آخرين نبرد در آخرالزمان
شوق آتشين باز آمدن يا آمدن منجى موعود، قرن ها است بشر وامانده از عدالت، معنويت و آزادى را بى قرار ساخته است. هرچند افق نگاه مردمان، گونه هاى مختلفى به انتظار بخشيده است ، اما اين واژه در معناى عام خود يكى از مشتركات بشر وانسان معاصر به حساب مى آيد. در اين ميان، اديان ابراهيمى به اين مسأله اهميتى ويژه مى دهند; چرا كه ظهور موعود در هر يك از اين اديان به مفهوم تشكيل حكومت و سرورى بر ديگران است.

شوق آتشين باز آمدن يا آمدن منجى موعود، قرن ها است بشر وامانده از عدالت، معنويت و آزادى را بى قرار ساخته است. هرچند افق نگاه مردمان، گونه هاى مختلفى به انتظار بخشيده است ، اما اين واژه در معناى عام خود يكى از مشتركات بشر وانسان معاصر به حساب مى آيد. در اين ميان، اديان ابراهيمى به اين مسأله اهميتى ويژه مى دهند; چرا كه ظهور موعود در هر يك از اين اديان به مفهوم تشكيل حكومت و سرورى بر ديگران است. باتوجه به شرايط كنونى، آنچه دغدغه اين نوشتار را فراهم ساخته است، نگاهى كوتاه به بازخوانى انديشه موعود در جهان مسيحيت است. اين مسأله از آن جا مهم و در خور اعتنا است كه هم اينك بخشى از جهان مسيحيت با تكيه بر وعده هاى توراتى ـ انجيلى و فن آورى موجود در دنياى غرب به گونه اى خاص به تأويل و تفسير آخرالزمان و انديشه انتظار مى پردازد و با ارائه نگاهى جنگ طلبانه، تمامى اهرم هاى خود را براى تحميل نظريه خويش به كار مى برد. از اين رو، با گذرى كوتاه بر انديشه بازگشت مسيح، تلاش خواهيم نمود تا از زاويه اى ديگر به اين ماجرا بنگريم.

مسيحيان و بازگشت مسيح
انديشه بازگشت عيسى(عليه السلام) يكى از باورهاى غالب جامعه مسيحيت است. اين شوق و انتظار، در بخش هاى قديمى تر عهد جديد مانند رساله اول و دوم پولس به تسالونيكيان به خوبى منعكس گشته است. اما در رساله هاى بعدى مانند رساله هاى پولس به تيموتاؤس و تيطس، همچنين رساله هاى پطرس به بعد اجتماعى مسيحيت توجه شده است. اين مسأله از آن جا ناشى مى شد كه عيسويان با گذشت زمان پى بردند كه بازگشت مسيح(عليه السلام)برخلاف تصور آنان نزديك نيست. هرچند اقليتى از آنان بر اين عقيده باقى ماندند كه عيسى به زودى خواهد آمد و حكومت هزارساله خود را تشكيل خواهد داد; حاكميتى كه به روز داورى پايان خواهد يافت. از همين رو، از دير باز گروه هاى كوچكى به نام هزاره گرا در مسيحيت پديد آمده اند كه تمام سعى و تلاش خود را صرف آمادگى براى ظهور دوباره عيسى در آخرالزمان مى كنند. البته، وجود آياتى در انجيل اين حالت انتظار را تشديد مى كند و با اشاره به عدم تعيين وقت ظهور، آن را ناگهانى معرفى مى كنند. به عنوان مثال، در انجيل متّا از زبان عيسى اين گونه نقل شده است: “شما نمى توانيد زمان و موقع آمدن مرا بدانيد; زيرا اين فقط در يد قدرت خداست. هيچ بشرى از آن لحظه (زمان ظهور) آگاهى ندارد حتى فرشتگان، تنها خدا آگاه است.” يا آن كه در انجيل لوقا به نقل از مسيح چنين آمده است: “هميشه آماده باشيد; زيرا كه من زمانى مى آيم كه شما گمان نمى بريد.”
روشن نگه داشتن چراغ انتظار در لابه لاى انجيل به چشم مى خورد: “كمرهاى خود را بسته و چراغ هاى خود را افروخته بداريد، بايد مانند كسانى باشيد كه انتظار آقاى خود را مى كشند كه چه وقت از عروسى مراجعت كند. تا هر وقت آيد و در را بكوبد، بى درنگ در را براى او باز كنند. خوشا به حال آن غلامانى كه آقاى ايشان چون آيد، ايشان را بيدار يابد. پس شما نيز مستعد باشيد; زيرا در ساعتى كه شما گمان نمى بريد پسر انسان مى آيد.”
مسيحيت ضمن تأكيد بر غيرمنتظره بودن بازگشت عيسى، هدف از اين بازگشت را ايجاد حكومتى الهى در راستاى حكومت الهى آسمان ها ارزيابى مى كند. علاوه بر اين، ظهور مسيح يگانه راه حل براى ادامه حيات و زندگانى برشمرده مى شود و عيسى منجى انسان ها و پادشاهف پادشاهان معرفى مى گردد. وى براساس سخنان دانيال نبى، نظام اجتماعى، اقتصادى، سياسى، تربيتى و مذهبى جهان را عوض خواهد كرد و جهانى بر مبناى راه و روش خدا بنا مى كند. مسيحيان همچنين علاماتى براى ظهور عيسى بن مريم قايل مى باشند: “عنقريب بعد از آن آزمايش سخت، روزگاران خورشيد تيره و تار مى گردد و ماه نور خود را از دست خواهد داد و ستارگان افول خواهند كرد و قدرت هاى آسمانى نيز به لرزه درخواهند آمد و سپس آثار و علايم ظهور آن مرد آسمانى آشكار خواهد شد و سپس تمامى قبايل زمين نگران و غمگين مى گردند و آن گاه عيسى از ابرهاى آسمان با جلال و شكوه و قدرت فرو خواهد آمد.”
در انجيل مرقس نيز ضمن تأكيد بر همين مضامين، به جمع آورى ياران توسط مسيح اشاره شده است: “سپس عيسى با شكوه و جلال و قدرت خواهد آمد و فرشتگان تحت امر خود را به اطراف و اكناف عالم روانه خواهد كرد و منتخبان خود را از چهارگوشه جهان از بالاترين نقطه آسمان تا پايين ترين نقطه زمين جمع خواهد كرد.” روايات اسلامى نيز بر آمدن مسيح(عليه السلام)صحه مى گذارند. از جمله آن كه، پيامبر(صلى الله عليه وآله)فرمودند: “سوگند به آن كه جانم به دست او است، به طور يقين عيسى بن مريم به عنوان داورى عادل و پيشوايى دادگر در ميان شما فرود خواهد آمد.”
مفسران در تفسير آيه 159 سوره نساء، آن را با بازگشت حضرت مسيح در آخر الزمان مرتبط مى دانند و اين آيه را در همين رابطه ارزيابى مى كند. به هر حال، مسأله فرود آمدن مسيح و بازگشت وى در آخرالزمان، از موضوعات مشترك انديشه انتظار نزد مسلمانان و مسيحيان است. البته، اسلام در اين رابطه منجى موعود را مهدى(عليه السلام)معرفى نموده، او را پيشواى آخرالزمان تلقى مى كند: “چگونه خواهيد بود، آن گاه كه عيسى بن مريم در ميان شما فرود آيد و پيشواى شما از خود شما باشد.” يا آن كه در روايتى ديگر از امام باقر(عليه السلام)نقل شده است: “پيش از قيامت (عيسى) به دنيا فرود مى آيد و هيچ كس از ملت يهود و مسيحى نمى ماند مگر آن كه پيش از مرگ به او ايمان آورد و آن حضرت پشت سر مهدى نماز مى گذارد.”
بى گمان بر هر پژوهشگر آگاه روشن است كه روايات اسلامى و اعتقادات مسيحى در رابطه با مسأله ظهور بسيار به هم نزديك هستند. مقايسه خبرهاى رسيده از روايات اسلامى در رابطه با پيشرفت غيرقابل تصور علوم در زمان ظهور ، ايجاد رفاه اجتماعى ، علايم ظهور و ساير موارد با آنچه آمد به روشنى اين مدعا را ثابت مى كند.
اين مسأله به خودى خود مى تواند زمينه هاى گفتوگو و هم انديشى بين انتظار اسلامى و مسيحى را فراهم آورد. ناگفته نماند كه حتى در برخى از انجيل هاى مورد پذيرش گروهى از پروتستان ها، به روشنى از ظهور نجات دهنده اى صحبت به ميان مى آيد كه از فرزندان پيامبر عربى است: مسيح در وصاياى خود به شمعون پطرس مى فرمايد: “اى شمعون! خداى من فرمود، تو را وصيت مى كنم به سيد انبيا، كه بزرگ فرزندان آدم و پيغمبران امى عربى است. او بيايد، ساعتى كه فرج قوى گردد و نبوت بسيار شود و مانند سيل جهان را پركند.”

