زآن یار دلنوازم
جملاتی حکیمانه از آیت الله بهجت:
لازم نیست که انسان در پی این باشد که به خدمت حضرت ولی عصر (عج) تشرّف حاصل کند؛ بلکه شاید خواندن دو رکعت نماز، سپس توسّل به ائمه (علیهم السلام) بهتر از تشرّف باشد.
ما در دریای زندگی در معرض غرق شدن هستیم؛ دستگیری ولیّ خدا لازم است تا سالم به مقصد برسیم. باید به ولیّ عصر (عج) استغاثه کنیم که مسیر را روشن سازد و ما را تا مقصد، همراه خود ببرد.
دعای تعجیل فَرج، دوای دردهای ما است.
در زمان غیبت هم عنایات و الطاف امام زمان (عج) نسبت به محبّان و شیعیانش زیاد دیده شده؛ باب لقا و حضور بالکلیّه مسدود نیست؛ بلکه اصل رؤیت جسمانی را هم نمی شود انکار کرد!
با وجود اعتقاد داشتن به رئیسی که عینُ الله الناظره است، آیا می توانیم از نظر الهی فرار کنیم و یا خود را پنهان کنیم؛ و هر کاری را که خواستیم، انجام دهیم؟! چه پاسخی خواهیم داد؟!
هر چند حضرت حجت (عج) از ما غایب و ما از فیض حضور آن حضرت محرومیم؛ ولی اعمال مطابق یا مخالف دفتر و راه و رسم آن حضرت را میدانیم؛ و این که آیا آن بزرگوار با اعمال و رفتار خود خشنود، و سلامی - هر چند ضعیف - خدمتش میفرستیم؛ و یا آن حضرت را با اعمال ناپسند، ناراضی و ناراحت می کنیم!
علایمی حتمیّه و غیر حتمیّه برای ظهور آن حضرت ذکر کرده اند. ولی اگر خبر دهند فردا ظهور می کند، هیچ استبعاد ندارد! لازمۀ این مطلب آن است که در بعضی علایم، بَداء صورت می گیرد و بعضی دیگر از علایم حتمی هم، مقارن با ظهور آن حضرت اتفاق می افتد.
انتظار ظهور و فرج امام زمان (عج)، با اذیّت دوستان آن حضرت، سازگار نیست!
چه قدر حضرت [امام زمان (علیه السلام)] مهربان است به کسانی که اسمش را می برند و صدایش می زنند و از او استغاثه می کنند؛ از پدر و مادر هم به آنها مهربان تر است!
خداوند کام همۀ شیعیان را با فَرج حضرت غائب (عج) شیرین کند! شیرینیها، تفکّهاتِ زائد بر ضرورت است؛ ولی شیرینی ظهور آن حضرت، از اَشدّ ضرورات است.
مهمتر از دعا برای تعجیل فرج حضرت مهدی (عج)، دعا برای بقای ایمان و ثبات قدم در عقیده و عدم انکار حضرت تا ظهور او می باشد.
افسوس که همه برای برآورده شدن حاجت شخصی خود به مسجد جمکران می روند، و نمی دانند که خودآن حضرت چه التماس دعایی از آنها دارد که برای تعجیل فَرَج او دعا کنند!
امام (عج) در هر کجا باشد، آن جا خضراء است. قلب مؤن جزیرۀ خضراء است؛ هر جا باشد، حضرت در آن جا پا می گذارد.
قلبها از ایمان و نور معرفت خشکیده است.قلب آباد به ایمان و یاد خدا پیدا کنید، تا برای شما امضا کنیم که امام زمان (عج) آن جا هست!
اشخاصی را می خواهند که تنها برای آن حضرت باشند. کسانی منتظر فرج هستند که برای خدا و در راه خدا منتظر آن حضرت باشند، نه برای برآوردن حاجات شخصی خود!
به طور یقین دعا در امر تعجیل فرج آن حضرت، مؤثّر است، اما نه لقلقه.
آری، تشنگان را جرعۀ وصال و شیفتگان جمال را آب حیات و معرفت می دهند. آیا ما تشنۀ معرفت و طالب دیدار هستیم و آن حضرت آب حیات نمی دهد، با آن که کارش دادرسی به همه است و به مضطرّین عالم رسیدگی می کند؟!
ائمه (علیهم السلام) فرموده اند: شما خود را اصلاح کنید، ما خودمان به سراغ شما می آییم و لازم نیست شما به دنبال ما باشید!
تا رابطۀ ما با ولیّ امر: امام زمان (عج) قوی نشود، کار ما درست نخواهد شد. و قوّت رابطۀ ما با ولیّ امر (عج) هم در اصلاح نفس است.
چه قدر بگوییم که حضرت صاحب (عج) در دل هر شیعه ای یک مسجد دارد!
هر کس که برای حاجتی به مکان مقدّسی مانند مسجد جمکران می رود، باید که اعظم حاجت نزد آن واسطۀ فیض، یعنی فرجِ خود آن حضرت را از خدا بخواهد.
