به خداوند خوشبين باش ، زيرا هركه به خدا خوشبين باشد ، خدا با گمانخوش او همراه است ، و هركه به رزق و روزى اندك خشنود باشد ، خداوند به كردار اندك او خشنود باشد ، و هركه به اندك از روزى حلال خشنود باشد ، بارش سبك و خانوادهاش در نعمت باشد و خداوند او را به درد دنيا و دوايش بينا سازد و او را از دنيا به سلامت به دار السلام بهشت رساند
(تحف العقول ، ص 472
ادامه سخنان گهر بار:
-انسان هر راهی را بدون تقید و پایبندی به قرآن و سنت برود، روز به روز تنزل می کند. [آیت الله بهجت]
- انسان باید هر روز موضع خود را مشخص کند که آیا اهل حق است و یا باطل و پیرو آن. [آیت الله بهجت]
- خدا کند شغل نافع به حال خود را تشخیص دهیم و تثبیت در آن پیدا کنیم و در آن ثابت قدم باشیم، و هر روز فکر تازه ای در سر نداشته باشیم و هر لحظه به رنگی نباشیم! [آیت الله بهجت]
-به فکر خود باشیم، خود را اصلاح کنیم. اگر به خود نرسیدیم و خود را اصلاح نکردیم، نمی توانیم دیگران را اصلاح کنیم. [آیت الله بهجت]
- باید هر کسی در شبانه روز، مقداری از وقت خود را صرف تحصیل علوم دینیه کند، ولو به فرض، یک ساعت در شبانه روز. [آیت الله بهجت]
-ابتلائات برای این است که یقین پیدا کنیم.[آیت الله بهجت]
-کسی که بداند در مرآی و مسمع خدا است، نمی تواند گناه کند. تمام انحرافات ما از این است که خدا را ناظر و شاهد نمی بینیم. [آیت الله بهجت]
ادامه حدیث:
11. ايمان يك درجه بالاتر از اسلام است ، و تقوا يك درجه بالاتر از ايماناست ، و به فرزند آدم چيزى بالاتر از يقين داده نشده است.
(تحف العقول ، ص 469)
12. اطعام و ميهمانى كردن براى ازدواج از سنت است.
(تحف العقول ، ص 469)
13. پيوند خويشاوندى را برقرار كنيد گرچه با جرعه آبى باشد ، و بهترين پيوندخويشاوندى ، خوددارى از آزار خويشاوندان است.
(تحف العقول ، ص 469)
14. حضرت رضا ( ع ) هميشه به اصحاب خود مىفرمود : بر شما باد به اسلحهپيامبران ، گفته شد : اسلحه پيامبران چيست ؟ فرمود : دعا
(اصول كافى ، ج 4 ، ص 214)
15. از نشانههاى دين فهمى ، حلم و علم است ، و خاموشى درى از درهاى حكمتاست . خاموشى و سكوت ، دوستى آور و راهنماى هر كار خيرى است.
(تحف العقول ، ص 469)
16. زمانى بر مردم خواهد آمد كه در آن عافيت ده جزء است ، كه نه جزء آن دركنارهگيرى از مردم ، و يك جزء آن در خاموشى است.
(تحف العقول ، ص 470)
17. از امام رضا ( ع ) از حقيقت توكل سؤال شد . فرمود : اين كه جز خدا ازكسى نترسى.
(تحف العقول ، ص 469)
18. به راستى كه بدترين مردم كسى است كه يارىاش را ( از مردم ) باز دارد وتنها بخورد و زير دستش را بزند.
(تحف العقول ، ص 472)
19. بخيل را آسايشى نيست ، و حسود را خوشى و لذتى نيست ، و زمامدار را وفايى نيست ، و دروغگو را مروت و مردانگى نيست.
(تحف العقول ، ص 473)
20. كسى دست كسى را نمىبوسد ، زيرا بوسيدن دست او مانند نماز خواندن براىاوست.
(تحف العقول ، ص473)
فرازهایی از سخنان مقام معظم رهبری درخصوص شهید محراب
درباره مرحوم آیت الله شهید صدوقی گفتنی بسیاراست وفضایل اخلاقی و معنوی و روحی و فکری ایشان شایسته آن هست که درباره اش ساعتهای متوالی بحث شود و من یک نفر هم برای بیان همه ابعاد شخصیت ایشان کافی نیستم بلکه باید از مجموعه دوستان و آشنایان قدیمی ایشان سخنانی درباره ایشان شنید تا بتوان چهره ای از آن بزرگوار ترسیم کرد .
و اما آنچه که من در مورد ایشان در طول چند سال آشنائی خودم می دانم این است که این بزرگوار از کسانی بود که در انقلاب بزرگ اسلامی ما نقش قابل توجه ای داشت و دخالت و علاقمندی ایشان به فعالیتهای انقلاب بیشتر اززمانی اوج گرفت که قضایای بعد از شهادت مرحوم آیت الله سید مصطفی خمینی در ایران آغاز شده بود . همانطور که می دانید در چهلم شهدای تبریز در یزد در مسجد ایشان یک مجلس بزرگی به رهبری و هدایت ایشان تشکیل شد . خود آن جلسه و پیامدهای آن جلسه هم یه یکی دیگر از مقاطع حساس و برانگیزاننده انقلاب بزرگ اسلامی بود .