بازگشت مسيح از زاويه اى ديگر
هزاره گرايى در ميان مسيحيت همواره وجود داشته است. اين انديشه اگرچه در طول تاريخ داراى فراز و نشيب هاى فراوانى بوده است، اما هم اينك با گذر از قرن بيستم و ورود به قرن بيست و يكم، اميدهاى تازه اى را پديد آورده است. با نگاهى به پايگاه هاى اينترنتى و حجم گسترده اطلاعات آن ها، شور انتظار به راحتى محسوس است. اين مسأله به تنهايى خطرخيز نيست، اما اگر اين مطلب را در كنار وقوع انقلاب اسلامى، ادعاى زمينه سازى ظهور، كه به وسيله برخى روايات نيز تأييد مى شود، نگاه هژمونيك و جهان شمول اسلام جذابيت هاى ذاتى شيعه و محتواى غنى آن را در نظر بگيريم، مسأله پيچيده تر خواهد شد. حال، اگر به آنچه گذشت تماميت طلبى غرب، نظريه جهانى سازى، انديشه “پايان تاريخ فوكوياما” و “جنگ تمدن ها” را بيافزاييم، خواهيم ديد كه انديشه انتظار يكى از موضوعات چالش خيز ميان جهان اسلام، به ويژه ايران و جهان غرب است. ساخت فيلم هاى روز استقلال، آرماگدون و ماتريس در پايان دهه نود و نوستراداموس در دهه هشتاد، نمادى از همين تقابل است; تقابلى كه با گذشت زمان، روز به روز جدى تر مى شود.

