تمثل نماز در بیان امام صادق علیه السلام
امام‏ صادق‏ (علیه السلام) فرمود:

هر كه نمازهاى واجب را در اول وقت بخواند و درست ادا كند فرشته آن را پاك و درخشان به آسمان رساند و آن نماز با صدای بلند گوید:

خدا نگهت دارد چنانچه نگهم داشتى و تو را بخدا سپارم چنانچه مرا سپردى به فرشته ‏اى كريم

و هر كه بى‏ عذرى (عذر شرعی) بى ‏وقت آن را بخواند و حدود آن را درست بجا نیاورد فرشته آن را سياه و تاريك بالا برد و آن نماز فرياد كشد:

خدا ضايعت كند چنانچه ضايعم كردى و رعايتت نكند چنانچه رعايتم نكردى

الأمالي( للصدوق)، ص: 256


موضوعات: بدون موضوع
   سه شنبه 11 اسفند 1394نظر دهید »


فرق حکمت عبادت با آداب عبادت و سر عبادت
استاد جوادی آملی

راز عبادتی همچون نماز چيزي است كه به عالم ملكوت و عوالم بالاتر از آن برمي‏گردد، آنچه به درون و باطن عبادت مربوط مي‏شود. اما حكمت عبادت، همان هدف و نتيجه ‏اي است كه بر آن مترتب مي‏گردد، از قبيل عروج، نجات از ناشكيبايي، و…. اما ادب عبادت مانند نماز مسائلي است كه به اوصاف و احوال نمازگزار بازگشت مي‏كند كه بايد حضور قلب و خشوع قالب داشته باشد، پيوسته در ذكر باشد و از توجه به غير معبود خود را حفظ كند و همچنين ساير صفات ظاهري معهود و لازم را (از لباس و مكان و…) مراعات نمايد و روشن است كه اين امور از اسرار نيست. پس ميان آداب و اسرار و حکمت نماز تفاوت است.

رازهاي نماز - صفحه 28


موضوعات: بدون موضوع
   سه شنبه 11 اسفند 13942 نظر »


قرآن سفره خداوند متعال

نبی اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:

«إنّ هذا القرآن مأدبة اللّه فتعلّموا مأدبته ما استطعتم …».

مأدبه- به فتح و ضم دال- طعام مهمانى است. يعنى قرآن سفره خداست، و تا مى‏توانيد از اين سفره بهره ببريد.

هزار و يك كلمه، ج‏3، ص: 459


موضوعات: بدون موضوع
   سه شنبه 11 اسفند 1394نظر دهید »


برتری جویی

دو روایت عجیب و تکان دهنده در مورد آیه

تلک الدار الآخرة نجعلها للذین لا یریدون علوا فی الارض و لا فسادا و العاقبة للمتقین (سوره قصص، آیه 83)

سرای آخرت را قرار دادیم برای آنان که برتری و گردن فرازی و همچنین فساد و تبهکاری در زمین را نمی خواهند و فرجام نیک و عاقبت خیر تنها برای پرهیزکاران و تقواپیشگان است .

—————

امیر المؤمنین علیه السلام می فرماید:

«ان الرجل لیعجبه ان یکون شراک نعله اجود من شراک نعل صاحبه فیدخل تحتها»

چه بسا شخصی خوشش آید و لذت ببرد از اینکه بند کفشش از بند کفش دوستش بهتر باشد، پس ضمن این آیه قرار می گیرد .

سعد السعود للنفوس، ص: 88

—————————–

و امام صادق علیه السلام پس از ذکر این آیه مبارکه گریه می کند و می فرماید:

«ذهبت و الله الامانی عند هذه الآیة »

با نزول این آیه، جائی برای آرزوها و آمال انسان نیست.

