دعای دسته جمعی برای آمدن آخرین ذخیره ی خدا
***مرابخوانید تا اجابت کنم شما را***(غافر آیه60)
بقیة الله بهتر است برای شما اگر مؤمن باشید (هود آیه 86)
امام حسن عسگری علیه السلام می فرمایند:
در غیبت فرزندم مهدی (ع) فقط کسانی از هلاکت نجات پیدا می کنند
که برامامت اوثابت قدم مانده وخداوند توفیق دعا برفرج به آنان عطا نماید.
وقتي عيد نوروز شد، غسل كن، لباس نو بپوش، خضاب كن، حمّام برو، بوي خوش استعمال كن. بعد ميفرمايد: مستحب است روزه بگيريد و بعد از نماز ظهر و عصر چهار ركعت نماز بخوان …
چرا اسلام نوروز را تأیید کرده است؟
به گزارش خبرگزاری اهل بیت(ع) ـ ابنا ـ آیتالله العظمی مظاهری جایگاه عید نوروز در اسلام و علت مهر تأیید ائمه اطهار (ع) بر این عید را تشریح کردهاند.
متن سخنان این مرجع تقلید به شرح ذیل است:
انواع عيد
ما ايرانيها سه عيد داريم: اوّل، عيد اسلامي، كه مسلمانهاي ديگر هم دارند، مثل عيد فطر و عيد قربان كه در اين دو عيد نماز عيد هم وارد شده است و در قنوت نماز هم نام عيد ذکر شده است. همچنين عيد مولود پيغمبر اكرم(ص) و يا مبعث آن حضرت.
عيد دوّم، عيد مذهبي است كه فراوان است و همان عيدهايي است كه شيعه دارد و عمده ی اين عيدها، عيد غدير و نيمه ی شعبان است. همه اعياد مذهبي ما مهم است، اما عيد غدير و نيمه شعبان، يعني ميلاد باسعادت حضرت وليّ عصر «ارواح العالمين فداه» اهميّت خاصّي دارد.
عيد سوم ما ايرانيها، عيد نوروز ميباشد كه يك عيد ملّي است، يعني ايرانيها اين عيد را دارند.
عيد نوروز از نظر اسلام
از روايات فهميده ميشود ائمّه طاهرين(ع) اين عيد را نه تنها رد نكردهاند بلكه امضاء كردهاند. مرحوم محدّث قمي در مفاتيح از امام صادق(ع) چنين نقل ميكند كه آن حضرت به معلّي بن خُنيس فرمود: وقتي عيد نوروز شد، غسل كن، لباس نو بپوش، خضاب كن، حمّام برو، بوي خوش استعمال كن. بعد ميفرمايد: مستحب است روزه بگيريد و بعد از نماز ظهر و عصر چهار ركعت نماز بخوان، دو تا دو ركعتي. در ركعت اول بعد از حمد ده مرتبه «انّا انزلنا» و در ركعت دوم ده مرتبه «قل يا ايها الكافرون» در ركعت سوم ده مرتبه «قّل هو الله احد» و در ركعت چهارم ده مرتبه سوره ی فلق و ده بار سوره ناس. بعد دعايي نقل ميكند كه جزء نماز نيست و ميتوان در سجده و غير سجده خواند[1].
اين دعا جملهاي دارد كه ميفرمايد «فَضَّلْتَهُ وَ كَرَّمْتَهُ» يعني خدايا اين عيد را تو فضيلت دادي و تو بزرگ شمردي. معلوم ميشود امامان معصوم(ع) اين عيد را به نام عيد ملّي امضا كردهاند.
شايد امضاي ائمّه ی طاهرين(ع) براي دليل ديگري باشد. در بعضي از روايات دارد كه عيد غدير مصادف بوده است با عيد نوروز. يعني روزي كه پيامبر اكرم(ص) اميرالمؤمنين(ع) را به خلافت منصوب كردند، مصادف بوده است با عيد نوروز. نميدانم درست است يا نه. مخصوصاً از نظر علم اعداد و علم رياضي فضيلت ديگري براي اين عيد درست كردهاند كه نميدانم درست است يا نه. آنچه ميدانم اين است كه اين عيد يك امتيازهايي و خصوصيّتهايي دارد كه در اسلام خيلي مطلوب است.
