نمادِ حاکمیت دین
نماز، نماد حاکمیت دین است؛ پرچمی است که برافراشته شدن آن نشان از استقرار دین داری دارد. مؤمن در نیایش خویش با مؤمنان نیایشگر همراه می شود و برای پایداری در مسیر حق از نماز استعانت می جوید. انسان، با نماز، غفلت را از جان می زداید و تن را به عبادت وا می دارد تا سرگرمی های عادی زندگی او را از توجه به هدف حیات باز ندارد.
بارقه امید
نماز، قطعه ای از بهشت است در جهنم سوزان دنیای پردود و غبارآلود. نماز، فرصتی طلایی برای ابراز شوق و بندگی در برابر معبود مهربان و صمیمی است. نماز، فرصت شکفتن، موعد عروج، پله های فاصله را طی کردن، الهی شدن و رنگ وبوی معشوق گرفتن است. نماز، موعد رهایی انسان از بند تن، قفس دنیا و اسارت نفس امّاره است. نماز، زمزمه رها شدن از تن، گذشتن از مرز خود است. نماز، لحظه آسمانی شدن و به خدا پیوستن است. نماز، بهانه ای است برای درک مناجات و زمزمه های نیمه شب در خلوت انس با معبود. نماز، انسان را به مهمانی اشک و خلوص می خواند و منتهای خضوع و بندگی بنده را در برابر پروردگار به نمایش می گذارد.
رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمود:
حرمت نماز جماعت را پاس بدارید.
علی علیه السلام فرمود:
هرگاه با مردم به نماز جماعت ایستادی، نه با طولانی کردنش مردم را به ستوه آور و نه با شتابِ بیش از حد نماز را ناچیز شمار.
بهترین افراد حاضر در مسجد به ترتیب عبارتند از: امام جماعت، مؤذن و شخصی که در طرف راست امام جماعت می ایستد.
جاهای خالی صف های جماعت را پرکنید. هرکس می تواند صف اول یا دوم را پر کند، باید چنین کند؛ زیرا این کار نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم محبوب تر است. صف ها را کامل کنید همانا خدا و فرشتگان او بر کسانی که صف ها را کامل می کنند، درود می فرستند.
در جماعت خود را با کم توان ترین افراد هماهنگ کنید و [با طول دادن نماز [سبب کراهت آنان از نماز و در فتنه افتادن شان مباشید.
امام صادق علیه السلام فرمود:
کسی که در شبانه روز پنج نماز با جماعت بخواند، درباره او گمان نیک داشته باشید و شهادتش را بپذیرید.
دلیل عرفانی زیبا در مورد حجاب
کل عالم و مقام عصمت عالم اگر به صورت یک شکل و بافت و صورتی دربیاید، قهراً به بافت انسان درمی آید. همان طور که قوه خیال، حقایق آن سویی را مطابق با مناسباتی که بین شان است، با اشکال این سویی برای انسان پیاده می کند، قوه خیال عالم هم، عصمت نظام عالم را در نشئه طبیعت به صورت انسان شکل می دهد و چون عصمت بیشتر با اسم شریف «الباطن» سازگار است، لذا به صورت زن شکل می دهد، نه صورت مرد. چون مرد بیشتر با اسم شریف «الظاهر» و زن بیشتر با اسم شریف «الباطن» در ارتباط است، لذا همان مقام اسم شریف «الباطن» در شریعت، برای زن به صورت حجاب مطرح شده است.
این حجاب در حقیقت صفت خدا داشتن زن است، خداوند هم محجوب است. خودش فرمود: «از پشت هفت هزار حجاب دارید من را می بینید» اگر عدد را بالاتر ببرد، باز هم حق است.
نه این که دین اگر به زن می گوید حجاب را نگه دار، العیاذ بالله جسارت به زن است، بلکه این در حقیقت، احترام به زن است. به او می گوید چون تو مطابق اسم شریف «الباطن» الهی پیاده شده ای، ما نمی خواهیم در معرض دید هر کسی قرار بگیری، لذا محجوب باش. بگذار اگر دیگران می خواهند تو را ببینند، از پشت حجاب ها ببینند. این حجاب برگرفته از حجاب حق است، لذا حجاب دژ زن است، چه این که خداوند هم دژ دارد.
فرمود: هرچه کوشش کنید، نمی توانید حقیقت غیبیه ذات مرا ببینید. آن قدر محجوبم، آن قدر در حجابم که هر چه حجاب ها را خرق کنید، باز هم همچنان باید مرا در پشت حجاب ببینید. هرگز من کشف تام نمی کنم.
حتی در قرآن هم کشف تام ذاتی نکرد. قرآن هم اگرچه خدا را به ما معرفی می کند، اما یا با الفاظ است یا با معانی یا صور که هم الفاظ حجابند، هم معانی و هم صور. خدا از پشت حجاب ها خود را معرفی کرد، و الا حق آن طوری که حق است، برای خلق جلوه نمی کند، که لازمه جلوه گری حق برای خلق، بساط خلق را جمع کردن است.
زن تا رمانی که در حجاب است، حق است، اما زمانی که از حجاب درآمد، وجهه خلقی پیدا می کند و توانایی اش شکسته می شود. پس حجاب برای زن یک احترام است تا بیشتر شبیه به خداوند شود.
واقعیت این است که اگر بخواهند «عصمت اعظم» را به صورت بشر در بیاورند، به بهترین شکل در خواهند آورد که بهتر و زیباتر از این چهره در نظام هستی نباشد. لذا مشابه چهره جناب صدیقه طاهره علیهاسلام در عالم هرگز زنی پیدا نمی شود، چه این که مشابه چهره پیغمبر و امیرالمؤمنین علیهم السلام هرگز در عالم پیدا نمی شود.
حال که عصمت کبرای الهی در حضرت صدیقه طاهره علیها سلام تجلی کرده است، او آن چنان در حجاب قرار می گیرد که فقط امیرالمؤمنین علیه السلام لیاقت دیدار همچنین جمالی را داشته باشد. لذا اگر علی بن ابی طالب نبود، برای تو هرگز در عالم کفوی برای این بانو وجود نداشت.
مقام و جایگاه دختران در نگاه پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله
حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله می فرمایند:
«مِنَ الرَّوْضَةِ، قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص نِعْمَ الْوَلَدُ الْبَنَاتُ الْمُخَدَّرَاتُ مَنْ کانَتْ عِنْدَهُ وَاحِدَةٌ جَعَلَهَا اللَّهُ سِتْراً مِنَ النَّارِ وَ مَنْ کانَتْ عِنْدَهُ اثْنَتَانِ أَدْخَلَهُ اللَّهُ بِهَا الْجَنَّةَ وَ مَنْ یکنْ لَهُ ثَلَاثٌ أَوْ مِثْلُهُنَّ مِنَ الْأَخَوَاتِ وُضِعَ عَنْهُ الْجِهَادُ وَ الصَّدَقَةُ؛
خوب فرزندانی هستد دختران مخدره هر کس یک نفر از آنها نزد او باشد خداوند او را سپری از آتش قرار می دهد و کسی که دو دختر داشته باشد خداوند به این سبب او را داخل بهشت می کند و هر کس سه دختر داشته باشد و یا همانند آن خواهر نزد او باشد جهد و صدقه از او برداشته شده است.
<< 1 ... 156 157 158 ...159 ...160 161 162 ...163 ...164 165 166 ... 328 >>