منتظران هارمجدون (آرماگدون)
يكى از موضوعاتى كه همواره در انديشه انتظار مسيحيت و اسلام به عنوان چالش مطرح بوده، نبرد آخرالزمان است. با نگاهى به تاريخ اروپا و امريكا در مقاطعى حساس، رهبران آنان با اشاراتى كوتاه و بسيار مبهم مطالبى را بيان مى داشتند كه بيان گر انديشه هاى درونى حاكم بر آنان بوده است. ناپلئون وقتى به دشت جرزال ميان جليله و سامريه در حوالى كرانه غربى رود اردن رسيد، گفت: “اين، ميدان بزرگ ترين نبرد جهان است.” وى اين مطلب را براساس آموزه هاى انجيلى ابراز داشت. اما به نظر نمى رسد هيچ پژوهشگر مسلمانى اين گفتار وى را، كه در تاريخ ثبت شده است، مورد توجه، تجزيه و تحليل قرار داده باشد. بيش از صد سال بعد، هنگامى كه فرانسه توانست با سوء استفاده از ضعف امپراطورى عثمانى، سوريه و لبنان را اشغال كند، ژنرال گورو فرمانده فرانسوى و فاتح دمشق، در حالى كه پاى خود را با تنفر و تكبر تمام بر مزار صلاح الدين ايوبى گذاشته بود، اظهار داشت: “هان اى صلاح الدين ما بازگشتيم!” اين رفتار متفرعنانه مخصوص اين فرمانده فرانسوى نبود. آلن بى، ژنرال انگليسى نيز كه خود در جنگى ديگر در زمان جنگ جهانى اول در هارمجدون پيروزى ارزشمندى را به دست آورده بود، هنگام ورود به قدس، سرمست از پيروزى خويش در برابر كنيسه قيامت ابراز داشت: “امروز جنگ هاى صليبى به پايان رسيد.” اين حادثه براى يهوديان از چنان اهميتى برخوردار بود كه اسرائيل زانگوئيل آن را “جنگ هشتم صليبى” ناميد.
در ادامه، خط سير اين انديشه را در رفتار جنگ جويانه آيزنهاور رئيس جمهور امريكا، در دهه پنجاه پى مى گيريم. وى اعلام كرد: “بزرگ ترين جنگى كه در پيش داريم، جنگى است براى تسخير افكار انسان ها.” اما وى ابراز نداشت كه سخن وى در واقع روشى براى تحقق نظريه حمبس برونهام، در كتاب “مبارزه براى جهان” است كه نوشته بود: “هدف ما ايجاد دولت جهانى امريكايى است، به گونه اى كه با دولت هاى جهان به رقابت برخيزد.”
در پى اين اظهارات تند و مهار گسيخته در دهه هشتاد با جنگ ستارگان ريگان، تفكر مذهبى وى در رابطه با مشيت الهى، جنگ براى نابودى دشمنان خدا و حكومت هزارساله مسيح روبه رو مى گرديم. پس از ريگان، بوش ـ پدر ـ با فروپاشى اتحاد جماهير شوروى، نظريه نظم نوين جهانى را مطرح مى سازد و فرزندش پس از حوادث يازده سپتامبر بار ديگر با نبش قبر انديشه ها و انگيزه هاى مدفون مذهبى، سخن از جنگ هاى صليبى به ميان مى آورد و كشورهاى ايران، عراق و كره شمالى را محور شرارت مى نامد. نگاه تفوق جويانه و نامدارى غرب نسبت به مسلمانان، با فراز و نشيب هايى مصلحتى در طول چند قرن اخير به خوبى روشن است.
حال، اين پرسش مطرح مى شود كه آيا همه اين اظهارنظرها اتفاقى است و از نگرش ليبراليستى غرب ناشى مى شود يا برآيندى است از ناگفته هاى ذهنى و عقيدتى غربيان، كه با بيان هاى گوناگون ابراز مى شود؟ از سوى ديگر، آيا اين نگاه خصمانه در انديشه انتظار منجى آخرالزمان نيز ردپايى از خود برجاى گذاشته است يا خير؟ گريس هال سل در جستوجوى پاسخ اين پرسش ها، كتاب “تدارك جنگ بزرگ” را به رشته تحرير درآورده است. اين نويسنده مسيحى ـ امريكايى به ريشه يابى دشمنى هاى غرب پرداخته، با دلايل گوناگون و مستند اين نظريه را اثبات مى كند كه برخى موضع گيرى ها و رفتارهاى خصمانه يا دوستانه برخى از سردمداران كشورهاى قدرتمند مسيحى، ناشى از يك عامل عقيدتى است; عاملى كه از سوى حركت هاى راست افراطى مسيحى به شدت در جامعه مسيحى تبليغ مى گردد و تاكنون با اقبال خوبى روبه رو بوده است. اين عامل چيزى جز “نبرد آخرالزمان” نيست; نبردى كه در دره مجدون رخ خواهد داد. براساس اين روايت عهد عتيق، پيكارى بزرگ بين ارتش دويست ميليونى شرق از يك سو، و ارتش يهودى مسيحى از سوى ديگر، به وقوع خواهد پيوست.
نبردهاى مجدون همزمان با بازگشت مسيح روى خواهد داد. براساس تأويل هاى گروهى از كشيشيان پروتستان، در اين جنگ از سلاح هاى هسته اى استفاده خواهد شد: “اى پسر انسان نظر خود را بر جوج، كه از زمين مأجوج و رئيس روش و ماشك و توبال است، بدار و بر او نبوت نما و بگو خداوند “يهوه” چنين مى فرمايد “اينك من اى جوج رئيس روش و ماشك و تو بال بر ضد تو هستم و تو را برگرانيده قلاب خود بر چانه ات مى گذارم و تو را با تمامى لشكرت بيرون مى آورم. اسبان و سواران، كه جميع ايشان با اسلحه تمام آراسته، جمعيت عظيمى با پسرهاو مجنّ ها و همگى اين ها شمشير به دست گرفته. فارس و كوش و فوط با ايشان و جميع ايشان با سپر و خود، جومرو تمامى افواجش و خاندان توجَرمه از اطراف شمال با تمامى افواجش و قوم هاى بسيارى همراه تو. پس مستعد شو و تو تمامى جمعيت كه نزد تو جمع شده اند، خويشتن را مهيا سازيد و تو مستحفظ ايشان باشد. پس از روزهاى بسيار از تو تفقد خواهد شد و در سال هاى آخر به زمينى، كه از شمشير استرداد شده است، خواهى آمد كه از ميان قوم هاى بسيار بر كوه هاى اسرائيل، كه به خرابه هاى دائمى تسليم شده بود، جمع شده است و آن از ميان قوم ها بيرون آورده شده و تمامى اهلش به امنيت ساكن مى باشند.” علاوه بر اين آيات، كه به چگونگى تشكيل سپاهيان مهاجم و پايان خوش جنگ مى پردازد، برخى ديگر جنبه هاى دهشت بار نبرد را روشن مى سازند: “خداوند يهوه مى گويد: در آن روز، يعنى در روزى كه جوج به زمين اسرائيل برمى آيد، همانا حدّت خشم من به بينيم خواهد برآمد… هر آينه در آن روز تزلزل عظيمى در زمين اسرائيل خواهد شد و ماهيان دريا و مرغان هوا و حيوانات صحرا و همه حشراتى كه بر زمين مى خزند و همه مردمانى كه بر روى جهانند و به حضور من خواهند لرزيد و كوه ها سرنگون خواهد شد و صخره ها خواهد افتاد و جميع حصارهاى زمين منهدم خواهد گرديد.” در كتاب زكرياى نبى، به چگونگى كشته شدن جنگاوران مهاجم اشاره شده است: “گوشت ايشان در حالتى كه بر پاى هاى خود ايستاده اند، كاهيده خواهد شد و چشمانشان در حدقه گداخته خواهد گرديد و زبان ايشان در دهانشان كاهيده خواهد شد.” شدت حادثه و تعداد كشتگان در اين نبرد عظيم، چنان زياد است كه در مكاشفه يوحنا از آن به عنوان ضيافت خداوند براى پرندگان ياد مى شود: “و ديدم فرشته اى را در آفتاب ايستاده كه به آواز بلند تمامى مرغانى را كه در آسمان پرواز مى كنند ندا كرده، مى گويد: بياييد و به جهت ضيافت عظيم خدا فراهم شويد. تا بخوريد گوشت پادشاهان و گوشت سپه سالاران و گوشت جباران و گوشت اسبان و سواران آن ها و گوشت همگان را چه آزاد، چه غلام و چه صغير و چه كبير.”
اين روايات عهد عتيق و انجيل، شباهت بسيارى با واقعه و نبرد قرقيسيا در روايات شيعى دارد. براى مثال، از امام صادق(عليه السلام) در همين زمينه نقل شده است: “ان لله مائدة بقرقيسيا يطلع مطلع من الماء…” “همانا براى خداوند در قرقيسيا سفره اى است كه سروش آسمانى از آن خبر مى دهد، پس ندا مى دهد اى پرندگان و اى درندگان زمين! براى سير گشتن ازگوشت ستمكاران شتاب كنيد.” امام باقر(عليه السلام) نيز ضمن تأكيد بر شدت واقعه مى فرمايند: “همانا واقعه اى براى فرزندان عباس و مروانى در قرقيسيا روى خواهد داد كه نوجوان را پير مى كند و خداوند هرگونه يارى را از آنان دريغ داشته، به پرندگان آسمان و درندگان زمين الهام مى كند تا از گوشت ستمگران سير شوند.” براساس تحليل هاى معتقدان نبرد آخرالزمان، 32 جمعيت جهان طى وقايع و حوادث ظهور از بين خواهند رفت. “خداوند مى گويد: “در تمامى زمين دو حصه منقطع شده، خواهند مفرد و حصه سوم در آن باقى خواهد ماند و حصه سوم را از ميان آتش خواهم گذرانيد و ايشان را مثل قال گذاشتن نقره قال خواهم گذاشت و مثل مصفا ساختن طلا ايشان را مصفا خواهم نمود و اسم مرا خواهند خواند و من ايشان را اجابت نموده، خواهم گفت: ايشان قوم من هستند و ايشان خواهند گفت كه يهوه خداى ما مى باشد.” اين نگاه نيز با روايات اسلامى مطابقت دارد; چرا كه از اميرمؤمنان(عليه السلام) در اين باره نقل شده است: “لا يخرج المهدى حتى يقتل ثلث و يموت ثلث و يبقى ثلث."; مهدى زمانى خروج خواهد نمود كه31 كشته مى شوند، 31 مى ميرند و31 باقى مى مانند. روايتى ديگر از امام صادق(عليه السلام)نيز بر همين مضامين تأكيد دارد.
مجموع اين روايات توراتى و انجيلى، دستاويزى قابل اعتنا به دست هزاره گرايان مسيحى و پيروان تندرو مشيت الهى داده است. البته، لازم به يادآورى است كه پيروان اين نظريه حتى به متحدان يهودى خود نيز رحم نمى كنند و ضمن آن كه معتقدند ميليون ها نفر از يهوديان در اين جنگ كشته مى شوند. آينده عده باقى مانده را نيز چنين ترسيم مى كنند: “پس از نبردهاى مجدون، تنها صد و چهل و چهار هزار نفر يهودى زنده خواهند ماند; و همه آنان اعم از مرد، زن و كودك، در برابر مسيح سجده خواهند كرد و به عنوان مسيحيان نوآيين، خود به تبليغ كلام مسيح خواهند پرداخت.” با وجود اصرار معتقدان به نبرد آخرالزمان بر واژه هاى مجدون، اين كلمه تنها يك بار در انجيل مطرح شده است. با اين حال، اين تفسير جنگ طلبانه در جوامع مسيحى به شدت بازتاب يافته است، به گونه اى كه در سال 1985 م. اين گونه تفسيرها، كه در قالب برنامه هاى تلويزيونى ارائه مى شد، تنها در امريكا حدود شصت ميليون مخاطب را به خود جذب نموده بود. همچنين فروش كتاب، “مرحوم سياره بزرگ زمين” كه در همين رابطه نوشته شده بود، به مرز هجده ميليون نسخه رسيد و در سراسر دهه هفتاد پرفروش ترين كتاب پس از انجيل به شمار مى رفت. هم اكنون امريكاييان به بيش از هزار و چهارصد ايستگاه راديويى، كه برنامه هاى مذهبى پخش مى كنند، گوش فرا مى دهند و هشتاد هزار كشيش بنيادگراى پروتستان روزانه از چهارصد ايستگاه راديويى به تبليغ مرام و مكتب خويش مى پردازند. اكثريت آن ها را هواخواهان مشيت الهى (نبرد پيروزمند مسيحيان در آخرالزمان) تشكيل مى دهند. اين مبلغان جنگ، كه بيش تر درباره حمايت خداوند از مسيحيان و عظمت و آينده درخشان ايشان سخن مى گويند، با استفاده از شبكه هاى تلويزيونى خويش هم اكنون حدود شصت كشور را تحت پوشش برنامه هاى خود قرار داده اند.
لازم به يادآورى است كه يكى از ايستگاه هاى تلويزيونى مروج اين نوع ديدگاه در جنوب لبنان حضور فعال دارد. يكى ديگر از فعاليت هاى درخور توجه اين گروه تربيت يك صد هزار كشيش متعصب و مدافع مسيحيت جنگ طلب مى باشد، كه عمده فعاليت خود را در امريكا متمركز نموده اند. جالب است بدانيم مفسران و نظريه پردازان اين نظريه تا پيش از فروپاشى اتحاد جماهير شوروى واژگانى همچون روش، ماشك، توبال، فارس، جومر و توجرمه را، كه به زعم اينان حريفان اصلى نبرد مجدون را تشكيل مى دهند، به ترتيب بر روسيه، مسكو، توبولسك (يكى از شهرهاى شوروى سابق)، ايران، شمال افريقا يا كشورهاى اروپاى شرقى و قزاق هاى جنوب روسيه تطبيق مى كردند. اين گروه نسبتاً قدرتمند علاوه بر آن كه، روابط خويش را با اسرائيل مستحكم مى سازند و تشكيل رژيم صهيونيستى را مقدمه ظهور مسيح ارزيابى مى كنند، در عين حال با توجه به اعتقادات خويش، با جريان صلح يا سازش خاورميانه مخالفت مى كنند. جرى فال ول، كه يكى از كشيشان معروف و از رهبران اين گروه هاى افراطى مى باشد، درباره روند صلح خاورميانه و پيمان كمپ ديويد مى گويد: “به رغم انتظارهاى خوش بينانه و دور از واقع بينى دولت ما، اين قرارداد پيمان پايدارى نخواهد بود. ما از صميم قلب براى صلح در اورشليم دعا مى كنيم، ما به يقين بالاترين احترام ها را براى نخست وزير اسرائيل و رياست جمهورى مصر قايل هستيم… اما شما و ما مى دانيم تا روزى كه خداوندگار ما عيسى بر روى تخت داوود در اورشليم (قدس) جلوس نكنند، صلحى در خاورميانه برقرار نخواهد شد.” متأسفانه بايد اظهار داشت اين ديدگاه افراطى تنها به پژوهشگران راست مسيحى و برخى كشيشان محدود نمى شود، بلكه رسوبات اين طرز تلقى در يكى از مهم ترين نظريات سياسى ـ راهبردى، يعنى نظريه جنگ تمدن ها و در پيوند با اهداف درازمدت قدرت هاى بزرگ به خوبى قابل مشاهده است. نظريه جنگ تمدن ها، كه استخوان بندى سياست خارجى و دفاعى امريكا را شكل داده است، در رابطه با آينده جوامع بشرى به ويژه دو تمدن اسلام و غرب، نگاهى نزديك به مشيت طلبان مسيحى داشته و ابراز مى دارد: “تقابل اصلى جوامع بشرى برخورد فرهنگ اسلامى و فرهنگ غربى است.”