خصوصيت اول
نظافت در عيد نوروز است. مردم لباس نو ميپوشند، حمام ميروند. اسلام ميگويد: «النظافةُ مِنَ الْايمان». از اين روايت فهميده ميشود كه آدمي كه نظيف نيست، مسلمان واقعي نيست. قرآن ميفرمايد:
(يا بَني ادَمَ خُذُوا زينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ)[2]
وقتي ميخواهي به مسجد بروي، در اجتماعي وارد شوي، نظيف باش، دندانهايت را مسواك بزن، لباس نو بپوش، عطر بزن. اگر عرق پا يا بدنت بو ميدهد رفع كن، و بالاخره، تر و تميز وارد اجتماع شو. حتي پيامبر(ص) ميفرمايد:
«لَوْ لا اَنْ اَشُقَّ عَلي اُمَتّي لَاَمَرْتُهُمْ بِالسِّواكِ مَعَ كلِّ صَلاةٍ»[3]
ميترسم بر اُمّتم مشقّت و سختي تحميل شود والاّ مسواك كردن را به آنان واجب ميكردم.
اسلام دوست ندارد لباس سنگين قيمت باشد. اما به همان اندازه كه نميخواهد لباس سنگين قيمت باشد، ميخواهد كه تميز باشد.
تأکید اسلام بر لباس سفید
يكي از عللي كه به پوشيدن لباس سفيد سفارش شده است، اين است كه چرك لباس سفيد زود نمايان ميشود و مجبورند بشويند. اگر يقه كُت مسلماني چركين باشد، اگر كفش مسلماني خاكآلوده باشد، اگر از نظر ظاهر تميز نباشد، اسلامش كامل نيست. اسلام دوست دارد وقتي وارد اجتماعي ميشويد تميز باشيد. در روايات ميخوانيم وقتي پيغمبر اكرم(ص) ميخواستند وارد كوچه بشوند، در آينه نگاه ميكردند واگر آينه نبود در آب نگاه ميكردند تا لباس و عمامهشان كج و نامرتّب نباشد[4]. ما لباسمان ولو ارزان قيمت باشد، بايد تميز باشد. اين خانه تكاني كه در اين عيد وجود دارد، كار خوبي است. در روايات ميخوانيم كه وجود تار عنكبوت در سقف، آشغال در زير فرش، چركين بودن صحن يا سالن خانه موجب فقر ميشود. رحمت خدا از اين خانه برداشته ميشود. ملائكه ميروند و شياطين وارد ميشوند. در روايات به تميز بودن خانه اشاره شده است.
يكي از وظايف سنگين خانمها اين است كه قبل از آمدنِ شوهرش، خود را و خانه را براي آمدن او مهيّا كند. سرو صورت را آراسته كند. لباسي را كه شوهرش دوست دارد، بپوشد. حتّي بچّههايش را تميز كند. خانه را تميز كند. اگر موقع ناهار است سفره را بيندازد و… والاّ از نظر شوهرداري پايش لنگ است؛ و اگر خانمي، شوهردار خوبي نباشد و وظيفه همسري را به خوبي انجام ندهد، معلوم نيست به بهشت برود.
وقتي به خانه وارد ميشوي مواظب باش پايت بوي عرق ندهد، بدنت بو ندهد مواظب باش لباست كثيف نباشد، لباسهاي در خانهات نظيف باشد و بالاخره وقتي وارد خانه شدي اول بايد دست و صورت را بشوييد، وضو بگيريد، اگر وضو نميگيريد تميز باشيد، و اگر تميز نيستيد (به علت سركار رفتن و… ) حتماً دوش بگيريد. با بدن تميز سرسفره بنشينيد.
اينها وظيفه مردي است كه از بيرون وارد خانه ميشود. اگر به وظيفهاش عمل نكند، از نظر زنداري لنگ است و چنين فردي معلوم نيست به بهشت برود.
كار اساسي زن، شوهرداري و بچّهداري است. اگر كار اجتماعي دارد، بايد در كنار اين دو وظيفه باشد. زيرا كار اصلي زن بسيار سنگين است.
از اين رو اسلام با عيد نوروز موافق است، زيرا مردم بيشتر به نظافتِ خانه و فرزند و خودشان ميرسند.
خصوصيت دوم عيد نوروز
رفت و آمدهايي است كه در اين ايام نوروز انجام ميشود. اسلام اين كار را نيز بسيار دوست دارد. پيغمبر اكرم(ص) ميفرمايد:
«المؤمِنُ يألَفُ و يُؤلَفُ و لا خَيْرَ في مَنْ لا يَألَفْ وَلا يُؤلَف»[5]
يعني مسلمان آن كسي است كه رفت و آمد با ديگران دارد و مسلمان كسي است كه آلف و مألوف است. مردم او را ميپذيرند و مردم را ميپذيرد. هم او مردم را دوست دارد و هم مردم او را دوست دارند. هم رفت دارد و هم آمد. بعد ميفرمايد: اگر كسي حال گوشهنشيني داشته باشد، با هيچ كس رفت و آمد نداشته باشد، حتّي در متن اجتماع نباشد، خيري در اين فرد نيست.
