فرمایشات امام خمینی (ره) درباره امام زمان (عج)

انشاء الله برسد روزی که آن وعده مسلم خدا تحقق پیدا کند و مستضعفان مالک ارض بشوند. این مطلب وعده خداست و تخلف ندارد، منتها آیا ما درک کنیم یا نکنیم، آن به دست خداست. ممکن است در یک برهه کمی وسایل فراهم بشود و چشم ما روشن بشود به جمال ایشان. این چیزی که ما در این وقت، در این عصر وظیفه داریم، این مهم است. همه انتظار داریم وجود مبارک ایشان را، لکن با انتظار تنها نمی‌شود، بلکه با وضعی که بسیاری دارند، انتظار نیست.

شما الان تحت نظر خدا و تحت نظر امام زمان (سلام الله علیه) هستید، ملائکه ، شما را مراقبت می کنند، نامه اعمال شما را به امام زمان (علیه السلام) عرضه می دارند.

شاید این وصفی که برای حضرت صاحب (سلام الله علیه) ذکر شده است دنبال همین آیه شریفه که می فرماید که:

قل انما اعظکم بواحدة أن تقوموا لله مثنی و فرادی

دنبال همین معنا باشد که همه باید قیام بکنیم، قیام واحد که بالاترین قیام همان آن شخص واحداست و همه قیام ها باید دنبال آن قیام باشد و قیام لله باشد. می گویند والعصر ان الانسان لفی خسر عصر، انسان کامل است، امام زمان (سلام الله علیه) است یعنی عصاره همه موجودات. قسم به عصاره همه موجودات یعنی قسم به انسان کامل

ان الانسان لفی خسر

حالا ببینید که تحت مراقبت هستید. نامه اعمال ما می رود پیش امام زمان (سلام الله علیه) هفته ای دو دفعه، به حسب روایت؛ من می ترسم ما که ادعای این را داریم که تبع این بزرگوار هستیم، شیعه این بزرگوار هستیم، اگر نامه اعمال را ببیند و می بیند تحت مراقبت خداست نعوذ بالله شرمنده بشود. شما اگر یک فرزندتان خلاف بکند شما شرمنده می شوید، اگر این نوکر شما خلاف بکند شما شرمنده اید. در جامعه آدم شرمنده می شود که پسرش این کار را کرده یا نوکرش این را کرد یا اتباعش این کار را کرده. من خوف دارم که کاری بکنیم که امام زمان (سلام الله علیه) پیش خدا شرمنده بشود. نکند یک وقت خدای نخواسته یک کاری از ماها صادربشود که وقتی نوشته برود، نوشته هائی که ملائکة الله مراقب ما هستند، رقیب هستند، هر انسانی رقیب دارد و مراقبت می شود، ذره هائی که بر قلب های شما می گذرد رقیب دارد، چشم ما رقیب دارد، گوش ما رقیب دارد، زبان ما رقیب دارد، قلب ما رقیب دارد. کسانی که مراقبت می کنند اینها را، نکند که خدای نخواسته از من و شما و سایر دوستان امام زمان (سلام الله علیه) یک وقت چیزی صادر بشود که موجب افسردگی امام زمان (سلام الله علیه) باشد. مراقبت کنید از خودتان، پاسداری کنید از خودتان. اگر بخواهید این پاسداری شما، در دفتری که پاسداران صدر اسلام در او ثبت است در آن دفاتر ثبت بشود، همانطور که آنهاپاسداری می کردند از خودشان، شما هم از خودتان پاسداری کنید تا ثبت بشود آنجا.

در بعضی روایات که من حالا نمی دانم صحت و سقمش را، هست که یکی از چیزهای مستحب این است که مومنین در حال انتظار اسلحه هم داشته باشند، اسلحه مهیا، نه اینکه اسلحه را بگذارند کنار و بنشینند منتظر، اسلحه داشته باشند برای اینکه با ظلم مقابله کنند، با جور مقابله کنند. تکلیف است، نهی از منکر است، به همه ما تکلیف است که باید مقابله کنیم با این دستگاه های ظالم خصوصا دستگاه هائی که با اساس مخالفند.

مبادا یک وقتی نامه عمل شما برود پیش امام زمان (سلام الله علیه) و آنجا گفته بشود به امام زمان که این پاسدارهای شما، و ایشان سرشکسته بشوند ، آقا مساله مهم است. قضیه، قضیه کشت و کشتار نیست، قیام و نهضت ما، نهضت یک رژیم طاغوتی نیست، قیام و نهضت ما یک نهضت انسانی است، یک نهضت اسلامی است، ما به کتاب و سنت می خواهیم عمل بکنیم، شما به کتاب و سنت باید عمل بکنید…


موضوعات: بدون موضوع
   دوشنبه 30 آذر 1394نظر دهید »

یکی از علت‌های طولانی شدن غیبت امام عصر (علیه السلام) خودخواهی انسان هاست …

تا زمانی که منیت و خودخواهی به جای خداخواهی باشد، همین است. این درحالی است که شرط ظهور حضرت ولی عصر(علیه السلام) این است که ما خود را تغییر دهیم و خودخواهی را از خود دور کنیم، امام نقصی ندارد بلکه ما باید شرایط را عوض کنیم.

