كوبيدن كاخ ستمگر
كربلا كاخ ستمگران را با خون در هم كوبيد، و كربلا كاخ سلطنت شيطانى را فرو ريخت .
- گريه دشمن بر مظلوميت حسين (ع )
همه انسان ها، حتى همان شقاوت پيشگان اموى كه براى ريختن خون پاك او همدست و همداستان شده بودند، با مراجعه به فطرت و سرشت انسانى خويش ، نا خودآگاه احساس همدردى مى كردند و بر حقانيت و مظلوميت او مى گريستند و با سوء استفاده از اراده و اختيارى كه خداوند براى گزينش راه زندگى به انسان عنايت فرموده است ، به رويش شمشير مى كشيدند و با سوء استفاده از همين اختيار، خود را براى هميشه ، هيزم جهنم مى ساختند.- گريه يزيد بر امام حسين (ع )
شگفت اينجاست كه ، در اين مرحله نيز بر شهادت افتخار آفرين او و يارانش و بر اسارت خاندانش بى اختيار مى گريستند، همانگونه كه عمر سعد فرمانده كل سپاه اموى به هنگام صدور فرمان قتل حسين عليه السلام اشك مى ريخت و نيز شقاوت پيشه اى كه گوشواره دختر خردسال او را مى ربود، گريه مى كرد. و خود يزيد، عنصر خود كامه اموى نيز هنگامى كه خاندان پيامبر را در حال اسارت و سر بريده او را بر نيزه نگريست بى اختيار اشك مى ريخت و فريبكارانه مى گفت :
خدا چهره پسر مرجانه را زشت و سياه گرداند كه چنين فاجعه اى را به وجود آورد.
- شكست روحى دشمن
شما يك چنين صحنه نمايشى از فضائل انانيت در غير حادثه كربلا نشان دهيد تا به جاى كربلا از آن حادثه ياد كنيم . پس چنين حادثه اى را بايد زنده نگهداريم . حادثه اى كه در آن يك جمعيت هفتاد و دو نفرى از نظر روحى يك جمعيت سى هزار نفرى را شكست دادند. چطور شكست دادند؟ اولا با اينكه اينها در اقليت بودند و كشته شدنشان قطعى بود، يك نفر از اينها به دشمن ملحق نشد. اما از آن سى هزار نفر به اينها ملحق شدند. از جمله سردارشان حر بن يزيد رياحى و سى نفر ديگر. اين دليل بر آن است كه از نظر روحى اينها بردند و آنها باختند. عمر سعد در كربلا كارهايى كرده است كه دليل بر شكست روحى خودش است . لشكريان عمر سعد در كربلا از جنگ تن به تن پرهيز داشتند. اول حاضر شدند. و طبق معمولى كه در آن دوره ها بوده است ، قبل از اينكه به اصطلاح جنگ مغلوبه يا تير اندازى شود جنگ تن به تن يك نوع زور آزمايى بوده است . يك نفر از اين طرف مى رود، يك نفر از آن طرف مى آيد. چند نفر كه با اصحاب حسين مبارزه كردند، آنقدر به آنها نيروى روحى دادند كه عمر سعد دستور داد جنگ تن به تن نكنند.
شكست دشمن در برابر منطق حسين (ع )
- سخن مطهرى در باب مبارزه امام حسين (ع )
ما اگر مبارزه حسين بن على عليه السلام را با لشكريان يزيد و ابن زياد از جنبه نظامى ، يعنى از نظر ظاهرى و صورى در نظر بگيريم ، امام حسين شكست خورد و آنها پيروز شدند. اما اگر ماهيت قضيه را در نظر بگيريم ، فكرى و اعتقادى است ، يعنى حكومت يزيد سمبل جريانى بود كه مى خواست فكر اسلامى را از بين ببرد و امام حسين براى احياء فكر اسلام جنگيد، در اين صورت بايد ببينيم آيا امام حسين به مقصودش رسيد يا نرسيد؟
آيا توانست يك فكر را در دنيا زنده كند يا نتوانست ؟ مى بينيم كه توانست . هزار و سيصد سال است كه اين نهضت هر سال يك پيروزى جديد به دست مى آورد، يعنى هر سال عاشورا، عاشوراست و معنى كل يوم عاشورا اين است كه هر روز به نام امام حسين با ظلم و باطلى مبارزه مى شود و حق و عدالتى احياء مى شود. اين پيروزى است و پيروزى بالاتر از اين چيست ؟ يزيدها و ابن زيادها مى روند، ولى حسين ها و عباس ها و زينب ها باقى مى مانند. البته به عنوان يك ايده نه به عنوان يك شخص ، بلكه به عنوان يك صاحب اختيار و حاكم بر جامعه خويش . آرى ! آنها مى ميرند، اما اينها زنده و جاويد باقى مى مانند.
- بشريت هميشه دستخوش شيطنت شيطان هاست
مساءله اين است كه بشريت هميشه دستخوش شيطنت شيطان هاست . هميشه شيطان هاى بزرگ و كوچك ، براى تاءمين هدف هاى هود، انسان ها و توده هاى مردم و ملت ها را قربانى مى كنند. در تاريخ گذشته هم اين را خوانده ايد و شرح حال سلاطين جابر و ستمگر و رفتار آن ها با ملت ها و وضع امروز دنيا و روش قدرت هاى بزرگ را ديده ايد. بشر دستخوش اغوا و خدعه هاى شيطان ها قرار مى گيرد بايد به بشر كمك كرد، بايد به بندگان خدا مدد رساند، تا بتوانند خود را از جهالت نجات بدهند و از سرگردانى و گمراهى خلاص بشوند.
چه كسى مى تواند اين دست نجات را به سوى بشريت دراز كند؟ آن كسانى كه چسبيده به مطامع و هوس ها و شهوات باشند، نمى توانند؛چون خودشان گمراهند آن كسانى كه اسير خود خواهى ها و منيت ها باشند، نمى توانند بشر را نجات بدهند؛بايد كسى پيدا بشود و خودشان را نجات بدهد؛يا لطف خدا به سراغ آن ها بيايد، تا اراده آن ها قوى بشود و بتوانند ايثار كند و از شهوات بگذرد؛از منيت و خود پرستى و خود خواهى و حرص و هوى و حسد و بخل و بقيه گرفتارى هايى كه معمولا انسان دارد،
بيرون بيايد، تا بتواند شمعى فراراه بشر روشن كند.
سخاوت طبع حسينى
آن گرامى در پرتو طبع بلندش نه تنها تمامى ثروت و امكانات خويش را در راه انجام فرمان خدا نثار كرد، بلكه از آنچه برايش ممكن بود دريغ نورزيد.
- مظهر فداكارى بسيار عجيب
حادثه شهادت امام حسين عليه السلام نه تنه فجيع بود و نه تنها مظهر يك فداكارى عظيم و بى نظير است ، حادثه بسيار عجيبى است .
<< 1 ... 215 216 217 ...218 ...219 220 221 ...222 ...223 224 225 ... 328 >>