تقواي منفي را اسلام نميخواهد، گر چه چيز خوبي است، ولي اسلام نميخواهد. معناي تقواي منفي آن است كه شما در خانه تنها بنشيني و با كسي رفت و آمد نكني؛ و چون تنها هستي، غيبت نميكني، تهمت نميزني، دروغ نميگويي نگاه به نامحرم نميكني و…
البته انسان گناه نكند خوب است، اما اسلام ميگويد تقواي مثبت از تو ميخواهم، يعني بايد در متن اجتماع باشي و غيبت نكني. بايد در ميان مردم باشي، اما تهمت نزني، شايعه پراكني نكني، دروغ نگويي و چشم چران نباشي.
پي نوشت ها:
[1]. مفاتيح، اعمال عيد نوروز (فصل يازدهم).
[2]. سوره ی اعراف، آيه ی 31. ترجمه: «اي بني آدم! زينتهاي خود را در مقام عبادت برگيريد.»
[3]. بحارالانوار، جلد 73، صفحه ی 126 و فروع كافي، جلد 3، صفحه ی 22.
[4]. بحارالانوار، جلد 16، صفحه ی 249 (مضمون روايت در متن نقل شده است).
[5]. كنزالعمال، جلد 1، صفحه ی 142، حديث شماره ی 679.
مهدویت و عدالت خواهی بال سبز شیعه
شیعه پرنده ای است که افق پروازش خیلی بالاتر از تیرهای ماست، پرنده ای است که دو بال دارد. بال سبز و بال سرخ. بال سبز این پرنده همان مهدویت و عدالت خواهی و بال سرخ او شهادت طلبی است که ریشه در کربلا دارد. . .
مکتب شیعه به عنوان یکی از سه رکن اساسی انقلاب اسلامی ایران در کنار ارکان مردم و رهبری با محتوایی متفاوت از دیگر مکاتب رایج که عموماً در قالب لیبرالیسم و سوسیالیسم مطرح میشوند، توانست بسترساز انقلابی شود که در روش، آرمان و اهداف تفاوت های بنیادین با مکاتب ماتریالیستی رایج دارند. به شهادت بسیاری از اندیشمندان وجود دو پارامتر اصلی مذهب شیعه “جهاد وشهادت” و “انتظار و مهدویت” باعث آن شد که انقلاب اسلامی ایران قابل گنجاندن درقالب های رایج تحلیل انقلاب ها نباشد.
در جوامع غربى انقلاب ها به صورتى کاملا فرموله رخ مى دهند، به بیان ساده تر و درقالب یک فرمول میتوان گفت:"انحطاط طبقه حاکم” و “نارضایتى مردم” پیش شرط وقوع انقلاب ها هستند و انقلاب نیز محصول همین نارضایتیهاست. نگاه مکتب مارکسیسم نیز به مقوله انقلاب نگاهى کاملا ماتریالیستى با تکیه بر نظریه “زیر بنا” و"روبنا” و اختلافات طبقاتى کارل مارکس است، به عبارت دیگر تمام انقلاب هایی که تا به امروز در جهان به ویژه در دنیای غرب به وقوع پیوسته است را درقالب همین فرمول میتوان تبیین نمود. برای نمونه انقلاب های بزرگی نظیر انقلاب فرانسه، انقلاب بلشویکها در روسیه و یا انقلاب چین را با استفاده از فرمول بالا به راحتی میتوان تبیین نمود. انقلاب اسلامی ایران به عنوان یک “نمونه خاص” در شرایطی به وقوع پیوست که نه تنها طبقه حاکم روبه انحطاط نرفته بود بلکه در بهترین شرایط به سر میبرد، این امر چه در حوزه سیاست داخلی و چه در حوزه سیاست خارجی به وضوح نمایان بود و فکت های فراوانی (ازجمله افزایش بیسابقه قیمت نفت در دهه 50 خورشیدی) برای آن وجود دارد. از این رو تئوری هاى غربى در هر دو سطح کاربردى و تئوریک قدرت توجیه و تفسیر این انقلاب را ندارند و روح انقلاب اسلامى ایران با دیگر انقلابهاى جهان تفاوتى بنیادین دارد. میشل فوکو از جمله افرادیست که انقلاب اسلامى ایران را به صورتى مبنایى مورد بررسى قرارداده است.