خدا می داند در دفتر امام زمان (عج) جزو چه کسانی هستیم! کسی که اعمال بندگان در هر هفته دو روز (روز دوشنبه و پنجشنبه) به او عرضه می شود. همین قدر می دانیم که آن طوری که باید باشیم، نیستیم!
آیا می شود رئیس و مولای ما حضرت ولیّ عصر (عج) محزون باشد، و ما خوشحال باشیم؟! او در اثر ابتلای دوستان، گریان باشد و ما خندان و خوشحال باشیم و در عین حال، خود را تابع آن حضرت بدانیم؟!
اگر اهل ایمان، پناهگاه حقیقی خود را بشناسند و به آن پناه ببرند، آیا امکان دارد که از آن ناحیه، مورد عنایت واقع نشوند؟!
با این که به ما نه وحی می شود نه الهام، به آن واسطه ای که به او وحی و الهام می شود توجه نمی کنیم؛ در حالی که در تمام گرفتاری ها - اعمّ از معنوی و صوری، دنیوی و اُخروی - می توان به آن واسطۀ فیض؛ حضرت حجّت (علیه السلام)، رجوع کرد.
حضرت غائب (عج) دارای بالاترین علوم است؛ و اسم اعظم بیش از همه در نزد خود آن حضرت است. با این همه، به هر کس که در خواب یا بیداری به حضورش مشرّف شده، فرموده است: برای من دعا کنید!
راه خلاص از گرفتاری ها، منحصر است به دعا کردن در خلوات برای فرج ولیّ عصر (عج)؛ نه دعای همیشگی و لقلقۀ زبان… بلکه دعای با خلوص و صدق نیّت و همراه با توبه.
آیا امام زمان از طلبه ها راضی است؟
سئوال کردم : آقا جان !شما از آنها راضی هستید؟ حضرت سکوت کردند وبعد از تاملی فرمودند:
ما کسی را غیر از آنها نداریم!
در تشرفی که آیت الله الهی طباطبائی(ره) به محضر حضرت بقیة الله الاعظم روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداه
داشتند، حضرت به ایشان فرمودند: اگر مشکل و گرفتاری داشتید خدا را قسم بدهید به ریزه خواران سفره ما.
آیت الله الهی طباطبایی (ره) فرمودند: با وجودی که منظور حضرت را فهمیدم اما می خواستم از لسان شریف
خودشان بشنوم!
سوال کردم : آقا جان !ریزه خواران سفره شما چه کسانی هستند:
حضرت فرمودند: همین طلبه ها
سئوال کردم : آقا جان !شما از آنها راضی هستید؟ حضرت سکوت کردند وبعد از تاملی فرمودند:
ما کسی را غیر از آنها نداریم!
پس به ریزه خواران حضرتش: اللهم عجل لولیک الفرج
روایت آیت الله بهجت از تشرف یک طلبه خدمت امام عصر
حجة السلام قدس[از شاگردان آیت الله العظمی بهجت] می گوید: روزی آقا [آیت الله العظمی بهجت] فرمودند:
در تهران استاد روحانیی بود که لُمعَتین را تدریس می کرد، مطلع شد که گاهی از یکی از طلاب و شاگردانش که از لحاظ درس خیلی عالی نبود، کارهایی نسبتاً خارق العاده دیده و شنیده می شود.
روزی چاقوی استاد (در زمان گذشته وسیله نوشتن قلم نی بود، و نویسندگان چاقوی کوچک ظریفی برای درست کردن قلم به همراه داشتند ) که خیلی به آن علاقه داشت، گم می شود و وی هر چه می گردد آن را پیدا نمی کند و به تصور آنکه بچه هایش برداشته و از بین برده اند نسبت به بچه ها و خانواده عصبانی می شود، مدتی بدین منوال می گذرد و چاقو پیدا نمی شود. و عصبانیت آقا نیز تمام نمی شود.
روزی آن شاگرد بعد از درس ابتداءً به استاد می گوید:
«آقا، چاقویتان را در جیب جلیقه کهنه خود گذاشته اید و فراموش کرده اید، بچه ها چه گناهی دارند.» آقا یادش می آید و تعجب می کند که آن طلبه چگونه از آن اطلاع داشته است.
از اینجا دیگر یقین می کند که او با (اولیای خدا) سر و کار دارد، روزی به او می گوید: بعد از درس با شما کاری دارم. چون خلوت می شود می گوید: آقای عزیز، مسلم است که شما با جایی ارتباط دارید، به من بگویید خدمت آقا امام زمان(عج) مشرف می شوید؟
استاد اصرار می کند و شاگرد ناچار می شود جریان تشرف خود خدمت آقا را به او بگوید. استاد می گوید: عزیزم، این بار وقتی مشرف شدید، سلام بنده را برسانید و بگویید: اگر صلاح می دانند چند دقیقه ای اجازه تشرف به حقیر بدهند.
