- محبت پيامبر به دوستداران حسين (ع )
پيامبر روزى كودكى را در راه ديد و او را در برگرفت و مورد مهر و محبت بسيار قرار داد، هنگامى كه دليل آن را پرسيدند، فرمود: من او را دوست مى دارم چرا كه او فرزندم حسين را دوست مى دارد. خود ديدم كه خاك پاى حسین را برداشت و بر چهره نهاد و جبرئيل به من خبر داد كه او در حماسه عاشورا، از ياران حسين خواهد بود
7-در ميان آتشهاى پرشراره
هفتمين نداى فريادرسى را از درون آتشهاى شعله ور و پرشراره دوزخ سر خواهى داد، آنگاه كه به خاطر عملكرد نادرست در زندگى ، تلاش و كوشش تو براى نجات بى ثمر مى ماند و به دوزخ افكنده مى شوى ؛ آنجا گاهى از ماءموران آتش فريادرس مى طلبى و گاه از مالك دوزخ و بزرگ آنان ، گاه از ظالمان و طغيانگران كوردلى كه با فريب و مكر تو را به دنبال خود كشانده و به آتشهاى شعله ور سپردند.
آرى ! از آنان فريادرسى مى خواهى ، امّا همه آنها بى نتيجه مى ماند وكمك خواهى از ستمكاران نه تنها سودت نمى بخشد، بلكه جواب آنان بر رنج و عذاب تو خواهد افزود و با اينكه كمك خواهى تو از آنان اندك است و از آنان مى خواهى كه يك روز عذاب را از تو بردارند و از مالك دوزخ تقاضا مى نمايى كه مرگت را برساند و نجاتت دهد و از سركشان تبهكار مى خواهى كه ساعتى از عذاب يا اندكى از آن را از تو برطرف نمايند، امّا از فريادهاى كمك خواهانه ات سودى نمى گيرى .
امّا حسين عليه السلام طبق وعده اى كه به زائران عارف و خالص خويش داده است ، اگر تا اين مرحله به خاطر سياهى پرونده زندگيت و مقرّرات خداوند در مورد تبهكاران ، تو را نجات نداده باشد، اميد كه در آن مرحله سخت به ديدارت بشتابد و با آمدن آن حضرت آتشهاى شعله ورى كه براى تو افروخته شده است ، خاموش گردد و عذاب از تو برداشته شود وآن گرامى تو را از دوزخ نجات و به بهشت رهنمون گردد.
خطاب پنجم : از خطابهاى خاصّ به حسين عليه السلام به هنگام زيارتش ، درود و سلامى است كه بر تك تك اعضاى مقدّس آن حضرت نثار مى گردد، در صورتى كه در ديگر زيارتها بر ويژگيهاى شخصيّت والاى زيارت شونده يا بر روح بلند و پيكر مقدّس او، درود و سلام نثارمى گردد.
آرى ! اين از ويژگيهاى حسين عليه السلام است كه علاوه بر روح بزرگ و پيكر مطهّر و ويژگيها و صفات و ارزشهاى والايش ، بر تك تك اعضا پيكر مقدّس او نيز درود فرستاده مى شود و به گونه اى كه در زيارتنامه او آمده است : بر
سر مقدّس ، چهره ملكوتى ، گونه هاى گلگون ، لبهاى تشنه ، دهان و دندانهاى مبارك ، محاسن شريف ، خون
جوشان ، سينه پرمهر، ستون فقرات ، قلب رئوف ، جگر سوزان و ديگر اعضا و اندامهاى مقدّسش هركدام جداگانه و مستقل درود و سلام نثار مى گردد.
و نيز از ويژگيهاى آن حضرت است كه سلام و درود بر اعضا پيكر مقدّس او هم به صورتهاى مختلف نثار مى گردد، براى نمونه :
در مورد سر مقدّس او، گاه سلام بر سر شريف گفته مى شود و گاه بر سر برافراشته برفراز نيزه ها، گاه سلام بر سر نصب شده بر فراز دروازه شهرها گفته مى شود و گاه سلام برسر بريده شده از قفا، گاه سلام بر سر بر روى خاك يا بر طشت نهاده شده خطاب مى گردد و گاه به صورتهاى ديگر … .
در مورد گلوى مقدّس او نيز درود و سلام به صورتهاى چند گانه اى نثار مى گردد، گاه سلام بر گلوى بريده شده نثار مى گردد و گاه گلوى قطع شده ، گاه گلوى زده شده با شمشيربيداد.
در مورد پيكر مقدّس او نيز همينگونه است ، گاه درود بر پيكر رشيد به خاك افتاده اش نثار مى گردد و گاه بر بدن گلگونش ، گاه بر كالبد مجروحش و گاه بر بدن به خون آغشته اش گاه بر پيكر قطعه قطعه اش و گاه بر بدن پايمال شده و پراكنده شده بر روى خاك .
و نيز از ويژگيهاى آن حضرت در اين مورد اين است كه ، بر هر عضو و جزئى از پيكرمقدّسش با بيان ويژگى خاصّ آن سلام و درود نثار مى گردد و به هر كدام از آن ويژگيها نيز با خصوصيّات خود آن ويژگى ، براى نمونه :
به سر مقدّس آن حضرت با عنوان سر
مطلوب و مصلوب و موضوع درود نثار مى گردد.
سر
مطلوب يعنى : سر مقدّسى كه مورد درخواست بارگاه ستم اموى بود.
سر
موضوع يعنى : سرى كه در بارگاه بيداد يزيد يا (عبيداللّه و در برابر آنان بر طشت نهاده شد.
سر
مصلوب يعنى سرى كه بر درخت و دروازه دمشق يا سر درب بارگاه يزيد نصب گرديد.