میشل فوکو فیلسوف، تاریخدان و متفکر معاصر فرانسوى و از رهبران اصلی پسا ساختگرایى یا پست مدرن محسوب مى شود. علاقه فوکو به انقلاب اسلامی ایران به دلیل نظریه های خاصی است که او پیرامون مقولات تاریخ، قدرت و مدرنیسم دارد. او این انقلاب را مورد مناسبی برای محک نظریه های خود می بیند(فراهانی، روزنامه رسالت،1385). فوکو از منظر فرهنگی، انقلاب ایران را تحلیل می کند. او از فرهنگ اسلامی و شیعی به عنوان یک پتانسیل قوی سخن به میان آورده و معتقد است مردم ایران با مذهب شیعی و اسلامی خود قدرت و نیرویی تولید می کنند که به واسطه این نیرو رژیم تا دندان مسلح پهلوی وادار به تسلیم می شود. “معنویت” عاملى است که میشل فوکو در خصوص انقلاب اسلامى ایران تکیه زیادى بر روى آن داشته است. میشل فوکو در تحقیقات خود راجع به انقلاب اسلامى ایران، شیفتگى قابل توجهى نسبت به دو مفهوم “انتظار” و “شهادت “پیدا مى کند( نظری، سایت آفتاب، 1385).
وی برخلاف نظریهپردازان مارکسیست عقیده داشت جز باورهای دینی هیچ عامل دیگری قدرت بسیج اینچنین توده ها را ندارد بلکه این مذهب تشیع است که با تکیه بر موضع انتقادی خود توانسته این چنین بسیج سیاسی به راه اندازد. برخورد با انقلاب ایران، میشل فوکو را به مطالعه در زمینه تشیع برانگیخت و آن چه برای وی حیرت انگیز بود اولا وجود همانندیها در الاهیات مسیحی و الاهیات شیعی و ثانیا امکانات نهفته در الاهیات شیعی برای شکستن و برگذشتن از چارچوب گفتارهای مدرن بود. میشل فوکو، انقلاب ایران را نوید بخش ظهور گفتمان رادیکال سیاسی ـ عرفانی جدیدی میداند که از دل مفاهیم و آموزههای مذهبی که در طی قرون متمادی در پس لایههای غبار خرافه، ارتجاع و نسیان مدفون شده بود، سربرآورد است(زرشناس، سایت باشگاه اندیشه، 1386). فوکو در نگاهی به مفهوم انتظار در مذهب شیعه بر این امر تاکید میکند؛ این اصل که حقیقت با آخرین پیامبر کارش به پایان نمی رسد و بعد از محمد (ص) دور دیگری آغاز می شود که دور ناتمام امامانی است که با سخن خود، با سرمشقی که با زندگی خود می دهند، و با شهادت خود حامل نوری هستند که همواره یکی است و همواره دگرگون می شود، نوری که شریعت را، که تنها برای این نیامده است که حفظ شود بلکه معنایی باطنی دارد که باید به مرور زمان آشکار گردد، از درون روشن می کند. بنابراین امام دوازدهم، هر چند پیش از ظهور از چشمها پنهان است، به طور کلی و قطعی غایب نیست، خود مردمند که هر چه بیشتر نور بیدارگر حقیقت بر دلشان بتابد بیشتر اسباب بازگشت او را فراهم می کنند(میشل فوکو، 1377، ص 42).
بر این اساس، مفهوم معنویت گرایی سیاسی، قلب تحلیل فوکو از انقلاب اسلامی ایران را تشکیل می دهد. فوکو با نگاهی فرصتگونه به وجود دو پارامتر شهادت و انتظار در مکتب شیعه از این مکتب به عنوان یک مکتب راهگشا در دنیای پر از بنبست مدرنیته نام برده است. در مقابل دیدگاه فوکو شاهد روایت دیگری از سوی فرانسیس فوکویاما هستیم که وجود مذهب شیعه و دو پارامتر اساسی و اصلی این مذهب(شهادت و انتظار) را تهدیدی برای بشریت و به ویژه تمدن غرب دانسته و خواستار سدنفوذ در برابر گسترش این مکتب شده است. این روایت به تبع پیروزی انقلاب اسلامی ایران و اهمیت یافتن گفتمان شیعه در جهان مطرح گردید.