درحالی که باید بر روی این مساله کار کنیم و به درد نبود حضرت برسیم و توجه داشته باشیم، تا وقتی که دست تقاضا و تشنگی به سوی حضرت دراز نشد، امام ظهور نمی کند. دلائل تاخیر در فرج امام زمان(علیه السلام) همان دلائلی است که منجر به شهادت امام حسین(علیه السلام) و اصحاب و یارانش گردید و آن چیزی نیست جز اینکه ما اولویت ائمه را بطور مقطعی در زندگی خود قبول داشته و پیاده می کنیم و این اولویت و ولایت در تمام شئون زندگی ما دیده نمی شود.
حجت الاسلام مسعود عالی در سخنانی با این موضوع پاسخ می دهد:
یکی از علت های طولانی شدن غیبت امام عصر(علیه السلام) از خودخواهی انسان هاست، تا زمانی که منیت و خودخواهی به جای خداخواهی باشد، همین است. این درحالی است که شرط ظهور حضرت ولی عصر(علیه السلام) این است که ما خود را تغییر دهیم و خودخواهی را از خود دور کنیم، امام نقصی ندارد بلکه ما باید شرایط را عوض کنیم.
سه شرط اصلی برای ظهور حضرت مهدی(علیه السلام) ذکر شده است؛ شرط اول اینکه ما تشنه و خواهان حضرت باشیم و غافل و بی درد نباشیم، شرط دوم این است که حالا که خواهان او شدیم او را برای خود و اهداف کوچک خود نخواهیم. بلکه او را برای اهداف بلند او بخواهیم فداکارانه نه خودخواهانه و شرط سوم که نتیجه دو شرط دیگر است این است که اگر کسی خواهان حضرت باشد فداکارانه و صمیمانه و صادفانه خود را برای امام بخواهد عملا در راستای اهداف حضرت تا جایی که می تواند زحمت می کشد بنابراین تا جایی که از دستتان بر می آید زمینه ظهور حضرت را فراهم کنید.

در بسیاری از مواقع دوست داریم امام زمان(علیه السلام) ظهور کند اما از نبود و نیامدنش هم دردمان نمی آید، چون عادت کردیم به غیبت و نبودن امام، وقتی از حضرت صحبت می کنیم، مانند داستان، افسانه و اسطوره با این مساله برخورد می کنیم، یعنی به عنوان یک واقعیت ملموس که حضرت در حبس است، به آن نگاه نمی کنیم.
درحالی که باید بر روی این مساله کار کنیم و به درد نبود حضرت برسیم و توجه داشته باشیم، تا وقتی که دست تقاضا و تشنگی به سوی حضرت دراز نشد، امام ظهور نمی کند.
همچنین باید خواهان حضرت شویم و امام را خودخواهانه برای خود نخواهیم، این درحالی است که انسان خیلی خودخواه است گاهی دین خدا و ائمه را هم برای خودش می خواهد، امام علی(علیه السلام) در نهج البلاغه به اصحاب پیامبر(صلی الله علیه وآله) فرمودند: من شما را برای خدا می خواهم، اما شما من را برای خودتان می خواهید اگر با میل شما رفتار نکنم با من نیستید. این سخن نشان می دهد که بسیاری از مردم امام را برای خودشان می خواهند.

بسیاری از ما حضرت را برای رفاه و راحتی خود می خواهیم بنابراین اگر امام را خوادخواهانه برای خود بخواهیم دیگر امام خواهی نیست. شب اول قبر سوال می کنند که امامت چه کسی بود، این سوال خیلی ساده است پس چرا بعضی ها نمی توانند جواب دهند، این سوالات خیلی هم سخت است چون این سوالات را از روح و جان انسان می پرسند.

این سوالات نشان می دهد که حقیقت روح و جان انسان در دنیا چه کسی بوده است و تحت تربیت چه کسی بوده، کسی می تواند به این سوالات جواب دهد که در دنیا امام را برای خودش نخواسته چون اگر که اگر اینطور نباشد آنجا می گوید امام من نفسم بوده است.

باید برای این مساله تمرین کنیم، یکی از تمرین ها برای بیرون آمدن از خودخواهی خواندن زیارت آل یاسین است، به این معنی که حق همان است که شما دوست دارید و باطل آن است که شما دوست ندارید، دوست داشتن و نداشتن امام مهم است نه خودمان، اگر این معیار را در زندگی پیاده کنیم آنوقت می توانیم بگوییم منتظر واقعی امام هستیم.