حاصل سخن
با جمع بندى آنچه گذشت، مى توان اين حقيقت را دريافت كه در صحنه انتظار موعود رقبايى سرسخت و پركار حضور دارند; انديشه هايى كه با ارائه تفاسير خويش در تلاش هستند تا موجوديت ساير نگرش ها را به خطر اندازند. اين مسأله زمانى جدى تلقى مى شود كه بدانيم هويت شيعه پيوندى حياتى با انديشه انتظار داشته و در ارتباط با اين مفهوم قوام مى يابد. ازاين رو، مى توان با اطمينان اظهار داشت كه بار گران تبيين انديشه مهدويت بيش از هرجا بر دوش شيعه دوازده امامى سنگينى مى كند. حال، اگر اين واقعيت را با وقوع انقلاب اسلامى و داعيه دارى زمينه سازى ظهور حضرت حجت (عج) ملاحظه نماييم، عمق مسأله بيش از پيش آشكار خواهد شد. بى گمان فرا رسيدن هزاره سوم فرصتى كم نظير و طلايى را فراروى مبلغان واقعى منجى آخرالزمان قرار داده است. استفاده هدفدار و روشمند از اين موقعيت ممتاز با توجه به غنا وگيرايى انديشه انتظار در شيعه، مى تواند راه را بر انديشه هاى رقيب بسته يا دست كم آنان را بى رقيب رها نكند. در برابر بى توجهى به فرصت هاى پيش آمده راه نفوذ و هجوم ديگرى را براى دشمنان فراهم خواهد ساخت; دشمنانى كه با انديشه انتظار نيز برخوردى ابزارى خواهند داشت.


منبع : آرشیو موعود


موضوعات: بدون موضوع
   شنبه 29 اسفند 1394نظر دهید »

شرایط ظهور امام زمان (عج) کدامند؟

شرایط به امورى گفته مى شود كه تحقق ظهور وابسته به وجود آنهاست و تا آنها محقق نشوند، ظهورى در كار نخواهد بود. اما علایم و نشانه ها، آن دسته رویدادها و حوادثى است كه براساس گفته پیشوایان معصوم، قبل و یا در آستانه ظهور واقع خواهد شد و تحقق هر كدام نوید نزدیک بودن قیام حضرت را مى دهد. براین اساس انقلاب جهانى امام علاوه بر این كه داراى علایم و نشانه هایى است كه پیش از وقوع آن روى مى دهد، داراى یک سرى شرایط و بایسته هایى است كه با تحقق آنها، قیام اتفاق خواهد افتاد. در رابطه با این انقلاب و یا هر انقلاب واقعى دیگر، چند شرط متصور است.
یک. قانون و برنامه كامل و جامع

مى دانیم كه زندگى بشرى به خصوص در عصر حاضر با كاستى ها و دشوارى هاى فراوانى رو به رو بوده و مهم ترین خواسته ها و نیازهایش از جمله عدالت، معنویت و رفاه واقعى است هیچ مكتب و دولت و انقلابى نیز نتوانسته به طور اساسى مشكلات بشر را برطرف كند و اگر موفقیتى داشته در بعضى از ابعاد و محدود بوده است. در واقع براى رفع همه كاستى ها و تحقق اهداف عالى جامعه بشرى نیاز به یک برنامه كامل و جامع است كه تاكنون هیچ یک از مكاتب و نحله هاى بشرى نتوانسته اند آن را ارائه دهند و این تنها در كتاب آسمانى (قرآن) وجود دارد كه حضرت مهدى(عج) مبیّن آن و تحقق بخش تمامى آموزه هاى آن با یک انقلاب جهانى خواهد بود.
شرایط به اموری گفته می شود که تحقق ظهور وابسته به وجود آنهاست و تا آنها محقق نشوند، ظهوری در کار نخواهد بود. اما علائم و نشانه ها، آن دسته رویدادها و حوادثی است که بر اساس گفته پیشوایان معصوم، قبل و یا در آستانه ظهور واقع خواهد شد و تحقق هر کدام نوید نزدیک بودن قیام حضرت را می دهد.