تفسير القمي، ج‏2، ص: 146

 


موضوعات: بدون موضوع
   سه شنبه 11 اسفند 1394نظر دهید »

تحلیل بلایا ونامطلوب ها در عالم آفرینش !!!
شفقنا (پایگاه بین المللی همکاری های خبری شیعه) -حضرت آیت‌الله العظمی سبحانی به پرسشی درباره بلایا ونامطلوب ها در عالم آفرینش پاسخ گفته است.
به گزارش شفقنا متن پرسش مطرح شده وپاسخ این مرجع تقلید شیعیان بدین شرح است:

پرسش:آیا مى توان ستمها و کلیه کارهاى ناشایست و شرور را به خدا نسبت داد؟
پاسخ: کارهاى زشت و ناشایست دو جنبه دارد و بعبارت دیگر، آنها را مى توان از دو راه مورد مطالعه قرار داد:
۱. جنبه هاى وجودى و ثبوتى
۲. جنبه هاى عدمى و سلبى
هر کار ناشایستى را که شما در نظر بگیرید، از نقطه نظر وجود و هستى،قبیح و نا زیبا نیست اگر زشت و نازیبا است، از نقطه نظر دوم است، یعنى از نظر جنبه هاى عدمى و سلبى است.
مثلاً آمیزش زن و مردى را در نظر بگیرید، که به صورت نامشروع و غیر قانونى صورت مى گیرد یک چنین آمیزش از نظر جنبه هاى وجودى با آمیزش مشروع و قانونى یکسان است، هر دو عمل، نتیجه فعالیت غریزه جنسى است، تنها تفاوتى که میان این دو عمل وجود دارد، این است که عمل نخست مورد امضاى خداو یا قوه مقننه کشور نیست، در حالیکه عمل دوم، موافق قانون و مورد تایید قوه مقننه است، بنابر این عامل زشتى، در «زنا» صفت نامشروع بودن عمل است که صد در صد ، یک امر عدمى است، و آنچه متعلق قدرت خدا است، جنبه وجودى شى است نه جنبه عدمى و منفى آن، اصولاً امور عدمى و جنبه هاى منفى پست تر از آن هستند که مورد تعلق قدرت و خلقت قرار گیرند، شما با دقت در این مثال میتوانید، دیگر موارد را از قبیل ظلم و ستم، خدعه و حیله، جنایت و خیانت را به روشنى تجزیه و تحلیل نمایید، مثلاً ظلم از آن نظر بد و زشت شمرده مى شود که حق مظلومى را از بین مى برد و اجتماع را از رشد باز میدارد. عین این پرسش درباره بلاها و آفات مانند زلزله و سیل و مانند آنها مطرح است و براى توضیح این جواب، به تحلیلى پیرامون شرور مى پردازیم.

تحلیلى از بلاها و شرور ( [۱])
در هر موردى شر و یا موجود نامطلوبى به چشم مى خورد با یک بررسى کوتاه معلوم مى گردد که از این نظر نامطلوب بشمار مى رود که با عدمى همراه است.
مثلاً مرض و بیمارى از آن جهت نامطلوب بشمار مى رود که سبب مى شود که شخص بیمار فاقد صحت و عافیت باشد. شخص نابینا و ناشنوا از این نظر که یک انسان متفکر و آراسته به فضایل است بینایى و شنوائى براى او کمال مطلوبیت را دارد، ولى نابینایى و ناشنوایى واقعیتى نیست که در چشم نابینا و گوش ناشنوا وجود داشته باشد، بلکه واقعیت آنها همان فقدان و نداشتن بینایى و شنوایى است و واقعیتى جز همین امر عدمى، ندارد.
با مقایسه موارد دیگر به این دو مورد، خواهیم دید که هر کجا که سخن از بدى هست پاى یک نوع فقدان و نیستى که از هر فاعل و آفرینننده اى بى نیاز است، در میان مى باشد، و تمام بدیها و زشتیها از آن نظر بد و زشت شمرده مى شوند که فاقد هستى و یا مستلزم نیستى مى باشند، هر کدام از درندگان و گزندگان و بلاها و آفات، از آن نظر بد هستند که منجر به فقدان یک رشته هستى شده و هستى هایى را از بین مى برند، زیرا این عوامل یا موجب مرگ مى شوند و یا مایه از دست دادن عضو و نیرویى مى گردند و یا مانع از رشد و پرورش استعداد هایى مى شوند و اگر همین شرور چنین نتایجى را در بر نداشتند، هیچ گاه زلزله و آفتهاى نباتى و حیوانى بد و زشت و یا شر شمرده نمى شدند.
هرگاه جهل و نادانى، موت و مرگ، فقر و بیچارگى، بد و زشت شمرده مى شوند روى کمبودهایى است که در این موارد احساس مى شود، زیرا علم و کمال، واقعیتى است که انسان جاهل فاقد آن است، و حیات و زندگى حقیقتى است که فرد مرده آن را دارا نیست، و مرد فقیر فاقد دارایى و ثروتى است که با آن زندگى کند.
خلاصه «در جهان یک نوع موجود بیش نیست، و آن خوبیها است» بدیها همه، از نوع نیستى هستند و نیستى مخلوق نیست، بلکه از «خلق نکردن» است نه از «خلق کردن»، از این جهت نمى توان گفت جهان دو خالق دارد، یکى خالق هستى ها و دیگرى خالق نیستى ها، مثل هستى و نیستى، مثل آفتاب و سایه است، وقتى شاخص را در آفتاب نصب مى کنیم ، قسمتى را که بخاطر شاخص تاریک مانده و از نور آفتاب روشن نشده است سایه مى نامیم، سایه چیست؟«سایه» ظلمت است و ظلمت چیزى جز نبودن نور نیست، وقتى مى گوییم نور از کانون جهان افروز خورشید تشعشع یافته است نباید پرسید که سایه و ظلمت ازچه بوجود آمده است، بلکه این دو از چیزى تشعشع نکرده ، و از خود مبدأ و کانون مستقلى ندارند براى صدور شرور و آفات از خداوند جهان توجیه دیگرى نیز هست که هم اکنون از نظر خوانندگان گرامى مى گذرد:

