باور بکن این شهر جای زندگی نیست تا ناخدایانند جای بندگی نیست ایـن تـیره دلها از شقـایق سـر بـریدند ایـنها بـرای آخـرت ذلـت خـریدند
دیندارهای شهر ما در خواب رفتند اهل نماز و عشق بازی ها رفتند دیگر کسی اهل دعا اهل صفا نیست دیگر کسی دنبال مردان خدا نیست
چشمی دگر از ترس داور غرق نم نیست بی دین ودنیا پیشگان در شهر کم نیست هر راد مردی با غم وغصه قرین است هر اهل دل در شهر ما خانه نشینست
دیوارهای شهر ما را غم گرفته سجاده ها در خانه ها نم گرفته آقا جان یا صاحب الزمان
دیگر کسی دلتنگ عصر جمعه ها نیست دیگر کسی در فکر یاد جبهه ها نیست قرآن شده بازیچه یک مشت نامرد اسباب دکان ریای خلق بی درد
پیر غریب شهر از ما خسته گشته از نامرادی ها دو بالش بسته گشته دنیا پر از شمر یزید عمر و عاص است یک روز اینجا عرصه حکم و قصاص است
باید بیاید آن که مرد آسمانهاست باید بیاید آن که فوق کهکشانهاست باید بیاید عدل را بر پا نماید میزان عدل را با خودش معنا نماید
وقتی بیاید شهر پر جوش وخروش است صوت کلامش گوئیا بانگ سروش است من منتظر تا فصل هم عهدی بیاید با ذوالفقار حیدری مهدی بیاید
همراه داشتن تربت امام حسين (ع )
همراه داشتن تربت سيدالشهداء عليه السلام ايمنى بخش است ، چنانكه فرمودند: هرگاه از سلطان يا ديگرى ترس از منزلت بيرون ميا مگر اينكه تربت همراهت باشد.
- بى احترامى به تربت امام حسين (ع )
موسى بن عبدالعزيز مى گويد: يوحنا (طبيب نصرانى ) به من گفت : تو را به حق پيغمبرت و دينت سوگند مى دهم كه بگويى اين كيست كه مردم به زيارت قبر او مى روند؟ آيا او از اصحاب پيغمبر شما است ؟
گفتم : نه ، بلكه او امام حسين عليه السلام پسر دختر پيغمبر ما است . منظورت از اين سوال چيست ؟
گفت : خبر شگفتى دارم و ادامه داد كه : يك شب شاپور، خادم رشيد مرا احضار كرد، نزد او رفتم ، او مرا به خانه موسى بن عيس كه از خويشان خليفه بود برد، ديدم موسى بى هوش در رختخواب خود افتاده و طشتى پيش روى او گذاشته اند كه تمام احشاء و امعاء او در آن ريخته بود.
شاپور از خادم موسى پرسيد: اين چه حال است كه براى موسى رخ داده ؟
خادم گفت :يك ساعت قبل حالش خوب و با خوشحالى نشسته بود و با نديمان خود صحبت مى كرد! شخصى از بنى هاشم اينجا بود، گفت : من بيمارى سختى داشتم و با هر چه معالجه كردم مفيد واقع نشد تا اينكه كاتب من گفت : از تربت امام حسين عليه السلام استفاده كنم ، اين كار را كردم و شفا يافتم .
موسى گفت : از آن تربت چيزى نزد تو باقى مانده است ؟
گفت : بله ، شخصى را فرستاد و قدرى از آن تربت را كه باقى مانده بود آورد.
موسى آن را گرفت و از روى بى احترامى در نشيمنگاه خود داخل كرد!
در همان ساعت فرياد او بلند شد كه النار النار؛آتش ، آتش طشتى بياوريد، اين طشت را آوردند و اينها امعاء و احشاء اوست كه از او خارج شده است !
نديمانش متفرق شدند و مجلس سرور موسى به ماتم مبدل شد. شاپور به من گفت : بيا نگاه كن ، آيا تو مى توانى او را معالجه كنى ؟
من چراغ طلبيدم و آنچه در طشت بود به دقت نگاه كردم ديدم جگر، سپرز و شش و دلش همه از او خارج شده است ؟
زيارت عاشورا را بخوان و از آن مواظبت كن ، به درستى كه من چند چيز براى خواننده آن تضمين مى كنم :
1 - زيارتش قبول شود
2 - سعى و كوشش او مشكور باشد.
3 - حاجات او هر چه باشد از طرف خداوند بزرگ برآورده شود و نااميد از درگاه خدا برنگردد…
بعد فرمود: اى صفوان ! هرگاه حاجتى براى تو به سوى خداوند متعال روى داد، پس به وسيله اين زيارت به سوى آن حضرت توجه كن از هرجا و مكانى كه هستى و اين دعا را بخوان و حاجتت را از پروردگار خود بخواه كه برآورده مى شود و خداوند وعده خود را خلاف نخواهد كرد.