دليل نامگذارى به اين نامها و نثار سلام و درود با اين عناوين خاصّ بر آن حضرت ، اين است كه هر كدام از اين نامها و عناوين ، نشانگر فداكارى بى نظير او در راه خدا و تسليم او به دستورات خدا و جانفشانى وفداكارى او، به منظور احياى دين خداست و خدا نيز به پاداش اين رسالت عظيم ، براى او حرم امنى قرار داد و دلها و قلبها را در گروعشق او نهاد تا بدو توسّل جويند و به راه و رسم الهى و تعالى بخش او اقتدا كنند و از او طلب شفاعت نمايند و اين يكى از مفاهيم سلام بر پيامبر و امامان نور عليهم السلام است و هنگامى كه ما بدينگونه بر روح بلند و ويژگيهاى والا و شخصيّت نمونه و بر اعضاى پيكر مقدّس او درود و سلام عارفانه نثار كنيم و بر هر كدام به صورت جداگانه سوگوارى نماييم .
اميد است كه به هر سلام بر او، آتش شعله ورى را كه با گناهان خويش بر اعضاى پيكرمان برافروخته ايم ، خاموش گردد.
6-بر سر دوراهى بهشت و دوزخ
ششمين فرياد كمك خواهانه را هنگامى سر خواهى داد كه فرمان خداى يكتاى قهّار به فرشتگان مى رسد كه : (يا او را به بهشت بريد يا دوزخ .) و زبان گنگ مى شود به گونه اى كه ديگر توان دادخواهى هم نخواهى داشت .
آرى ! اگر در زندگى خويش نداى حقّ طلبانه حسين عليه السلام را لبّيك گفته باشى ، اميد است كه در آن شرايط حسّاس كه آهنگ كمك خواهى مى نمايى و زبانت نمى چرخد.
آرى ! در آن شرايط پيشواى شهيدان تو را پاسخ گويد و از آن مرحله سخت نجاتت بخشد.
4-در محاصره طلبكاران
چهارمين نداى فرياد رسى را هنگامى سر خواهى داد كه طلبكارانت تو را در حلقه محاصره خويش گرفته و تو از هر كسى كه حقّى در گردن دارى مى گريزى ، از برادر، خواهر، پدر و مادر كه پرمهرترين انسانها نسبت به تو هستند و در همان حال نوميد و سرافكنده مى مانى و در آن بحران مرگبار سرگردان كه پس از فرار از پدر و مادر، اينك از چه كسى بايد كمك خواست ؟
اينك اگر در زندگى ات نداى پيشواى شهيدان را لبّيك گفته باشى ، اميد است كه در آن شرايط سخت و بحرانى به تو نظر لطف افكند و ياريت نمايد و مشكلت را با طلبكاران و آنانكه حقوق پايمال شده را از تو مى خواهند حلّنمايد و ميان شما صلح و سازش ايجاد كند.
5 لحظات جدايى شايستگان از تبهكاران
هنگامى كه فرمان خدا بر جداسازى شايستگان از تبهكاران صادر مى گردد، لحظاتى است كه پنجمين نداى فريادرسى را سر خواهى داد؛ آنگاه كه خطاب مى گردد: (هان ! اى تبهكاران ! امروز از ديگران جداشويد.)
و آنگاه براى جنايتكارى ، نشانى پديدار مى گردد كه بدان شناخته مى شود.
آرى ! در آن هنگام سهمگين ، اميد كه نورانيّت زيارت عارفانه وعاشقانه آن حضرت تاريكى آن نشانه را از چهره ات بزدايد و از كمك خواهى بى نيازت سازد.
2-به هنگام برانگيخته شدن
دوّمين نداى دادرس طلبانه را، در آستانه رستاخيز و به هنگام خروج از قبر سرخواهى داد. آنگاه كه برهنه و عريان برانگيخته مى شوى ، ذلّت زده و بار گناهان بر دوش ، گاه به سمت راست خويش مى نگرى و گاه به سمت چپ ، امّا دادرسى كه از آن كمك بخواهى ، نمى يابى .
آرى ! اگر در زندگى ات ، نداى اين شهيد راه حقّ و عدالت و اين قربانى گرانمايه راه خدا را لبّيك گفته و به آن حضرت اقتدا نموده باشى ، اميد است كه در آن لحظات سرنوشت ساز كه با نگرانى و اضطراب به هر سو چشم دوخته و وسيله نجات مى طلبى آن گرامى تو را بيابد؛ يا فرشته وحى و يا نياى بزرگ او پيامبر صلى الله عليه و آله همانگونه كه در روايات آمده است ، تو را كه زائر دلباخته و عارف او هستى دلجويى كند و دست تو را بگيرد و از نگرانى و انتظار، نجاتت بخشد.
3 در صحراى سوزان محشر
سوّمين فرياد دادرسى را در صحراى سوزان محشر و از سخت ترين تشنگى روزرستاخيز سر خواهى داد، از عطش روزى كه پنجاه هزار سال است و خورشيد حرارت و خشم خود را بر سرها و مغزها مى باراند و در همه اين دوران طولانى ، دادرسى نخواهدبود.
اينك ، اگر در زندگى ات آن چنانكه زيبنده است ، ساقى حوض كوثر را به هنگام نداى دادخواهانه اش از شدّت عطش و اوج تنهايى ، لبّيك گفته باشى ، بى ترديد او تو را به هنگام دادخواهى از تشنگى روز رستاخيز لبّيك خواهد گفت و تو را به آب گوارايى كه پس از آن هرگز تشنه نخواهى شد، سيراب خواهد شد
<< 1 ... 228 229 230 ...231 ...232 233 234 ...235 ...236 237 238 ... 328 >>