زمانی بر مردم بیاید که هر کس دین خویش را به سختی حفظ کند. دینداری شان بسان کسی ماند که آتش در دست خود نگه دارد.
در این مطلب تعدادی از احادیث گوهر بار از پیامبر اکرم حضرت محمد رسول الله(صلی الله و علیه وآله) به نقل از منابع روایی شیعه و سنی آمده است که به روزگار غریبی اسلام در آخرالزمان و ظهور امام عصر(عج) مربوط می باشد. مضامین احادیث آنقدر تکان دهنده و به روز هستند که انگار روزگار ما را مرور می کنند:
پیامبر خدا محمد مصطفی(که درود خدا بر او باد) در روایتی فرمود: روزگاری خواهد آمد که دین خدا تکه تکه خواهد شد. سنت من در نزد آنان بدعت و بدعت در نزد آنان سنت باشد، شخصیت های بزرگ در نزد آنها حیله گر خوانده می شوند و اشخاص حیله گر در نزد مردم، با شخصیت و وزین خوانده شوند. مومن در نزد آنان حقیر و بی مقدار می شود و فاسق به پیش آنها محترم و ارجمند باشد، کودکانشان پلید و گستاخ و بی ادب و زنانشان بی باک و بی شرم و بی حیا شوند، پناه بردن به آنها خواری و اعتماد به آنان ذلت و درخواست چیزی از آنها نمودن، جامه درویشی به تن کردن و مایه بیچارگی و ننگ است. در آن هنگام خداوند، آنان را از باران به هنگام، محروم سازد و در وقت نامناسب بر آنها ببارد.
یکی از عوامل آرامش روان، انس با خداوند است که در مواردی از کلام امام سجاد علیه السلام نیز این نتیجه به دست می آید: «اَنْتَ مَوْضِِعُ اُنْسی فی الْخَلْوَةِ اِذا اَوْحَشَنی الْمَکان»، «یا اُنْسَ کلِ غَریبٍ مُفْرَد»، «سَیدی أَنتَ…. أُنْسی فی کلِ خَلوةٍ و وحدةٍ»، «الهی و من ذا الذی أَنَسَ بِقُرْبِک فَابْتَغی عَنْک حِوَلاً»، «فاذا اَوْحَشَتْنی الْغُربَةُ آنَسَنی ذِکرُک وأِذا کثُرَتْ عَلَی الْهُموم لَجَأتُ اِلی الِأسْتِجارَةِ بک»، «یا أنسی فی کل وحشة» و«و غمی لایزول الا قربک. .. و وسواس صدری لایزیحه الا امرک».
امام انس با خدا را به هنگام وحشت، سبب آرامش برمیشمارد.
زن در جایگاه مادری
نقشهای عمده و زندگیساز زن در باب کارکرد مادری را میتوان در موارد زیر خلاصه کرد:
الف) حفظ و بقای نسل انسان
نقش زن در ادامهی نسل بشر و حفظ آن از نابودی در حدی است که اگر فقط همین یک نقش را برای زن در نظر بگیریم، تأثیر او را در طبیعت بهعنوان مهمترین رکن وجود بشریت خواهیم دانست.
ب) حضانت و نگهبانی از کودکان
نگهداری کودک از آغاز تولد تا اتمام شیرخوارگی و پس از آن، یکی از مهمترین عوامل بقای اطفال است که این نقش حساس، پیوسته و در طول تاریخ بر دوش زنان بوده است.
ج) فراهم کردن محیط عاطفی در خانه
زن پیامآور مهرورزی و گذشت و سازگاری است و اگر زن در جامعه نباشد، خشونت و بیمهری محیط را آکنده و زندگی را دشوار و غیرقابلتحمل خواهد ساخت. همین خصوصیت زن است که با تلطیف غرایز پرتلاطم و مهاجم مرد، ترکیبی مطلوب به دست میدهد و محیط را برای خود و شوهر و فرزندان مساعد میسازد.
د) انتقال فرهنگ به نسل بعد
بخش عمدهای از فرهنگ جامعه بهطور طبیعی بهوسیلهی مادر به فرزندان منتقل میشود و این کار یکی از نقشهای مهم اجتماعی زنان است. لذا اگر زن تربیتیافتهی فرهنگ عالی اسلام باشد، بهراحتی پیرایشی میان آداب و عرف جاهلی و غلط و صحیح و درست آن به عمل میآورد و مانع نفوذ هر چیز غلطی در اندیشه و مغز کودک خود میشود.
هـ) تربیت کودک و پرورش عواطف
بسیاری از عواطف انسانی نیاز به پرورش و رشد و بلوغ و آرایش و پیرایش دارند. بخشی از این پرورش با اراده و دست بشر در دوران تکامل روحی خود در طول زندگی باید انجام شود. اما بخش عمده و نخستین آن باید در کودکی و در دامان مادر پرورش یابد، وگرنه در بزرگی آثار شوم و مخرب خامی و ناپروردگی آن ظاهر خواهد شد و افرادی بیمار به جامعه سرازیر خواهند گردید.
