- سمبل جوانمردى:
حسين عليه السلام سمبل جوانمردى و آزادگى است و جلوه هاى بارزى از اين صفت ارزشمند در روز عاشورا از او پديدار شد كه شگفت انگيز است . از آن جمله :
سيراب ساختن دشمن در آن شرايط سخت بيابان ، رضايت ندادن به يارى رسانى گروه جن … و ديگر اجازه ندادن به كشتن ناگهانى عناصر پليدى چون شمر، كه پيش از برخورد دو سپاه در تيررس يكى از يارانش قرار گرفته بود كه امام عليه السلام فرمودند:
لا ترمه فانى لا ابداء بالقتال تيراندازى نكن كه من آغاز به قتال نمى كنم
-انفاق همه چيز
امام حسين عليه السلام نه تنها زكات بدن و مال خويش را، در راه خدا و براى خشنودى و تقرب به او تقدم داشت ، بلكه همه مال و هستى و جان گرامى خويش و ياران گرانقدرش را در طبق اخلاص نهاد و در راه خدا هديه كرد؛حتى پيراهن كهنه اى كه قيمت چندانى نداشت ، به ويژه شب عاشورا، جامه ها و ساير اشيايى را كه قيمت آنها بيش از هزار دينار بود، براى آزادى بردگان و اسيران انفاق كرد.
- بزرگوارى حتى با دشمن
در آستانه محاصره اقتصادى در كربلا، شمر در مجلس ابن زياد برخاست و گفت : فرزندان ام البنين از قبيله ما مى باشد براى آنان امان نامه اى تنظيم كن .
ابن زياد امان نامه اى براى حضرت ابوالفضل العباس و عبدالله و جعفر و عصمان از فرزندان ام البنين نوشت . شمر آن را برداشته نزديكى خيام اباعبدالله عليه السلام در آمد و با صداى بلند فرزندان ام البنين را فراخواند: اما كسى جواب او را نداد.
امام اظهار داشت : جواب شمر را اگر چه فاسق است بگوييد؛زيرا از قبيله مادر شما است .
آنگاه حضرت عباس عليه السلام پيش رفت و پرسيد: چه مى گويى ؟
شمر گفت : براى شما فرزندان ام البنين امان نامه آوردم ، دست از حسين برداريد كه همه شما در امانيد!
حضرت عباس پاسخ داد: نفرين بر تو اى شمر! خدا تو و ابن زياد نويسنده اين امان نامه را لعنت كند، اى دشمن خدا! آيا به ما دستور مى دهى دست از يارى برادرمان حسين عليه السلام دست برداريم و از دشمنان خدا اطاعت كنيم؟
حسين اسطوره مروت:
تاريخ حسين بن على را همه شما مى دانيد كه در چه وضعى قيام خود را آغاز كرد، در چه فشارى بود، و چه مظالمى وجود داشت . ولى در عين حال آنجا كه پاى مسائل اخلاقى به ميان مى آمد آيا حاضر بود حتى عليه دشمن از اخلاق تجاوز بكند؟ ابدا مسلم بن عقيل يك تربيت شده اوست ، يك شيعه است ، سربازى است از اطراف او؛بهترين فرصت ها به دستش مى آيد كه ابن زياد را بكشد، ولى در همان حال فكر مى كند كه اسلام با اين جور مبارزه كردن مخالف است و اينگونه مبارزه را جوانمردانه نمى داند به او گفتند: چرا از اين صندوقخانه بيرون نيامدى كه شر او را از سر مسلمين كم كنى ؟
گفت : همان وقت به فكر حديث پيغمبر افتادم : الا يمان قيد الفتك ايمان اجازه نمى دهد كه مسلمان ولو به آن كسى كه بيرون مرز دينى خودش هست تجاوز بكند اين ناجوانمردانه و نامردانه است ، من نمى توانم (چنين كارى بكنم ).
دشمن مى آيد در بين راه در حالى كه تشنه است مى گويد از اين فرصت استفاده بكنيم آب را به روى آنها ببنديم ؛مى فرمايد؛مبادا چنين كنيد، طريق مبارزه ما اين جور نيست كه آب را به روى آنها ببنديم ؛به آنها آب بدهيد؛به اسبانشان هم آب بدهيد پيشنهاد مى كنند الان بهترين موقع است براى جنگيدن .
مى فرمايد: از لحاظ اينكه آنها را از بين ببريم بله ، ولى از لحاظ حق و قانون چطور؟ هنوز كه آنها به ما تجاوز نكرده اند آنها مسلمانند، ما هم مسلمان هستيم ، تا آنها تجاوز نكنند ما از خودمان دفاع نمى كنيم اين انضباط اخلاقى را ببينيد. اين همان اخلاقى است كه بر پايه خداشناسى است اين اخلاق را هيچ چيز نمى تواند متزلزل بكند؛منافع شخصى ، حب حيات ، حفظ خود، حفظ خانواده ، مقام رياست و خلافت نمى تواند آن را متزلزل بكند.
حتى در همان روز خونين عاشورا يكى از شريرترين آنها از پشت مى آيد شبيخون بزند، بى خبر از اينكه ترتيب خيمه ها و خندقى كه كنده اند مانع از اين است كه شبيخون بزند.
عصبانى مى شود و شروع مى كند به فحاشى كردن يك نفر عرض مى كند يابن رسول الله ! اجازه بدهيد كه با يك چوب كلك اين را بكنم .
فرمود: تا آنها ابتدا (به جنگ ) نكرده اند براى ما جايز نيست . اول آنها بايد شروع بكنند و بعد ما دفاع بكنيم . اين انضباط اخلاقى ، ديگر خود در آن نيست ، شخص در آن نيست ، خانواده در آن نيست ، اهل محل در آن نيست ، اهل شهر و وطن در آن نيست ، آب و خاك در آن نيست ، نژاد و مليت در آن نيست ، از انسانيت هم چند درجه آن طرف تر است ، جهانى است .
اين است كه مساءله خودى در اخلاق جز با دين با هيچ ديگر حل نمى شود.
- آب رسانى به دشمن:
به نظر مى رسد كه آب رسانى و سيراب ساختن موجودات زنده ، حتى كافران و حيوانات ، به هنگامى كه در فشار تشنگى باشند كارى است بسيار پسنديده و در برخى شرايط واجب مى گردد و پاداش آن هم نخستين پاداشى است كه در روز رستاخيز داده مى شود.
امام حسين عليه السلام در اين عمل شايسته و خداپسندانه همواره پيشگام بود و در شرايطى حساس ، دشمنى را كه دچار بى آبى شده بود با مركب هايشان به دست خويش سيراب ساخت و همين طور ذوالجناح را با كوشش بسيار از حلقه محاصره دشمن عبور داد و به آب رسانيد اما هنگامى كه در محاصره قرار گرفت به هر صورت ممكن و آزادمنشانه در جستجوى آب بر آمد؛با كندن چاه ؛ با اتمام حجت به مدعيان اسلام ، با فرستادن سفير به سوى آنان و با پند و اندوز حكيمانه و نهى از شرارت و ددمنشى و سرانجام هم براى نشان دادن ماهيت بلند نظام اموى خواسته خويش را در اين مورد به اندكى آبى تقليل داد و آن را هم از او دريغ داشتند.
<< 1 ... 218 219 220 ...221 ...222 223 224 ...225 ...226 227 228 ... 328 >>