یک انقلاب براى در هم شكستن وضع موجود و برقرارى وضع مطلوب به دو برنامه نیاز دارد:
1. برنامه اى جامع براى مبارزه با مشكلات و تغییر وضع موجود.
2. قانون متناسب براى حركت جامعه به طرف وضعیت مطلوب و براساس نیازهاى واقعى جامعه.
قیام حضرت مهدى(عج) نیز این شرط لازم را دارد. برنامه انقلاب جهانى آن حضرت مبارزه پیگیر و جدى با حكام جور و سردمداران فكرى و نظامى جامعه بشرى و نابودى كامل فساد و ظلم و كفر است. آن حضرت هم داراى این برنامه و هدف است و هم براساس پیش بینى هاى قرآنى و روایى موفق و پیروز خواهد بود.
برنامه حضرت در قسمت دوم، براساس عمل به كتاب خدا و سنت پیامبر است كه كامل ترین و بهترین برنامه زندگى انسانى است. این قانون جامع، متناسب با همه نیازهاى جامعه و ضامن تمام حقوق فردى و اجتماعى در یک نظام عادلانه حكومتى است.
پیامبر«ص» مى فرماید: «سیره و سنت او، سنت من است مردم را بر دین و آیین من به پا خواهد داشت و آنان را به كتاب پروردگارم دعوت مى كند».
دو. رهبرى مقتدر و توانمند

شرط دیگر براى پیدایش یک انقلاب وجود رهبر و پیشوایى آگاه، توانمند و دلسوز است تا با آشنایى كامل از اهداف، برنامه ها، زمینه ها و موانع، با مدیریتى صحیح و قاطع، حركت انقلابى را راهبرى كند و تا آخرین نفس ادامه دهد. هم چنین بتواند فرمان روایى جهان را در دست گرفته و عدالت را در آن گسترش دهد. انقلاب عظیم مهدوى، به یقین داراى این شرط است. حضرت مهدى(عج) با توجه به مقام امامت شان، مسلماً شایستگى چنین منصبى را دارد و مى تواند چنین مسئولیتى را بر عهده بگیرد.
سه. یاران ایثارگر و مجریان توانمند

شرط دیگر یک انقلاب وجود یارانى فداكار است كه با آشنایى نسبت به برنامه ها و اهداف و اعتقاد به آنها تا آخرین لحظه، از رهبر و انقلاب دست بر ندارند و آماده هر گونه فداكارى باشند.
قیام جهانى امام مهدى نیز نیاز به یارانى دارد كه ضمن آشنایى و اعتقاد به امام و دین تا آخرین لحظه فداكارى كنند. این جمعیت خالص و مخلص كه اصحاب حضرت را تشكیل مى هند، نقش جدى و قابل توجهى در رهبرى سپاه و فتح كشورها و اداره مناطق و سرزمین ها ایفا خواهند كرد.
امام جواد«ع» در این زمینه مى فرماید: «اصحاب مهدى به سوى او اجتماع مى كنند كه سیصد و سیزده نفراند؛ به تعداد اهل بدر از نقاط مختلف زمین… وقتى این عده جمع شدند، خدا امر او را ظاهر مى كند و چون عده كامل شد كه ده هزار نفراند، به اذن خدا خروج مى كند»
چه بسا این شرط هنوز تحقق نیافته و تعداد یاران آن حضرت - به خصوص اصحاب خاص - كامل نشده است تا قیام نیز صورت گیرد.
چهار. آمادگى عمومى و بالارفتن سطح رشد و فهم مردم

یكى دیگر از شرایط یک انقلاب و تحقق آن، پذیرش مردمى و قابلیت آنان است، اگر مردم آن را نخواهند، و شرایط فكرى و روانى فراهم نباشد، آن قیام به سرانجام نمى رسد؛ چنان كه نهضت الهى امام حسین«ع» به جهت عدم همراهى مردم در ظاهر شكست خورد و آن حضرت به شهادت رسید.
قیام حضرت مهدى(عج) نیز این شرط را لازم دارد. مردم باید به حدى از رشد و آگاهى رسیده باشند كه پذیراى حركت اصلاحى و قیام بزرگ منجى عالم بشریت باشند. وجود این آمادگى از شرایط بسیار مهم براى ظهور مصلح موعود است؛ چرا كه با وجود آن، حركت اصلاحى حضرت به نتیجه خواهد رسید.
از میان چهار شرط یاد شده، دو شرط فراهم است و آن طرح و برنامه كامل براى اداره جهان و وجود رهبر شایسته و كارآمد است. اما شرط سوم و چهارم نیز لازم است فراهم شود و مردم آمادگى پذیرش انقلاب او را داشته باشند.

بر این اساس مى توان تفاوت هاى میان شرایط و علایم ظهور را چنین شمارش كرد:
1. رابطه ظهور با شرایطش واقعى است. یعنى تا آنها نباشند ظهور هم اتفاقى نمى افتد حال آن كه علایم، دلالت بر ظهور مى كنند و از امكان و نزدیكى وقوع چنین حادثه عظیمى خبر مى دهند.
2. شرایط ظهور با هم ارتباط متقابل و واقعى دارند، حال آن كه ارتباط خاصى میان نشانه هاى ظهور مشاهده نمى شود.
3. شرایط ظهور همگى با هم باید در یک زمان محقق باشند حال آنكه علایم ظهور، به طور طبیعى طى ماه ها و سال ها و قرن ها رخ مى دهند.
4. شرایط ظهور باید مداومت داشته باشند و شرط بقاى ظهورند، حال آنكه نشانه هاى ظهور در زمانى خاص رخ مى دهند و نه لزوم و نه امكان دارد كه آن شرایط در مدت زمانى طولانى واقع شوند و وقوع آنها ادامه یابد.
5. شرایط ظهور تنها در زمان ظهور است كه به حد اعلاى خود مى رسند؛ حال آن كه تمامى نشانه ها به مرور پیش از ظهور رخ مى دهند.
6. همه شرایط ظهور باید متحقق باشند؛ با آنكه نشانه هاى ظهور لازم نیست كه همه شان رخ بدهند و تنها حدوث علایم حتمى كافى است و بقیه به نزدیكى ظهور دلالت مى كنند و اگر پیش ازظهور رخ ندهند، مشكلى در امر ظهور پیش نمى آید.منبع تبیان


موضوعات: بدون موضوع
   شنبه 29 اسفند 1394نظر دهید »

دید و بازدید با نیّت الهی ، یکی از شروط شاد زیستن در ایام نوروز است
دید و بازدید با نیّت الهی

چه کنیم در دید وبازدیدهای نوروزی هیچ مشکل وکدورتی با کسی پیش نیاید واز ایام عید بیشترین لذت را ببریم؟

این خیلی مهم است که چه گونه منش ورفتار داشته باشیم تا دیگران را از خود آزرده خاطر ننماییم. برای اینکه یک عید پر از خاطره های خوب داشته باشیم این چند کار را انجام دهیم:

نیت کنیم دیدارهایمان برای خدا باشد با این کار دیدارهایمان نورانی خواهد بود و ثواب دو برابر خواهیم برد ان شاء الله و نگران این نخواهیم بود که در این روزها کار نیکی انجام نداده ایم.

برای دیدن کسی یک برنامه منظم داشته باشید وبه وضعیت روحی وجسمی طرفتان توجه کنید تا مبادا در یک وقت نامناسب ودیر و وقت استراحت،بر میزبان وارد شویم که ممکن است پذیرایی او با طیب خاطر نباشد که خود به خود احساس سنگینی ،از میزبان خواهید دید که ممکن است موجبات ناراحتی شما فراهم گردد.