 


موضوعات: بدون موضوع
   دوشنبه 30 آذر 1394نظر دهید »

اندیشه سیاسی شیعه در عصر غیبت کبری با نظریه «ولایت فقیه» گره خورده است.از نظر لغوی، «ولایت» مشتق از «و، ل، ی» است و به کسر و فتح «واو» استعمال می‏شود …

این کلمه بر معانی متعددی نظیر نصرت و یاوری، تصدّی امر غیر، و سلطه و سرپرستی، دلالت دارد. از میان این معانی متعدّد، معنای تصدی و سرپرستی و تصرّف در امر غیر، با آنچه از ولایت فقیه اراده می‏شود، تناسب بیشتری دارد. کسی که متصدّی و عهده‏ دار امر می‏شود، بر آن ولایت یافته و مولا و ولیّ آن امر محسوب می‏شود. بنابراین، کلمه ولایت و هم ریشه‏ های آن (مانند ولیّ، تولیت، متولّی و والی) دلالت بر معنای سرپرستی، تدبیر و تصرف دارد. این گونه کلمات، معنای تصدّی و سرپرستی و اداره شئون فرد دیگر - مولا علیه - را افاده می‏کند و نشان می‏دهد که ولیّ و مولا سزاوارتر از دیگران در این تصرف و تصدی است و با وجود ولایت این مولی و ولیّ، دیگران فاقد حق تصرّف و تصدّی و سرپرستی در شئون آن فرد هستند. [1] .

در اصطلاح «زعیم و ولی فقیه» کسی است که عالم به سیاست‏های دینی و برقرار کننده عدالت اجتماعی در میان مردم باشد. طبق اخبار، او دژ اسلام و وارث پیامبران و جانشین پیامبر خدا و همچون پیامبران بنی‏ اسرائیل بوده، بهترین خلق خدا بعد از ائمه است. مجاری امور و احکام و دستورها، به دست او بوده و حاکم بر زمامداران است. [2] .

مسأله «ولایت فقیه» گرچه ریشه کلامی دارد؛ ولی جنبه فقهی آن موجب گردیده تا فقها از روز نخست، در ابواب مختلف فقهی از آن بحث کنند و موضوع ولایت فقیه را در هر یک از مسائل مربوطه روشن سازند. در باب جهاد و تقسیم غنایم و خمس و گرفتن و توزیع زکات و سرپرستی انفال و نیز اموال غایبین و قاصرین و باب امر به معروف و نهی از منکر و باب حدود و قصاص و تعزیرات و مطلق اجرای احکام انتظامی اسلام، فقها از مسأله «ولایت فقیه» و گستره آن بحث کرده‏ اند. [3] .

مقصود از مطلقه بودن ولایت فقیه گستره دامنه ولایت فقیه است، که در شعاع مسؤولیت رهبری سیاسی او است و تمامی ابعاد مربوط به مصالح امت را شامل می‏شود (از جمله اجرای تمامی احکام انتظامی اسلام). در مقابل آن، ولایت‏های خاصّ، مانند ولایت پدر درباره ازدواج دختر یا ولایت پدر و جد در رابطه با تصرفات مالی فرزندان صغیر قرار دارد.
اساساً اضافه شدن ولایت به وصف عنوانی «فقیه» محدودیت آن را در چارچوب فقه می‏رساند، در واقع فقه او است که حکومت می‏کند، نه شخص او. پس هیچ گونه قاهریت و حاکمیت اراده شخصی در کار نیست.
از همین جا، مسؤولیت مقام رهبری - در اسلام - در پیشگاه خدا و مردم روشن می‏گردد. او در پیشگاه خدا مسؤول است تا احکام را کاملاً اجرا نماید و در مقابل مردم مسؤول است تا مصالح همگانی را به بهترین شکل ممکن تأمین نماید و عدالت اجتماعی را در همه زمینه‏ ها و به صورت گسترده و بدون تبعیض اجرا کند و هرگز در این مسؤولیت کوتاه نیاید. [4] .

فرق میان ولایت فقیه و مرجعیت فتوا
میان زعامت و مرجعیت فتوا چند فرق می‏توان ذکر کرد:
یک. زعیم و ولی فقیه، گذشته از علم به قوانین الهی و عدالت و اجتهاد، باید دارای احاطه به سیاست‏های دینی و شجاعت و مدیریت الکافی برای رهبری بوده و از مسائل اجتماعی و سیاسی روز آگاه باشد.
دو. وقتی زعیم و ولی فقیه بنا به مصالح مردم حکمی صادر می‏کند، بر همه - حتی بر کسانی که از دیگری تقلید می‏کنند - آن حکم واجب می‏شود؛ چنان که وقتی مرحوم میرزای شیرازی‏رحمه الله زعیم دینی و سیاسی، حکم تحریم تنباکو را صادر فرمود یا مرحوم میرزا محمدتقی شیرازی حکم جهاد دادند، همه حتی علما تبعیت کردند.
اگر فرد لایق که دارای این دو خصلت (علم به قانون و عدالت) است، به پا خاست و تشکیل حکومت داد؛ همان ولایتی را که حضرت رسول اکرم‏صلی الله علیه وآله در امر اداره جامعه داشت، دارا می‏باشد و بر همه مردم لازم است که از او اطاعت کنند. [5] .

