روی آورند و تضرّع کنند.
خداوند متعال در آیهای دیگر از «قرآن» پس از بیان همین نکته، کسانی را که بر اثر سختیها تربیت نشدهاند، توبیخ کرده و میفرماید:
« به یقین ما برای امّتهای پیش از تو [پیامبرانی] را فرستادیم و آنها را به تنگی معاش و بیماری دچار کردیم، شاید به زاری و خاکساری درآیند. پس چرا وقتی مجازات ما به آنها رسید تضرّع نکردند، ولی [حقیقت این است که] قلبهای آنها سخت شده و شیطان آنچه را انجام میدادند، برایشان زینت داد.»(۵)
اگر در جامعهای ظلم و ستم فراگیر شود و مردمی که به ضعف کشیده شدهاند، یار و یاوری نداشته باشند تا آنها را از این رنج و بلا نجات دهد و تلاش و کوشش آنها برای تغییر اوضاع اثر نداشته باشد، در این حالت اگر مردم با قطع همة واسطهها، ارتباط کامل با خداوند پیدا کنند، آن وعدة الهی که همان تحقّق خلافت در زمین برای مۆمنان صالح و مستضعفان روی زمین است، محقّق خواهد شد
بنابراین رنج و سختی از عوامل مهمّ بازگشت به سوی خداست؛ امّا کسی که بر اثر گناه سنگدل شود، شیطان در درون او راه مییابد و اعمال زشت او را زینت میدهد و راه بازگشت به سوی خدا را بر او میبندد.
۳٫ رابطة اضطرار و اجابت دعا
از آیة محلّ بحث میتوان دریافت که برای اجابت دعا، تحقّق دو شرط لازم است:
۱٫ انسان به حدّ اضطرار و درماندگی برسد. «امّن یجیب المضطرّ»
۲٫ انسان از تمام اسباب مادّی نا امید شود و با تمام وجود، فقط خدا را بخواند. «إذا دعاه»
در این حالت، انسان ارتباط قوی و محکمی با خدا پیدا کرده و خداوند نیز دعای او را مستجاب و گرفتاری او را برطرف میکند. «و یکشف السّوء»
اگر مریض است، عافیت خود را به دست میآورد. اگر گرفتار است، رهایی مییابد. اگر فقیر است، بینیاز میشود. اگر از گناهانش پشیمان است، توبهاش پذیرفته میشود. اگر هراسناک است، امنیّت به دست میآورد.
و بالأخره اگر در جامعهای ظلم و ستم فراگیر شود و مردمی که به ضعف کشیده شدهاند، یار و یاوری نداشته باشند تا آنها را از این رنج و بلا نجات دهد و تلاش و کوشش آنها برای تغییر اوضاع اثر نداشته باشد، در این حالت اگر مردم با قطع همة واسطهها، ارتباط کامل با خداوند پیدا کنند، آن وعدة الهی که همان تحقّق خلافت در زمین برای مۆمنان صالح و مستضعفان روی زمین است، محقّق خواهد شد.
این بخش از آیه که میفرماید: «و یجعلکم خلفاء الأرض» بیانگر خواستة مهمّی است که مردم باید طالب آن باشند و همین جمله قرینهای است که یکی از مصادیق سوء چیره شدن ظالمان بر مستضعفانی است که، پناهگاهی جز خدا ندارند. بنابراین اگر در این حال مستضعفان، با اخلاص تمام خدا را بخوانند، وعدة الهی محقّق میشود و آنها وارث زمین میگردند. بنابراین، آیاتی که در بحثهای گذشته بیان شد و در آنها خداوند وعده داده بود که دین الهی بر همة ادیان غلبه پیدا میکند و حق بر باطل پیروز میشود و مۆمنان صالح و مستضعفان، وارث زمین میشوند و… زمانی محقّق میشود که مردم، خود قدم اوّل را بردارند و با تمام وجود برای رسیدن به این اهداف کوشا باشند.
آیاتی که در بحثهای گذشته بیان شد و در آنها خداوند وعده داده بود که دین الهی بر همة ادیان غلبه پیدا میکند و حق بر باطل پیروز میشود و مۆمنان صالح و مستضعفان، وارث زمین میشوند و… زمانی محقّق میشود که مردم، خود قدم اوّل را بردارند و با تمام وجود برای رسیدن به این اهداف کوشا باشند
۴٫ مصادیق آیة مورد بحث
از مصادیق بارز این آیه، مردمی هستند که با تحمّل همة سختیها و گرفتاریها، زمینة حکومت جهانی حضرت مهدی(عج)، را فراهم میکنند.
در روایتی از پیامبر اکرم(ص) آمده است که:
«بعد از من خلفایی میآیند و پس از آن امیرانی میآیند و بعد از آن پادشاهانی میآیند و پس از آن جبّارانی میآیند، سپس مردی از خاندان من قیام میکند و زمین را پر از عدل میکند، همانطور که از ظلم پر شده بود.»(۶)
در حالت عادّی، مردم وقتی خواهان عدالتند که اجرای آن به نفع خودشان باشد و در جایی که عدالت برای آنها ضرر داشته باشد، پذیرای آن نیستند، امّا زمانی که با تمام وجود طعم ظلم را چشیدند، از دل و جان در همة شرایط، عدالت را میپذیرند. فراهم شدن این آمادگی نیز کار آسانی نیست.
حضرت مهدی(عج) نیز در نامة خود به محمّد بن عثمان، مردم را به دعا برای تعجیل فرج ترغیب کرده و فرمودهاند:
برای تعجیل فرج زیاد دعا کنید، چون همین دعا موجب فرج شماست.(۷)
وجود مبارک آن حضرت نیز از مصادیق مضطرّهایی هستند که با مشاهدة ضعف و خواری مسلمانان و ظلم ستمگران به آنها، در مقدّسترین مکان روی زمین دست به دعا برمیدارد و تقاضای کشف سوء میکند. امام صادق(علیه السلام) در تفسیر این آیه میفرماید:
این آیه در مورد قیام کنندهای از آل محمّد(ص) است، به خدا سوگند، او همان مضطرّ است، هنگامی که در مقام ابراهیم دو رکعت نماز میخواند و با دست به سوی خدا دعا میکند، پس خداوند به او جواب میدهد و ناراحتیاش را برطرف میکند و او را در زمین خلیفه قرار میدهد.(۸)
آری، انتظار فرج وقتی از حالت دعاهایی که فقط بر زبان جاری است، خارج شود و همه به مرحلهای برسند که واقعاً منتظر قیام امام مهدی(عج) باشند و خود را برای آن روز آماده کنند و با تمام وجود از خداوند درخواست فرج کنند، دعای آنها به اجابت میرسد.
پینوشتها:
۱٫ سورة نمل (۲۷)، آیة ۶۲٫
۲٫ سورة یونس (۱۰)، آیة ۱۲٫
۳٫ همان، آیات ۲۲ و ۲۳٫
۴٫ سورة عنکبوت (۲۹)، آیة ۶۵٫
۵٫ سورة انعام (۶)، آیات ۴۲و۴۳٫
۶٫ متقی هندی، علاء الدّین علی، کنز العمّال، ج ۱۴، ص ۲۶۵، ح۳۸۶۶۷٫
۷٫ صافی گلپایگانی، لطف الله، منتخب الاثر، ص۲۲۳٫
۸٫عروسی حویزی، عبد علی بن جمعه، تفسیر نور الثّقلین، ج ۴، ص ۹۴
<< 1 ... 92 93 94 ...95 ...96 97 98 ...99 ...100 101 102 ... 328 >>