قبل از مهمانی به میزبان اطلاع دهید وآنان را از حضور خود با خبر کنید.

سعی کنید در ساعت مشخص شده بر میزبان وارد شوید تا او بتواند از وقت خود بیشترین استفاده را ببرد.

با سلام و خنده با دیگران ملاقات کنید واین خنده واقعا ار سر محبت باشد(نه زور زورکی)

چون بیشتر کدورتها به خاطر سخن بی جا ونا مربوط است از صحبت بیهوده بپرهیزید. منظور این نیست که اصلا سخن نگویید بلکه سخنی بگویید که همرا با ادب ونزاکت وحکمت باشد تا مخاطبتان بیشترین بهره را ببرد.

توجه داشته باشید که در مجلستان غیبت از کسی نشود .نه خودتان غیبت کنید ونه اجازه بدهید که کسی غیبت کند.هنگام غیبت سخن را جهت دهید.

اگر از کسی درباره مخاطبتان چیزی از بدی شنیده اید آنرا بازگو نکنید تا زمینه کدورت وغیبت را فراهم نکرده باشید.

حرف هایی که به هم می زنید امانتند به هر کس نگویید.

از همسر،فرزند،برادر یا خواهر خود کاملا حمایت کنید وآنها را با اسم زیبایشان وبا پیشوند «آقا» یا «خانم» صدا بزنید.

مبادا جلوی دیگران همدیگر را تحقیر کنید که هم، شأن خوانوادگی خود وهم کسی را که تحقیر کرده اید پایین آورده اید.

در اوقات نماز نشان دهید که شما در عین ارتباط با دیگران هرگز از ارتباط با خدا دست بر نمی دارید وبرای این کار دیگران راتشویق کنید.

اگر مدت طولانی جایی خواهید ماند به قرائت قرآن دسته جمعی مبادرت کنید.

به اطرافیان، به خصوص به میزبانتان کمک کنید و از همه کارهای آن ها حتی کوچکترینش تشکر کنید.

اگر از کسی ناراحت هستید، بزرگی کنید و او را مورد لطف خود قرار دهید و بخشایید و در این راه هرگز پشیمان نشوید که خدا بزرگترین اجرها را برای تان خواهد داد.

در خوردن و آشامیدن با کمال متانت وسنگینی به اندازه استفاده کنید تا به پر خوری متهم نشوید.

از جوک وخنده هایی که بیشتر تمسخر است تا حق، بپرهیزید.

تا می توانید مدت اقامت خود را در خانه کسی، محدود و کم کنید تا دیگران در این عید بتوانند به کارهای متفرقه خود بپردازند.

سعی کنید خودتان باشید نه کس دیگر، تا مبادا کاری از شما سر زند و ملامتتان کنند.

از امر ونهی کردن تا می توانید بپرهیزید وکارهایی شخصی خود را حتی آب ریختن را از دیگران نخواهید با این کار شما دیگران را به تکلف نیانداخته اید وبه فرموده امیر المومنین -علیه السلام- شرط الفت، تر ک کلفت است، عمل کرده اید.

همواره به خدا از شر شیطان های جنّی وانسی پناه ببرید تا گزندی به شما نرسد.

حجت الاسلام محمد علی فتحی

*مدرس حوزه های علمیه و استاد دانشگاه

 


موضوعات: بدون موضوع
   شنبه 29 اسفند 1394نظر دهید »


پیش به سوی نوروزی پر و پیمانه

كلمه عید از «عود» یعنی بازگشت گرفته شده است.(1) انسان به طور طبیعى و فطرى خواستار آزادى ، لذت و خوشى می باشد و گاهی بعد از برآورده کردن این خواست طبیعی دچار انحراف مى شود.
بازگشت دو مرتبه به این خواست طبیعى اصطلاحاً عود نامیده می شود. بنابراین عید یعنى بازگشت به خواسته هاى طبیعى كه قهراً همراه با مسرت و شادى و فرح می باشد.
به تعبیری دیگر؛ عید یعنى هر چیزى كه هر لحظه تكرار مى شود، عید یعنى روزى كه به یک شادی جدیدی بر مى گردد.
بنابراین عید نوروز یعنى عیدى كه در طبیعت دگرگونى پدید مى آید. قرآن کریم چنین حوادث طبیعى را اینگونه تعبیر می کند: «وَیُحْىِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا» (2)؛ (خداوند زمین را بعد از مرگ حیات می بخشد.)
هر روزتان نوروز باد

توجه به مقوله درخت و طبیعت در منابع دینی بسیار پررنگ می باشد. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) می فرمایند: (اگر در آستانه قیامت در دست یكى از شما یك نهال است، اگر مى تواند آن را بكارد.) یعنى در خطرناك ترین شرایط از درخت كارى غافل نشوید.

در ایام منتهی به آخر سال خانواده ها مشغول خانه تکانی و فراهم کردن لوازم عیدانه خود می شوند تا سال جدید را با شادی و برکت شروع کنند.
فارغ از این امور لازم است مواردی را هم مورد توجه قرار داد تا سرتاسر ایام زندگی همراه با خیر و خوشی باشد. به تعبیر امیرالمؤمنین چه نیکو است همواره نوروزانه زندگی کرد.
(أَنَّهُ أُهْدِیَ إِلَیْهِ فَالُوذَجٌ فَقَالَ مَا هَذَا قَالُوا یَوْمُ نَیْرُوزٍ قَالَ فَنَیْرِزُوا إِنْ قَدَرْتُمْ كُلَّ یَوْمٍ یَعْنِی تَهَادَوْا وَ تَوَاصَلُوا فِی روزی برای امام علی(علیه السلام) هدیه آوردند. امام (علیه السلام) فرمودند: این چیست؟ گفتند: امروز نوروز است. فرمود: اگر می توانید هر روز را نوروز سازید. یعنی به خاطر خداوند، به یکدیگر هدیه بدهید و به دیدار یکدیگر بروید.) (3)؛ یعنی هر روز با این عملکرد باشید؛ به عبارتی: هر روزتان نوروز باد.
حسنات نوروز
1- سفر غافلانه نباشد:

عده ای زیادی علاقه به سفر نوروزی دارند. اما متاسفانه بسیارى از سفرها سفرهاى غافلانه است. در قرآن کریم شش مرتبه كلمه «سیروا» بیان شده است. اما گردش مورد نظر قرآن گردش حکیمانه است. خداوند در سوره یوسف می فرماید: «وَكَأَیِّنْ مِنْ آیَهٍ فِى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ یَمُرُّونَ عَلَیْهَا وَهُمْ عَنْهَا مُعْرِضُونَ (4)»؛ (چه بسا نشانه هایى در آسمانها و زمین است كه بشر غافل از كنار آنها عبور مى كند)
دین مبین اسلام مخالف تفریح نیست؛ «لَا تَنسَ نَصِیبَكَ مِنْ الدُّنْیَا وَأَحْسِنْ كَمَا أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَیْكَ وَلَا تَبْغِ الْفَسَادَ فِى الْأَرْضِ (5)»؛ به قارون خطاب می شود: از دنیا استفاده بهینه كن ولی غافلانه و همراه با معصیت نباشد.
موقعی که به دامان طبیعت می رویم نگاه عالمانه به آن بیندازیم. نگاهمان را به خلقت و طبیعت عالمانه کنیم؛ «أَفَلَا یَنْظُرُونَ إِلَى الْإِبِلِ كَیْفَ خُلِقَتْ (6)».
امام على (علیه السلام) با دقت در آفرینش ملخ مى فرمایند: اگر خواهى در شگفتى ملخ سخن گو، كه خدا براى او دو چشم سرخ، دو حدقه چونان ماه تابان آفرید، و به او گوش پنهان، و دهانى متناسب اندامش بخشیده است…(7)
2- توجه به درختان و محیط زیست :