سه. مقام مرجعیت فتوا می‏تواند در یک زمان متعدد باشد و هر کس هر مجتهدی را پارسا و داناتر تشخیص دهد، از وی پیروی کند. اما مقام زعامت و ولایت فقیه نمی‏تواند متعدد باشد؛ چه این مقام با ابعاد سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و دفاعی باید دارای یک قدرت مرکزی باشد وگرنه موجب تشتت و چند دستگی امت خواهد شد و وحدت کلمه از بین خواهد رفت. از این رو در هیچ زمانی بیش از یک امام نبوده است.
چهار. کار مرجعیت فتوا را می‏توان تداوم کار نبوّت؛ یعنی، ابلاغ قوانین الهی به مردم و کار ولایت فقیه را تداوم کار امامت، یعنی، مسؤولیت اجرا و پیاده کردن قوانین دانست.
پنج. از شرایط مرجعیت فتوا اعلمیت است؛ ولی برای ریاست دینی، زعامت و ولایت فقیه آگاهان دینی، اعلمیت و یا اولویت را شرط می‏دانند.
اساساً فقها، ولایت فقیه را در راستای خلافت کبری و در امتداد امامت دانسته‏ اند و مسأله رهبری سیاسی را - که در عهد حضور برای امامان معصوم ثابت بوده - همچنان برای فقهای جامع شرایط و دارای صلاحیّت در دوران غیبت ثابت دانسته‏ اند. آنان مسأله «تعهد اجرایی» را در احکام انتظامی اسلام، مخصوص دوران حضور ندانسته، بلکه آن را پیوسته ثابت و برقرار می‏شمارند.
امام خمینی‏ رحمه الله در این باره می‏فرماید: «تمامی دلایلی که برای اثبات امامت، پس از دوران عهد رسالت آورده ‏اند، به عینه درباره ولایت فقیه، در دوران غیبت جاری است. عمده ‏ترین دلیل، ضرورت وجود کسانی است که ضمانت اجرایی عدالت را عهده دار باشند؛ زیرا احکام انتظامی اسلام مخصوص عهد رسالت نبوده یا عهد حضور نیست؛ لذا بایستی همان‏گونه که حاکمیت این احکام تداوم دارد، مسؤولیت اجرایی آن نیز تداوم داشته باشد و فقیه عادل و جامع الشرایط، شایسته ‏ترین افراد برای عهده دار شدن آن می‏باشد». [6] .

[1] ر.ک: الغدیر، ج 1، ص 649 - 609.
[2] امام خمینی‏رحمه الله، الرسائل، ج 2، ص 102 - 94.
[3] محمدهادی معرفت، ولایت فقیه، مقدمه.
[4] همان، ص 10 و 11.
[5] امام خمینی‏ رحمه الله، ولایت فقیه، ص 163.
[6] محمدهادی معرفت، ولایت فقیه، ص 43.


موضوعات: بدون موضوع
   دوشنبه 30 آذر 1394نظر دهید »

ظهور در آرامش یا جنگ؟ …

برخی می‌گویند طبق روایات حضرت وقتی ظهور می‌نمایند که جهان پر از ظلم، جور و فساد شود و برخی دیگر می‌گویند: با عبادت، دعا، پرهیز از گناه و جهاد امام (عج) را در ظهورش یاری کنید. دلیل این تضاد چیست؟

این شبهه یا تضاد به خاطر قرائت‌های متفاوت و شاید دلخواه از احادیث مربوط به جمله‌ی اول است. چنین نیست که گفته باشند: «وقتی ظهور می‌نمایند که جهان پر از ظلم، جور و فساد شود»، چرا که آن وقت لازمه‌ی زمینه‌سازی برای ظهور تلاش برای ظلم و فساد بیشتر است و لابد مفسدین مقرب‌تر خواهند بود! که طبعاً خداوند متعال، اسلام و عقل چنین حکمی نمی‌دهد.

معنی ندارد که خداوند متعال (اسلام) از یک سو مردم را به ایمان و عمل صالح و پرهیز از ظلم و گناه دعوت نماید، و از سوی دیگر نعمت ولایت و حکومت معصوم را در گرو ازدیاد فساد و ظلم قرار دهد! اساساً چرا باید بیشتر فساد و ظلم کنیم تا یک منجی بیاید آن ظلم و فساد را برطرف کند؟! بلکه احادیث و روایات بیان می‌دارند که ایشان وقتی ظهور نمایند، جهان را پر از عدل و داد می‌نمایند، چنان چه پر از ظلم و جور شده است.