فرانسیس فوکایاما نئومحافظه کار، پژوهشگر و تاریخ نگار ژاپنی الاصل و تبعه ی آمریکاست. وی با شخصیتی نیمه سیاسی ـ نیمه فلسفی دارای سابقه ی کار در اداره ی امنیت امریکا و نیز تحلیلگر نظامی در شرکت «رند» از شرکتهای وابسته به پنتاگون می باشد. وی در سال 1989 با نگارش مقاله «پایان تاریخ و واپسین انسان» که در سال 1991 با تفصیل بیشتر و به همین نام، به صورت کتاب چاپ گردید، به شهرت جهانی رسید. در این دو نوشته، فوکایاما به دفاع تاریخی از ارزشهای سیاسی غربی برخاست و استدلال کرد که رویدادهای اواخر قرن بیستم نشان می دهد که اجماعی جهانی به نفع لیبرال دموکراسی به وجود آمده است. فوکایاما در کنفرانسی که در اورشلیم برگزار شد به ترسیم اندیشه سیاسی شیعه پرداخت. او در این کنفرانس که بازشناسی هویت شیعه نام داشت می گوید:
“شیعه پرنده ای است که افق پروازش خیلی بالاتر از تیرهای ماست، پرنده ای است که دو بال دارد. یک بال سبز و یک بال سرخ، بال سبز این پرنده همان مهدویت و عدالت خواهی اوست، چون شیعه در انتظار عدالت به سر می برد، امیدوار است و انسان امیدوار هم شکست ناپذیر است و نمی توانید کسی را تسخیر کنید که مدعی است فردی خواهد آمد که در اوج ظلم و جور، دنیا را پر از عدل و داد خواهد کرد". بر اساس نظریه فوکایاما بال سبز شیعه همان فلسفه انتظار یا عدالت خواهی است. او می گوید: “بال سرخ شیعه، شهادت طلبی است که ریشه در کربلا دارد و شیعه را فنا ناپذیر کرده است” شیعه با این دو بال افق پروازش خیلی بالاست و تیرهای زهراگین سیاسی، اقتصادی، اجتماعی ، فرهنگی، اخلاقی و … به آن نمی رسد. وی اضافه می کند؛ آن نقطه که خیلی اهمیت دارد بعد سوم شیعه است: “این پرنده زرهی بنام ولایت پذیری بر تن دارد که آنها را شکست ناپذیر نموده است". در بین کلیه مذاهب اسلامی، شیعه تنها مذهبی است که نگاهش به ولایت، فقهی است؛ یعنی فقیه می تواند ولایت داشته باشد.
این نگاه، برتر از نظریه نخبگان افلاطون است. فوکایاما معتقد است: «ولایت پذیری شیعه که بر اساس صلاحیت هم شکل می گیرد، او را تهدید ناپذیر کرده است». در توضیح فنا ناپذیری شیعه می گوید: « شیعه با شهادت دو چندان می شود. شیعه عنصری است که هر چه او را از بین ببرند بیشتر می شود» و جنگ ایران و عراق را مثال می زند. در ادامه می گوید: «شما باید برای غرب هم امام زمان(انتظار) و کربلا(شهادت) و ولایت فقیه بتراشید» برای این کار ایشان مکتب جدیدی به نام «اوانجلیس» عرضه کرد که قدمتش به 1989 بر می گردد یعنی شش ماه بعد از نظریه جدید آقای فوکومایا. آنها معتقدند عیسی ناصری خواهد آمد. هرچه دوباره طول و عرض و ارتفاع امام زمان هست به عیسی ناصری نسبت داده اند! گفته اند زمانی که دنیا پر از ظلم و جور شود عیسی ناصری خواهد آمد تا آن را پر از عدل و داد کند! در همین ر استا شبکه ای درست کردند به نام T . B . N که کارش تحلیل محتوای وقایعی است که در جامعه رخ می دهد وقتی سونامی رخ داد پرفسور هالدینگ زی (شاگرد فوکایاما) بیش از بیست ساعت تفسیر کرد که این یکی از علائم ظهور عیسی مسیح است.
پس این فکر چهار پایهی اساسی دارد: اسارت غیبت انتظار نجات، از انتظار و اعتقاد به این که نجات بخشی که اکنون غائب است خواهد آمد و عدالت را مستقر خواهد کرد و بشریت را نجات خواهد داد و حقیقت و عدل و برابری پیروز خواهد شد، به صورت منفیش دشمنان عدالت و عاملین فساد و تبهکاری و کسانی که هیچ مسوولیتی در زندگیشان نمی شناسند و هیچ حدی از شرارت و فسادشان را محدود نمی کنند استناد می کنند، به این معنا مردم را قانع و معتقد می کنند که نجات بشر و استقرار عدالت فقط و فقط موکول به ظهور نجات بخش خاص غیبی است نه هیچ کس و کسان دیگر و چنین استدلال می کنند که اگر ما عدالت را استقرار نمی دهیم و اگر قدرتی یا حکومتی ظلم و فساد می کند، جبری و طبیعی است غیر عادی نیست و چون طبیعی است باید پذیرفت که پذیرفتنی است و چون ناگذیر و حتمی است در برابرش مخالفت و مقاومت ممکن نیست و هر کوشش و فداکاری در راه عدالت و اصلاح عموم بیهوده است، پوچ است.