در ایام پر طراوت بهاری فرصت خوبی برای درختکاری مهیا می شود. توجه به مقوله درخت و طبیعت در منابع دینی بسیار پررنگ می باشد. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) می فرمایند: «إِنْ قَامَتِ السَّاعَهُ وَ فِى یَدِ أَحَدِكُمُ الْفَسِیلَهُ فَإِنِ اسْتَطَاعَ أَنْ لَا تَقُومَ السَّاعَهُ حَتَّى یَغْرِسَهَا فَلْیَغْرِسْهَا (8)»؛ (اگر در آستانه قیامت در دست یكى از شما یك نهال است، اگر مى تواند آن را بكارد) یعنى در خطرناك ترین شرایط از درخت كارى غافل نشوید.
3- دید و بازدید:

سفارش دین احسان به بستگان به ویژه والدین است. «وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً وَ ذِى الْقُرْبى (9)»؛ (به پدر و مادرت و همچنین به بستگان احسان كنید.)
پیامبر اعظم صلی الله و علیه و آله به تمام مسلمانان حال و آینده توصیه به صله رحم می کنند هر چند در این راه سختی وجود داشته باشد: «أُوصِى الشَّاهِدَ مِنْ أُمَّتِى وَ الْغَائِبَ مِنْهُمْ وَ مَنْ فِى أَصْلَابِ الرِّجَالِ وَ أَرْحَامِ النِّسَاءِ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَهِ أَنْ یَصِلَ الرَّحِمَ وَ إِنْ كَانَتْ مِنْهُ عَلَى مَسِیرَهِ سَنَهٍ فَإِنَّ ذَلِكَ مِنَ الدِّینِ(10)»
صله رحم آثار و برکات زیادی دارد از جمله: سبب افزونی عمر و مال است، از بد مردن و بى آبرویى و به ذلت مردن جلوگیرى مى كند، سبب کسب درجات عالیه اخروی می شود و…
4- پرهیز از ولخرجى و اسراف:

سفارش دین به مؤمنین این است که کینه کسی را در دل نگه ندارند «و الذین جاءوا مِنْ بَعْدِهِمْ یَقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا وَ لِإِخْوانِنَا الَّذِینَ سَبَقُونا بِالْإِیمانِ وَ لا تَجْعَلْ فِی قُلُوبِنا غِلًّا لِلَّذِینَ آمَنُوا رَبَّنا إِنَّكَ رَؤُفٌ رَحِیمٌ» این آیه شریفه یکی از ویژگی های برادران دینی را چنین بیان می کند: مى كوشند هر گونه كینه و دشمنى و حسد را از درون دل خود بیرون بریزند، و از خداوند رئوف و رحیم در این راه یارى مى طلبند

به بهانه زینت و آبروداری دچار اسراف و تزویر نشویم. «زُیِّنَ لِلْمُسْرِفینَ ما كانُوا یَعْمَلُونَ(11)»
برپایی مهمانی های پر هزینه ،شیرینی عید را به کام میزبان و مهمان تلخ می کند. میزبان درصدد تکریم است. گمانش بر این است که هر چه سفره رنگین تر باشد احترام بیشتری برای خود می خرد. این در حالی است که اسراف و تبذیر مانع دید و بازدیدهای بعدی می شود. مهمان با خود کلنجار می رود که چگونه از عهده جبران چنین پذیرایی برآید.
5- رفع کدورت ها:

ظاهر خانه و وسایل زندگی پاک می شود که این لایه ظاهری زندگی است. ولی باید توجه داشت که قلب و روح هم نیاز به غبار روبی و خانه تکانی دارد.
سفارش دین به مؤمنین این است که کینه کسی را در دل نگه ندارند «و الذین جاءوا مِنْ بَعْدِهِمْ یَقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا وَ لِإِخْوانِنَا الَّذِینَ سَبَقُونا بِالْإِیمانِ وَ لا تَجْعَلْ فِی قُلُوبِنا غِلًّا لِلَّذِینَ آمَنُوا رَبَّنا إِنَّكَ رَؤُفٌ رَحِیمٌ (12)»
این آیه شریفه یکی از ویژگی های برادران دینی را چنین بیان می کند: مى كوشند هر گونه كینه و دشمنى و حسد را از درون دل خود بیرون بریزند، و از خداوند رئوف و رحیم در این راه یارى مى طلبند.
” غل” (بر وزن سل) در اصل به معنى نفوذ مخفیانه چیزى است، و لذا به آب جارى در میان درختان” غلل” مى گویند، و از آنجا كه حسد و عداوت و دشمنى به طرز مرموزى در قلب انسان نفوذ مى كند به آن” غل” گفته شده، بنابراین” غل” تنها به معنى “حسد” نیست بلكه مفهوم وسیعى دارد كه بسیارى از صفات مخفى و زشت اخلاقى را شامل مى شود.
تعبیر به “اخوان” (برادران) و استمداد از خداوند رئوف و رحیم در پایان آیه همه حاكى از روح محبت و صفا و برادرى است كه بر كل جامعه اسلامى باید حاكم باشد و هر كس هر نیكى را مى خواهد تنها براى خود نخواهد، بلكه تلاشها و تقاضاها همه به صورت جمعى و براى جمع انجام گیرد، و هرگونه كینه و عداوت و دشمنى و بخل و حرص و حسد از سینه ها شسته شود و این است یك جامعه اسلامى راستین. لازم به ذکر است که در این ایام نباید از حال محرومین و بیماران و خدمتگزاران جامعه غافل بود.
جمع بندی:

نوروز یک انتخاب مناسبی است برای همسویی با طبیعت؛ اكنون كه زمانی برای دگرگونی طبیعت ها است؛ در مسیر تحول و دگرگونی انسانیت هم تلاش کنیم.

پی نوشت ها:
1- معجم مقاییس اللغه،ج4،ص183
2- روم/ 19
3- دعائم الاسلام،ج2،ص326
4- یوسف/ 105
5- قصص/ 77
6- غاشیه/ 17
7- نهج البلاغه(ترجمه مرحوم دشتی)،ص361
8- مستدرك الوسائل، ج 13، ص 460
9- بقره/ 83
10- كافى، ج 2، ص 151
11- یونس/ 12
12- حشر/10


موضوعات: بدون موضوع
   شنبه 29 اسفند 1394نظر دهید »

چطور سال تازه ای را شروع کنم؟

سال نوهمیشه فرصت تازه ای است برای اینکه چیزهای جدیدی را تجربه کنیم، مکان های جدیدی را ببینیم و مطالب تازه ای را یاد بگیریم. درواقع یکی از بهترین فرصت هایی که ما عزم و اراده و انگیزه ی مضاعفی برای تغییر در خود حس می کنیم و با همه ی وجودمان می خواهیم شروع دوباره ای داشته باشیم، همین ایام هست.
الهام فخرایی - بخش خانواده ایرانی تبیان
سال نو ،عید

اگر این پرسش برای شما هم جدی ست، قبل از هر چیز یک کاغذ یا دفترچه ی کوچک تهیه کنید و خودتان را متعهد کنید که گام به گام تمرین ها را انجام دهید.
از خواستنی ها فهرست تهیه کنید