الف – دقت شود که جهان از همان زمانی که قابیل به هابیل ظلم کرد و او را به خاطر حسادت در قبولی قربانی نزد خداوند متعال به قتل رساند، دچار ظلم، جور و فساد بوده و هر روز نیز بر این ظلم و فساد افزوده شده است. حتی زمان رسول الله (ص) نیز جهان پر از ظلم، فساد، شرک، جهل و تباهی بوده است و پس از رحلت ایشان حتی محیط کوچک مدینه نیز پر از ظلم، جور و فساد گردید. پس اگر شرط ظهور ظلم و فساد باشد، این شرط همیشه محقق بوده و باید ظهور فرا می‌رسید. آیا ظلم و فسادی بیش از قائله‌ی کربلا تصور می‌شود؟!
دقت شود که مسأله‌ی «قیام» با مسآله‌ی «حکومت» متفاوت است و قیام مقدمه‌ای برای سرنگونی حکومت جبار و باطل و برقراری حکومت عدل الهی می‌باشد. یکی از شرایط اولیه برای برقراری حکومت، خواست و انتظار مردم منطقه‌ی حکومت است. پس اگر قرار باشد که حکومت جهانی برقرار گردد، لازم است که قاطبه‌ی مردم خواهان آن باشند

ب – پس، اولین شرط قیام، برخورداری از زمینه و شرایط مساعد برای قیام است که اولین شرط آن نیز برخورداری از حداقل نیروی قابل و وفادار می‌باشد. به امام سجاد (ع) عرض کردند که پدرت با ۷۲ یار مقابل یزید ایستاد و به شهاد رسید، پس چرا شما قیام نمی‌کنید؟ فرمود: ایشان ۷۲ یار داشتند که قیام کردند، من اگر ۷ یار داشتم قیام می‌کردم. به امام صادق علیه‌السلام عرض کردند که یاران و هواداران شما بسیارند و چرا قیام نمی‌فرمایید؟ ایشان با نشان دادن گله‌ای کوچک فرمودند: اگر تعداد یاران من به مقدار بزغاله‌های این گله بود قیام می‌کردم. راوی می‌گوید: پس از نماز آن‌ها را شمردم، ۱۶ رأس بودند.

ج – لذا حضرت امام زمان (عج) نیز پس از برخورداری از حداقل نیرو برای برپایی یک حکومت جهانی قیام خواهند نمود. لذا در روایات این حداقل ۳۱۳ تن بیان شده است و البته این ۳۱۳ تن نخبگان، فرماندهان، رهبران و مدیران اصلی خواهند بود و پس از آن‌ها گروه‌های هزار، ده هزار، صدهزار و چند میلیون نفری به سوی ایشان خواهند شتافت و سپس بسیاری از مردم مسلمان و غیر مسلمان با ایشان بیعت خواهند نمود.

د- دقت شود که مسأله‌ی «قیام» با مسآله‌ی «حکومت» متفاوت است و قیام مقدمه‌ای برای سرنگونی حکومت جبار و باطل و برقراری حکومت عدل الهی می‌باشد.

یکی از شرایط اولیه برای برقراری حکومت، خواست و انتظار مردم منطقه‌ی حکومت است. پس اگر قرار باشد که حکومت جهانی برقرار گردد، لازم است که قاطبه‌ی مردم خواهان آن باشند.
جهان از همان ابتدا به خاطر گردن‌کشی مستکبرین و حماقت، عوامی، دنیاطلبی و خواب غفلت توده‌های مردمی، محکوم به جهل، ظلم، فساد و … بوده و هست. و نه تنها هیچ دین الهی، بلکه هیچ عقل سالمی نیز حکم نمی‌کند که ظلم و فساد بیشتر شود تا کسی بیاید آن ظلم و فساد را برچیند!

البته منظور این نیست که تا قاطبه‌ی مردم مسلمان و شیعه نشوند و طالب حکومت منجی آخر، حضرت مهدی عج الله تعالی فرجه الشریف نگردند، قیام و حکومتی نخواهد بود. بلکه مردم (چنان چه امروزه نشانه‌های آن دیده می‌شود) به جایی خواهند رسید که دیگر از همه‌ی مکاتب و مدعیان نجات بشر نا امید می‌شوند و منتظر فرج الهی و یک قدرت الهی می‌گردند.

ھ – دقت شود که جهان تا امروز شاهد قدرت یک پارچه‌ی جهانی نبوده است، لذا هر گاه کذب ادعایی معلوم می‌شد، می‌گفتند: شاید آن یکی بهتر باشد؟ از این رو به کمونیسم، مارکسیسم، لیبرالیسم، کاپیتالیسم، فمینیسم و … رو آوردند. اما امروز از سویی قدرت‌ها یک پارچه شده و از سویی دیگرناتوانی همه معلوم شده است. به عنوان مثال: چه یک پارچگی بزرگ‌تر و بهتر از شورای امنیت یا سازمان ملل یا حقوق بشر یا … می‌تواند وجود داشته باشد؟ اما رفته رفته به جهانیان ثابت می‌شود که تا حاکمی عالم به علم الهی و عادل به عدل الهی و مؤید به تأییدات الهی و در یک جمله «خلیفه الله» یا فرستاده‌ی الهی نباشد، نفس اماره حاکم خواهد بود و شوراها، سازمان‌ها و مجامع بین‌المللی نیز به ابزار دیگری در خدمت طواغیت بدل خواهند شد.