می بینیم که غیبت – با این گونه توجیه از “انتظار منفی” بهترین وسیله است برای کسانی که جنایت و ظلم و ستم و فساد می کنند و دین و مذهب را آلت منافع گروهی و مادی و سیاسی و معنوی خودشان کرده اند تا به نیابت امام از پیروان او کار بگیرند و بر گرده اندیشه و اقتصاد و زندگی و کوشش و فعالیت آنها سوار شوند. اما همین اصول با همین اعتقادات یعنی اعتقاد به انتظار، اعتقاد به دوره غیبت و اعتقاد به جبری و حتمی بودن نجات در آخرالزمان، یک رویه متضاد با این رویه دارد که بزرگترین قدرت نفی کننده این عوامل است و مردمی که مجهز به این ایدئولوژی اند نیرومند ترین سلاح را برای نابودی فساد و بزرگترین ضربه را برای کوبیدن ظلم و بزرگترین انرژی برای حرکت به طرف آینده دارا می باشند.
منابع:
- عباس فراهانی، روزنامه رسالت، 18/11/1385 ، شماره 6079،ص18، اندیشه سیاسی
- شهریار زرشناس(1386)، بازخوانی کوتاه رویکرد فوکو نسبت به انقلاب اسلامی ایران، سایت باشگاه اندیشه.
- میشل فوکو(1377)، ایرانی ها چه رویایی در سر دارند؟، ترجمه حسین معصومی همدانی، ،تهران: انتشارات هرمس، چاپ سوم.
- میشل فوکو(1380)، ایران: روح یک جهان بی روح، ترجمه نیکو سرخوش و افشین جهاندیده، ، تهران: نشر نی، چاپ دوم.
- منوچهر محمدی(1380)، انقلاب اسلامی؛ زمینه ها و پیامدها، تهران: نشر معارف.
- محمد مهدی نظری(1385)،بررسی انقلاب اسلامی، سایت آفتاب.
پایگاه فرهنگی ومذهبی آخرین وارث
سیمای امام مهدی (عج) در قرآن کریم
در قرآن، آیات بسیارى وجود دارد كه به شهادت روایات مستند و معتبر، درباره حضرت مهدى(علیه السلام) و قیام جهانى او نازل گردیده است قرآن مجید نیز نسبتبه این موضوع اهتمام ویژهای داشته و اراده و خواستخداوند متعال را بر این میداند که دوران کومتشیطان به پایان رسد و بساط پیروان او برچیده شود و حتما تمام بندگان صالح خداوند در همه جای زمین به حکومت رسند و سراسر گیتی به آنان سپرده شود تا قوانین اسلام به طور کامل و همه جانبه تطبیق و اجرا و سعادت افراد بشر تضمین و تامین گردد و هدف نهایی از زندگی تحقق پذیرد
بیش از یکصد و بیست آیه از آیات قرآن به مساله مهدویت تفسیر شده است که در اینجا به برخی از آنها اشاره میکنیم:
1 - « الم× ذلک الکتاب لا ریب فیه هدی للمتقین× الذین یؤمنون بالغیب و …» (1)
امام صادق علیه السلام در ذیل این آیه فرمودند: «متقیان شیعیان علی علیه السلام هستند و غیب همان حجت غائب است». (2)
2 - «و ذکرهم بایام الله». (3) از امام باقر علیه السلام روایت است که فرمود: «ایام الله عز و جل ثلاثة: یوم یقوم القائم علیه السلام و یوم الکرة و یوم القیامة; (4)
روزهای خدا سه تا ست: روزی که قائم علیه السلام قیام خواهد کرد، و روز رجعت و روز قیامت».
3 - «قال رب فانظرنی الی یوم یبعثون قال فانک من المنظرین الی یوم الوقت المعلوم». (5)
از امام صادق علیه السلام درباره این آیه و وقت معلوم سؤال شد. آن حضرت در جواب فرمودند:
«وقت معلوم روز قیام قائم آل محمد است. هرگاه خداوند او را برانگیزد در مسجد کوفه ابلیس میآید در حالی که بر زانوهایش راه میرود و میگوید: ای وای از این روزگار، آن گاه با پیشانیش گرفته شده، گردنش زده میشود، آن هنگام روز وقت معلوم است که مدت او به پایان میرسد». (6)
4 - «و من قتل مظلوما فقد جعلنا لولیه سلطانا فلا یسرف فی القتل انه کان منصورا»; (7)
«و هر آنکه مظلوم کشته شود پس البته که ما برای ولی او حکومت و تسلط دادیم، پس مبادا در کشتن اسراف کند که او منصور است.»
وقتی از امام صادق علیه السلام درباره این آیه سؤال شد، آن حضرت در جواب فرمودند:
«آن قائم آل محمد صلی الله علیه و آله است که خروج میکند و به انتقام خون حسین علیه السلام دشمنان را میکشد. پس چنانچه اهل زمین را به قتل رساند مسرف نخواهد بود.» (8)
5 - «و قل جاء الحق و زهق الباطل ان الباطل کان زهوقا»; (9)
«و بگو که حق آمد و باطل نابود شد که همانا باطل محو شدنی و سزاوار نابودی است.»