مدتی می گذرد و آقای طلبه چیزی نمی گوید و آقای استاد هم از ترس اینکه نکند جواب، منفی باشد جرأت نمی کند از او سؤال کند ولی به جهت طولانی شدن مدت، صبر آقا تمام میشود و روزی به وی می گوید: آقای عزیز، از عرض پیام من خبری نشد؟ می بیند که وی ( به اصطلاح ) این پا و آن پا می کند. آقا می گوید: عزیزم، خجالت نکش آنچه فرموده اند به حقیر بگویید چون شما قاصد پیام بودی ( و ما علی الرسول إلا البلاغ المبین)
آن طلبه با نهایت ناراحتی می گوید آقا فرمود: لازم نیست ما چند دقیقه به شما وقت ملاقات بدهیم، شما تهذیب نفس کنید من خودم نزد شما می آیم.
آیا من منم؟
علامه طباطبائی ره می فرماید:
اگردائم فکرکنی وشب وروزدراین اندیشه باشی که خودرابشناسی،خواهی دانست که آن چه ازخودمی دانی ازتونیست،وبه حیرت فرومی روی که آیامن منم؟بنابراین ،حال که فهمیدی مالک هیچ چیزی نیستی ،بهتراست همه رابه اوبدهی، بلکه خودراهم فراموش کنی وبه اوبدهی تا هیچ برایت نماند،وحق سبحانه بماند وبس.
حقیقت انسان، انسان نیست.مرحوم آقا سیداحمدکربلائی یاآقاشیخ محمد بهاری دریکی ازنامه هایش می نویسد:
قربان حقیقتت که ازآن هیچ خبر نداری.
گول خوردیم؟؟؟؟؟!!!!
عمل به دستورات اسلام جهل است ولي جهل مدرن و امروزي مورد تاييد است؟؟؟!!!
ميگويند اين سينه زدن ها،عزاداري ها
حجاب
قرآن
ائمه (ع)
گوش ندادن آهنگ
مذمت رابطه با نامحرم
اينها همه جهل و عقب ماندگي مسلمانان و علي الخصوص ايرانيان هست
حال فكر كنيم آيا اينها جهل است؟؟؟؟؟
جهل و خرافات براي صهيونيزم چيزي است كه او نتوانسته از آن به منافع مادي و اهداف سياسيش برسد اگر هر چيزي در حوزه منافع ماديش و اهدافه سياسيش خلل وارد كند آن چيز ميشود جهل و خرافات و عقب ماندگي و نفهمي ولي اگر هر چيزه ديگري كه توانست اهدافش را محقق كند ميشود پيشرفت، فناوري،فرهنگ، تمدن و كسي حق ندارد تمسخرش كن.
به چند نمونه از جهل هاي مدرن توجه كنيد.
دستبندهاي آرامش بخش
سنگ هاي شفا بخش
مسابقات گاو بازي كه سالانه در آنها جان انسانها براحتي گرفته ميشود
يكسري ورزش هاي بي خاصيت كه نه براي جسم خاصيتي دارند و نه براي روح مثل كشتي كج و….
گذاشتن وقت به مدت زياد در فيسبوك
به همه اين موارد و خيلي از موارد ديگر كمي توجه كنيد دشمن تمسك به اسلام را از بين مي برد آخرش چه چيز به ذهن ما داد ؟
ميگفت وقتت رو در هيئت ها نگذرون به درد نميخوره ولي بيا تو فيسبوك، اينترنت، تماشاي فيلم هاي بي محتوا از اسلام مدد نگير بيا بجاش سنگ ها و گردنبند ها و دستبند هاي شفا بخش از من بخر
چرا دشمن اينكار رو كرد؟؟
به خاطر اينكه ميدانست كه با اسلام نميتواند پول در بياورد و به اهدافه سياسيش برسد ولي با اين موارد توانست.
پس بدانيد اگر روزي همين موارد هم منافعش را تضمين نكند همين مسائل كه امروز خيلي از مردم دنيا آنها را استفاده ميكنند و از آن به نظر خودشان بهره ميبرند همان ها را نهي ميكنند
اگر روزي خريد گردنبندها و دستبندها و اين مسائل منافعشان را تضمين نكند و نتواتند فكر و مغز تو جوان را به سمت خودش بكشاند همين ها را بلا شك از بين ميبرد و باز در ذهن جوانها ميخوراند كه خرافات و جهل و اين چنين چيزهاست.
نشستن در مجالس اسلامي (البته مجالسي كه واقعا اسلامي باشد) بد است اما نشستن در پاي اينترنت و فيسبوك خوب است خداييش فكر كنيم آيا دشمن با اين مدل كارهايش قوه تعقل را از ما نگرفت. ديگر خوب و بد را نميفهميم.
پس بدانيم اعتقاد و التزام به حق و خدا جهل است ولي اعتقاد به غير و تمسك به غير تمدن و فناوري است.
<< 1 ... 138 139 140 ...141 ...142 143 144 ...145 ...146 147 148 ... 328 >>