برای بهره بردن هر چه بیشتر از این فرصت باید یک فهرست از برنامه هایی که مایلید در سال جدید داشته باشید یا تجربه کنید بنویسید؛ برای شروع اول فکر کنید که به چه چیزهایی نیاز دارید؟ یک وسیله، لباس یا شاید هم می خواهید یک برنامه ی مطالعاتی، رژیم غذایی یا برنامه ی ورزشی را شروع کنید. شاید هم دنبال یک سرگرمی جدید هستید. بنویسید که چه چیزهایی باید بخرید، قرض کنید یا قرض بدهید یا اینکه چه چیزهایی را باید به کلی کنار بگذارید. آیا نیاز دارید عضو یک کتابخانه شوید، به نقاط مورد علاقه تان سفر کنید یا در یک موسسه یا گروه آموزشی یا تفریحی ثبت نام کنید. هر چیزی که به ذهنتان می رسد را بنویسید، خودتان را محدود نکنید، بعدا فرصت دارید تا با مواردی که نوشته اید، کمی جدی تر برخورد کنید.
آنچه را نمی خواهید فهرست کنید

به همه ی آنچه در سال گذشته اتفاق افتاده است، فکر کنید؛ چیزهایی که شما دوست داشتید؛ چیزهایی که فکر می کنید می توانست بهتر باشد، ماجراها یا افرادی که دوست دارید همچنان در زندگیتان حضور داشته باشند، آیا چیزهایی که سال گذشته می خواستید به دست آوردید؟

این بخش هم به اندازه ی تمرین اول مهم هست. بسیاری از ما فقط می دانیم که چه چیزهایی می خواهیم، اما درباره ی اینکه از چه چیزهایی خسته شده ایم یا دیگر برایمان جذابیت یا کارایی سابق را ندارند، آگاهی نداریم. نوشتن این فهرست به ما کمک می کند بین آنچه می خواهیم و آنچه نمی خواهیم ارتباط برقرار کنیم.
راهکارها را تعیین کنید

این شاید سخت ترین قسمت کار باشد. نوشتن فهرست آنقدرها هم که در ابتدا به نظر می رسد، سخت نیست. اما در این مرحله ما با فهرست هایی که در گام اول و دوم تهیه کرده ایم کلنجار می رویم. هر کدام از موارد را که مرور می کنیم باید برای آن راهکار تعیین کنیم. اینکه دقیقا باید چه کارهایی برای تحقق آن انجام بدهیم. تعیین راهکارها به ما کمک می کند فهرست مان را به واقعیت نزدیک تر کرده و آن را از یک فهرست خیالی به مجموعه ای از اهداف واقعی و دست یافتنی تبدیل کنیم.
فضای اطراف خود را پاکسازی کنید

فهرست مواردی نظیر میزکار، کمد شخصی، کوله پشتی، لپ تاپ، تلفن همراه وهر چیز دیگری که متعلق به شماست و مدتهاست به آن سر نزده اید را روی کاغذ بنویسید. با خودتان قرار بگذارید که همه ی چیزهایی را که روی هم تلنبار کرده اید، مرتب کنید. هر چیزی که برایتان کارایی ندارد، معیوب یا بلااستفاده است کنار بگذارید؛ لباس ها، وسایل، کتاب ها، تزیینات اتاق و … . درباره ی فایل های الکترونیکی و محتوای لپ تاپ و تلفن همراهتان هم به همین ترتیب عمل کنید. مسلما قرار نیست شما به یک آرشیو سیار تبدیل شوید. بعد از انجام این تمرین مطمئن باشید احساس بهتری پیدا خواهید کرد و احتمالا متعجب خواهید شد از اینکه تا چه حد محیط شخصی تان را با بهم ریختگی و شلوغی بی مورد انباشته کرده بودید. حالا میزکارتان را با یک گیاه زیبا یا یک عکس خاطره انگیز که به شما انگیزه می دهد زیباتر کنید و از احساس آرامش و خلوتی که ایجاد کرده اید لذت ببرید.
با سال گذشته تسویه حساب کنید

به همه ی آنچه در سال گذشته اتفاق افتاده است، فکر کنید؛ چیزهایی که شما دوست داشتید؛ چیزهایی که فکر می کنید می توانست بهتر باشد، ماجراها یا افرادی که دوست دارید همچنان در زندگیتان حضور داشته باشند، آیا چیزهایی که سال گذشته می خواستید به دست آوردید؟ دلتان می خواست الان کجا باشید، در حال حاضرکجا هستید؟ آیا چیزهایی هست که از آنها فرار می کنید یا افرادی هستند که کار ناتمامی با آنها دارید؛ توضیح، عذرخواهی یا روبراه کردن برخی چیزها که لازم است انجام بدهید. همه ی این موارد را فهرست کنید و بعد درباره ی هر کدام توضیح کوتاهی بنویسید و تکلیف خودتان را با آن مورد مشخص کنید. پرداختن به این موارد کمک می کند سال جدید را با روحیه ای تازه و بدون دل نگرانی یا مشغولیت ذهنی شروع کنید. اگر سالی که رو به اتمام هست را آنقدر خوب گذرانده اید که از تمام شدنش ناراحت هستید، به خودتان دلگرمی بدهید که سال بهتری پیش رو دارید، اما برای بهتر شدنش رویاهایتان را بنویسید، برنامه ریزی کنید و امیدوار باشید.
امسال می تواند بهترین سال زندگی شما باشد

برای بهره بردن هر چه بیشتر از این فرصت باید یک فهرست از برنامه هایی که مایلید در سال جدید داشته باشید یا تجربه کنید بنویسید؛ برای شروع اول فکر کنید که به چه چیزهایی نیاز دارید؟

خیلی از افراد برای سال جدید یک رژیم غذایی ، تمرین ورزشی یا بیشتر وقت گذراندن با افراد مورد علاقه شان را آرزو می کنند، شاید این چیزها پیش پاافتاده به نظر برسند، اما درواقع اینها همان مواردی هستند که ممکن است بیشترین خشنودی و انگیزه را به شما بدهند. با خودتان صادق باشید و روی همان چیزهایی متمرکز شوید که به شما احساس بهتری می دهد. سلامت جسمی و بهبود روابط عاطفی تاثیر چشمگیری در ساختن این بهترین سال زندگی برای شما خواهد داشت؛ بنابراین مراقب سلامتی و عواطف تان باشید.
با خودتان دوست باشید

اگر فعلا اوضاعتان بروفق مراد نیست، خودتان را سرزنش نکنید. نگذارید جمله های منفی انرژی شما را تخلیه کند و انگیزه تان را از بین ببرد. یادتان باشد که اوضاع همیشه یک جور نمی ماند. به این فکر کنید که مشکل دقیقا چیست و چه کارهایی برای برطرف شدنش یا حتی کمی بهتر شدن شرایط فعلی می توانید انجام دهید. خودتان را دوست داشته باشید و برای اینکه احساس بهتری پیدا کنید تلاش کنید.
شروع کردن را تمرین کنید

با خودتان قرار بگذارید در سال جدید هر وقت احساس یکنواختی کردید یا این فکر از ذهنتان گذشت که آنطور که خواستید پیگیر اهدافتان نیستید، یکبار دیگر برگردید و این تمرین را انجام دهید. یادتان باشد این شما هستید که روزها و سال هایتان را می سازید و برای این ساختن نیازی نیست منتظر زمان یا مکان خاصی باشید.
اگر فقط همین چند تمرین ساده را انجام داده باشید، مطمئنا نسبت به قبل از شروع آن احساس بهتری دارید؛ حالا می توانید با آگاهی بیشتری به استقبال سال جدید بروید و به خودتان امیدوار باشید که سال متفاوتی را رقم خواهید زد.

 


موضوعات: بدون موضوع
   شنبه 29 اسفند 1394نظر دهید »

1 ... 55 56 57 ...58 ... 60 ...62 ...63 64 65 ... 328

آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
جستجو
 
مداحی های محرم