امام صادق علیه السلام در تفسیر این آیه شریفه فرمودند: «اذا قام القائم علیه السلام ذهب دولة الباطل; (10) هرگاه قائم علیه السلام بپا خیزد، دولتباطل از بین میرود [و زایل میگردد].»
6 - «و لقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر ان الارض یرثها عبادی الصالحون»; (11)
«و به راستی که ما پس از نوشتن در ذکر [تمام کتب آسمانی یا تورات ]در زبور نیز نگاشتیم که البته بندگان صالح من زمین را به ارث خواهند برد.»
علی بن ابراهیم در تفسیرش که منسوب به امام صادق علیه السلام است در معنی این آیه گوید: «فرموده، تمام کتابها [ی آسمانی] ذکر [خداوند] است، البته بندگان صالح من زمین را به ارث خواهند برد × فرمود: حضرت قائم علیه السلام و اصحاب اویند.» (12)
7 - «و عدالله الذین آمنوا منکم و عملوا الصالحات لیستخلفنهم فی الارض …»; (13)
«خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده و عمل صالح انجام دادهاند وعده فرموده که آنها را [در ظهور امام قائم علیه السلام ]در زمین خلافت دهد … .»
امام صادق علیه السلام درمعنای این آیه شریفه میفرماید: «درباره حضرت قائم علیه السلام و اصحاب او نازل گشت.» (14)
8 - «امن یجیب المضطر اذا دعاه و یکشف السوء و یجعلکم خلفاء الارض»; (15)
«آیا آن کیست که دعای مضطر را هنگامی که او را میخواند به اجابت میرساند و رنج و غم را برطرف میسازد و شما را جانشینان زمین قرار میدهد؟»
از امام باقر علیه السلام یا امام صادق علیه السلام درباره این آیه نقل شده است که فرمودند: «این آیه درباره قائم از آل محمد صلی الله علیه و آله نازل شده، هرگاه که خروج کند معمم میشود و در کنار مقام نماز گذارد و به درگاه پروردگارش تضرع نماید، پس هیچ پرچمی از او رد نشود.» (16)
9 - «و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمة و نجعلهم الوارثین»; (17)
«و ما اراده کردیم بر آنان که در زمین مستضعف شدند منت گذاریم و آنان را پیشوایان و وارثان زمین قرار دهیم.»
روایات در مورد اینکه این آیه درباره امامان از آل محمد صلی الله علیه و آله نازل شده بسیار است که در کتاب «البرهان» یاد گردیده است. (18)
10 - «اعلموا ان الله یحی الارض بعد موتها»; (19)
«بدانید که البته خداوند زمین را پس از مردن آن زنده خواهد کرد.»
از امام باقر علیه السلام درباره این آیه نقل شده است که فرمود: « خداوند عز و جل زمین را به وسیله حضرت قائم علیه السلام زنده میکند، پس از مردن آن.» (20)
برای رعایت اختصار بقیه آیات را تنها با ذکر شماره و منبع استناد به پایان میبریم.
11 - بقره/ 148: «فاستبقوا الخیرات …» (21)
12 - بقره/ 155: «ولنبلونکم بشیء من …» (22)
13 - آل عمران/ 83: «و له اسلم من فی السموات …» (23)
14 - آل عمران/ 200: «یا ایها الذین آمنوا اصبروا و …» (24)
15 - نساء/ 47: «یا ایها الذین اوتوا الکتاب …» (25)
16 - نساء/ 59: «یا ایها الذین آمنوا اطیعوالله و …» (26)
17 - نساء/ 69: «و من یطع الله و الرسول فاولئک …» (27)
18 - نساء/ 77: «الم تر الی الذین …» (28)
19 - نساء/ 159: «و ان من اهل الکتاب …» (29)
20 - مائده/ 14: «و من الذین قالوا انا نصاری …» (30)
21 - انعام/ 44: «فلما نسوا ما ذکروا به فتحنا …» (31)
22 - انعام/ 158: «هل ینظرون الا ان تاتیهم …» (32)
23 - اعراف/ 53: «هل ینظرون الا تاویله یوم …» (33)
24 - اعراف/ 157: «الذین یتبعون الرسول …» (34)
25 - اعراف/ 159: «و من قوم موسی …» (35)
26 - انفال/ 33: «و قاتلوهم حتی لا تکون فتنة و …» (36)
27 - توبه/ 33: «هو الذی ارسل رسوله بالهدی و …» (37)
28 - یونس/ 20: «و یقولون لولا انزل علیه آیة …» (38)
29 - طه/ 135: «فستعلمون من اصحاب الصراط …» (39)
30 - انبیاء/ 11 تا 15: «و کم قصمنا من قریة …» (40)
پینوشتها :
1) بقره/ 1 تا 3.