تحلیل دیگر درباره شرور
تحلیل دیگرى که درباره شرور وجود دارد بحث حقیقى و نسبى بودن شرور است با این پرسش که آیا بدى و شرور یک صفت حقیقى است یا نسبى؟
با یک بررسى کوتاه خواهیم دید که بدى ها و شرور یک نوع امر نسبى است نه حقیقى و هرگز هیچ موجودى در حد ذات خود بد نیست، و بدى یک نوع حالتى است که در موقع برقرارى و مقایسه میان دو شى، پدید مى آید، مثلاً سّم مار، و زهر عقرب، و درندگى گرگ براى خود آن ها بد نیست و با وجود آنها کمال سازگارى را دارد، و مایه تکامل و بقاى زندگى آنها است بلکه تنها از آن نظر بد است که مایه فناى انسان و آسیب پذیرى او است. باران سیل آسایى که مى بارد، هرگز در حد ذات بد و زشت نیست بلکه موقع مقایسه، به یکى از این دو صفت، توصیف مى گردد، مثلاً از آن جهت که در فصل مناسبى ببارد و در سایه آن دشت و باغ و بستان سبز گردد، خوب و خیر خواهد بود ولى از آن نظر که مایه خرابى و ویرانى چهارخانه گلى در گوشه بیابان مى گردد، شر و بدى نامیده مى شود خداى بزرگى که عقرب زهر دار را آفریده، دو کار مستقل انجام نداده است یکى این که عقرب را با نیش و سمّ آفریده، دیگر آن که آن را شر و بد خلق کرده باشد، بلکه او یک کار بیش انجام نداده است و آن این که به چنین موجودى جامه هستى پوشانیده است و این ما هستیم که موجودى را با دیگرى مقایسه مى کنیم، سپس آن را به بدى و زشتى توصیف مى نماییم.( [۲])
[۱] . جهت مطالعه بیشتر پیرامون بلاها و شرور، از نظر ناسازگارى آنها با حکمت و عدل الهى، به کتاب « شناخت صفات خدا» ص ۲۲۷ـ ۲۸۰ نوشته آیه اللّه سبحانى مراجعه شود.
[۲] . منشور جاوید، ج۲، ص ۲۷۱ـ ۲۷۸.



موضوعات: بدون موضوع
   سه شنبه 11 اسفند 1394نظر دهید »

1 ... 82 83 84 ...85 ... 87 ...89 ...90 91 92 ... 328

اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        
جستجو