و – پس جهان از همان ابتدا به خاطر گردن‌کشی مستکبرین و حماقت، عوامی، دنیاطلبی و خواب غفلت توده‌های مردمی، محکوم به جهل، ظلم، فساد و … بوده و هست. و نه تنها هیچ دین الهی، بلکه هیچ عقل سالمی نیز حکم نمی‌کند که ظلم و فساد بیشتر شود تا کسی بیاید آن ظلم و فساد را برچیند! به ویژه اسلام عزیز و غنی که «ایمان و عمل صالح»، «امر به معروف و نهی از منکر» و «مبارزه با همه‌ی مظاهر کفر، شرک و نفاق» و طواغیت را در سرلوحه‌ی اهداف و برنامه‌های تکاملی بشر قرارداده است و مشخصات بارز پیروان این دین را ابتدا قیام بر علیه کفار، سپس وحدت بین خود و پس از آن سایر عبادات می‌خواند:

«مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَی الْکُفَّارِ رُحَماءُ بَینَهُمْ تَراهُمْ رُکَّعاً سُجَّداً یبْتَغُونَ فَضْلاً مِنَ اللَّهِ وَ رِضْواناً سیماهُمْ فی‌ وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذلِکَ مَثَلُهُمْ فِی التَّوْراهِ وَ مَثَلُهُمْ فِی الْإِنْجیلِ کَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوی‌ عَلی‌ سُوقِهِ یعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِیغیظَ بِهِمُ الْکُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَهً وَ أَجْراً عَظیماً» (الفتح – ۲۹) ؛

محمد رسول خدا است و کسانی که با او هستند علیه کفار شدید و بی رحمند و در بین خود رحیم و دلسوزند، ایشان را می‌بینی که همواره در رکوع و سجودند و در طلب فضل و رضوان خدایند. علامتشان در رخسارشان از اثر سجده نمایان است، این وصف ایشان است در تورات و اما وصف آنان در انجیل این است که چون زراعتی هستند که از شدت برکت پیرامونش جوانه‌هایی می‌زند و آن جوانه‌ها هم کلفت می‌شود و مستقیم بر پای خود می‌ایستد به طوری که برزگران را به شگفت می‌آورد (مؤمنین نیز این طورند)، این برای آن است که کفار را به خشم آورد، خدا به کسانی که ایمان آورده و از آن بین به کسانی که اعمال صالح هم می‌کنند وعده مغفرت و اجری عظیم داده.

از این رو منتظر واقعی و طالب ظهور حضرت (عج)، ابتدا خود بر علیه کفر و طاغوت نفس خود قیام می‌کند و حکومت مطیع امر امام را در مملکت وجود خویش حاکم می‌نماید و سپس قادام به مساعد نمودن شرایط بیرونی می‌نماید تا بر یاران باوفا و قابل حضرت نیز بیافزاید.

منبع: تبیان

 


موضوعات: بدون موضوع
   دوشنبه 30 آذر 1394نظر دهید »

حضرت محمد(ص)

در این مطلب تعدادی از احادیث گوهر بار از پیامبر اکرم حضرت محمد رسول الله(ص) به نقل از منابع روایی شیعه و سنی آمده است که به روزگار غریبی اسلام در آخرالزمان و ظهور امام عصر(عج) مربوط می‌باشد. مضامین احادیث آنقدر تکان دهنده و به روز هستند که انگار روزگار ما را مرور می‌کنند:

پیامبر خدا محمد مصطفی ( که درود خدا بر او باد) در روایتی فرمود: روزگاری خواهد آمد که دین خدا تکه تکه خواهد شد. سنت من در نزد آنان بدعت و بدعت در نزد آنان سنت باشد، شخصیت‌های بزرگ در نزد آنها حیله‌گر خوانده می‌شوند و اشخاص حیله‌گر در نزد مردم، با شخصیت و وزین خوانده شوند. مؤمن در نزد آنان حقیر و بی‌مقدار می‌شود و فاسق به پیش آنها محترم و ارجمند باشد، کودکانشان پلید و گستاخ و بی‌ادب و زنانشان بی‌باک و بی‌شرم و بی‌حیا شوند، پناه بردن به آنها خواری و اعتماد به آنان ذلت و درخواست چیزی از آنها نمودن، جامه درویشی به تن کردن و مایه بیچارگی و ننگ است .در آن هنگام خداوند، آنان را از باران به هنگام، محروم سازد و در وقت نامناسب بر آنها ببارد.