دامان مادر نخستین مدرسهی کودک است که در این مدرسه، نخستین خشت بنای فکری و روحی کودک را میگذارند و بعدها نیز تربیت مادر همیشه بر پرورش محیطهای مدرسه و جامعه یا آموزش و پرورشهای معلم و استاد تا حدود زیادی اشراف و غلبه دارد و میتواند آنها را کماثر یا تقویت نماید.
حرام خورى، على اكبر تربيت نمى كند
در ايام كودكيم پيرمردى بزرگوار، باتقوا، منظم، در محل ما زندگى مى كرد، در بازار تهران واسطه بود، تجار به خاطر تديّن و ادب و سلامت او عجيب به خريد و فروشش اعتماد داشتند، سه وقت به نماز جماعت مى آمد، جاذبه عجيبى براى جذب بچه ها به مسجد داشت، من از جمله كودكانى بودم كه به عشق او حتى به نماز جماعت صبح مى رفتم، داستانهاى عجيبى از دوران هشتاد ساله عمرش براى ما تعريف مى كرد كه عجيب آموزنده و بيداركننده بود، مى گفت جوانى مؤمن و نورانى در منطقه ناصر خسرو، همراه با پدر و مادرش زندگى مى كرد، پدرش مسائل شرعى را رعايت نمى كرد، او كه با اهل علم و مجالس مذهبى سر و كار داشت از وضع پدرش رنج مى برد، نصيحت هاى دلسوزانه اش در پدر اثر نمى كرد، به حالت قهر به شهر رى كنار مرقد حضرت عبدالعظيم رفت، سالى را در آنجا دست فروشى كرد، و براى مردم بازار مسائل شرعيه گفت، سحر عاشورا جهت ديدن پدر و مادر به تهران آمد، پدر و مادرش جهت عزادارى به تكيه دولت رفته بودند، خود او هم روانه آن محل شد، از قضا شمر تعزيه مريض شده بود، و به معركه حاضر نشد، رئيس تعزيه خوانها آن جوان را ديد، چون با او سابقه آشنائى داشت، او را دعوت به انجام مراسم كرد، پذيرفت، لباس پوشيد، وارد ميدان شد با مهارت بازى كرد، پدرش در ميان جمعيت او را شناخت از اين كه در نقش شمر درآمده بود ناراحت شد، پس از پايان مجلس همگى به خانه آمدند، پدر از پسر سئوال كرد غذا خوردى؟ پاسخ داد نه، گفت در پستوى خانه خمره شيره، و ظرف ماست هست، بياور و بخور، وقتى به سر خمره شيره آمد موشى را در آن مرده يافت، ماست خالى آورد، مشغول خوردن شد، پدر گفت چرا شيره نياوردى؟ جواب داد موش مرده اى در آن يافتم، نجس بود، خوردن نجس حرام، با لحنى تند به پسر گفت: هنوز دست از اين مقدّس بازى برنداشته اى؟ پس از چند لحظه سكوت گفت: پسرم، اكنون كه پس از يك سال بازگشته اى چرا شمر شدى، و در نقش على اكبر قرار نگرفتى؟ پسر با لحنى زيبا و جالب گفت: پدر شيره اى كه موش مرده در آن افتاده، توقع نداشته باش هر كه از آن بخورد نطفه اش تبديل به على اكبر شود، نتيجه غذاى حرام شمر است!!
جوانان سعى كنيد پدر واجد شرايط شويد، تا فرزندان شما صالح و شايسته شوند، پدران اگر در شما عيبى هست، كه آن عيب باعث خرابى ساختمان باطنى فرزند شما مى شود، به رفع آن عيب برخيزيد، كه قيامت براى همه انسانها روز عجيبى است.
کتاب:نظام خانواده در اسلام،<ص: 741
نوشته:استاد حسین انصاریان
روز جمع شدن ياران حضرت مهدي عليه السلام
در روايات متعددي از اهل بيت عليهم السلام، عبارت “أَينَ ما تَكُونُوا يأْتِ بِكُمُ اللّهُ جَميعًا”، به جمع شدن ياران و اصحاب حضرت مهدي عليه السلام، هنگام ظهور تفسير شده است. امام باقر عليه السلام در باره اين آيه فرمود:
«يعْنِي أَصْحَابَ الْقَائِمِ الثَّلَاثَ مِائَةِ وَ الْبِضْعَةَ عَشَرَ رَجُلاً قَالَ وَ هُمْ وَ اللَّهِ الاُمَّةُ الْمَعْدُودَةُ قَالَ يجْتَمِعُونَ وَ اللَّهِ فِي سَاعَةٍ وَاحِدَةٍ قَزَعٌ كَقَزَعِ الْخَرِيفِ»
«منظور اصحاب امام قائم عليه السلام است كه سيصد و چند نفرند. به خدا سوگند! منظور از «امت معدوده» آنان هستند. به خدا سوگند! در يك ساعت همگي جمع ميشوند؛ همچون پارههاي ابر پاييزي كه بر اثر تند باد، جمع و متراكم ميگردد».