در طول یکی دو سال قبل از پیروزی انقلاب مرحوم آیت الله صدوقی محوری بود برای بیشتر فعالیتهای نه فقط یزد بلکه سراسر کشور و این بخاطر این بود که آیت الله صدوقی شخصیت عینی روحانی محترم و معتبری بود .
از خاطراتی که از ایشان دارم اینکه در ۱۳ محرم سال ۱۳۵۷ بود که چون شایع شده بود در مسجد حظیره اسلحه هست از طرف رژیم منفور سابق آمدند و درب مسجد را بستند حضرت آیت الله شهید صدوقی اول تأمل کردند وبعد گفتند اینطور هم که نمی شود که درب مسجد بسته باشد وهیچکس به مسجد نرود و خودشان بلند شدند با عده ای دیگر از دوستان و مردم و رفتند بطرف مسجد و تا که رسیدند به مسجد به مأمورین ساواک و شهربانی و خلاصه عمال رژیم جنایتکار فرمودند درب مسجد را چرا می بندید و سینه راباز کردند و رفتند جلو و گفتند ، اگر کاری دارید من آماده ام بزنید به مردم چکار دارید و این یزیدیان چون آن ابهت و عظمت را درچهره آن شهید بزرگوار دیدند اصلاً دیگر نتوانستند عرض اندامی بکنند وفقط یکی دو تیر هوائی شلیک کردند .
سرتیپ شهید وحید دسگردی در سال 1304 در شهر اصفهان بدنیا آمد . پدرش شادروان حسن وحید دستگـــردی مؤسس و مدیر مجله ادبی ارمغان بود . وی از همان ابتدا روحیه ای مذهبی داشت و هر شب به مسجد میـــــرفت و خواهرشان نقل میكند كه در آن ایام نماز شب ایشان بهیچوجه ترك نمیشد .
تا اینكه در سال 1328وارد آموزشگاه شهربانی شد و در سال 1330 بدرجه ستوان دومی و در سال 1332 بدرجـــه ستوان یكمی و در سال 1336 بدرجه سروانی و در سال 1342 بدرجه سرگردی و در سال 1347 بدرجه سرهنـــگ دومی و در سال 1351 بدرجه سرهنگ تمامی نائل گردید . و بدین ترتیب در طی این سالها توانست دوره تخصصـی انتظامی ‚ كلاس ستاد وكلاس عالی را طی كند . سرتیپ شهید در نهضت ملی ایران شركت فعال داشت و بعلــــت فعالیتش رژیم اصنین به اخراج او از شهربانی گرفت و بعد ها نیز شهربانی با احتیاط به سرتیپ شهید ‚ كار ارجـــاع میكرد و همیشه مراقبینی زیر دست او میگذارد كه حركات و سكنات او را گزارش بدهند . ایشان از مقلدین امــــام مدظله بود و علاقه زیادی به ایشان داشت و همیشه كوچكترین مسائل شرعی را مد نظر میگرفت و رعایت میكرد . بارها دیده شده بود كه خمس و زكات خود را تا دینار آخر حساب كرده و می پرداخت ‚همچنین یكبار وجوبا"به مكه معظمه مشرف گردید . این اعمال برجستگی خاصی به شخصیت او در خانواده می بخشید و او را بعنوان یك فــــرد متشرع بر جسته میساخت . و بدلیل همین خصوصیت بود كه در سالهای 56 –57 احساس كرد كه بنای دستگاه بر اینست كه از شهربانی نیز در كشتار مردم مسلمان انقلابی استفاده كند خود را در سال 57 باز نشسته كــــرد و در همان سال در تظاهرات و حركات انقلابی مردم با لباس مبدل شركت میكرد . تا اینكه انقلاب اسلامی به ثمر رسید و دستگاه طاغوتی از بین رفت و جمهوری اسلامی برقرار گردید لذا سرتیپ شهید با رغبت و هیجان مخصوصــــی در اسفند ماه 1357 برای خدمت دوباره به شهربانی جمهوری اسلامی بازگشت .
سرتیپ شهید وحید دستگردی پس از انقلاب در سمتهای رئیس شهربانی اصفهان ‚سرپرست اداره بازرسی ‚ معاون انتظامی و در 14 اسفند 1359 به سمت رئیس شهربانی كل كشور منصوب و مشغول بكار شد . ایشان طی 32 سال خدمت به سمتهای مختلفی از جمله ریاست كلانتریهای 4-6-7-11-12 –14-17 و تهران نو ‚اداره مبارزه با مواد مخدر ‚ محلات ‚ ریاست شهربانی اصفهان و 00 منصوب گردید .
سرتیپ شهید هوشنگ وحید دستگردی كه از مجروحین فاجعه بمب گذاری 8 شهریور نخست وزیری بود ‚در تاریخ 14 شهریور 1360 بدرجه رفیع شهادت مفتخر گردید .
روحش شاد و راهش مستدام باد .
<< 1 ... 292 293 294 ...295 ...296 297 298 ...299 ...300 301 302 ... 328 >>