اگر در جمع آنها باشی به تو دروغ گویند

زمانی بر مردم بیاید که چهره‌هایشان چهره‌های آدمیان ولی دل‌هایشان دل‌های شیاطین باشد، بسان گرگان درنده خونریز باشند. از منکرات اجتناب نکنند، پیوسته به کارهای ناپسند خویش ادامه دهند، اگر در جمع آنها باشی به تو دروغ گویند و اگر خبری برایشان بازگویی تو را دروغگویی شناسند و چون از آنها غایب باشی غیبتت کنند. افراد بد بر آنان مسلط شود که آنان را به انواع عذاب معذب دارند، نیکانشان دعا کنند ولی اجابت نشود.

شکم‌هاشان خدایان آنها، و زنانشان قبله گاهشان و پولشان دین‌شان

در جایی دیگر رسول خدا فرمود: زمانی بر مردم بیاید که شکم‌هاشان خدایان آنها شود، و زنانشان قبله گاهشان و پول شان دین شان شود و کالاهای دنیوی را مایه شرف و اعتبار و ارزش خویش دانند. از ایمان جز نامی و از اسلام جز آثاری و از قرآن جز درس نماند. ساختمان‌های مسجدهایشان آباد باشد ولی دلهایشان از جهت هدایت خدا خراب شود.

به چهار بلا مبتلا شوند. نخست: تجاوز به ناموس‌شان

در آن روزگار است که خداوند، آنها را به چهار بلا مبتلا سازد. نخست: تجاوز به ناموسشان و دوم: هتک حرمت از ناحیه زورمندان و ثروتمندانشان، سوم: خشکسالی، چهارم: ظلم و ستم از جانب زمامداران و قاضیان .اصحاب از سخنان آن حضرت سخت به شگفت آمدند و گفتند: یا رسول الله ! مگر آنها بت پرست هستند؟ پیامبر فرمود: آری هر پول و درهمی به نزد آنها بتی است که در حد پرستش به آن تعلق خاطر دارند.

آن‌چنان از علما بگریزند که گوسفند از گرگ گریزد

از پیامبر خدا در منابع شیعه و اهل تسنن روایت شده است که در جایی دیگر فرمود: روزگاری بیاید که مردم شان آن‌چنان از علما بگریزند که گوسفند از گرگ گریزد. در آن هنگام، خداوند آنها را به سه بلا دچار سازد: نخست آنکه برکت از مالشان بگیرد، دوم: ستمگران را بر آنها مسلط سازد و سوم آنکه بی‌ایمان از دنیا بروند.

یکی از اصحاب از پیامبر پرسید: یا رسول الله دین مردم شان چگونه خواهد بود؟پیامبر فرمود: زمانی بر مردم بیاید که هر کس دین خویش را به سختی حفظ کند. دینداری‌شان بسان کسی ماند که آتش در دست خود نگه دارد.

از قرآن جز رسم الخطی و از اسلام جز نامی برای مسلمانان نماند

در جایی دیگر در بحارالانوار جلد۵۲ص۱۹۰ پیامبر فرمود: زمانی برسد که از قرآن جز رسم الخطی و از اسلام جز نامی برای مسلمانان نماند، آن‌چنان‌که گروهی به دین خدا در جهان خوانده شوند در حالی که همین گروه از هرکسی از اسلام دورتر باشند. مسجدهاشان از حیث ساختمان آباد ولی از نظر هدایت، خراب باشد.در میان مردمانشان قرآن و اهل آن در اقلیت باشند. مؤمنانشان در میان مردم باشند ولی در میان آنها نباشند، با مردم باشند ولی براستی با مردم نباشند، زیرا هدایت با ضلالت همراه نیست گرچه در کنار یکدیگر باشند.

به اندک نانی پیش هرکسی کرنش کنند

در بحار ج ۷۷ ص۳۶۹ آمده است پیامبر در اواخر عمر خود اصحاب را جمع کردند و فرمودند: زمانی بر مردم بیاید که اخلاق انسانی از آنان رخت بربندد چنانکه اگر نام یکی را بشنوی به از آن بود که آن را ببینی یا اگر او را ببینی به از آن است که او را بیازمایی. چون او را بیازمایی، حالاتی زشت و ناروا در او مشاهده کنی. دینشان پول و قبله گاهشان زنانشان شود. برای رسیدن به اندک نانی پیش هر کسی کرنش کنند نه خود را در پناه اسلام دانند و نه به کیش نصرانی زندگی کنند . بازرگانان و کاسبان شان رباخوار و فریبکار، و زنانشان خود را برای نامحرمان بیارایند. در آن هنگام اشرارشان بر آنها چیره گردند و هر چه دعا کنند به اجابت نرسد.