2) کمال الدین و تمام النعمة، جلد 2، ص 340.
3) ابراهیم / 5.
4) صدوق، خصال، ص 108 و معانی الاخبار، ص 365.
5) حجر / 36 تا 38.
6) دلائل الامامة، ص 240 و تفسیر عیاشی، ج 2، ص 242.
7) اسراء/ 33.
8) کامل الزیارات، ص 63; عیون اخبار الرضا، ص 151.
9) اسراء/ 81.
10) کلینی، روضه کافی، ص 287.
11) انبیاء/ 105.
12) تفسیر قمی، ج 2، ص 77; مجمعالبیان، ج 7، ص 66.
13) نور/ 55.
14) نعمانی، کتاب الغیبة، ص 126; کافی، ج 1، ص 193.
15) نمل/ 62.
16) تاویل الایات الظاهرة، ص 403; کتاب الغیبة، چاپ مکتبة الصدوق، صص 181 و 182; تفسیر قمی، ج 2، ص 205.
17) قصص/ 5.
18) همچنین ر. ک: شیخ طوسی، الغیبة، ص 113.
19) حدید/ 17.
20) کمال الدین و تمام النعمة، ج 2، ص 668; کتاب الغیبة، ص 110.
21) ر. ک: کلینی، روضه کافی، ص 313.
22) ر. ک: کتاب الغیبة، نعمانی، ص 132; تفسیر عیاشی، ج 1، ص 68.
23) ر. ک: تفسیر عیاشی، ج 1، ص 183.
24) ر. ک: نعمانی، الغیبة، ص 105.
25) ر. ک: نعمانی، الغیبة، ص 149.
26) ر. ک: کمال الدین و تمام النعمة، ج 1، ص 253.
27) ر. ک: تفسیر قمی، ج 1، ص 142.
28) ر. ک: روضه کافی، ص 330.
29) ر. ک: تفسیر قمی، ج 1، ص 158.
20) ر. ک: کافی، ج 5، ص 352.
31) ر. ک: تفسیر قمی، ج 1، ص 200.
32) ر. ک: کمال الدین و تمام النعمة، ج 2، ص 336.
33) ر. ک: تفسیر عیاشی، ج 1، ص 235.
34) ر. ک: کافی، ج 1، ص 429.
35) ر. ک: تفسیر عیاشی، ج 2، ص 32.
36) ر. ک: مجمعالبیان، ج 4، ص 543.
37) ر. ک: کمال الدین و تمام النعمة، ج 2، ص 670; تفسیر عیاشی، ج 2، ص 87.
38) ر. ک: کمال الدین و تمام النعمة، ج 2، ص 340.
39) تاویل الآیات الظاهره، ص 323.
40) ر. ک: روضه کافی، ص 51.
41) نوشتار پیش رو اقتباس از همین کتاب است
منبع : پایگاه اطلاع رسانی حکومت جهانی امام مهدی(عج)
لااله الا الله
فریاد های قبر
اَلْقَبْرُ یُنادِی کُلُّ یَوْمٍ بِخَمْسَ کَلَماتٌ
قبر در هر روز پنج کلمه را فریاد میزند.
.1 اَنا بَیْتُ الْوَحْدَه فَاحْمِلوا اِلیَّ اَنیساً
من خانه تنهاییم پس با خود انیس و مونسی به سوی من آورید(تلاوت قرآن)
.2 اَنا بَیْتُ الْظُّلْمَه فَاحْمِلوا اِلیَّ سِراجاً
من خانه تاریکی هستم پس با خودتان چراغی به سوی من آورید نافله شب
.3 اَنا بَیْتُ التُرابْ فَاحْمِلوا اِلیَّ فِراشاً
من خانه خاکیی هستم پس با خودتان فرشی به سوی من بیاورید عمل صالح
.4 اَنا بَیْتُ الْعِقابْ فَاحْمِلوا اِلیَّ تَرْیاقاً
من خانه گزندگان هستم پس با خودتان پادزهری به سوی من بیاورید( لااله الا الله و محمد رسول الله و علی ولی الله)
.5اَنا بَیْتُ الْفَقْرْ فَاحْمِلوا اِلیَّ کَنْزاً
من خانه فقر هستم پس با خودتان گنجی به سوی من بیاورید( صدقه)
<< 1 ... 58 59 60 ...61 ...62 63 64 ...65 ...66 67 68 ... 328 >>