آرى ، هر كس حاجت بزرگى داشته باشد حوايج و خواسته هايش با چهل روز خواندن زيارت عاشورا برآورده مى شود. تجربه گواه هر عارف و عامى است كه ما در اين جا نمونه هايى از حكايات را خواهيم آورد.
تاثير تربت امام (ع ) در قبر
تربت را با ميت در قبر گذاشتن و كفن را با آن نوشتن ، يكى از بركات تربت حضرت سيدالشهداء عليه السلام اين است كه اگر با ميت در قبر بگذارند،
آن ميت از عذاب و تاريك قبر در امان خواهد ماند.
از امام موسى كاظم عليه السلام روايت شده است كه فرموده اند:هرگاه ميت را در قبر گذاشتيد مهرى از تربت امام حسين عليه السلام را مقابل رويش بگذارى نه زير سرش
از امام صادق عليه السلام روايت شده نوشتن اعتقادات به وسيله تربت امام حسين عليه السلام بر كفن ميت ، روشنى مؤ من به هنگام تاريكى قبر و امان در وقت سوال و هول و هراس قيامت است .
ظاهرا روايت محمد بن مسلم كه دلالت دارد خاك قبور رسول خدا صلى الله عليه و آله و ائمه هدى عليه السلام شفاى دردهاى و سپر بلاهاست و هيچ چيز با آن برابرى نمى كند مگر دعا، منظور همراه داشتن است نه خوردن ، براى اينكه روايت فراوانى دلالت دارد كه خوردن خاك مثل ميت و خون حرام است و به جز خاك قبر امام حسين عليه السلام كه شفاى تمام درها است و هو الدواء الاكبر.
شفا گرفتن از تربت امام حسين (ع )
در تربت امام حسين عليه السلام شفاى تمام دردهاست مگر مرگ حتمى با چند شرط.
الف : اعتقاد به شفاء بودن تربت داشته باشد، و به قصد شفا بخورد و من اكله لشهوه لم يكن فيه شفاء در روايتى فرمودند: والله هر كس اعتقاد داشته باشد كه به او نفع مى بخشد البته منتفع مى شود.
ب : بيمار در آستانه اجل حتمى نباشد و چون اجل حتمى علاج پذير نيست .
ج : تربت را با وضو بردارد.
ث : با دو انگشت بر دارد.
ح : به اندازه نخود، بلكه احوط آن است كه به قدر عدس مصرف كند، نه بيشتر.
و: آن را ببوسد و بر ديدگانش بگذارد.
ز: در وقت خوردن يا خورانيدن بگويد. بسم الله و بالله اللهم اجعله رزقا واسعا و علما نافعا و شفاء من كل داء انك على كل شى ء قدير .
خ : آن را سبك نشمارد، در ظروف يا مكان هاى نامناسب نگذار، خيلى دست بر آن نمالد. يا جايى كه زيادت دست مالى مى شود نگذارد.
ط: فاصله تربتى كه براى شفا استفاده مى كنند از قبر مطهر تا چهار ميل باشد نه بيشتر و هر چه به قبر شريف نزيدك تر باشد بهتر است .
ظ: خوب است تربت را در دهان بگذارد و بعد جرعه اى آب بخورد و بگويد: للهم اجعله رزقا واسعا و علما نافعا و شفاء من كل داء و سقم .
اولين نمازگزار بر تربت امام حسين (ع )
اولين امامى كه بر تربت امام حسين عليه السلام نمازگزارد، امام زين العابدين عليه السلام بود بعد از آنكه از دفن پدر و اهل بيت و پدر گراميش فارغ شد، يك مشت از خاك زير جسد شريف پدر كه شمشيرها آن را مانند گوشت روى تخته قصابان پاره پاره كرده بودند برداشت و آن را در كيسه اى بست آنگاه از آن مهر و تسبيحى درست كرد و اين تسبيح همان تسبيح است كه هنگام ورود به شام در دست داشت و مى گرداند. يزيد از او سوال مى كند كه اين چيست كه در دستانت مى چرخانى ؟
امام عليه السلام در جواب از حضرت رسول خدا صلى الله عليه و آله خبرى را نقل مى كند به اين مضمون كه ، كسى كه تسبيحى در دست داشته باشد و دعا مخصوص را بخواند تمام آن روز براى او ثواب ذكر سبحان الله نوشته مى شود، اگر چه ذكرى هم نگفته باشد.
و هنگامى كه امام (ع ) با اهل بيتشان به مدينه بر مى گردند با اين تربت خود را متبرك و بر آن سجده و بعضى از بيمارى اهل بيتشان را معالجه مى نمايند. از آن پس اين عمل نزد علويين و اتباع و پيروان آنان رايج شد.
<< 1 ... 221 222 223 ...224 ...225 226 227 ...228 ...229 230 231 ... 328 >>