آن‌چنان به قوانین اسلامی بی‌اعتنا بشوند که…

روزگاری خواهد آمد که مردمانشان به پراکندگی مصمم باشند و از هماهنگی و اتفاق نظر و اتحاد بدور شوند. آن‌چنان به قوانین اسلامی بی‌اعتنا بشوند که گویی آنان خود پیشوای قرآن بودند نه قرآن پیشوای آنها. از حق جز نامی نزد آنها نمانده باشد و از قرآن جز خط و ورقی نشناسند. بسا یکی در درس قرآن و تفسیر وارد شود، هنوز جا خوش نکرده از دین خارج شود. و چون در آخرالزمان دینتان دستخوش افکار گوناگون روایات جدید شود، کمتر کسی از شماست که دینش را حفظ کند.

هنگامی که معیشت جز با گناه تامین نگردد

در کنزالاعمال حدیث ۳۱۰۰۸ آمده است یکی از اصحاب پرسید دین خدا چگونه خواهد شد؟پیامبر(ص) فرمود: زمانی بر مردم بیاید که هیچ دیندار دینش برایش سالم نماند جز اینکه از قله کوهی بگریزد یا از سوراخی به سوراخ دیگر پناه برد چون روباه که با بچه‌هایش چنین کند ، و این آخرالزمان باشد.

هنگامی که معیشت جز با گناه تامین نگردد، چون این وضع پیش آید عزب بودن و تجرد حلال شود، در آن روزگار است که مرد به دست پدر و مادرش تباه و گمراه شود و اگر پدر و مادر نداشته باشد به دست زن و فرزندش و اگر زن و فرزند نداشته باشد، چه بسا هلاکت و تباهی‌اش به دست خویشان و همسایگانش باشد که او را به تهیدستی و فقر سرزنش کنند و بترسانند و تکالیفی بر او نهند که وی از عهده آن بر نیاید تا گاهی که او به پرتگاه‌های هلاکت سقوط کند.

در آخرالزمان فریبکارانی بیایند که حدیث‌هایی نو و روایت‌هایی جدید از دین بر شما بخوانند و نیز از پیامبر خدا در کتاب کنزالاعمال، حدیث ۲۹۰۳۲۴ روایت شده است که فرمود: در آخرالزمان دغلبازان و فریبکارانی بیایند که حدیث‌هایی نو و روایت‌هایی جدید از دین بر شما بخوانند، آن‌چنان که نه شما و نه پدرانتان چنین حدیث‌هایی نشنیده باشید. پس دوری گزینید از آنها. مبدا به دام تزویر و فریب شان بیافتید.

از علی بن ابی طالب(ع) درباه آخرالزمان پرسیده شد: آیا در آن زمان مؤمنانی وجود دارند؟ فرمود: آری. باز پرسیده شد: آیا از ایمان آنان بر اثر فتنه‌ها چیزی کاسته می‌شود؟ فرمود: نه، مگر آن مقدار که قطرات باران از سنگ خارا بکاهد اما آنان در رنج بسر برند.

امیرالمونین (ع) فرمود: زمانی بر مردم بیاید که مقرب نباشد جز به سخن چینی، و جالب شمرده نشود جز فاجر بودن، و تحقیر نشوند جز افراد با انصاف، در آن زمان دستگیری مستمندان زیان بشمار آید و صله رحم لطف وبزرگواری بشمار آید .(نهج/حکمت ۱۰۲).

امام سجاد(ع) فرمود: چون خداوند می دانست در آخرالزمان اهل فکر دقیق النظر خواهند آمد، از این جهت قل هوالله و احد و آیاتی از سوره حدید نازل کرد. بحار ۶۰/۱۸

بر شما باد که همچون بادیه نشینان و زنان دینداری کنید

امام صادق(ع) فرمود: چون قائم ما قیام کند خداوند آن‌چنان نیرویی به چشم و گوش پیروانش داده که به پیک و پیام اور نیازی نداشته باشند و به هر کجای جهان که باشند امام خود را ببینند و سخنش را بشنوند. بحار ۳۶/۴۵

پیامبر (ص) فرمود: «این دین مدام برپا خواهد ماند و گروهی از مسلمانان از آن دفاع کنند و در کنار ان بجنگند تا قیامت بپا شود» و فرمود «در هر عصر و زمانی گروهی از امتم مدافع احکام خدا باشند و از مخالفان باکی نداشته باشند.» کنزالاعمال حدیث۳۴۴۹۹و۳۴۵۰۰

در جای دیگری فرمودند: «چون در آخرالزمان دینتان دستخوش افکار گوناگون گردد، بر شما باد که همچون بادیه نشینان و زنان دینداری کنید که به دل‌هایشان دیندارند و دین انها از  الایش به افکار مصون ماند.» بحار 52/111

 


موضوعات: بدون موضوع
   دوشنبه 30 آذر 1394نظر دهید »

1 ... 129 130 131 ...132 ... 134 ...136 ...137 138 139 ... 328

آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
جستجو
 
مداحی های محرم